ناصر عصار، نقاش درونگرای ایرانی معاصر، روز ۴ مرداد بیسروصدا در ۸۳ سالگی در پاریس درگذشت و روز دهم مرداد درگورستان معروف پرلاشز، آرامگاه بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و فرهنگدوستان جهان، در حضور همسر و تنها چند آشنای نزدیک به خاک سپرده شد.
پاریس شهری بود که بیش از نیم قرن میزبان ناصر عصار بود، پنج دههای که رفتهرفته نظر ناقدان هنری اروپا، آمریکا و آسیا را به آثارش جلب کرد.
درباره او نوشتهاند که تا پس از ترک ایران به اروپا در ۲۴ سالگی ویژگی کار او بازتاب دادن جلوههای گوناگون طبیعت با همه عظمتش بر بوم بود، اما در همان دوره هم با نگاه و اندیشه شرقی آشنا بود. چه، پدرش مسئول کرسی فلسفه شرق در دانشگاه تهران بود و خود در جوانی رفتهرفته به این گونه فلسفی و اشعار برگرفته از آن اشراق، آثار شهابالدین سهروردی و روزبهان علاقهمند شد.
ناصر عصار همراه دو یار تقریبا همسن و همدوره دیگر خود یعنی سهراب سپهری و کاظم تهرانی از دوستداران هوشنگ ایرانی، شرقشناس برجسته، بود. هر چند به گفته برخی ناقدان هنری، سبک، حس و نگاهش با هردوی آنان تفاوتهای عمده داشت. به گفته ناقدان هنری، همچنین ناصر عصار از خشونت باب شده در جامعه سبکهایی از نقاشی پاریس در نیمه دوم قرن بیستم گریزان بود و به جای رنگهای برگرفته از خشونت از رنگهای ملهم از مینیاتورهای ایرانی و چینی بهره میگرفت و سبک نقاشیاش به گونهای بود که رنگها در هم محو میشدند و گاهی ظاهر نقاشیهایش با حاصل کار آبرنگ شباهتهایی داشت.
در هفت سال پایان عمر هانری کوربن، ناصر عصار با این ایرانشناس فرانسوی آشنا شد و تاثیر اندیشه هانری کوربن درباره عرفان ایرانی تا پایان زندگی بر هنر و زندگی ناصر عصار ماند.
هفته بعد در گفتوگو با نقاشان و ناقدان هنری به کار و زندگی ناصر عصار بیشتر میپردازیم، اما این هفته شهبانو فرح پهلوی، بنیانگذار موزه هنر معاصر ایران و از جمله آشنایان با نقاشی و هنر و شخص ناصر عصار، میهمان پیک فرهنگ است تا درباره او و هنرش بگوید.
من امیدوارم که این موزه همان طور که آن کاتالوگ را درست کرده یک کاتالوگی از کار هنرمندان ایرانی که در آن موزه هست به چاپ برساند. چون این خیلی مهم است و خوشوقتم که این کاتالوگ را درست کردند و این تابلوها را به نمایش گذاشتند و مردم دیدند که چه آثاری در موزه هنرهای معاصر هست. برای این که من همیشه نگران این بودم و هنوز هم هستم که یکی از تابلوها را چند سال پیش تعویض کردند و همیشه خطر این هست که بعضی از خارجیها چون میبینند از هنرمندان خارجی آثار خیلی ارزندهای داریم که سعی کنند به یک وسیله ای و بهانه ای یا تعویض کنند و یا خریداری کنند. خوشوقتم که تا حالا نشده غیر از متاسفانه یک تابلو که چند سال پیش تعویض کردند. این تابلوها یک سرمایه نه تنها فرهنگی برای مملکت ما هست، بلکه ار لحاظ مالی هم یک سرمایه بزرگی است و باید برای مردم ایران باقی بماند.
به هر صورت نام این هنرمندان ایران در تاریخ خواهد ماند و خیلی خوشوقتم که می بینم با تمام فشارهایی که امروز متاسفانه در داخل مملکت مان هست هنرمندان کارهای خیلی جالبی انجام می دهند در تمام رشتهها. بعضی وقتها که اجازه نمایش کارهایشان را ندارند در منزلهای خصوصی و برایشان آرزوی موفقیت می کنم. در ایران هم سعی می کردم تشویق کنم افراد را که خریداری کنند آثار هنری هنرمندان معاصرمان را. چون همان طور که می دانید در آن موقع بیشتر افرادی که مجموعه داشتند مجموعه کارهای هنری ایران قدیم بود و خوشبختانه گالریهایی به وجود آمد که تشویق کردند این هنرمندان را و من هم به افراد خصوصی سعی می کردم این افراد را معرفی کنم که از کارهایشان خریداری کنند و از دولت خواهش می کردم که یک بودجه ای داشتند برای تزیینات وزارتخانه ها که یک مقدار از این بودجه را برای خریداری آثار هنری بگذارند و البته در ضمن راجع به صنایع دستی هم خیلی صحبت می کردم و مثلا به شهرداری ها، بانکها تا آنجا که می توانستم تشویق می کردم که خریداری کنند آثارشان را و در آن موقع نمایشگاهی هم در خارج بود. در فرانسه در بلژیک و جاهای دیگر. سعی می کردیم با کمک هواپیمایی ارتشی می رفتند که با اجازه اعلیحضرت و ارتش تابلوها را می فرستادیم به ممالک مختلف دنیا. به هر صورت برای شناساندن هنرمندان ایرانی، نه در داخل، بلکه در خارج از کشور و همین طور که همهمان می گوییم هنر نزد ایران است و بس.
پاریس شهری بود که بیش از نیم قرن میزبان ناصر عصار بود، پنج دههای که رفتهرفته نظر ناقدان هنری اروپا، آمریکا و آسیا را به آثارش جلب کرد.
پیک فرهنگ را بشنوید
درباره او نوشتهاند که تا پس از ترک ایران به اروپا در ۲۴ سالگی ویژگی کار او بازتاب دادن جلوههای گوناگون طبیعت با همه عظمتش بر بوم بود، اما در همان دوره هم با نگاه و اندیشه شرقی آشنا بود. چه، پدرش مسئول کرسی فلسفه شرق در دانشگاه تهران بود و خود در جوانی رفتهرفته به این گونه فلسفی و اشعار برگرفته از آن اشراق، آثار شهابالدین سهروردی و روزبهان علاقهمند شد.
ناصر عصار همراه دو یار تقریبا همسن و همدوره دیگر خود یعنی سهراب سپهری و کاظم تهرانی از دوستداران هوشنگ ایرانی، شرقشناس برجسته، بود. هر چند به گفته برخی ناقدان هنری، سبک، حس و نگاهش با هردوی آنان تفاوتهای عمده داشت. به گفته ناقدان هنری، همچنین ناصر عصار از خشونت باب شده در جامعه سبکهایی از نقاشی پاریس در نیمه دوم قرن بیستم گریزان بود و به جای رنگهای برگرفته از خشونت از رنگهای ملهم از مینیاتورهای ایرانی و چینی بهره میگرفت و سبک نقاشیاش به گونهای بود که رنگها در هم محو میشدند و گاهی ظاهر نقاشیهایش با حاصل کار آبرنگ شباهتهایی داشت.
در هفت سال پایان عمر هانری کوربن، ناصر عصار با این ایرانشناس فرانسوی آشنا شد و تاثیر اندیشه هانری کوربن درباره عرفان ایرانی تا پایان زندگی بر هنر و زندگی ناصر عصار ماند.
هفته بعد در گفتوگو با نقاشان و ناقدان هنری به کار و زندگی ناصر عصار بیشتر میپردازیم، اما این هفته شهبانو فرح پهلوی، بنیانگذار موزه هنر معاصر ایران و از جمله آشنایان با نقاشی و هنر و شخص ناصر عصار، میهمان پیک فرهنگ است تا درباره او و هنرش بگوید.
- خانم شهبانو فرح پهلوی، سابقه آشنایی شما با ناصر عصار به کی برمیگردد؟
- شهبانو فرح پهلوی: درود بر شما و خوشبختم که این صحبت را راجع به آقای عصار با من میکنید. چون خیلی باعث تاسف من شد که ایشان دیگر در میان ما نیستند و روانشان شاد باشد. ایشان را من از ایران میشناختم و همین طور که خیلیها می دانند ارتباط داشتم با هنرمندان معاصر آن موقع و به نمایشگاههایشان میرفتم. بیهنالی [دوسالانه] که وزارت فرهنگ و هنر ترتیب میداد. خودم علاقهمند بودم یک مقدار. یک مجموعهای داشتم از کار هنرمندان ایران در آن موقع و دنبال میکردم کار ایشان را. بعد که ایشان مدت زیادی در فرانسه آمدند و مدتها با ایشان در تماس نبودم، ولی چندین سال آخر در دو تا از نمایشگاههایشان رفتم در پاریس و دو کار از ایشان دارم. خیلی علاقهمند بودم به کارشان. علاقهمندی من به کار هنرمندان ایرانی هم از نظر هنری و هم از نظر این که هموطن و هممیهن هستند.
- خصوصیات شخصی مرحوم ناصر عصار چه بود، تا آنجا که به خاطر میآورید؟
- ایشان از کسانی بودند که آثارشان در موزه هنرهای معاصر قرار گرفت که شما بنیانگذارش بودید؟
من امیدوارم که این موزه همان طور که آن کاتالوگ را درست کرده یک کاتالوگی از کار هنرمندان ایرانی که در آن موزه هست به چاپ برساند. چون این خیلی مهم است و خوشوقتم که این کاتالوگ را درست کردند و این تابلوها را به نمایش گذاشتند و مردم دیدند که چه آثاری در موزه هنرهای معاصر هست. برای این که من همیشه نگران این بودم و هنوز هم هستم که یکی از تابلوها را چند سال پیش تعویض کردند و همیشه خطر این هست که بعضی از خارجیها چون میبینند از هنرمندان خارجی آثار خیلی ارزندهای داریم که سعی کنند به یک وسیله ای و بهانه ای یا تعویض کنند و یا خریداری کنند. خوشوقتم که تا حالا نشده غیر از متاسفانه یک تابلو که چند سال پیش تعویض کردند. این تابلوها یک سرمایه نه تنها فرهنگی برای مملکت ما هست، بلکه ار لحاظ مالی هم یک سرمایه بزرگی است و باید برای مردم ایران باقی بماند.
- ناصر عصار معروف است که تحت تاثیر هوشنگ ایرانی شرقشناس بوده و مثل معاصرانش سهراب سپهری و کاظم تهرانی نگاه شرقی، شرق دوری به نقاشی بر کارش غالب بوده. این تا چه حد موجب می شد که تا آنجا که شما دیدید در حلقههای هنری به کارش در خارج از ایران و داخل ایران توجه شود.
به هر صورت نام این هنرمندان ایران در تاریخ خواهد ماند و خیلی خوشوقتم که می بینم با تمام فشارهایی که امروز متاسفانه در داخل مملکت مان هست هنرمندان کارهای خیلی جالبی انجام می دهند در تمام رشتهها. بعضی وقتها که اجازه نمایش کارهایشان را ندارند در منزلهای خصوصی و برایشان آرزوی موفقیت می کنم. در ایران هم سعی می کردم تشویق کنم افراد را که خریداری کنند آثار هنری هنرمندان معاصرمان را. چون همان طور که می دانید در آن موقع بیشتر افرادی که مجموعه داشتند مجموعه کارهای هنری ایران قدیم بود و خوشبختانه گالریهایی به وجود آمد که تشویق کردند این هنرمندان را و من هم به افراد خصوصی سعی می کردم این افراد را معرفی کنم که از کارهایشان خریداری کنند و از دولت خواهش می کردم که یک بودجه ای داشتند برای تزیینات وزارتخانه ها که یک مقدار از این بودجه را برای خریداری آثار هنری بگذارند و البته در ضمن راجع به صنایع دستی هم خیلی صحبت می کردم و مثلا به شهرداری ها، بانکها تا آنجا که می توانستم تشویق می کردم که خریداری کنند آثارشان را و در آن موقع نمایشگاهی هم در خارج بود. در فرانسه در بلژیک و جاهای دیگر. سعی می کردیم با کمک هواپیمایی ارتشی می رفتند که با اجازه اعلیحضرت و ارتش تابلوها را می فرستادیم به ممالک مختلف دنیا. به هر صورت برای شناساندن هنرمندان ایرانی، نه در داخل، بلکه در خارج از کشور و همین طور که همهمان می گوییم هنر نزد ایران است و بس.
- ممنونم ازتان شهبانو.
- خدا نگهدار شما.