اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت نظام، روز یکشنبه تحولات اخير پس از انتخابات ریاست جمهوری را «فتنهای پيچيده از سوی عوامل مرموز دانست» که به گفته او «ايجاد جدايي ميان مردم و نظام و سلب اعتماد و اطمينان آحاد مردم از نظام اسلامی را هدف گرفته است.»
آقای هاشمی رفسنجانی که پس از حدود دو هفته در مورد تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری سخن میگفت، آن چه را که تدبير رهبر جمهوری اسلامی ایران در تمديد مهلت شورای نگهبان برای بررسی بيشتر مسایل و ابهامزدايی از انتخابات نامید، بسيار ارزشمند توصیف کرد.
اکبر هاشمی رفسنجانی این اقدام را برای جلب اعتماد مردم به روند انتخابات موثر دانست و ابراز اميدواري کرد که دستاندركاران بتوانند با رعايت انصاف و عدل و با همكاری نامزدها به اعتراضات قانوني به طور كامل رسيدگي كنند.
مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در مورد اقدام اکبر هاشمی رفسنجانی برای شکستن سکوت دوهفتهای خود به بهروز کارونی میگوید:
يكي از دلايل اين است كه بايد روحيه مردان سياسي مانند هاشمي رفسنجاني را شناخت. او آدمي است كه در تقسيم قدرت سهيم ميشود و منتظر مينشيند تا ببيند آيا اين قدرت را با او تقسيم ميكنند يا نه.
طي دو هفته گذشته تحولات ايران بهسرعت توفاني شد و هاشمي رفسنجاني ترجيح داد سكوت اختيار كند تا امواج به نقطهاي برسند كه او بتواند سوار موجها شود و موجها را تشخيص دهد.
شما با آقاي رفسنجاني مصاحبهاي داشتيد كه به صورت كتاب چاپ شد، به همين دليل از نزديك با او صحبت كردهايد و تا اندازهاي با روحيات او آشنا هستيد. فكر ميكنيد صحبتهايي كه ديروز آقاي رفسنجاني مطرح كرد چه جهتي دارد؟
آقاي هاشمي رفسنجاني ادبيات خاص خود را دارد. بهشدت به ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي اعتقاد دارد و معتقد است نظام جمهوري اسلامي ميتواند موفق شود در دنيا الگو معرفي كند.
او علاقه خاصي به آدمهاي تاريخي چون اميركبير دارد، به همين دليل در مورد اميركبير كتاب نوشت و براي خودش نقشي مانند مهاتير محمد درايران قائل بود.
آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان فردي شناخته ميشود كه بيشتر به دنبال رايزني و گفتوگو براي حل مسايل است. با توجه به اين كه قبل از انتخابات رياست جمهوري انگشت اتهام محمود احمدينژاد به صراحت آقاي هاشمي رفسنجاني و فرزندان او را نشانه گرفت، چگونه است كه مواضع او انتقادي نيست، بلكه بسيار ريشسفيدانه است و طوري است كه هيچ يك از طرفين نميتوانند ادعا كنند به نفع يكي از آنها صحبت كرده است؟
آقاي هاشمي هنوز اعتقاد دارد ميتواند نقشي كه بعد از درگذشت آقاي بهشتي ايفا كرد و مرجوعالطرفين شد و قدرت را بين تمام بازيگران تقسيم كرد، بار ديگر ايفا كند. اما نكته بسيار كليدي اين است كه اكنون مخاطبان آقاي هاشمي تغيير كردهاند و كساني كه جملات او را شنيدند دچار يأس شدند.
آقاي هاشمي هم به مناسبت هفتم تير در جمع خانواده كساني كه در حادثه هفتم تير كشته شدند صحبت كرده و هم در كميسيون امنيت ملي.
اگر صحبت اول او را بخواهيم ملاك قرار دهيم ميبينيم كه هاشمي رفسنجاني هنوز اميدوار است بحران به نقطهاي برسد كه هر دو طرف ماجرا يعني جنبش مدني ايران و صاحبان قدرت به نقطهاي برسند كه از او نه به عنوان رئيس مجلس خبرگان، بلكه رئيس مجمع تشخيص مصلحت درخواست كنند وسط بيايد و نقشي ايفا كند و دو طرف را آشتي دهد.
اما اين سؤال مطرح است كه آيا كساني كه اين روزها در خيابانهاي ايران جنبش راه انداختهاند و خواستار احقاق حقوق خود هستند، اين قضاوت را قبول خواهند كرد يا نه؟
تا چه اندازه آقاي هاشمي رفسنجاني اميدوار است كه بتواند نقش ريشسفيد را بازي كند و در فضاي سياسي كشور تاثير داشته باشد، اگر بخواهد از عنوان حامي ميرحسين موسوي يا اصلاحطلبان دوري كند؟
آقاي هاشمي صد درصد حامي اصلاحطلبان نيست، همچنان كه حامي صد درصد اصولگرايان هم نيست. بنابراين سياستمداري مانند او بيش از آن كه اسير روياها و آرزوهاي خود باشد بايد با واقعيتهاي اطراف خود ارتباط برقرار كند. سياستمدار واقعبين نميتواند با روياهاي خود زندگي كند.
در دهه ۶۰ بعد از فقدان آقاي بهشتي كه روحانيت را رهبري ميكرد و حتي موفق شد بنيصدر را از رياست جمهوري عزل كند و مسير را تغيير دهد، هاشمي رفسنجاني توانست به نقش بسيار كليدي به عنوان رئيس مجلس دست پيدا كند.
در انديشه سياسي آقاي خميني، مجلس به عنوان رأس امور جايگاهی كليدي داشت كه حتي رياست جمهور هم آن جايگاه كليدي را نداشت. آقاي هاشمي در آن دوران فرماندهي جنگ را به عهده گرفت و به رياست جمهوري رسيد و حتي در به رهبري رسيدن آقاي خامنهاي نقشي كليدي را ايفا كرد كه فيلمها و اسناد مذاكره آن موجود است.
من فكر ميكنم اكنون آقاي هاشمي نميتواند آن نقش را ايفا كند، در واقع او بر سر يك دوراهي قرار گرفته است، يا بايد در كنار مردم بايستد و به عنوان ریيس مجلس خبرگان و رئيس تشخيص مصلحت نظام تصميمی عادلانه بگيرد يا در كنار سازماندهندگان حوادث اخير كودتا و تقلب قرار گيرد. به اعتقاد من اين دوراهي بسيار سرنوشتساز است.
آقای هاشمی رفسنجانی که پس از حدود دو هفته در مورد تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری سخن میگفت، آن چه را که تدبير رهبر جمهوری اسلامی ایران در تمديد مهلت شورای نگهبان برای بررسی بيشتر مسایل و ابهامزدايی از انتخابات نامید، بسيار ارزشمند توصیف کرد.
بیشتر بخوانید:
مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در مورد اقدام اکبر هاشمی رفسنجانی برای شکستن سکوت دوهفتهای خود به بهروز کارونی میگوید:
يكي از دلايل اين است كه بايد روحيه مردان سياسي مانند هاشمي رفسنجاني را شناخت. او آدمي است كه در تقسيم قدرت سهيم ميشود و منتظر مينشيند تا ببيند آيا اين قدرت را با او تقسيم ميكنند يا نه.
طي دو هفته گذشته تحولات ايران بهسرعت توفاني شد و هاشمي رفسنجاني ترجيح داد سكوت اختيار كند تا امواج به نقطهاي برسند كه او بتواند سوار موجها شود و موجها را تشخيص دهد.
شما با آقاي رفسنجاني مصاحبهاي داشتيد كه به صورت كتاب چاپ شد، به همين دليل از نزديك با او صحبت كردهايد و تا اندازهاي با روحيات او آشنا هستيد. فكر ميكنيد صحبتهايي كه ديروز آقاي رفسنجاني مطرح كرد چه جهتي دارد؟
آقاي هاشمي رفسنجاني ادبيات خاص خود را دارد. بهشدت به ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي اعتقاد دارد و معتقد است نظام جمهوري اسلامي ميتواند موفق شود در دنيا الگو معرفي كند.
او علاقه خاصي به آدمهاي تاريخي چون اميركبير دارد، به همين دليل در مورد اميركبير كتاب نوشت و براي خودش نقشي مانند مهاتير محمد درايران قائل بود.
آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان فردي شناخته ميشود كه بيشتر به دنبال رايزني و گفتوگو براي حل مسايل است. با توجه به اين كه قبل از انتخابات رياست جمهوري انگشت اتهام محمود احمدينژاد به صراحت آقاي هاشمي رفسنجاني و فرزندان او را نشانه گرفت، چگونه است كه مواضع او انتقادي نيست، بلكه بسيار ريشسفيدانه است و طوري است كه هيچ يك از طرفين نميتوانند ادعا كنند به نفع يكي از آنها صحبت كرده است؟
آقاي هاشمي هنوز اعتقاد دارد ميتواند نقشي كه بعد از درگذشت آقاي بهشتي ايفا كرد و مرجوعالطرفين شد و قدرت را بين تمام بازيگران تقسيم كرد، بار ديگر ايفا كند. اما نكته بسيار كليدي اين است كه اكنون مخاطبان آقاي هاشمي تغيير كردهاند و كساني كه جملات او را شنيدند دچار يأس شدند.
آقاي هاشمي هم به مناسبت هفتم تير در جمع خانواده كساني كه در حادثه هفتم تير كشته شدند صحبت كرده و هم در كميسيون امنيت ملي.
اگر صحبت اول او را بخواهيم ملاك قرار دهيم ميبينيم كه هاشمي رفسنجاني هنوز اميدوار است بحران به نقطهاي برسد كه هر دو طرف ماجرا يعني جنبش مدني ايران و صاحبان قدرت به نقطهاي برسند كه از او نه به عنوان رئيس مجلس خبرگان، بلكه رئيس مجمع تشخيص مصلحت درخواست كنند وسط بيايد و نقشي ايفا كند و دو طرف را آشتي دهد.
اما اين سؤال مطرح است كه آيا كساني كه اين روزها در خيابانهاي ايران جنبش راه انداختهاند و خواستار احقاق حقوق خود هستند، اين قضاوت را قبول خواهند كرد يا نه؟
تا چه اندازه آقاي هاشمي رفسنجاني اميدوار است كه بتواند نقش ريشسفيد را بازي كند و در فضاي سياسي كشور تاثير داشته باشد، اگر بخواهد از عنوان حامي ميرحسين موسوي يا اصلاحطلبان دوري كند؟
آقاي هاشمي صد درصد حامي اصلاحطلبان نيست، همچنان كه حامي صد درصد اصولگرايان هم نيست. بنابراين سياستمداري مانند او بيش از آن كه اسير روياها و آرزوهاي خود باشد بايد با واقعيتهاي اطراف خود ارتباط برقرار كند. سياستمدار واقعبين نميتواند با روياهاي خود زندگي كند.
در دهه ۶۰ بعد از فقدان آقاي بهشتي كه روحانيت را رهبري ميكرد و حتي موفق شد بنيصدر را از رياست جمهوري عزل كند و مسير را تغيير دهد، هاشمي رفسنجاني توانست به نقش بسيار كليدي به عنوان رئيس مجلس دست پيدا كند.
در انديشه سياسي آقاي خميني، مجلس به عنوان رأس امور جايگاهی كليدي داشت كه حتي رياست جمهور هم آن جايگاه كليدي را نداشت. آقاي هاشمي در آن دوران فرماندهي جنگ را به عهده گرفت و به رياست جمهوري رسيد و حتي در به رهبري رسيدن آقاي خامنهاي نقشي كليدي را ايفا كرد كه فيلمها و اسناد مذاكره آن موجود است.
من فكر ميكنم اكنون آقاي هاشمي نميتواند آن نقش را ايفا كند، در واقع او بر سر يك دوراهي قرار گرفته است، يا بايد در كنار مردم بايستد و به عنوان ریيس مجلس خبرگان و رئيس تشخيص مصلحت نظام تصميمی عادلانه بگيرد يا در كنار سازماندهندگان حوادث اخير كودتا و تقلب قرار گيرد. به اعتقاد من اين دوراهي بسيار سرنوشتساز است.