آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، در خطبه نماز جمعه تهران ضمن دفاع از برگزاری سالم انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد در ايران، به معترضين به نتايج نهايی اين انتخابات هشدار داد که از ادامه راه پيمايی های خيابانی خودداری کنند.
آيت الله خامنه ای همچنين گفت که نظرات محمود احمدی نژاد، که به عنوان رئیس جمهوری دور بعدی معرفی شده است، به نظرات او نزديک است.
محمد جواد اکبرين، دين پژوه و روزنامه نگار در لبنان، درباره سخنان رهبر جمهوری اسلامی ايران به رادیو فردا می گويد:
چند نکته در سخنان آقای خامنه ای بود که بايد مبنای تحليل های ما قرار گيرد؛ اول اين که ايشان مطرح کرد که نظر آقای احمدی نژاد نسبت به نظرات ديگران و به طور مشخص آقای رفسنجانی به نظرات من نزديک تر است.
نکته دوم دفاع قاطع از رأی رئیس جمهور بود به طوری که جايی برای ترديد و شک ديگران باقی نگذارد. او حتی قبل از داوری شورای نگهبان نظر خود را برای سومين بار در يک هفته گذشته اعلام کرده و آرای رئیس جمهور را تاکيد کرده است.
نکته سوم تهديد صريح منتقدان انتخابات و پيروزی آقای احمدی نژاد بود به اين صورت که اگر اين روند را ادامه دهند مسئوليت خطرات و اتفاقات بعدی به عهده آنان است.
نکته آخر هم استفاده از احساسات دينی هواداران و تحريک اين احساسات به نام امام زمان و اشک های آخر خطبه است.
آقای اکبرين! در مورد اين نکات بيشتر توضيح بدهيد.
منتقدين طی اين سال ها دولت آقای احمدی نژاد را دولت دروغ، جهل و خودکامگی می دانستند و دلايل خود را بارها اعلام کردند؛ دولت دروغ به دليل کثرت آمارهای دروغ که دولت نهم مرتب اعلام می کرد، دولت جهل به خاطر اين که کارها را بر اساس نظرات کارشناسان انجام نمی دادند و دولت خودکامه به اين دليل که در چهار عرصه فرهنگ، سياست، امنيت و اقتصاد با خودکامگی رفتار کردند و نتيجه آن بلاهايی است که سر اقتصاد، مطبوعات و فرهنگ کشور آمده است.
اين که آقای خامنه ای می گويد نظر رئیس جمهور به نظر من نزديک تر است اين نتيجه واضح را دارد که می توانيم آقای خامنه ای را مسئول سياست های اعمال شده در اين چهار سال گذشته تلقی کنيم و او را مدافع جدی سياست های دولت نهم در چهار عرصه فرهنگ، سياست، امنيت و اقتصاد بدانيم.
در بخشی هم که رهبر قاطعانه از رأی رئیس جمهور دفاع کرد، تابعی از قاعده اول است که رئیس جمهور به او نزديک تر از ديگران است و به همين دليل معنای تهديد روشن می شود.
آقای خامنه ای معتقد است اگر در کشور نظری به جز نظر خودش ارائه شود، تحمل ندارد و تهديد از اين بابت طبيعی است. همچنين برای داشتن هوادران هم تحريک احساسات ضروری است.
نکته ای که در سخنان آقای خامنه ای وجود داشت اين بود که با راهپيمايی ها و تظاهرات اعتراض آميز در شهرهای گوناگون ايران طی هفته گذشته مخالفت کرد و گفت از طريق قانون بايد همه چيز پيش برود. آيا شورای نگهبان تا آن اندازه مورد اعتماد آقای موسوی و آقای کروبی است که به نظر شورای نگهبان رضايت بدهند؟
اين که آقای خامنه ای گفته است اين روند نبايد ادامه پيدا کند و همه چيز از مجرای قانون پيش برود، يک تضاد در اين سخنان وجود دارد. به تصريح قانون اساسی ما، برگزاری تجمعات و تظاهرات مسالمت آميز مجاز است و کسی حق جلوگيری از آن را ندارد و اگر رهبر بيايد و بر اساس تشخيص شخصی خود جلوی تظاهرات را بگيرد، خلاف قانون است.
آقای خامنه ای راه قانونی را نظر شورای نگهبان می داند ولی آقای موسوی و آقای کروبی در خواسته های خود تصريح کردند که بازشماری آرا و تجديد نظر در آن زير نظر کميته ای بی طرف انجام شود، نه شورای نگهبانی که اعضای آن از هوادارن احمدی نژاد هستند و دبير اين شورا به صراحت از آقای احمدی نژاد حمايت کرده است. پس به طور طبيعی پاسخ آقای خامنه ای از قبل داده شده و او به اين مسئله تجاهل کرده است.
آقای خامنه ای در خطبه های روز جمعه کسانی را که به قول او پشت صحنه قرار دارند، تهديد کرد که اگر بخواهند اين اعتراضات را در کف خيابان ها ادامه دهند با مردم صريح تر صحبت خواهد کرد. به نظر شما چه پيامی پشت اين صحبت قرار داشت؟
دو هفته پيش يعنی ۱۶ خرداد، آقای خامنه ای بيستمين سال رهبری خود را پشت سر گذاشت. در طول اين ۲۰ سال گفتمان او همواره بر وجود دشمن پشت هر اتفاقی که از نظر او مطلوب نبود تاکيد داشت، بنابراين اين سخنان تفاوتی با گفتمان ۲۰ سال گذشته ندارد و ادبيات او هميشه همين طور است.
نکته بعد اين است که ايشان اطلاع رسانی را اساساً دشمنی تلقی می کند. اگر دقت کرده باشيد امروز با عصبانيت عجيبی در مورد کشور انگليس صحبت می کرد. گناه انگليس، بی بی سی است و گناه آمريکا، راديو فردا و همه رسانه هايی است که به نوعی با آمريکا ارتباط دارند و گناه کشورهای اروپايی هم بازگذاشتن درهای اطلاع رسانی برای مردم معترض ايران است.
آقای خامنه ای باور ندارد که کار حرفه ای رسانه با کار سياسی دولت ها لزوماً يکی نيست و مرزهايی وجود دارد و اطلاع رسانی را نبايد دشمنی تلقی کرد.
اما از همه مهمتر اين نکته است که نتيجه کلام آقای خامنه ای يادآور اتفاقات اول انقلاب است. بر اساس شواهد تاريخی، آقای قطب زاده يکی از فعالان انقلاب و يکی از ياران نزديک آقای خمينی بود، ولی بعد از انقلاب در تصفيه حساب های شخصی برای اين که مخالفان را بترسانند صادق قطب زاده اعدام شد، در حالی که هيچ کس تصور نمی کرد قطب زاده که آن همه در ايران و درپاريس به آقای خمينی در سال های منتهی به سقوط شاه کمک کرده بود، اعدام شود.
من اصلاً بعيد نمی دانم اگر روند اعتراضات ادامه پيدا کند و مردم و اصلاح طلبان کوتاه نيايند، يکی از شخصيت های شاخص سياسی که اين روزها بازداشت شده اند را برای ارعاب سايرين اعدام کنند. من پشت تهديد آقای خامنه ای اين نکته را احساس می کنم.
فکر می کنيد تاثير اين تهديدها در بين مردم چيست؟
به دليل وضعيت غير قابل پيش بينی کشور و نابرابری شرايط سياسی و امکانات، فکر می کنم آينده خيلی برای مردم روشن نيست و موضوع به طور مستقيم به شخصی بستگی دارد که امروز محور منازعات قرار گرفته است يعنی آقای ميرحسين موسوی، رئیس جمهور منتخب مردم.
اکنون چشم مردم به آقای موسوی است، اگر او و دوستانش از جمله آقای خاتمی و کروبی بنای بر ايستادگی داشته باشند می توانند يک بسيج عمومی را شکل دهند و مردم هم بی ترديد پشت آنها خواهند ايستاد و سخنان رهبر در مردم تاثير نخواهد گذاشت و از رهبر عبور خواهند کرد.
اما اگر به هر دليلی آقای موسوی و اصلاح طلبان کنار بکشند، من تصوری از آينده ندارم.
آيت الله خامنه ای همچنين گفت که نظرات محمود احمدی نژاد، که به عنوان رئیس جمهوری دور بعدی معرفی شده است، به نظرات او نزديک است.
محمد جواد اکبرين، دين پژوه و روزنامه نگار در لبنان، درباره سخنان رهبر جمهوری اسلامی ايران به رادیو فردا می گويد:
چند نکته در سخنان آقای خامنه ای بود که بايد مبنای تحليل های ما قرار گيرد؛ اول اين که ايشان مطرح کرد که نظر آقای احمدی نژاد نسبت به نظرات ديگران و به طور مشخص آقای رفسنجانی به نظرات من نزديک تر است.
نکته دوم دفاع قاطع از رأی رئیس جمهور بود به طوری که جايی برای ترديد و شک ديگران باقی نگذارد. او حتی قبل از داوری شورای نگهبان نظر خود را برای سومين بار در يک هفته گذشته اعلام کرده و آرای رئیس جمهور را تاکيد کرده است.
نکته سوم تهديد صريح منتقدان انتخابات و پيروزی آقای احمدی نژاد بود به اين صورت که اگر اين روند را ادامه دهند مسئوليت خطرات و اتفاقات بعدی به عهده آنان است.
نکته آخر هم استفاده از احساسات دينی هواداران و تحريک اين احساسات به نام امام زمان و اشک های آخر خطبه است.
آقای اکبرين! در مورد اين نکات بيشتر توضيح بدهيد.
منتقدين طی اين سال ها دولت آقای احمدی نژاد را دولت دروغ، جهل و خودکامگی می دانستند و دلايل خود را بارها اعلام کردند؛ دولت دروغ به دليل کثرت آمارهای دروغ که دولت نهم مرتب اعلام می کرد، دولت جهل به خاطر اين که کارها را بر اساس نظرات کارشناسان انجام نمی دادند و دولت خودکامه به اين دليل که در چهار عرصه فرهنگ، سياست، امنيت و اقتصاد با خودکامگی رفتار کردند و نتيجه آن بلاهايی است که سر اقتصاد، مطبوعات و فرهنگ کشور آمده است.
اين که آقای خامنه ای می گويد نظر رئیس جمهور به نظر من نزديک تر است اين نتيجه واضح را دارد که می توانيم آقای خامنه ای را مسئول سياست های اعمال شده در اين چهار سال گذشته تلقی کنيم و او را مدافع جدی سياست های دولت نهم در چهار عرصه فرهنگ، سياست، امنيت و اقتصاد بدانيم.
در بخشی هم که رهبر قاطعانه از رأی رئیس جمهور دفاع کرد، تابعی از قاعده اول است که رئیس جمهور به او نزديک تر از ديگران است و به همين دليل معنای تهديد روشن می شود.
آقای خامنه ای معتقد است اگر در کشور نظری به جز نظر خودش ارائه شود، تحمل ندارد و تهديد از اين بابت طبيعی است. همچنين برای داشتن هوادران هم تحريک احساسات ضروری است.
نکته ای که در سخنان آقای خامنه ای وجود داشت اين بود که با راهپيمايی ها و تظاهرات اعتراض آميز در شهرهای گوناگون ايران طی هفته گذشته مخالفت کرد و گفت از طريق قانون بايد همه چيز پيش برود. آيا شورای نگهبان تا آن اندازه مورد اعتماد آقای موسوی و آقای کروبی است که به نظر شورای نگهبان رضايت بدهند؟
اين که آقای خامنه ای گفته است اين روند نبايد ادامه پيدا کند و همه چيز از مجرای قانون پيش برود، يک تضاد در اين سخنان وجود دارد. به تصريح قانون اساسی ما، برگزاری تجمعات و تظاهرات مسالمت آميز مجاز است و کسی حق جلوگيری از آن را ندارد و اگر رهبر بيايد و بر اساس تشخيص شخصی خود جلوی تظاهرات را بگيرد، خلاف قانون است.
آقای خامنه ای راه قانونی را نظر شورای نگهبان می داند ولی آقای موسوی و آقای کروبی در خواسته های خود تصريح کردند که بازشماری آرا و تجديد نظر در آن زير نظر کميته ای بی طرف انجام شود، نه شورای نگهبانی که اعضای آن از هوادارن احمدی نژاد هستند و دبير اين شورا به صراحت از آقای احمدی نژاد حمايت کرده است. پس به طور طبيعی پاسخ آقای خامنه ای از قبل داده شده و او به اين مسئله تجاهل کرده است.
آقای خامنه ای در خطبه های روز جمعه کسانی را که به قول او پشت صحنه قرار دارند، تهديد کرد که اگر بخواهند اين اعتراضات را در کف خيابان ها ادامه دهند با مردم صريح تر صحبت خواهد کرد. به نظر شما چه پيامی پشت اين صحبت قرار داشت؟
دو هفته پيش يعنی ۱۶ خرداد، آقای خامنه ای بيستمين سال رهبری خود را پشت سر گذاشت. در طول اين ۲۰ سال گفتمان او همواره بر وجود دشمن پشت هر اتفاقی که از نظر او مطلوب نبود تاکيد داشت، بنابراين اين سخنان تفاوتی با گفتمان ۲۰ سال گذشته ندارد و ادبيات او هميشه همين طور است.
نکته بعد اين است که ايشان اطلاع رسانی را اساساً دشمنی تلقی می کند. اگر دقت کرده باشيد امروز با عصبانيت عجيبی در مورد کشور انگليس صحبت می کرد. گناه انگليس، بی بی سی است و گناه آمريکا، راديو فردا و همه رسانه هايی است که به نوعی با آمريکا ارتباط دارند و گناه کشورهای اروپايی هم بازگذاشتن درهای اطلاع رسانی برای مردم معترض ايران است.
آقای خامنه ای باور ندارد که کار حرفه ای رسانه با کار سياسی دولت ها لزوماً يکی نيست و مرزهايی وجود دارد و اطلاع رسانی را نبايد دشمنی تلقی کرد.
اما از همه مهمتر اين نکته است که نتيجه کلام آقای خامنه ای يادآور اتفاقات اول انقلاب است. بر اساس شواهد تاريخی، آقای قطب زاده يکی از فعالان انقلاب و يکی از ياران نزديک آقای خمينی بود، ولی بعد از انقلاب در تصفيه حساب های شخصی برای اين که مخالفان را بترسانند صادق قطب زاده اعدام شد، در حالی که هيچ کس تصور نمی کرد قطب زاده که آن همه در ايران و درپاريس به آقای خمينی در سال های منتهی به سقوط شاه کمک کرده بود، اعدام شود.
من اصلاً بعيد نمی دانم اگر روند اعتراضات ادامه پيدا کند و مردم و اصلاح طلبان کوتاه نيايند، يکی از شخصيت های شاخص سياسی که اين روزها بازداشت شده اند را برای ارعاب سايرين اعدام کنند. من پشت تهديد آقای خامنه ای اين نکته را احساس می کنم.
فکر می کنيد تاثير اين تهديدها در بين مردم چيست؟
به دليل وضعيت غير قابل پيش بينی کشور و نابرابری شرايط سياسی و امکانات، فکر می کنم آينده خيلی برای مردم روشن نيست و موضوع به طور مستقيم به شخصی بستگی دارد که امروز محور منازعات قرار گرفته است يعنی آقای ميرحسين موسوی، رئیس جمهور منتخب مردم.
اکنون چشم مردم به آقای موسوی است، اگر او و دوستانش از جمله آقای خاتمی و کروبی بنای بر ايستادگی داشته باشند می توانند يک بسيج عمومی را شکل دهند و مردم هم بی ترديد پشت آنها خواهند ايستاد و سخنان رهبر در مردم تاثير نخواهد گذاشت و از رهبر عبور خواهند کرد.
اما اگر به هر دليلی آقای موسوی و اصلاح طلبان کنار بکشند، من تصوری از آينده ندارم.