نرخ دلار در بازار آزاد ارز تهران، که ماههای پی در پی در محدوده ۳۵۰۰ تومان نوسان میکرد، از حدود یکماه پیش با آهنگی نسبتا ملایم رو به افزایش گذاشت و طی چند روز گذشته، با شتاب گرفتن روند صعودی اش، از مرز ۳۸۰۰ تومان گذشت.
در آغاز برای توجیه نوسانهای رو به افزایش بازار ارز تهران عمدتا بر شمار عظیم زائران راهی عتبات در عراق برای شرکت در مراسم اربعین حسینی تاکید میشد که طبعا با دامن زدن به تقاضای ارز، قیمت آنرا بالا بردند. تاثیر درهم امارات نیز مورد توجه قرار گرفت، زیرا قیمت این ارز، که نقش مهمی در فعالیتهای اقتصادی ایران ایفا میکند، معمولا در هفتههای پایانی سال مسیحی بالا میرود و این گرایش در بازار تهران بر دیگر ارزها تاثیر میگذارد.
نقش این گونه متغیرها را در نوسانهای بازار ارز ایران، از جمله طی چند هفته اخیر، مسلما نمی توان نادیده گرفت. با این حال تداوم و به ویژه شتاب گرفتن اوجگیری نرخ دلار طی چند روز گذشته نشان داد که عوامل نیرومند تری دست اندر کارند که در فاصلهای کوتاه، میان نرخ رسمی دلار (۳۲۱۰ تومان) و نرخ آن در بازار آزاد ششصد تومان فاصله انداخته اند. تازهترین عوامل تاثیر گذار بر بازار ارز تهران را می توان چنین خلاصه کرد :
یک) اوجگیری بهای دلار در بازار آزاد ارز تهران چشمگیر تر از سایر ارزها بوده و این کاملا طبیعی است. این فرآیند از تحولات بازار جهانی ارز منشا میگیرد. در واقع تقویت دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها ادامه دارد و، دستکم به دو دلیل، ممکن است طی ماههای آینده شدت بگیرد.
دلیل نخست آنکه این بار به صورت خیلی جدی پیش بینی میشود بانک مرکزی آمریکا بعد از ماهها تردید نرخ بهره پایه را بالا ببرد، ابتکاری که، اگر تحقق بپذیرد، به افزایش باز هم بیشتر ارزش دلار در برابر سایر ارزها منجر خواهد شد.
دلیل دوم واکنش مثبت بازارهای مالی به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است که طبعا به تقویت اسکناس سبز منجر شده است. به احتمال فراوان شخص رییس جمهوری منتخب آمریکا هم تمایل دارد، در سال نخست ریاست جمهوری اش، نرخ دلار را بالا نگهدارد تا نشان دهد که موفق شده است فضای اطمینانی را برای اقتصاد و پول ملی آمریکا به وجود بیآورد.
دلیل نخست آنکه این بار به صورت خیلی جدی پیش بینی میشود بانک مرکزی آمریکا بعد از ماهها تردید نرخ بهره پایه را بالا ببرد، ابتکاری که، اگر تحقق بپذیرد، به افزایش باز هم بیشتر ارزش دلار در برابر سایر ارزها منجر خواهد شد.
مجموعه این عوامل عملا ارزش دلار را به سطحی معادل یورو نزدیک کرده و حتی این امکان وجود دارد که پول واحد اروپا در آینده نزدیک ضعیف تر از دلار بشود. بازار ارز تهران نیز طبعا از این نوسانها در امان نمی ماند و سلسله مراتب ارزهای مهم جهان، از لحاظ نرخ برابریشان نسبت به ریال، در این بازار دچار تحول میشود.
دو) عروج دونالد ترامپ در صحنه سیاست آمریکا از یک جنبه دیگر نیز بر پول ملی ایران تاثیر منفی دارد. توضیح این که در پی حل و فصل برنامه هستهای و امضای «برجام»، این امید قوت گرفت که دستیابی ایران به ارزهای خارجی به ویژه دلار به گونهای چشمگیر افزایش یابد. در واقع دولت ایران به افزایش تولید نفت حتی تا سطح شش میلیون بشکه در روز، و نیز ورود انبوه سرمایه گذاریهای خارجی به ایران امید بسته بود، رویداد هایی که می توانست به تثبیت پول ملی ایران کمک کند.
با توجه به انتقادهای شدید رییس جمهوری منتخب آمریکا علیه «برجام»، بیم از تغییر سیاست آتی واشنگتن در برابر این موافقتنامه بالا گرفته و همین بیم طبعا موقعیت پول ملی ایران را متزلزل تر میکند. بازیگران بازار ارز ایران طبعا استراتژی خود را بر پایه چشم اندازهای روابط تهران و واشنگتن تنظیم میکنند که، در حال حاضر، چندان امیدوار کننده به نظر نمی رسد.
سه) وضعیت بد بازار جهانی نفت و چشم انداز نه چندان مساعد آن نیز طبعا به سود پول ملی ایران نیست. در واقع همه کشورهای تولید کننده نفت با کمبود دلار روبرو هستند، از نیجریه و الجزایر گرفته تا ونزوئلا و ایران. با توجه به همین کمبود، ترس از گسترش بازار سیاه ارز درهمه این کشورها رو به اوجگیری است، مگر آنکه تکانهای مثبتی در بازار جهانی نفت به وجود بیآید. بازار ارز ایران نیز به سهم خود شوک حاصل از وضعیت نامساعد بازار نفت را به نمایش میگذارد.
چهار) شماری از ناظران بازار ارز ایران جدی تر شدن مبارزه با پولشویی را نیز یکی از عوامل افزایش بهای دلار در ایران میدانند. توضیح این که جمهوری اسلامی، اگر بخواهد روابطش را با نظام بانکی بین المللی بهبود بخشد، مجبور به انجام اصلاحاتی در راستای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم است. ولی سختگیری بیشتر در مبارزه با پولشویی، از نگاه همان ناظران، بخش مهمی از منبع تغذیه بازار ارز ایران را می خشکاند و با کم شدن عرضه «پول کثیف» به این بازار، از جمله از امارات، قیمت ارز در این بازار بالا میرود.
در توضیح نوسانهای اخیر بازار ارز تهران، طبعا باید همه این عوامل را در نظر گرفت. ولی در این میان عامل اصلی و همیشگی تاثیر گذار بر نرخ ارز را را نباید از یاد برد و آن سطح نرخ تورم در ایران و تفاوت آن با میانگین نرخ تورم در مناطق طرف معامله با ایران است.
تجربه سه دهه اخیر نشان داده است که دولت در ایران، تا جایی که بتواند، از راه تزریق دلار در بازار، جلوی افزایش نرخ ارز را میگیرد. ولی اگر ورق بر گردد و دولت به دلایلی چون تحریم و سقوط بهای نفت دیگر نتواند دلار به بازار بریزد، «فنر ارز» رها میشود، قیمت به صورت جهشی بالا می رود و اقتصاد نحیف ایران گرفتار تکانهای مصیبت بار میشود. این وضعیتی است که بارها اتفاق افتاده است.
نرخ رسمی تورم در ایران، آنگونه که از سوی مرکز آمار و بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعلام میشود، در سالهای ۱۳۹۰ تا چهل در صد بالا رفت و بعد به تدریج پایین آمد، تا جایی که هم اکنون پیرامون هشت تا نه در صد در سال نوسان میکند. در عوض نرخ تورم در منطقه یورو، منطقه دلار و منطقه ین طی همین دوره زیر دو در صد بوده است.. این تفاوت میان نرخ تورم در ایران و در مهمترین مناطق ارزی جهان، نمی تواند بر ارزش پول ملی ایران تاثیر نگذارد.
یک نظام ارزی مبتنی بر فعل و نفعالات بازار، جلوی تعدیل نرخ ارز بر پایه تورم را نمیگیرد. در کشورهای مجهز به نظام شناور ارزی، این تعدیل خود به خود بر پایه عرضه و تقاضای ارز انجام میگیرد. نظام ارزی ایران، «شناور مدیریت شده» توصیف شده است. اشکالی نداشت که این «مدیریت» به گونهای عقلایی نرخ ارز را بر پایه تفاوت میان تورم داخلی و خارجی تغییر میداد.
در عمل کار به گونهای دیگر پیش میرود. در واقع اصطلاح «مدیریت شده» در ایران به گونهای غلط به تثبیت مصنوعی نرخ ارز تعبیر شده است، به این معنا که دولت جمهوری اسلامی تا آنجا که بتواند از راه تزریق ارز در بازار و دیگر دستکاریها جلوی کاهش نرخ برابری ریال بر اساس واقعیت را میگیرد و یا، به عبارت دیگر، ارز را به صورت مصنوعی، تا آنجا که بتواند، ارزان نگه میدارد. با تثبیت مصنوعی نرخ ارز، هدف دولت جمهوری اسلامی ارزان نگهداشتن کالاهای وارداتی به منظور جلوگیری از اوج گرفتن تورم است.
تجربه سه دهه اخیر نشان داده است که دولت در ایران، تا جایی که بتواند، از راه تزریق دلار در بازار، جلوی افزایش نرخ ارز را میگیرد. ولی اگر ورق بر گردد و دولت به دلایلی چون تحریم و سقوط بهای نفت دیگر نتواند دلار به بازار بریزد، «فنر ارز» رها میشود، قیمت به صورت جهشی بالا می رود و اقتصاد نحیف ایران گرفتار تکانهای مصیبت بار میشود. این وضعیتی است که بارها اتفاق افتاده است.
به نظر میرسد که دولت حسن روحانی نیز از روش مدیریت بازار ارز به روشهای مصنوعی دست برنداشته است، روشی که واردات را ارزان میکند و، در مقابل، قیمت کالاهای صادراتی کشور را بالا می برد و توان رقابت را در بازارهای خارجی را از آنها میگیرد. ایران در زمره معدود کشورهای جهان است که از راه حفظ مصنوعی ارزش پولی ملیاش و جلوگیری از تعدیل آن بر پایه واقعیتهای بازار، عملا به کالاهای وارداتی یارانه می پردازد و، بر عکس، صادر کنند گان را مجازات میکند. در عوض کشور هایی مانند چین، از طریق یک سیاست ارزی رقابتی به صادراتشان یارانه میدهند و جلوی واردات را میگیرند.
با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری، این خطر وجود دارد که دولت یازدهم تا آنجا که بتواند جلوی اوجگیری نرخ ارز را بگیرد. از قرار معلوم حسن روحانی و شماری از مشاوران او به این نتیجه رسیده اند که تضعیف پول ملی می تواند به موقعیت رییس جمهوری در انتخابات آینده ضربه بزند. آیا بانک مرکزی در شرایط کنونی از اهرمها و موانع لازم برای دفاع از پول ملی به هر قیمت، برخوردار است؟
از واقعیتهای اقتصادی پیام دیگری به گوش میرسد. در واقع نه طرفداری مطلق از افزایش ارزش پول ملی معنی میدهد و نه هواداری مطلق از کاهش ارزش آن. آنچه از دیدگاه منافع ملی اهمیت دارد، در پیش گرفتن یک سیاست ارزی است که در خدمت توسعه کشور باشد.