در آستانه صدمین سالروز روز جهانی زن در هشتم مارس هستیم و به همین مناسبت با نیره توحیدی، فاطمه گوارایی، شهلا انتصاری و پروین اردلان درباره دستاوردهای زنان در این یکصد سال گفتوگو کردهایم.
صد سال از برگزاری نخستین مراسم روز زن در هشتم مارس سال ۱۹۱۱ میگذرد. در آن روز زنان برای اولین بار در خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دانمارک راهپیمایی گسترده و قدرتمندی داشتند. پیشنهاد برگزاری هشت مارس به عنوان روز جهانی زن یک سال پیش از آن در سال ۱۹۱۰ در دومین کنفرانس زنان سوسیالیست در کپنهاگ از سوی کلارا ستگین، از زنان انقلابی و نامدار آلمانی، انجام گرفت. دلیل انتخاب این روز آن بود که در هشتم مارس ۱۸۵۷ زنان کارگر پارچهباف در آمریکا به مبارزه برخاسته بودند و در اعتراض به شرایط سخت کار و زندگی وحشتناک کارگران زن به خیابانها آمده و خواستار بهبود شرایط کار شده بودند. از آن تاریخ تا ۱۹۱۱ که این روز به عنوان روز هشت مارس اعلام و جشن گرفته شد، مبارزات زنان برای تعیین حقوق اجتماعی و سیاسی ادامه یافت. افزون بر این ایده انتخاب روزی به عنوان روز زن نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک در سال ۱۹۰۹ با شعار «حق رای برای زنان» مطرح شد.
صد سال پس از برگزاری اولین هشت مارس امسال در ایران در شرایطی روز جهانی زن برگزار میشود که علاوه بر این که محدودیتها برای جنبش زنان افزایش یافته، هنوز تعداد زیادی از فعالان زن در زندانها به سر میبرند و در ادامه سرکوب اعتراضی مردم، جنبش سبز، دو تن از زنانی که پس از انتخابات سال ۸۸ و اوجگیری جنبش سبز همواره در کنار همسرانشان قرار داشتند و با آنها و با مردم همدلی و همراهی کردهاند، خانمها فاطمه کروبی و زهرا رهنورد، در حبس و شرایط نامعلومی به سر میبرند.
در این برنامه ابتدا با چند تن از فعالان جنبش زنان در ایران و خارج از کشور درباره زندگی و فعالیت این دو و نقش آنها در آینده جنبش زنان پرسیدهام.
فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و عضو شورای فعالان ملی مذهبی در تهران، میگوید بیوگرافی هر یک از این خانمها معرف وضعیت امروز آنهاست.
فاطمه گوارایی: خانم کروبی که از سالهای ابتدای انقلاب در کنار همسرشان هر جا که جناب آقای کروبی مسئولیتی بر عهده داشتند، ایشان هم همراه ایشان به شمار میآمدند. علیالخصوص در سالهایی که جناب آقای کروبی مسئولیت بنیاد شهید را بر عهده داشتند، بخش اعظم مسئولیت بنیاد شهید را خانم کروبی عهدهدار بودند که عمدتاً به مسئله سر و سامان دادن به وضعیت شهدای بعد از انقلاب باز میگشت که خواهناخواه رسیدگی خیلی زیادی را میطلبید و ایشان تا آنجا که ما در اطلاعات و اخبار داریم سالهای زیادی را در این رابطه مصرف کردند. تا این که به انتخابات ۱۳۸۸ و بعد از آن به کودتای انتخاباتی رسید و شرایطی که برای آقایان کروبی و موسوی پیش آمد، بعد از این سالها خانم کروبی در طول این بیست ماه بعد از انتخابات یکی از همراهترین همسرانی است که میشود از او نام برد که در لحظه لحظه این لحظات سعی کرده با آقای کروبی و مردم این همبستگی را داشته باشد. نمونهاش هم الان حصری است که دچارش شدهاند. یعنی موقعیتهایی به وجود میآمد که از ایشان به عنوان حتی پیامآور برای بیت و غیره کمک گرفته میشد و ایشان در تمام این شرایط سعی میکردند این مسئولیتها را انجام دهند.
خانم گوارایی در ادامه این گفتوگو به پیشینه زهرا رهنورد اشاره دارد و بر این نظر است که وضعیت او با خانم کروبی متفاوت است، چون او در زمره روشنفکران دینی است:
من خودم به عنوان کسی که در ابتدای انقلاب ۱۶ ساله بودم برای این که فضای مبارزاتی آن سالها و این که چگونه با پدیده انقلاب آشنا شوم یکی از منابعی که به من معرفی میکردند کتابهایی بود که به قلم زهرا رهنورد نگاشته شده بود. بنابراین خودشان فینفسه قبل از این که همسر آقای میرحسین موسوی باشند خودشان در حلقه زنان روشنفکر دینی قبل از انقلاب محسوب میشدند که ارتباطهای گستردهای با حسینیه ارشاد و اندیشههای دکتر علی شریعتی داشتند. الان هم یکی از موارد اتهامی و منکوب کردن آقای موسوی و خانم رهنورد این است که اینها قبلاً به حسینیه ارشاد میرفتند و تحت تاثیر افکار شریعتی بودند. بعد از انقلاب که جناب آقای میرحسین به نخست وزیری انتخاب شد، خودتان میدانید که ساختار قدرت ساختار پیچیدهای است، و مسائل بسیار مختلفی در آنجا ممکن است به وجود بیاید، یکی از شرایط بسیار سختی که بر خانم رهنورد در آن سالها گذشت این بود که فعالیتهایش به شدت محدود شد. به دلیل این که هر نوع فعالیتی در آن زمان میتوانست بهانهای باشد توسط کسانی که مخالف نخست وزیری و اقدامات میرحسین موسوی بودند برای این که یک فضا و جو تبلیغاتی را علیه ایشان در آن سالها دامن بزنند. بنابراین همان طور که خود خانم رهنورد بارها گفته در این سالها سعی کرد از عرصه فعالیت کنار برود به خاطر این که نه به او اجازه داده میشد در آن فضا و میدانست که از فعالیتها و نوع لباسش بهرهبرداری میشود برای فشار آوردن بیشتر روی میرحسین موسوی. پدیده رهنورد خودش کاملاً پدیده مستقلی است برای بررسی در تاریخ انتخابات بعد از ۱۳۸۸ و در جنبش زنان. به جرات میتوانم بگویم که ایشان فاز بسیار مهمی در جنبش زنان و آن حضور قدرتمندانه یک زن در ساختار قدرت سیاسی و آن هم در نقش اپوزیسیون و رهبری جنبش سیاسی ایران به عهده داشتند و الان در حال حاضر وقتی جنبش سبز و رهبرانش را بررسی میکنیم این رهبران در چند چهره خلاصه شدهاند. موسوی، کروبی، زهرا رهنورد و آقای سیدمحمد خاتمی.
تحولات در جنبش زنان در دهههای اخیر به ویژه رشد نگرش جنسیتی در میان آنها موجب شده که نقش فاعلی زنان تقویت و پررنگ شود. پروین اردلان، روزنامهنگار و فعال جنبش زنان در سوئد، با ذکر این نکته میگوید اکنون زنانی که میخواهند نقش حامی همسر را بر عهده گیرند، خلاقانهتر عمل میکنند.
پروین اردلان: اتفاقی که بعد از جریانات انتخابات افتاد این بود که شما یک زمان در درون قدرتی خوب طرف روبهرو را میبینی فقط. یک موقع درون قدرت خودش هم وارد چالش میشود. وقتی وارد چالش میشود خودش هم به یک نوعی درگیر میشود. وقتی درگیر میشود حالا اینجاهاست که بایستی در مقابل آن کلیشههای سنتیاش قرار گیرد. میبینیم کسانی مثل خانم کروبی در عین حال که همان نقش کلیشهای سنتی زن را به نظر ذهنی ما ایفا میکرد و حتی تعریف شیرزن مردانه را هم ندارد. تعریف زنی هست که هم از حق خودش دفاع میکند و هم از حق همسرش ایستاده که همراهی کند. این شکل را به نظر من ما کمتر داشتیم. این نشان میدهد که هم بلوغ جنسیتی در زنان ما رشد پیدا کرده و هم نقشهای کلیشهای را که جامعه و حاکمیت تمام مدت سعی میکرد بر زنان بقبولاند، توانسته بشکند. خانم رهنورد بیشتر تصویرش یک تصویر اتفاقاً زن مدرن است. زن مدرن مسلمان است. تصویر خانم کروبی یک زن سنتی مسلمان است. این دو تا تصویر هر کدام در جایگاه خودشان شکلهای متفاوتی را داشتند. اتفاقی که افتاده این است که هر دوی اینها دارند بر هم منطبق میشوند. آن تصاویر هم دارد بر تصاویر جامعه زنان ایران هم منطبق میشود.
شهلا انتصاری، فعال جنبش زنان در تهران، میگوید گرچه برای او پیشینه این دو خانم از نظر فعالیت در جنبش زنان به طور خاص روشن نیست، اما به عمل آنها ارج میگذارد.
شهلا انتصاری: توی این سالهایی که جنبش زنان فعال بوده، فعالان زنان سعی میکردند که در گرفتن مطالباتشان کوشا باشند و هزینههایی هم دادند، تلاشهایی هم کردند، من در مورد پیشینه این دو خانم نه دیدهام و نه چیزی شنیدهام. ولی در این که الان در این جنبش دموکراسیخواهی همراه همسرانشان دارند تلاش میکنند و همراه مردم هستند و مطالبات آزادیخواهی و دموکراسیخواهی مردم را پیگیری میکنند، برای من قابل احترام است.
اما یک پرسش عام که در صدمین سالروز هشت مارس، روز جهانی زن مطرح میشود این است که دستاورد صد سال مبارزات زنان و تاثیر هشت مارس به عنوان روز جهانی زن بر روی زندگی زنان چه بوده است. این پرسش را با نیره توحیدی، استاد جامعهشناسی و توسعه زنان، در میان گذاشتم.
نیره توحیدی: در بسیاری از عرصهها زنان حقوق بسیاری را به دست آوردهاند و سهم مهمی را در جوامع مختلف در عرصههای تولید انسانی، تولید فرهنگی، تولید اقتصادی، اجتماعی به عهده داشتند و واقعاً حقش است که این صدمین سال مبارزه را که در سطح جهانی انجام میگیرد و دستاوردهایی را که داشته جشن بگیریم.
اما در عین حال که جشن میگیریم به خاطر بهبودی که در وضع حقوقی زنان و حرمت انسانیشان در بسیاری جاها به دست آمده، متاسفانه هنوز راهی طولانی در پیش داریم که به حقوق برابر برسیم. در بعضی کشورها وضعیت خیلی بهتر است. مثلاً در کشورهای اسکاندیناوی، در بعضی کشورهای اروپایی، به حد کمتری در کانادا و آمریکا، ولی متاسفانه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به خصوص آفریقا و کشورهایی که تحت عنوان کشورهای اسلامی نامیده میشوند، وضعیت خیلی عقبتر است. یعنی مشکلات زنان و بیحقوقی و کمحقوقی آنها خیلی بیشتر از زنها در کشورهای اروپا، آمریکای شمالی است.
در توضیح وضعیت خاص زنان در کشورهای خاورمیانه و به ویژه ایران، نیره توحیدی میگوید:
امروز زنان و مردان در کشورهای مهم خاورمیانه مثل تونس، مصر، لیبی، الجزایر، اردن، بحرین جاهای مختلف برپا خاستند و دارند این دیکتاتورهای پدرسالار را از اریکه بلامنازع قدرت به پایین میکشند. زنان در این جنبشها حضور فعال دارند و بسیار جای امیدواری هست که به سوی دموکراسیخواهی و تساویخواهی برود. اما چشم و گوش ما باید خیلی باز باشد، در خود ایران و در همسایگیهایمان بنیادگرایی مذهبی یک نوع اعتراض پدرسالارها به این تحولات است در مناسبات جنسیتی. یعنی اعتراضات صرفاً اگرچه ظاهر اعتراض به آمریکا و اسرائیل را دارد، اما خیلی از جنبههای باطنیاش زنستیز و کهنهاندیش و دشمن مدرنیته و دشمن مناسبات دموکراتیک و نو و مدرن است. به خصوص بنیادهای زنستیزانه بنیادگراییهایی مذهبی چالشی هست که در صدمین سالروز جهانی زن هنوز ما با آن مواجه هستیم. طالبان، القاعده و انواع ایرانی آنها امروز گریبانگیر ما هستند و من نگران هستم که در هشت مارس امسال که برابر با ۱۷ اسفند و برابر با هفتههای اعتراض به دستگیریها و سرکوبها و به خصوص دستگیری چهار تن از چهرههای شاخص جنبش دموکراسیخواهی سبز یعنی زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، خانم فاطمه کروبی و آقای مهدی کروبی هست، در کنار خواستن آزادی همه اینها به خصوص این دو زن قوی و با شخصیت و هویت مستقل و تمامی زنان دربند که به خاطر عقیدهشان، حقطلبیشان و به خاطر تمام برادران ما که در بند هستند، فکر میکنم هشت مارس امسال روز ویژهای است که ما هم صدمین سال را جشن میگیریم و هم صدای اعتراض خودمان را به این بیعدالتیها و سرکوبها که در ایران میگذرد، بلند کنیم.
صد سال از برگزاری نخستین مراسم روز زن در هشتم مارس سال ۱۹۱۱ میگذرد. در آن روز زنان برای اولین بار در خیابانهای آلمان، اتریش، سوئیس و دانمارک راهپیمایی گسترده و قدرتمندی داشتند. پیشنهاد برگزاری هشت مارس به عنوان روز جهانی زن یک سال پیش از آن در سال ۱۹۱۰ در دومین کنفرانس زنان سوسیالیست در کپنهاگ از سوی کلارا ستگین، از زنان انقلابی و نامدار آلمانی، انجام گرفت. دلیل انتخاب این روز آن بود که در هشتم مارس ۱۸۵۷ زنان کارگر پارچهباف در آمریکا به مبارزه برخاسته بودند و در اعتراض به شرایط سخت کار و زندگی وحشتناک کارگران زن به خیابانها آمده و خواستار بهبود شرایط کار شده بودند. از آن تاریخ تا ۱۹۱۱ که این روز به عنوان روز هشت مارس اعلام و جشن گرفته شد، مبارزات زنان برای تعیین حقوق اجتماعی و سیاسی ادامه یافت. افزون بر این ایده انتخاب روزی به عنوان روز زن نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک در سال ۱۹۰۹ با شعار «حق رای برای زنان» مطرح شد.
صد سال پس از برگزاری اولین هشت مارس امسال در ایران در شرایطی روز جهانی زن برگزار میشود که علاوه بر این که محدودیتها برای جنبش زنان افزایش یافته، هنوز تعداد زیادی از فعالان زن در زندانها به سر میبرند و در ادامه سرکوب اعتراضی مردم، جنبش سبز، دو تن از زنانی که پس از انتخابات سال ۸۸ و اوجگیری جنبش سبز همواره در کنار همسرانشان قرار داشتند و با آنها و با مردم همدلی و همراهی کردهاند، خانمها فاطمه کروبی و زهرا رهنورد، در حبس و شرایط نامعلومی به سر میبرند.
در این برنامه ابتدا با چند تن از فعالان جنبش زنان در ایران و خارج از کشور درباره زندگی و فعالیت این دو و نقش آنها در آینده جنبش زنان پرسیدهام.
فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و عضو شورای فعالان ملی مذهبی در تهران، میگوید بیوگرافی هر یک از این خانمها معرف وضعیت امروز آنهاست.
فاطمه گوارایی: خانم کروبی که از سالهای ابتدای انقلاب در کنار همسرشان هر جا که جناب آقای کروبی مسئولیتی بر عهده داشتند، ایشان هم همراه ایشان به شمار میآمدند. علیالخصوص در سالهایی که جناب آقای کروبی مسئولیت بنیاد شهید را بر عهده داشتند، بخش اعظم مسئولیت بنیاد شهید را خانم کروبی عهدهدار بودند که عمدتاً به مسئله سر و سامان دادن به وضعیت شهدای بعد از انقلاب باز میگشت که خواهناخواه رسیدگی خیلی زیادی را میطلبید و ایشان تا آنجا که ما در اطلاعات و اخبار داریم سالهای زیادی را در این رابطه مصرف کردند. تا این که به انتخابات ۱۳۸۸ و بعد از آن به کودتای انتخاباتی رسید و شرایطی که برای آقایان کروبی و موسوی پیش آمد، بعد از این سالها خانم کروبی در طول این بیست ماه بعد از انتخابات یکی از همراهترین همسرانی است که میشود از او نام برد که در لحظه لحظه این لحظات سعی کرده با آقای کروبی و مردم این همبستگی را داشته باشد. نمونهاش هم الان حصری است که دچارش شدهاند. یعنی موقعیتهایی به وجود میآمد که از ایشان به عنوان حتی پیامآور برای بیت و غیره کمک گرفته میشد و ایشان در تمام این شرایط سعی میکردند این مسئولیتها را انجام دهند.
خانم گوارایی در ادامه این گفتوگو به پیشینه زهرا رهنورد اشاره دارد و بر این نظر است که وضعیت او با خانم کروبی متفاوت است، چون او در زمره روشنفکران دینی است:
من خودم به عنوان کسی که در ابتدای انقلاب ۱۶ ساله بودم برای این که فضای مبارزاتی آن سالها و این که چگونه با پدیده انقلاب آشنا شوم یکی از منابعی که به من معرفی میکردند کتابهایی بود که به قلم زهرا رهنورد نگاشته شده بود. بنابراین خودشان فینفسه قبل از این که همسر آقای میرحسین موسوی باشند خودشان در حلقه زنان روشنفکر دینی قبل از انقلاب محسوب میشدند که ارتباطهای گستردهای با حسینیه ارشاد و اندیشههای دکتر علی شریعتی داشتند. الان هم یکی از موارد اتهامی و منکوب کردن آقای موسوی و خانم رهنورد این است که اینها قبلاً به حسینیه ارشاد میرفتند و تحت تاثیر افکار شریعتی بودند. بعد از انقلاب که جناب آقای میرحسین به نخست وزیری انتخاب شد، خودتان میدانید که ساختار قدرت ساختار پیچیدهای است، و مسائل بسیار مختلفی در آنجا ممکن است به وجود بیاید، یکی از شرایط بسیار سختی که بر خانم رهنورد در آن سالها گذشت این بود که فعالیتهایش به شدت محدود شد. به دلیل این که هر نوع فعالیتی در آن زمان میتوانست بهانهای باشد توسط کسانی که مخالف نخست وزیری و اقدامات میرحسین موسوی بودند برای این که یک فضا و جو تبلیغاتی را علیه ایشان در آن سالها دامن بزنند. بنابراین همان طور که خود خانم رهنورد بارها گفته در این سالها سعی کرد از عرصه فعالیت کنار برود به خاطر این که نه به او اجازه داده میشد در آن فضا و میدانست که از فعالیتها و نوع لباسش بهرهبرداری میشود برای فشار آوردن بیشتر روی میرحسین موسوی. پدیده رهنورد خودش کاملاً پدیده مستقلی است برای بررسی در تاریخ انتخابات بعد از ۱۳۸۸ و در جنبش زنان. به جرات میتوانم بگویم که ایشان فاز بسیار مهمی در جنبش زنان و آن حضور قدرتمندانه یک زن در ساختار قدرت سیاسی و آن هم در نقش اپوزیسیون و رهبری جنبش سیاسی ایران به عهده داشتند و الان در حال حاضر وقتی جنبش سبز و رهبرانش را بررسی میکنیم این رهبران در چند چهره خلاصه شدهاند. موسوی، کروبی، زهرا رهنورد و آقای سیدمحمد خاتمی.
تحولات در جنبش زنان در دهههای اخیر به ویژه رشد نگرش جنسیتی در میان آنها موجب شده که نقش فاعلی زنان تقویت و پررنگ شود. پروین اردلان، روزنامهنگار و فعال جنبش زنان در سوئد، با ذکر این نکته میگوید اکنون زنانی که میخواهند نقش حامی همسر را بر عهده گیرند، خلاقانهتر عمل میکنند.
پروین اردلان: اتفاقی که بعد از جریانات انتخابات افتاد این بود که شما یک زمان در درون قدرتی خوب طرف روبهرو را میبینی فقط. یک موقع درون قدرت خودش هم وارد چالش میشود. وقتی وارد چالش میشود خودش هم به یک نوعی درگیر میشود. وقتی درگیر میشود حالا اینجاهاست که بایستی در مقابل آن کلیشههای سنتیاش قرار گیرد. میبینیم کسانی مثل خانم کروبی در عین حال که همان نقش کلیشهای سنتی زن را به نظر ذهنی ما ایفا میکرد و حتی تعریف شیرزن مردانه را هم ندارد. تعریف زنی هست که هم از حق خودش دفاع میکند و هم از حق همسرش ایستاده که همراهی کند. این شکل را به نظر من ما کمتر داشتیم. این نشان میدهد که هم بلوغ جنسیتی در زنان ما رشد پیدا کرده و هم نقشهای کلیشهای را که جامعه و حاکمیت تمام مدت سعی میکرد بر زنان بقبولاند، توانسته بشکند. خانم رهنورد بیشتر تصویرش یک تصویر اتفاقاً زن مدرن است. زن مدرن مسلمان است. تصویر خانم کروبی یک زن سنتی مسلمان است. این دو تا تصویر هر کدام در جایگاه خودشان شکلهای متفاوتی را داشتند. اتفاقی که افتاده این است که هر دوی اینها دارند بر هم منطبق میشوند. آن تصاویر هم دارد بر تصاویر جامعه زنان ایران هم منطبق میشود.
شهلا انتصاری، فعال جنبش زنان در تهران، میگوید گرچه برای او پیشینه این دو خانم از نظر فعالیت در جنبش زنان به طور خاص روشن نیست، اما به عمل آنها ارج میگذارد.
شهلا انتصاری: توی این سالهایی که جنبش زنان فعال بوده، فعالان زنان سعی میکردند که در گرفتن مطالباتشان کوشا باشند و هزینههایی هم دادند، تلاشهایی هم کردند، من در مورد پیشینه این دو خانم نه دیدهام و نه چیزی شنیدهام. ولی در این که الان در این جنبش دموکراسیخواهی همراه همسرانشان دارند تلاش میکنند و همراه مردم هستند و مطالبات آزادیخواهی و دموکراسیخواهی مردم را پیگیری میکنند، برای من قابل احترام است.
اما یک پرسش عام که در صدمین سالروز هشت مارس، روز جهانی زن مطرح میشود این است که دستاورد صد سال مبارزات زنان و تاثیر هشت مارس به عنوان روز جهانی زن بر روی زندگی زنان چه بوده است. این پرسش را با نیره توحیدی، استاد جامعهشناسی و توسعه زنان، در میان گذاشتم.
نیره توحیدی: در بسیاری از عرصهها زنان حقوق بسیاری را به دست آوردهاند و سهم مهمی را در جوامع مختلف در عرصههای تولید انسانی، تولید فرهنگی، تولید اقتصادی، اجتماعی به عهده داشتند و واقعاً حقش است که این صدمین سال مبارزه را که در سطح جهانی انجام میگیرد و دستاوردهایی را که داشته جشن بگیریم.
اما در عین حال که جشن میگیریم به خاطر بهبودی که در وضع حقوقی زنان و حرمت انسانیشان در بسیاری جاها به دست آمده، متاسفانه هنوز راهی طولانی در پیش داریم که به حقوق برابر برسیم. در بعضی کشورها وضعیت خیلی بهتر است. مثلاً در کشورهای اسکاندیناوی، در بعضی کشورهای اروپایی، به حد کمتری در کانادا و آمریکا، ولی متاسفانه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به خصوص آفریقا و کشورهایی که تحت عنوان کشورهای اسلامی نامیده میشوند، وضعیت خیلی عقبتر است. یعنی مشکلات زنان و بیحقوقی و کمحقوقی آنها خیلی بیشتر از زنها در کشورهای اروپا، آمریکای شمالی است.
در توضیح وضعیت خاص زنان در کشورهای خاورمیانه و به ویژه ایران، نیره توحیدی میگوید:
امروز زنان و مردان در کشورهای مهم خاورمیانه مثل تونس، مصر، لیبی، الجزایر، اردن، بحرین جاهای مختلف برپا خاستند و دارند این دیکتاتورهای پدرسالار را از اریکه بلامنازع قدرت به پایین میکشند. زنان در این جنبشها حضور فعال دارند و بسیار جای امیدواری هست که به سوی دموکراسیخواهی و تساویخواهی برود. اما چشم و گوش ما باید خیلی باز باشد، در خود ایران و در همسایگیهایمان بنیادگرایی مذهبی یک نوع اعتراض پدرسالارها به این تحولات است در مناسبات جنسیتی. یعنی اعتراضات صرفاً اگرچه ظاهر اعتراض به آمریکا و اسرائیل را دارد، اما خیلی از جنبههای باطنیاش زنستیز و کهنهاندیش و دشمن مدرنیته و دشمن مناسبات دموکراتیک و نو و مدرن است. به خصوص بنیادهای زنستیزانه بنیادگراییهایی مذهبی چالشی هست که در صدمین سالروز جهانی زن هنوز ما با آن مواجه هستیم. طالبان، القاعده و انواع ایرانی آنها امروز گریبانگیر ما هستند و من نگران هستم که در هشت مارس امسال که برابر با ۱۷ اسفند و برابر با هفتههای اعتراض به دستگیریها و سرکوبها و به خصوص دستگیری چهار تن از چهرههای شاخص جنبش دموکراسیخواهی سبز یعنی زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، خانم فاطمه کروبی و آقای مهدی کروبی هست، در کنار خواستن آزادی همه اینها به خصوص این دو زن قوی و با شخصیت و هویت مستقل و تمامی زنان دربند که به خاطر عقیدهشان، حقطلبیشان و به خاطر تمام برادران ما که در بند هستند، فکر میکنم هشت مارس امسال روز ویژهای است که ما هم صدمین سال را جشن میگیریم و هم صدای اعتراض خودمان را به این بیعدالتیها و سرکوبها که در ایران میگذرد، بلند کنیم.