محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، میگوید که کارنامه مسئولان جمهوری اسلامی ایران در حوزه فرهنگی و اقتصادی «قابل دفاع» نیست.
شهردار تهران همچنین گفته است: «آیا چرب کردن مو گناه است یا تهمت، دروغ، ریا یا پردهدری؟» اما در همین حال آقای قالیباف نتیجه میگیرد که «ریاکاری از خانوادهها آغاز و در بخشهای مختلف جامعه ایجاد شده است».
رادیوفردا در گفتوگو با سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی تعلیم و تربیت در دانشگاه پاریس، نخست از او میپرسد که اگر وجود مشکل فرهنگی را بپذیریم، بالاخره چه کسی مقصر است؟ فرد، خانواده یا جامعه؟
سعید پیوندی: انتقادی که من به این صحبت دارم این است که ما نمیتوانیم فکرکنیم که دروغ، ریاکاری، دورویی و این قبیل پدیدههایی که در جامعه ما تا حدی گسترده شده است که الان گاهی در سطح رسانهها و مسئولین کشور از آن صحبت میشود، از خانواده شروع میشود.
جامعه ما به اعتقاد من جامعه رقص صورتکهاست، یعنی آدمها هیچ وقت نمیتوانند چهره واقعی خود را در این جامعه نشان بدهند، برای این که آن چهره واقعی میتواند برایشان دردسر ایجاد کند.
آن چه که به اعتقاد من مسئولین به اندازه کافی شهامت بیان آن را ندارند، و آنهایی هم که مثل آقای قالیباف به میدان میآیند و حرف میزنند، تا ته ماجرا نمیروند، این است که این معضل نه این که تقصیر چند نفر یا خانواده یا این یا آن و یا حتی چند مسئول است. بلکه مقصر اصلی سیستمی است که جامعه را به سمت دو رویی، ریاکاری، دروغ گفتن و به سمت صورتک و ماسک داشتن و چند هویتی شدن هل میدهد.
به اعتقاد من این مشکل خیلی وسیعتر از آن است که تصور میکنیم. شاید جامعه ما الان با یک بیماری واقعی مواجه است و این بیماری اجتماعی همهگیر، در همه عرصههای جامعه، در عرصه فرهنگ، در عرصه آموزش و اقتصاد، در عرصه روابط اجتماعی و خانواده و در عرصه سیاست و در همه جای جامعه خودش را نشان میدهد.
شما ببینید این همه فیلمهای زیرزمینی و موسیقی زیرزمینی در ایران تولید و توزیع میشود. چرا در هیچ کجای دیگر دنیا این پدیده وجود ندارد؟ من فکر میکنم مسئله بسیار عمیقتر از اینهاست که آقای قالیباف به آن اشاره کردهاند.
به نظر من معضلات اخلاقی جامعه ایران در هر دهه بدتر از پیش شده است و همه تحقیقات جامعهشناسی هم این مسئله را تایید میکند. خود مسئولین هم در مورد این معضل به طور مرتب صحبت میکنند. آقای قالیباف هم خیلی صریح به این مسئله اشاره کردهاند که ما در واقع یک سراشیبی را داریم طی میکنیم.
به اعتقاد من ما وارد این دوران شدهایم. ما وارد دورانی از انحطاط فرهنگی شدهایم که در همه تاریخ گذشتهمان بیسابقه بوده است.
بحران تا آن حد است که شخصیتی مثل آقای قالیباف، گرچه من نسبت به تحلیل ایشان انتقاد دارم، این معضل را در این سطح مطرح میکند و این امر نشان میدهد که تا چه حد جامعه ما با این مسئله درگیر است و این انحطاط و سقوط واقعا جدی است.
من هیچ چشمانداز روشنی برای جامعه نمیبینم. به اعتقاد من یعنی بزرگترین شکست جمهوری اسلامی در طول ۳۰ سال گذشته بیش از شکست در زمینه اقتصاد و سایر زمینههای دیگر، شکست در زمینههای اخلاقی است.
این رژیم با شعار اخلاقگرایی و شعار معنویت بر سر کار آمد. اما درست در همین زمینههاست که جامعه ما دچار بیشترین بحران شده است، با این که در ظاهر امر خیلی چیزها رعایت میشود. در ظاهر امر بانوان حجاب دارند و اصول مذهبی مراعات میشود. ولی در باطن امر از آنجایی که مردم به اینها باور ندارند یا به طور سطحی شعائر دینی و مذهبی را انجام میدهند، در نتیجه یک جامعه کاملا دوگانه را ایجاد میکنند.
جامعهای که یک ظاهر دارد و یک باطنی که بسیار با ظاهر جامعه متفاوت است. و این مسئله منشاء یک انحطاط و سقوط اخلاقی خیلی بزرگ است که همه در ایجاد آن مسئولند: در وهله نخست نظام در این زمینه مسئولیت دارد. رسانههای ما که دروغ میگویند و واقعیت را منعکس نمیکنند هم مسئولند. کجای دنیا را سراغ دارید که مردمش بیشتر به رسانههای برونمرزی توجه کنند تا رسانههای داخلی؟!
بنابراین دورویی از خانواده آغاز نمیشود. پیشنهاد من به آقای قالیباف این است که اگر واقعا میخواهند ریشهیابی کنند، قدمی به جلو بردارند و ببینند که خانواده این دورویی را از کجا یاد میگیرد. بعد از آن میتوانند به منشاء واقعی دورویی و تظاهر در جامعه برسند و به جای این که خانواده را در این زمینه مسئول بدانند، میتوانند درک کنند که منشاء تمام این انحطاط و بحران اخلاقی که ما در آن زندگی میکنیم از کجا ریشه میگیرد.
شهردار تهران همچنین گفته است: «آیا چرب کردن مو گناه است یا تهمت، دروغ، ریا یا پردهدری؟» اما در همین حال آقای قالیباف نتیجه میگیرد که «ریاکاری از خانوادهها آغاز و در بخشهای مختلف جامعه ایجاد شده است».
رادیوفردا در گفتوگو با سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی تعلیم و تربیت در دانشگاه پاریس، نخست از او میپرسد که اگر وجود مشکل فرهنگی را بپذیریم، بالاخره چه کسی مقصر است؟ فرد، خانواده یا جامعه؟
سعید پیوندی: انتقادی که من به این صحبت دارم این است که ما نمیتوانیم فکرکنیم که دروغ، ریاکاری، دورویی و این قبیل پدیدههایی که در جامعه ما تا حدی گسترده شده است که الان گاهی در سطح رسانهها و مسئولین کشور از آن صحبت میشود، از خانواده شروع میشود.
جامعه ما به اعتقاد من جامعه رقص صورتکهاست، یعنی آدمها هیچ وقت نمیتوانند چهره واقعی خود را در این جامعه نشان بدهند، برای این که آن چهره واقعی میتواند برایشان دردسر ایجاد کند.
- پس شما هم به عنوان جامعهشناس تعلیم و تربیت و به عنوان نظریهای مستقل، این را تایید میکنید که جامعه ایرانی دچار مشکلات فرهنگی است؟
آن چه که به اعتقاد من مسئولین به اندازه کافی شهامت بیان آن را ندارند، و آنهایی هم که مثل آقای قالیباف به میدان میآیند و حرف میزنند، تا ته ماجرا نمیروند، این است که این معضل نه این که تقصیر چند نفر یا خانواده یا این یا آن و یا حتی چند مسئول است. بلکه مقصر اصلی سیستمی است که جامعه را به سمت دو رویی، ریاکاری، دروغ گفتن و به سمت صورتک و ماسک داشتن و چند هویتی شدن هل میدهد.
به اعتقاد من این مشکل خیلی وسیعتر از آن است که تصور میکنیم. شاید جامعه ما الان با یک بیماری واقعی مواجه است و این بیماری اجتماعی همهگیر، در همه عرصههای جامعه، در عرصه فرهنگ، در عرصه آموزش و اقتصاد، در عرصه روابط اجتماعی و خانواده و در عرصه سیاست و در همه جای جامعه خودش را نشان میدهد.
شما ببینید این همه فیلمهای زیرزمینی و موسیقی زیرزمینی در ایران تولید و توزیع میشود. چرا در هیچ کجای دیگر دنیا این پدیده وجود ندارد؟ من فکر میکنم مسئله بسیار عمیقتر از اینهاست که آقای قالیباف به آن اشاره کردهاند.
- آقای محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، میگوید که در دهه سوم، کارنامه فرهنگی مسئولان ما قابل دفاع نیست. پرسش من این است که افرادی مثل آقای قالیباف، ۳۰ سال دیگر ارزیابی بهتری خواهند داشت؟
به نظر من معضلات اخلاقی جامعه ایران در هر دهه بدتر از پیش شده است و همه تحقیقات جامعهشناسی هم این مسئله را تایید میکند. خود مسئولین هم در مورد این معضل به طور مرتب صحبت میکنند. آقای قالیباف هم خیلی صریح به این مسئله اشاره کردهاند که ما در واقع یک سراشیبی را داریم طی میکنیم.
- یعنی به قول شما جامعهشناسها ممکن است جامعه از دوران بحران گذر کند و به فروپاشی اخلاقی و فرهنگی برسد؟
به اعتقاد من ما وارد این دوران شدهایم. ما وارد دورانی از انحطاط فرهنگی شدهایم که در همه تاریخ گذشتهمان بیسابقه بوده است.
بحران تا آن حد است که شخصیتی مثل آقای قالیباف، گرچه من نسبت به تحلیل ایشان انتقاد دارم، این معضل را در این سطح مطرح میکند و این امر نشان میدهد که تا چه حد جامعه ما با این مسئله درگیر است و این انحطاط و سقوط واقعا جدی است.
من هیچ چشمانداز روشنی برای جامعه نمیبینم. به اعتقاد من یعنی بزرگترین شکست جمهوری اسلامی در طول ۳۰ سال گذشته بیش از شکست در زمینه اقتصاد و سایر زمینههای دیگر، شکست در زمینههای اخلاقی است.
این رژیم با شعار اخلاقگرایی و شعار معنویت بر سر کار آمد. اما درست در همین زمینههاست که جامعه ما دچار بیشترین بحران شده است، با این که در ظاهر امر خیلی چیزها رعایت میشود. در ظاهر امر بانوان حجاب دارند و اصول مذهبی مراعات میشود. ولی در باطن امر از آنجایی که مردم به اینها باور ندارند یا به طور سطحی شعائر دینی و مذهبی را انجام میدهند، در نتیجه یک جامعه کاملا دوگانه را ایجاد میکنند.
جامعهای که یک ظاهر دارد و یک باطنی که بسیار با ظاهر جامعه متفاوت است. و این مسئله منشاء یک انحطاط و سقوط اخلاقی خیلی بزرگ است که همه در ایجاد آن مسئولند: در وهله نخست نظام در این زمینه مسئولیت دارد. رسانههای ما که دروغ میگویند و واقعیت را منعکس نمیکنند هم مسئولند. کجای دنیا را سراغ دارید که مردمش بیشتر به رسانههای برونمرزی توجه کنند تا رسانههای داخلی؟!
بنابراین دورویی از خانواده آغاز نمیشود. پیشنهاد من به آقای قالیباف این است که اگر واقعا میخواهند ریشهیابی کنند، قدمی به جلو بردارند و ببینند که خانواده این دورویی را از کجا یاد میگیرد. بعد از آن میتوانند به منشاء واقعی دورویی و تظاهر در جامعه برسند و به جای این که خانواده را در این زمینه مسئول بدانند، میتوانند درک کنند که منشاء تمام این انحطاط و بحران اخلاقی که ما در آن زندگی میکنیم از کجا ریشه میگیرد.