عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر، پس از گذراندن بیش از دو ماه بازداشت، چهارشنبه شب هفته گذشته به قید وثیقه آزاد شد.
آقای سلطانی کمتر از یک هفته پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران در دفتر کار خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.
رادیوفردا در همین زمینه با عبدالفتاح سلطانی گفتوگویی انجام داده است، و آقای سلطانی نخست از اتهامات وارده به خود میگوید.
عبدالفتاح سلطانی: چهار نفر مراجعه کردند و بدون اين که حکم قانونی برای بازرسی دفتر و بازداشت من داشته باشند، فقط با ارائه حکمی که در تاريخ ۲۰ خرداد يعنی دو روز قبل از انتخابات صادر شده بود وارد دفتر شدند.
اين حکم توسط آقای مرتضوی، دادستان تهران، خطاب به مأمورين اطلاعات برای دستگيری کسانی که در خيابانها آشوب و اغتشاش میکنند صادر شده بود.
اين حکم کلی بود و هيچ ربطی به من نداشت، ولی برخلاف مقررات قانونی با همين حکم وارد دفتر من شدند، آن را بازرسی کردند و مرا هم دستگير کردند و يک سری اموال دفتر را هم با خود بردند.
من را به انفرادی منتقل کردند و بعد از ۲۷ ساعت اتهام تشکيک در انتخابات را تفهيم کردند که چنين اتهامی را در هيچ جای قانون نداريم.
در روز چهارم دستگيری، قاضی داديار شعبه اول دادسرای معاونت امنيت اتهام تشکيل گروه برای برهم زدن امنيت يعنی موضوع ماده ۶۱۰ قانون را به من تفهيم کرد و همچنين گفتند عليه نظام تبليغ کردهای، در حالی که هيچ دليل و مدرکی برای گفتههايشان نداشتند و قاضی که برای من قرار بازداشت صادر کرد از نظر قانونی چنين حقی را نداشت.
از بدو دستگيری من تا ۷۲ روز که در زندان بودم، هم قانون اساسی نقض و هم مقررات آيين دادرسی کيفری توسط قاضیها و مأموران ناديده گرفته شد و آخر سر هم مرا با قرار ۱۰۰ ميليون تومان وثيقه آزاد کردند.
آقای سلطانی! در زندان با شما و ساير بازداشتشدگان چگونه برخورد میکردند؟
من فقط يکی دو بار تهديد به تعزير شدم، يعنی تهديد به شلاق بر کف پا، ولی برخورد نامناسبی با من صورت نگرفت.
البته من ۱۴ روز در سلول انفرادی از حمام و حدود يک ماه و نيم اول از روزنامه و تلويزيون و کتاب محروم بودم، حتی يخچال و ساير وسايل وجود نداشت و شرايط سختی بود. ۱۸ روز در سلول تنها بودم که انفرادی محسوب میشد و بعد هم در همان سلولها به صورت دونفره يا سهنفره بوديم.
حدود ۱۵ روز آخر روزنامه کيهان و اطلاعات را با پول خودمان در اختيار قرار دادند و يخچال برای ما آوردند، ولی تلويزيون ندادند. اين شيوه در واقع برای فشار روانی بر متهم انجام میشود.
آقای سلطانی! برخی از خانوادههای بازداشتشدگان در مصاحبه با راديوفردا به بند ۲ الف در زندان اوين اشاره کردند، برای مثال خانم مهديه محمدی، همسر احمد زيدآبادی، میگويد از تعاريف آقای زيدآبادی اين طور به نظر میرسد که انفرادیهای بند ۲ الف با سلولهای انفرادی معمولی متفاوت است. شما کسی را ديديد که در اين سلولها بوده باشد؟
ايجاد چنين بازداشتگاههايی از نظر قانونی وجههای ندارد. بعضی از اين بازداشتگاهها مانند ۲۰۹ و ۲۴۰ غيرقانونی است و من حدود ۱۵ روز در سلول انفرادی بند ۲۴۰ بودم و مدتی هم در بند ۲۰۹.
نيروهايی که اين بازداشتگاهها را ايجاد میکنند از نظر قانونی حق چنين کاری را ندارند. در مورد بند ۲ الف اطلاع ندارم چه کسانی را آنجا بردهاند، ولی چند سال قبل بعضی از متهمينی که وکالت آنها را به عهده داشتم در بند ۲ الف زندانی بودند و تا آن جايی که من اطلاع دارم اين بند در اختيار يکی از نهادهای نظامی است و بعيد است که در اختيار نيروهای اطلاعات باشد.
آقای سلطانی کمتر از یک هفته پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران در دفتر کار خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.
رادیوفردا در همین زمینه با عبدالفتاح سلطانی گفتوگویی انجام داده است، و آقای سلطانی نخست از اتهامات وارده به خود میگوید.
بیشتر بخوانید:
اين حکم توسط آقای مرتضوی، دادستان تهران، خطاب به مأمورين اطلاعات برای دستگيری کسانی که در خيابانها آشوب و اغتشاش میکنند صادر شده بود.
اين حکم کلی بود و هيچ ربطی به من نداشت، ولی برخلاف مقررات قانونی با همين حکم وارد دفتر من شدند، آن را بازرسی کردند و مرا هم دستگير کردند و يک سری اموال دفتر را هم با خود بردند.
من را به انفرادی منتقل کردند و بعد از ۲۷ ساعت اتهام تشکيک در انتخابات را تفهيم کردند که چنين اتهامی را در هيچ جای قانون نداريم.
در روز چهارم دستگيری، قاضی داديار شعبه اول دادسرای معاونت امنيت اتهام تشکيل گروه برای برهم زدن امنيت يعنی موضوع ماده ۶۱۰ قانون را به من تفهيم کرد و همچنين گفتند عليه نظام تبليغ کردهای، در حالی که هيچ دليل و مدرکی برای گفتههايشان نداشتند و قاضی که برای من قرار بازداشت صادر کرد از نظر قانونی چنين حقی را نداشت.
از بدو دستگيری من تا ۷۲ روز که در زندان بودم، هم قانون اساسی نقض و هم مقررات آيين دادرسی کيفری توسط قاضیها و مأموران ناديده گرفته شد و آخر سر هم مرا با قرار ۱۰۰ ميليون تومان وثيقه آزاد کردند.
آقای سلطانی! در زندان با شما و ساير بازداشتشدگان چگونه برخورد میکردند؟
من فقط يکی دو بار تهديد به تعزير شدم، يعنی تهديد به شلاق بر کف پا، ولی برخورد نامناسبی با من صورت نگرفت.
البته من ۱۴ روز در سلول انفرادی از حمام و حدود يک ماه و نيم اول از روزنامه و تلويزيون و کتاب محروم بودم، حتی يخچال و ساير وسايل وجود نداشت و شرايط سختی بود. ۱۸ روز در سلول تنها بودم که انفرادی محسوب میشد و بعد هم در همان سلولها به صورت دونفره يا سهنفره بوديم.
حدود ۱۵ روز آخر روزنامه کيهان و اطلاعات را با پول خودمان در اختيار قرار دادند و يخچال برای ما آوردند، ولی تلويزيون ندادند. اين شيوه در واقع برای فشار روانی بر متهم انجام میشود.
آقای سلطانی! برخی از خانوادههای بازداشتشدگان در مصاحبه با راديوفردا به بند ۲ الف در زندان اوين اشاره کردند، برای مثال خانم مهديه محمدی، همسر احمد زيدآبادی، میگويد از تعاريف آقای زيدآبادی اين طور به نظر میرسد که انفرادیهای بند ۲ الف با سلولهای انفرادی معمولی متفاوت است. شما کسی را ديديد که در اين سلولها بوده باشد؟
ايجاد چنين بازداشتگاههايی از نظر قانونی وجههای ندارد. بعضی از اين بازداشتگاهها مانند ۲۰۹ و ۲۴۰ غيرقانونی است و من حدود ۱۵ روز در سلول انفرادی بند ۲۴۰ بودم و مدتی هم در بند ۲۰۹.
نيروهايی که اين بازداشتگاهها را ايجاد میکنند از نظر قانونی حق چنين کاری را ندارند. در مورد بند ۲ الف اطلاع ندارم چه کسانی را آنجا بردهاند، ولی چند سال قبل بعضی از متهمينی که وکالت آنها را به عهده داشتم در بند ۲ الف زندانی بودند و تا آن جايی که من اطلاع دارم اين بند در اختيار يکی از نهادهای نظامی است و بعيد است که در اختيار نيروهای اطلاعات باشد.