در چند روز اخیر، و به ویژه پس از دستور باراک اوباما،رئیس جمهور آمریکا، مبنی براخراج ۳۵ دیپلمات و کارمند دستگاههای روسی در آمریکا و اعمال برخی تحریمها علیه روسیه، بار دیگر بحث امنیت سایبری و قدرت دفاعی دولتها به تیتر اول رسانهها برگشته است.
مقاله حاضر با بحث کوتاهی در مورد کلیات سیستم حمله سایبری شروع می شود که نشان می دهد مهاجمان سایبری از چه شیوه هایی استفاده می کنند تا به مقاصد خود برسند. سپس به موضوع کاربرد دیپلماسی در قضیه خاص حملات سایبری روسیه به آمریکا پرداخته و به بن بستی که این قضیه از لحاظ سیاسی بین رهبران دو کشور روسیه و آمریکا ایجاد aده است می پردازد.
مرسومترین جرایم سایبری – بر اساس مطالعهای که کمپانی ورایزن در مورد انواع جرایم سایبری انجام داده مرسومترین و رایجترین آن عبارتست از:
فیشینگ “Phishing” – هدف از فیشینگ فریب دادن مردم است برای اینکه بتوان در کامپیوترهای آنان بد افزارهایی را نصب کرده و اختیار بکار گیری آن کامپیوترها را در یک حمله وسیع سایبری دردست داشته باشند. مثلاً ایمیلی به آدرس شما فرستاده می شود که ظاهراً از بانک شماست. از شما خواسته می شود با کلیک کردن روی لینک متن چیزی را تغییر یا تائید کنید. پس ازکلیک کردن صفحهای باز میشود خیلی شبیه وبسایت بانک شماست اما با همین حرکت و در همان فاصله کوتاه یک بد افزار درکامپیوتر شما نصب می شود که بعداً کامپیوتر شما را تبدیل به بردهه زنجیره بدافزاری "هکر ها" می کند و اختیار کامپیوتر شما را در دست می گیرد. یک برررسی توسط کمپانی ورایزن نشان می دهد که ۲۳% مردم به راحتی توسط ایمیلهای فیشینگ فریب داده می شوند.
سرقت هویت – از مرسومترین شیوههای فضای سایبری سرقت هویت افراد است. در سه ماهه اول ۲۰۱۵ در آمریکا، تعداد قربانیان سرقت هویت ۳۱% نسبت به دوره مشابه سال قبل افزایش داشته و به ۳۲۰۵۸ نفر رسیده است. هدف از سرقت هویت عمدتاً مالی و اقتصادی است و برای این منظوراطلاعات مربوط به دستیابی به حساب بانکی و اعتباری اشخاص سرقت می شود.
"هک کردن" – مطالعه کمپانی ورایزن نشان می دهد در عرض سه ماه ۲۸۵ میلیون مورد از اطلاعات افراد در دسترس "هکر ها" قرار گرفته است. (به طور متوسط ۹ مورد در هر ثانیه). تقریباً از هر چهار مورد ازاین طبقه بندی یک مورد آن توسط افرادی از داخل سیستم (کارکنان خودی) صورت می گیرد. در واقع بخشی از کارکنان فعلی یا قبلی یک کمپانی یا بانک اطلاعاتی ممکن است در صدد سرقت اطلاعات مشتریان همان موسسه باشند.
هک و امنیت ملی - کار دیگری که هکرها میتوانند انجام بدهند و بیشتر جنبه امنیت ملی دارد ورود به سیستمهای خدماتی مانند پزشکی، انرژی، و یا هر سیستم مشابهی است که برای اجرا و ارائه سرویس به کاربرد سیستم کامپیوتری وابسته است. روز جمعه ۳۰ دسامبر رویدادی در ورمونت موجب اعلام آماده باش برای دفاع سایبری شد. در این رویداد یکی از عملیات هکرهای منتسب به روسیه که با اسم رمز گریززلی ستپپ از آن نام برده می شود اقدام به هک یکی از کامپیوترهای سیستم برق رسانی ایالت کوچک ورمونت کرد. اگرچه این رمز به صورت وسیع و فشرده بکار برده نشد که بتواند سیستم را متوقف کند و فقط رد پای کوچکی از آن مشاهده شد ولی این نگرانی را دامن زد که هک اینگونه سیستمها تا چه می تواند موجب توقف سیستم برق رسانی شود و متعاقب آن سیستمهای کامپیوتری مانند خدمات پزشکی و اورژانس را که وابسته به جریان کامل انرژی هستند از کار انداخته و فاجعه ملی ایجاد کند.
در این مورد بخصوص در ورمونت با پیدا شدن بد افزار در یک کامپیوتر که نقش فعالی در شبکه برق رسانی نداشت قضیه خاتمه یافت ولی جریان به صورت بالقوه می توانست دامنه دار تر از آن باشد و لذا بسیار هشدار دهنده تلقی شد.
ردیابی این بد افزار در فاصله کوتاهی پس از اعلام اخراج دیپلماتها و اعمال تحریم علیه روسیه بار دیگر نگاهها را به سمت روسیه هدایت کرده است. بر اساس منابعی که دیگر طبقه بندی شده محسوب نمی شوند سیستمهای ضد جاسوسی آمریکا به زیر ساختهای کامپیوتری بیش ار ۶۰ کشور دنیا که زمانی توسط هکرهای مختلف هک شده اند دسترسی دارند و نحوه هک شدن آنها را مطالعه، الگوها وشیوههای هک شدن را دنبال کرده و می توانند سرنخهای مهمی از مرتکبین آنها بدست بیاورند.
محتوای سیستم سایبری چیست؟ - محتوای سیستمهای سایبری انبوهی از اطلاعات گوناگون است. اطلاعات شخصی، اعتباری، بانکی، تجاری، صنعتی، پزشکی، تکنولوژیک، سیاسی، تصمیم گیری، نظامی و امنیتی. کوچکترین مورد اطلاعات شخصی مربوط به هویت یک فرد است. اطلاعات هویتی می تواند سرقت شود و فرد دیگری با همان اطلاعات در جای دیگری از کشور یا دنیا اعلام موجودیت کند. هرگونه اقدام آن فرد جعلی در هریک از زمینههای قابل تعقیب قضایی و حقوقی، قانوناً برگردن فردی خواهد بود که اطلاعاتش به سرقت رفته و او تا وقتی که نتواند ثابت کند شخصاً کار خلافی مرتکب نشده در مقابل قانون مسوول است. در پارهای موارد افراد با سرقت این اطلاعات به شانتاژ و بهره کشی می پردازند. اطلاعات سرقت شده صدها هزار مشتری یک فروشگاه زنجیرهای توسط همان "هکر"ها دراینترنت به فروش می رسد و یا پس از گرفتن مبالغی حق السکوت به همان فروشگاه برگردانده می شود. اطلاعات کمپانیهای کارت اعتباری و بانکها وحتی اطلاعات پزشکی افراد نیز به همین صورت مورد سوء استفاده و معامله قرار می گیرد.
برای مقابله در این سطح از تهدیدات سایبری موثرترین راه چاره دراختیار داشتن نرم افزارهایی است که بتوانند حرکات مشکوک را به موقع کشف و خنثی کنند. لذا به دونوع تخصص نیاز هست: اول، تخصص سخت افزاری و دیگر تخصص نرم افزاری. شاید به همین دلیل است که امنیت سایبری را از بعضی جهات با ساخت و حفاظت "پُل" مقایسه می کنند. چرا که هر دو حاصل عملیات مهندسی پیشرفته و محاسبات دقیق هستند. در زمان صلح کسی به پلها حمله نمی کند، ممکن است اشرار و گروههای گانگستر روی دیوارهای پلها شعار نویسی یا رنگ پاشی کنند، تروریستهای سایبری هم پس از حملات سایبری روی وبسایتها شعارهایی هماهنگ با موجودیت سیاسی یا تبلیغ اهداف تروریستی گروه خود می نویسند. چنین وقایعی در حوزه کامپیوتر و اینترنت به منظور خود نمایی، نمایش قدرت و اظهار وجود انجام می شود.
مثلاً وقتی سایت یک روزنامه اینترنتی مورد هجوم "هکر"ها قرار می گیرد و حتی شعارهای انقلابی نیز بر روی آن نوشته می شود، فقط نمایش قدرت و اعلام مخالفت است. مدت کوتاهی پس از آن اوضاع به حالت عادی بر می گردد و سایت روزنامه در اختیار مالک آن قرار می گیرد. "هکر"های جوان در کارشان نوعی ارضای شخصی و شخصیتی را دنبال می کنند. و از اینجا است که کار "هکر"ها از ساخت "پُل" فاصله می گیرد چون کسی در ساخت پل دنبال ماجراجویی نیست.
برخلاف پُلها که به ندرت اتصال شبکهای دارند، دنیای سایبری، دنیایی مرتبط و متصل است. حملات سایبری را نمی توان دقیقاً رهگیری و ردیابی کرد. هر ویروسی از مسیری می آید. حمله نا موفق یک ویروس ممکن است هیچ ارتباطی به حمله دیگری که از جهت دیگری می آید نداشته باشد ولی محیط و عملکرد آن و ذهنیت پنهان پشت سر آن، از یک تفکر مشابه و پیوسته حکایت می کند.
حمله کرمها و ویروسها به شبکههای اینترنتی و کامپیوترهای شخصی از دهه ۱۹۸۰ شروع شد. درسه ماهه اول سال ۲۰۱۵ میزان حمله بد افزارها و آلودگی کامپیوترها در دنیا حدود ۳۶ درصد بود. نروژ با ۲۰ درصد کمترین و چین با ۴۸ درصد در بالاترین سطح آلودگی را از طریق بدافزارها قرارداشت. حالا این رقمها تغییرات اساسی کرده اند.
مشکل موقعی پای دولتها و دستگاههای دیپلماسی را به میان می کشد که هکرها از خارج از یک کشور حمله کنند و رد پای آنان قابل تعقیب باشد. در چنین شرایطی قضیه فراملی و بین المللی شده و پای پلیس بین الملل و حتی سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی به میان کشیده می شود.
ساختار حمله و دفاع – برای حمله به یک "پُل" نوعی حضور فیزیکی یا تظاهرات دسته جمعی ، بمبگذاری و یا حمله هوایی لازم است؛ ولی در فضای سایبری حمله از راه دور صورت میگیرد و در بسیاری مواقع آدرسی که به نظر می رسد حمله را انجام داده ممکن است حمله کننده اصلی نیست. همه چیز از یک مرکز و از راه دور کنترل می شود در حالیکه ما فقط نتایج حمله را شاهد هستیم بدون اینکه شناسه کامپیوتر طراح حملات به سادگی و یا برای افراد غیر متخصص قابل شناسایی باشد.
قابلیت اتصال زنجیرهای در دانش کامپیوتر، این امکان را فراهم می کند. از طریق اتصال زنجیرهای چندین کامپیوتر را که "هک" شده اند بدون اطلاع صاحبان آنان در یک شبکه حمله سایبری بکار می گیرند. این اتصال را "بات نت بتنت یا ارتش زامبی ها" نیز می نامند و معمولا حتی با اسم و ایمیل صاحب کامپیوتری که "هک" شده پیامهای "اسپم اسپم" ارسال می کنند. قابلیت اتصال زنجیرهای کامپیوترها، حملات توزیع شده انکار سرویس دیستریبوتد دانیال اوف سرویس اتک به هدف فرضی را میسر می کند. اواخر سال ۲۰۱۲ و اوایل ۲۰۱۳ یک گروه ایرانی توانست با حملات توزیع شده انکار سرویس که حجم آن به ۱۲۰ گیگا بایت می رسید دسترسی به چندین سایت بانکی را برای مدتی به عنوان یک حرکت اعتراضی کاملاٌ مسدود کند.
یک مرکز فرماندهی و کنترل (کامند&کنترل) این زنجیره را برای حملات سایبری تحت کنترل دارد و بنا بر این اگر بتوان مرکز فرماندهی را از کار انداخت سیستم تهاجمی از کار می افتد. برای تشخیص اینکه چگونه یک کامپیوتر بدون اطلاع صاحب آن درچنین زنجیرهای بکار گرفته شده نرم افزارهایی وجود دارد ولی استفاده و تحلیل گزارش هایی که تولید می شود برای فردی که دانش تکنولوژیک کافی نداشته و زبان برنامه نویسی نداند، ساده نیست.
دفاع در سطح دولت – ملت. وقتی توان حملات سایبری اهدافی بزرگتراز یک یا چند کامپیوتر شخصی را در بر بگیرد و به عبارت دیگر هدف "استراتژیک" باشد آنوقت است که مانند جنگ واقعی بین ملتها به ارتش سایبری نیاز خواهد بود. این جنگ به مجموعهای از افراد متخصص از اوپراتور گرفته تا طراح و برنامه نویس و تولید کننده نرم افزار و سخت افزارلنیاز دارد. در حقیقت سخت افزار با اسلحه نظامی برابری می کند و دانش کامپیوتر مانند دانش فرماندهی عملیات است. طبعا تولید سخت افزار و نرم افزار مناسب برای دفاع سایبری نیز درردیف اطلاعات محرمانه امنیتی و دفاعع سایبری طبقه بندی می شوند.
غالب خریداران کامپیوتر و لپتاپ شخصی موقع خرید، برگهای را امضا می کنند که در آن تعهد می کنند آن کامپیوتر را پس از خرید در یک کشور پیشرفته صنعتی به سایر کشورها صادر نکنند. صرفنظر از مسایل صادرات و واردات یک مساله امنیتی نیز ممکن است وجود داشته باشد. برخی از اینگونه کامپیوترها می توانند در صنایع نظامی و موشکی و حتی هستهای کاربرد داشته باشند و یا از طریق دستکاری نرم افزاری و سخت افزاری برای چنان اهدافی استفاده شوند.
طبیعی است قدرت تولید اینگونه دستگاههای حساس محدود به ملت هایی است که در سطوح بسیار پیشرفته تکنولوژی قرار دارند. اما در کشورهای آزاد جهان درهای دانشگاهها بروی دانشجویان و پژوهشگران باز است و به تبع آن دانشجویان برجسته کشورهایی که در طبقه بندی ممنوعیت صادرات سخت افزاری قرار دارند در چنین دانشگاههایی درس می خوانند و علاوه بر فرا گیری متقابلاً بر غنای علمی مراکز تحقیق و توسعه می افزایند.
بسیاری از این دانش آموختگان از کشورهایی مانند چین، ژاپن، اسرائیل، هند، روسیه، ایران، و برخی از کشورهای شرق اروپا هستند و در بازار بین المللی علمی طرفداران زیادی دارند. مراکز عمده دفاع سایبری به این تخصصها نیازمندند و سعی میکنند اینگونه تخصصها را برای خود نگهدارند. این موضوع شباهت زیادی به تولید تسلیحات در ارتشها دارد که میتواند هم جنبه نظامی – دفاعی داشته باشد و هم جنبه تجارتی.
کابرد دیپلماسی، و اهرم سیاسی در امنیت سایبری – در خلال انتخابات ریاست جمهوری امریکا، روسیه متهم شد که اسناد دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را هک کرده و سپس فقط اسناد حزب دموکرات را در اختیار ویکی لیکس قرار داده تا بر روند انتخابات و بر ضد کاندیدای حزب دموکرات تاثیر بگذارد. همچنین آرای رای دهندگان تحت تاثیر۲۰۰ مرجع خبری خلق الساعه قرار گرفته که به پخش خبرهای دروغ پرداخته و نهایتا بر نتیجه انتخابات اثر گذار بوده اند. پرزیدنت اوباما وعده داد به این قضیه رسیدگی و تا قبل از پایان دوره ریاست جمهوریاش در مورد آن اقدام کند.
در آخرین روزهای سال ۲۰۱۶ پرزیدنت اوباما با دستور اخراج ۳۵ دیپلمات و مقام روسی از ایالات متحده و اعمال تحریمهای جدید علیه روسیه گام جدیدی در واکنش به تهدیدات سایبری روسیه برداشت. بر اساس این بسته تنبیهی ۳۵ روسی مظنون به جاسوسی اخراج و بر نهادهای عمده امنیتی و جاسوسی روسیه تحریم اعمال می شود؛ دو مجتمع روسی در مریلند و نیویورک به اتهام دست داشتن در امور جاسوسی تعطیل می شود.
علاوه بر آن، چندین هکر روسی تحت تعقیب اف بیآی هستند از جمله یوگنی میخائیلوویچ بوگاچف، ۳۳ ساله، و آلکسی آلکسیویچ بیلان ۲۹ ساله که در لیست مهمترین جنایتکاران سایبری تحت تعقیب قرار دارند. یکی متهم به هک موسسات آمریکایی و سرقت اطلاعات پرسنلی و دیگری متهم به ویروسی کردن کامپیوترها در بیش از یکصد کشور دنیا. اف بیآی برای هر گونه اطلاعاتی که منجر به دستگیری آنان شود یکصد هزار دلار جایزه تعیین کرده است.
اقدام رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما – همانطور که پیشتر اشاره شد، باراک اوباما دستور اخراج دیپلماتها و تعطیلی چند موسسه روسی را در آمریکا صادر می کند. به دنبال این دستور، هواپیمای رسمی دولتی روسیه روز اول ژانویه در واشنگتن دیپلماتهای متهم به جاسوسی را از ایالات متحده خارج کرد اما، بسته تنبیهی پرزیدنت اوباما، علاوه برآنچه که بطور علنی اعلام شده دارای بخشهای اعلام نشده و طبقه بندی شدهای هم هست که جزئیات آن برای اجتناب از افشا شدن منابع اطلاعات امنیتی آمریکا تا کنون اعلام نشده است
اقدام اوباما، در شرایطی که کمتر از بیست روز به پایان دوره ریاست جمهوری وی باقی مانده است، با واکنشهای موافق و مخالف روبرو شد. هرچند در مجموع کنگره از آن استقبال کرده است. بسیاری از سناتورها حمایت کردند و وعده دادند که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ آنرا تشدید خواهند کرد. برخی رسانهها موضعگیریهای موشکافانه تری کردند و حتی در اصل داستان شک کردند. مثلاً رولینگ استون در اصل قضیه تردید و آنرا چیزی بودار و مشابه اطلاعاتی می داند که در مورد تسلیحات اتمی عراق منتشر و موجب جنگ عراق در سال ۲۰۰۳۳ شد.
مقاله رولینگ استون این سوال را مطرح می کند: اگراین باور درست باشد که روسها به نحوی سازمان یافته کوشیده اند که انتخابات ریاست جمهوری را از مسیر منحرف و کاخ سفید را تحویل ترامپ بدهند، اونوقت اینکه آمریکا بخواهد فقط چند دوجین دیپلمات را از کشور اخراج کند واکنشی بیموقع و ناشی از ضعف نیست؟ و، سپس ارجاع می دهد به سخنان سناتور مک کین که اخراج دیپلماتها را "هزینه ناچیزی" برای "حملهای گستاخانه" دانسته و یا کمیته ملی حزب دموکرات که معتقد است اوباما در مقابل "حمله ی یک قدرت خارجی به ایالات متحده" پاسخی "نا کافی" داده است.
رئیس جمهور منتخب، دونالد ترامپ - از آنجا که پدیدههای سیاسی برای بازیگران مختلف مفاهیم خاص خود را دارد شخصی مانند رئیس جمهور منتخب دونالد ترامپ، که قبلا تاثیر حملات سایبری را علیه حزب دموکرات ناچیز می دانست و در مجموع مواضع نرم تری در قبال روسیه داشت، موضع متفاوتی می گیرد. وی معتقد است باید از این مرحله عبور کرد و مسایل را به نفع کشور و مردم حل و فصل کرد. متعاقباً وی یک مشاور ویژه در امور سایبری برای خود انتخاب می کند. توماس باسرت که مشاور امنیتی جورج بوش بود از این پس به شیوهای مستقل از مشاوران امنیت ملی به عنوانن مشاور ویژه امنیت سایبری برای دونالد ترامپ عمل خواهد کرد.
ولادیمیر پوتین - سخنگوی ولادیمیر پوتین در آغاز کار اعلام میکند که "هیچ جایگزینی به غیر از مقابله به مثل وجود ندارد" و لذا مسکو در واکنش به دستور اخراج دیپلماتهای روسی مقابله به مثل خواهد کرد، اما کمی بعد از آن احتمالا پیام رئیس جمهور منتخب آمریکا به نحو دیگری تعبیر می شود و پوتین دست به اقدامی بیسابقهای زده و اعلام می کند که تا شروع رسمی دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ (۲۰ ژانویه ۲۰۱۷۷) از اقدام متقابل دیپلماتیک خودداری خواهد کرد. به عبارت دیگر پوتین با این واکنش دو حرکت همزمان در شطرنج روابط بین دو کشور انجام داده است:
-اول اینکه خواسته است به اوباما بگوید با توجه به زمان کوتاهی که از عمر ریاست جمهوری وی مانده دستورات اومعتبر و کارشناسی شده نیست و قابل برگشت خواهد بود، و
-دوم اینکه حتی پیش از اینکه دونالد ترامپ رسماً کار خود را شروع کند آزمون سختی را پیش پایش گذاشته است که راه حلهای محدودی دارد.
در این آزمون، ترامپ می تواند پس از شروع به کار دستور پرزیدنت اوباما را تائید وبه رابطه بین دو کشور خاتمه دهد و یا با لغو آن دستور رابطه را به سطح قبل از آن برگرداند. اما آیا این بهترین راه حل است؟ هم اکنون در میان هم حزبیهای ترامپ در مورد قضیه روسیه همزبانی و یکصدایی وجود ندارد
با این ترتیب دونالد ترامپ خود را بر سر دوراهی قرار داده است که پیش بینی سر انجام آن کار سادهای نیست. گرچه پس از این اظهارات با گفتن اینکه قرار است با کارشناسان جاسوسی ملاقات و گفتگو کند عملا راه فراری را باز گذاشته اس ولی می توان ادعا کرد اولین چالشی که دولت رئیس جمهور منتخب دونالد ترامپ باید با آن مواجه شود عبارتست از :
۱- اگر روسیه نخواهد اقدام متقابل کند، آیا آمریکا باید اجازه بدهد دیپلماتهای اخراجی به محل ماموریت خود برگردند؟ و
۲- اگر پاسخ مثبت است ، آیا آمریکا باید به همان افرادی که پس از شناسایی توسط دولت آمریکا اخراج شدند اجازه بازگشت بدهد یا برای حفظ آبرو هم که شده آنها را نامطلوب و از مسکو بخواهد دیپلماتهای جدیدی را معرفی کند؟
۳- اگر قرار باشد دیپلماتها بازگردند آیا این کار به معنی نفی اقدامات رئیس جمهور باراک اوباما ( که آنموقع نامش رئیس جمهور سابق خواهد بود) محسوب نمی شود؟ و یا
۴- چون بخشی از نمایندگان کنگره نیز با تصمیم اوباما موافق هستند، اقدام ترامپ را بر علیه خود و علیه منافع ملی آمریکا نخواهند دانست؟
۵- سوال اساسی تر این است که آیا ماهیت منافع ملی به نحوی است که با تغییر رئیس جمهور تغییر کند؟ باور غالب این است که راهها و روشها تغییر می کنند ولی منافع ملی جنبه دراز مدت تری دارند و به سادگی تغییر نمی کنند.
بنا بر این آیا ولادیمیر پوتین از تغییر لحن رئیس جمهور منتخب دونالد ترامپ به عنوان ابزار استفاده کرده و عمداً او را بر سر دوراهی قرار داده است؟ و سخن آخر اینکه بازی حساسی شروع شده است که نمیتوان نتیجه آنرا پیش بینی کرد. آیا آمریکا برنده این بازی خواهد بود و یا روسیه خواهد توانست آنرا به سمت و سوی دلخواه برگردانده و درنهایت قدرت خود را تثبیت کند؟ و آیا در صورتی که این فرآیند به نفع پوتین و روسیه تمام شود آیا بر باورعامه مردم که آمریکا را قدرت برتر جهانی می دانند لطمه نمیزند؟
البته واکنش دونالد ترامپ علیرغم اینکه خوشبینانه است وعده خاصی نمی دهد. او فقط از "خویشتنداری" پوتین استقبال کرده و آنرا علامت "هوشمندی" وی می داند. علاوه بر آن رئیس جمهور منتخب با صدور بیانیه دیگری که بسیار مبهم است اعلام کرده که در هفته آینده با جامعه اطلاعاتی آمریکا قرار ملااقات دارد تا در مورد یافتههای آنان در زمینه مورد بحث آگاه شود. این سخن تا حدودی راه را برای اقدامات بعدی باز می گذارد.
طبیعی است ترمیم روابط دو کشور نیازمند برخی چشم پوشیها است. قبلاً نشانههای ضد و نقیضی ازچشم پوشی در قبال انضمام شبه جزیره کریمه توسط روسیه از زبان دونالد ترامپ جاری شده است ولی تجاوز به فضای سایبری ایالات متحده با توان تاثیر گذاری بر انتخابات دموکراتیک یک کشور، با تجاوز به یک سرزمین دور دست قابل قیاس نیست. در عین حال رئیس جمهور ایالات متحده امریکا و یا مشاوران و دستیارانش در امور امنیت ملی بخوبی آگاه هستند که برای حفظ قدرت و موقعیت جهانی هوشمندی و خویشتن داری آمریکا نباید از طرف مقابل کمتر باشند.
نتیجه گیری – دانش کامپیوتر مانند همه ارکان دانش بشری رو به توسعه است. این توسعه همانند سایر جنبههای حیات روزمره شاخکهای مثبت و منفی دارد. همانطورکه در پزشکی، جراحی، تولید انرژی و تولیدات صنعتی و کشاورزی هر روز پیشرفتهای مهمی صورت می گیرد، در راستای سوء استفاده ازتکنولوژی و تهدیدات سایبری نیز حرکات سازمان یافتهای صورت گرفته است که می تواند بشریت را به خطر بیاندازد و یا حتی نابود کند. تاریخ بشر شاهد کاربرد ایدئولوژی، نژاد پرستی و فاشیسم در تسلیحات و نظامیگری بوده است. هیچ تضمینی وجود ندارد که همان تجربه تلخ در عرصه سایبری اتفاق نیافتد. فراموش نکنیم که طراحان حمله سایبری از کره دیگری نمی آیند؛ آنها همین جا و در میان ما هستند. آنها فرزندان ما هستند و از دانش موجود بهره می برند ولی بجای خدمت به ملتها از آن برای نابودی ملتها استفاده می کنند. درست مانند مقطعی که بمب اتمی خلق شد و اولین کاربرد آن خرابی و نابودی انسانها را به همراه داشت. وقت آن رسیده است که از علم و دانش کامپیوتر بیشترین استفاده را کرده و هرچه زودتر به بازدارندگی در برابر تهدید سایبری رسید تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری شود.
------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
- جلیل روشندل – استاد علوم سیاسی وامنیت بین المللی در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی است.