محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی در سخنرانی بیست و دوم بهمن ماه خود و نیز در مصاحبه مطبوعاتیاش در بیست و هفتم بهمن ماه، ایران را هفدهمین قدرت اقتصادی جهان اعلام کرد و افزود که این کشور، با توجه به نرخ رشد اقتصادیاش، به زودی در این عرصه به مقام دوازدهم خواهد رسید.
محاسبات مجازی
چگونگی استفاده رئیس دولت دهم از دادههای آماری، و دیدگاههای او درباره جامعه بین المللی و سلسله مراتب قدرت در درون آن، در خور نظامیاست که جمهوری اسلامی را در بستهترین شرایط خبری تاریخ سی و یک سالهاش قرار داده و شرایطی را به وجود آورده که در آن، اطلاع رسانی، بیش از بیش به آنچه در «پراودا»ی دوران شوروی سابق (ارگان حزب) دیده میشد، شباهت مییابد.
با این همه تجربههای تاریخی نشان میدهند که در وضعیتی همانند آنچه امروز ایران در آن به سر میبرد، رهبران سیاسی، در محاصره خیل چاپلوسان و شیفتگان، با دستکاری آمار و فرو رفتن در شعارهای تبلیغاتی، بیآنکه اهرمهای «ضد قدرت» بتوانند آنها را مهار کنند، خود به نخستین قربانیان دروغ بدل میشوند، بیش از بیش با واقعیت فاصله میگیرند، و رها شدن آنها از دنیای مجازی شان، دشوار و دشوار تر میشود.
محاسباتی که در درون این دنیای مجازی انجام میگیرد، نه تنها برای قدرتمندان گرفتار دروغ، بلکه برای کشوری که اینان بر آن فرمان میرانند، بسیار گران تمام میشود. صدام حسین یکی ازتازهترین و مشهورترین قربانیان محاسبات مجازی است. مسئله در آنجا است که رهبر پیشین عراق، با همین گونه محاسبات، عراق نیز در کام فاجعه فرو کشید.
ایرانیان برای بهبود وضعیت فردای خویش، بیش از همه به شناخت واقعیتهای امروز کشور و جامعه خویش نیاز دارند. شناخت جایگاه ایران در سلسله مراتب قدرتها، از جمله در روابط بین المللی اقتصادی، بدون فرو افتادن در اغراقهای پوپولیستی، گامی مهم در راه شناخت خویش و چگونگی ایجاد رابطه با دیگر قدرتها به منظور بهره برداری از فرصتها و پرهیز از اشتباهات بزرگی است که در تاریخ معاصر هزینههای سنگین برای کشور به بار آوردند.
قدرت اقتصادی از آن کشورهایی است که با تکیه بر منابع مالی، پولی، صنعتی، کشاورزی، علمی و تکنولوژیک خود بتوانند بر فعالیتهای اقتصادی در دیگر کشورها تاثیر بگذارند.
اقتصاد ایالات متحده آمریکا با تکیه بر همین تواناییها بر کنشها و واکنشهای اقتصادی در بخش بسیار وسیعی از سیاره زمین تاثیر میگذارد. اتحادیه اروپا، به عنوان یک مجموعه بزرگ اقتصادی، به سهم خود جریانهای بازرگانی، پولی و سرمایه گذاری بین المللی را زیر تاثیر قرار میدهد. اوجگیری چین به مقام نخستین قدرت بازرگانی بین المللی طبعا بسیاری از دادههای اقتصادی جهان را تغییر میدهد. این سه قدرت، همراه با ژاپن، از لحاظ توان و گستره تاثیر گذاری اقتصادی، از یک شعاع عمل در سطح جهانی برخوردارند.
پدیده «قدرت اقتصادی» به معنای توان تاثیر گذاری بر اقتصادهای دیگر را در میتوان در عرصههای محدود نیز مشاهده کرد. سازمان «اوپک»، با تصمیم گیری درباره عرضه و تقاضای طلای سیاه از سوی اعضای خود، بر بهای نفت و، در نتیجه بر وضعیت اقتصادی مصرف کنندگان این کالا تاثیر میگذارد. روسیه در عرصه گاز، از یک اهرم قدرتمند در برابر اروپاییان برخوردار است.
ایران، در سلسله مراتب قدرتهای جهانی، در چه جایگاهی قرار دارد؟ چقدر بر دیگران تاثیر میگذارد و چه اندازه از دیگران تاثیر میپذیرد؟ برای پاسخگویی به این پرسشها، به ناچار باید ملاکهایی را مشخص کرد که، با تکیه بر آنها، بتوان «قدرت اقتصادی» را اندازه گرفت. یکی از این ملاکها، «تولید ناخالص داخلی» است.
ملاکهای قدرت
تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع كالاها و خدماتی است كه طی یك دوران معین، معمولا یك سال، در یك كشور تولید میشود. ارزیابی این شاخص طبعا با اماها و چراهای فراوان همراه است، به ویژه به دلایل ناشی از نرخ برابری میان پولها و نیز به این دلیل که بسیاری از كشورهای در حال توسعه از ابزار دقیق آماری محرومند. به رغم این تردیدها، تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین ملاکهای اندازه گیری قدرت اقتصادی كشورها و مقایسة میان آنها است.
بر پایه آمار «صندوق بین المللی پول»، كل تولید ناخالص داخلی جهان در سال ۲۰۰۸ میلادی به حدود شصت و یک هزار میلیارد دلار رسید. از این مقدار، بر پایه همان آمار، چهارده هزار میلیارد دلار به ایالات متحده آمریكا تعلق دارد که در ردیف اول قرار میگیرد. كشورهای ژاپن، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا، روسیه، ایتالیا، اسپانیا و برزیل به ترتیب در مقامهای دوم تا دهم قرار میگیرند.
و اما ایران، بر پایه آمار صندوق بین المللی پول، با ۳۴۳ میلیارد دلار، از لحاظ تولید ناخالص داخلی در ردیف بیست و هشتم جهان جای دارد. به بیان دیگر ایران كه بر اساس تازهترین آمار سازمان ملل متحد با رقم هفتاد و چهار میلیون نفر جمعیت كمی بیش از یک در صد جمعیت جهان را در بر میگیرد، تنها پنجاه و شش صدم در صد تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارد. اگر قرار بود ایران دستکم به اندازه جمعیتش کالا و خدمات تولید کند، تولید ناخالص سالانهاش میبایست به ۶۵۸ میلیارد دلار در سال برسد.
در مقایسه با کشور همسایهاش ترکیه، که جمعیتی کم و بیش برابر دارد، ضعف ایران بیشتر به نمایش گذاشته میشود. در آمار صندوق بین المللی پول، ترکیه با هفتصد و بیست و نه میلیارد دلار، بیش از دو برابر ایران، از لحاظ تولید ناخالص داخلی در ردیف هفدهم جهان جای دارد. در سال ۱۹۸۰، ایران از لحاظ تولید ناخالص داخلی جهان در ردیف هفدهم جهان بود و ترکیه در ردیف بیست و هفتم. امروز ترکیه مقام هفدهم را از ایران گرفته و این کشور به ردیف بیست و هشتم عقب نشسته است.
و اما از لحاظ تولید ناخالص سرانه در سال ۲۰۰۸ میلادی، صندوق بین المللی پول ایران را در ردیف هشتاد و هفتم جهان جای میدهد، بیست پله بعد از گابن، دوازده پله بعد از لبنان و پنج پله بعد از آنگولا.
تولید ناخالص داخلی تنها یکی از مظاهر قدرت اقتصادی کشورها است. در ارزیابی درجه تاثیر گذاری یک قدرت اقتصادی باید عوامل دیگری را نیز در نظر گرفت، از جمله جایگاه آن را در بازرگانی بینالمللی، شمار شرکتهای معتبری را که به نام آن قدرت فعالیت میکنند، توان آنرا در ابداع و نو آوریهای علمی و فنی، اعتبار پول ملیاش به عنوان ابزار داد و ستد و پس انداز و ...
شهرت آمریکا و آلمان و ژاپن و چین و کره جنوبی با آوازه جنرال موتورز و زیمنس و تویوتا و ساینوپک و سامسونگ در آمیخته است. نفوذ آمریکا بیش از آنکه بر ناوهای هواپیما بر متکی باشد، از مایکروسافت و گوگل سرچشمه میگیرد. شصت و دو در صد ذخایر ارزی بانکهای جهان به دلار و بیست و دو در صد آن به یورو است.
در این عرصهها، که قدرت کشورها را به نمایش میگذارند، ایران چه جایگاهی دارد؟ اعتبار پول ملی ایران در چه سطحی است؟ چند در صد از تولید ناخالص داخلی ایران به پیشبردهای علمیو تکنولوژیک اختصاص دارد؟ در بازارهای کشورهای پیشرفته، به جز کالاهایی همچون گلیم و پسته، چه چیزهایی به نام ایران به فروش میرسد؟
جایگاه ایران در بازرگانی بین المللی گویاترین نشانه نقش بسیار حاشیهای این کشور در فرآیند جهانی شدن اقتصاد است. به ارزیابی سازمان جهانی تجارت، ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی با صدور ۱۱۳ میلیارد دلار کالا سی و پنجمین صادر کننده جهان بود و هفت دهم در صد صادرات جهان را در اختیار داشت.
فراموش نکنیم که در سال ۲۰۰۸ میلادی، ایران به مهمترین رقم صادرات نفت خام سالانه در تاریخ خود (البته به دلار جاری)، معادل هشتاد و دو میلیارد دلار، دست یافت. اگر صادرات نفت خام (هشتاد و دو میلیارد دلار)، همراه با صادرات فرآوردههای نفتی (حدود سیزده میلیارد دلار) را از کل صادرات ایران برداریم، حجم صادرات غیر نفتی ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی از هیجده میلیارد دلار بیشتر نبوده است، معادل یازده صدم در صد بازرگانی بین المللی. در واقع وزنه ایران در بازرگانی بین المللی، بدون نفت، معادل یک یازدهم مالزی، یک دهم تایلند و یک هفتم ترکیه است.
محاسبات مجازی
چگونگی استفاده رئیس دولت دهم از دادههای آماری، و دیدگاههای او درباره جامعه بین المللی و سلسله مراتب قدرت در درون آن، در خور نظامیاست که جمهوری اسلامی را در بستهترین شرایط خبری تاریخ سی و یک سالهاش قرار داده و شرایطی را به وجود آورده که در آن، اطلاع رسانی، بیش از بیش به آنچه در «پراودا»ی دوران شوروی سابق (ارگان حزب) دیده میشد، شباهت مییابد.
با این همه تجربههای تاریخی نشان میدهند که در وضعیتی همانند آنچه امروز ایران در آن به سر میبرد، رهبران سیاسی، در محاصره خیل چاپلوسان و شیفتگان، با دستکاری آمار و فرو رفتن در شعارهای تبلیغاتی، بیآنکه اهرمهای «ضد قدرت» بتوانند آنها را مهار کنند، خود به نخستین قربانیان دروغ بدل میشوند، بیش از بیش با واقعیت فاصله میگیرند، و رها شدن آنها از دنیای مجازی شان، دشوار و دشوار تر میشود.
محاسباتی که در درون این دنیای مجازی انجام میگیرد، نه تنها برای قدرتمندان گرفتار دروغ، بلکه برای کشوری که اینان بر آن فرمان میرانند، بسیار گران تمام میشود. صدام حسین یکی ازتازهترین و مشهورترین قربانیان محاسبات مجازی است. مسئله در آنجا است که رهبر پیشین عراق، با همین گونه محاسبات، عراق نیز در کام فاجعه فرو کشید.
ایرانیان برای بهبود وضعیت فردای خویش، بیش از همه به شناخت واقعیتهای امروز کشور و جامعه خویش نیاز دارند. شناخت جایگاه ایران در سلسله مراتب قدرتها، از جمله در روابط بین المللی اقتصادی، بدون فرو افتادن در اغراقهای پوپولیستی، گامی مهم در راه شناخت خویش و چگونگی ایجاد رابطه با دیگر قدرتها به منظور بهره برداری از فرصتها و پرهیز از اشتباهات بزرگی است که در تاریخ معاصر هزینههای سنگین برای کشور به بار آوردند.
قدرت اقتصادی از آن کشورهایی است که با تکیه بر منابع مالی، پولی، صنعتی، کشاورزی، علمی و تکنولوژیک خود بتوانند بر فعالیتهای اقتصادی در دیگر کشورها تاثیر بگذارند.
اقتصاد ایالات متحده آمریکا با تکیه بر همین تواناییها بر کنشها و واکنشهای اقتصادی در بخش بسیار وسیعی از سیاره زمین تاثیر میگذارد. اتحادیه اروپا، به عنوان یک مجموعه بزرگ اقتصادی، به سهم خود جریانهای بازرگانی، پولی و سرمایه گذاری بین المللی را زیر تاثیر قرار میدهد. اوجگیری چین به مقام نخستین قدرت بازرگانی بین المللی طبعا بسیاری از دادههای اقتصادی جهان را تغییر میدهد. این سه قدرت، همراه با ژاپن، از لحاظ توان و گستره تاثیر گذاری اقتصادی، از یک شعاع عمل در سطح جهانی برخوردارند.
پدیده «قدرت اقتصادی» به معنای توان تاثیر گذاری بر اقتصادهای دیگر را در میتوان در عرصههای محدود نیز مشاهده کرد. سازمان «اوپک»، با تصمیم گیری درباره عرضه و تقاضای طلای سیاه از سوی اعضای خود، بر بهای نفت و، در نتیجه بر وضعیت اقتصادی مصرف کنندگان این کالا تاثیر میگذارد. روسیه در عرصه گاز، از یک اهرم قدرتمند در برابر اروپاییان برخوردار است.
ایران، در سلسله مراتب قدرتهای جهانی، در چه جایگاهی قرار دارد؟ چقدر بر دیگران تاثیر میگذارد و چه اندازه از دیگران تاثیر میپذیرد؟ برای پاسخگویی به این پرسشها، به ناچار باید ملاکهایی را مشخص کرد که، با تکیه بر آنها، بتوان «قدرت اقتصادی» را اندازه گرفت. یکی از این ملاکها، «تولید ناخالص داخلی» است.
ملاکهای قدرت
تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع كالاها و خدماتی است كه طی یك دوران معین، معمولا یك سال، در یك كشور تولید میشود. ارزیابی این شاخص طبعا با اماها و چراهای فراوان همراه است، به ویژه به دلایل ناشی از نرخ برابری میان پولها و نیز به این دلیل که بسیاری از كشورهای در حال توسعه از ابزار دقیق آماری محرومند. به رغم این تردیدها، تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین ملاکهای اندازه گیری قدرت اقتصادی كشورها و مقایسة میان آنها است.
بر پایه آمار «صندوق بین المللی پول»، كل تولید ناخالص داخلی جهان در سال ۲۰۰۸ میلادی به حدود شصت و یک هزار میلیارد دلار رسید. از این مقدار، بر پایه همان آمار، چهارده هزار میلیارد دلار به ایالات متحده آمریكا تعلق دارد که در ردیف اول قرار میگیرد. كشورهای ژاپن، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا، روسیه، ایتالیا، اسپانیا و برزیل به ترتیب در مقامهای دوم تا دهم قرار میگیرند.
ایرانیان برای بهبود وضعیت فردای خویش، بیش از همه به شناخت واقعیتهای امروز کشور و جامعه خویش نیاز دارند. شناخت جایگاه ایران در سلسله مراتب قدرتها، از جمله در روابط بین المللی اقتصادی، بدون فرو افتادن در اغراقهای پوپولیستی، گامی مهم در راه شناخت خویش و چگونگی ایجاد رابطه با دیگر قدرتها به منظور بهره برداری از فرصتها و پرهیز از اشتباهات بزرگی است که در تاریخ معاصر هزینههای سنگین برای کشور به بار آوردند.
در مقایسه با کشور همسایهاش ترکیه، که جمعیتی کم و بیش برابر دارد، ضعف ایران بیشتر به نمایش گذاشته میشود. در آمار صندوق بین المللی پول، ترکیه با هفتصد و بیست و نه میلیارد دلار، بیش از دو برابر ایران، از لحاظ تولید ناخالص داخلی در ردیف هفدهم جهان جای دارد. در سال ۱۹۸۰، ایران از لحاظ تولید ناخالص داخلی جهان در ردیف هفدهم جهان بود و ترکیه در ردیف بیست و هفتم. امروز ترکیه مقام هفدهم را از ایران گرفته و این کشور به ردیف بیست و هشتم عقب نشسته است.
و اما از لحاظ تولید ناخالص سرانه در سال ۲۰۰۸ میلادی، صندوق بین المللی پول ایران را در ردیف هشتاد و هفتم جهان جای میدهد، بیست پله بعد از گابن، دوازده پله بعد از لبنان و پنج پله بعد از آنگولا.
تولید ناخالص داخلی تنها یکی از مظاهر قدرت اقتصادی کشورها است. در ارزیابی درجه تاثیر گذاری یک قدرت اقتصادی باید عوامل دیگری را نیز در نظر گرفت، از جمله جایگاه آن را در بازرگانی بینالمللی، شمار شرکتهای معتبری را که به نام آن قدرت فعالیت میکنند، توان آنرا در ابداع و نو آوریهای علمی و فنی، اعتبار پول ملیاش به عنوان ابزار داد و ستد و پس انداز و ...
شهرت آمریکا و آلمان و ژاپن و چین و کره جنوبی با آوازه جنرال موتورز و زیمنس و تویوتا و ساینوپک و سامسونگ در آمیخته است. نفوذ آمریکا بیش از آنکه بر ناوهای هواپیما بر متکی باشد، از مایکروسافت و گوگل سرچشمه میگیرد. شصت و دو در صد ذخایر ارزی بانکهای جهان به دلار و بیست و دو در صد آن به یورو است.
در این عرصهها، که قدرت کشورها را به نمایش میگذارند، ایران چه جایگاهی دارد؟ اعتبار پول ملی ایران در چه سطحی است؟ چند در صد از تولید ناخالص داخلی ایران به پیشبردهای علمیو تکنولوژیک اختصاص دارد؟ در بازارهای کشورهای پیشرفته، به جز کالاهایی همچون گلیم و پسته، چه چیزهایی به نام ایران به فروش میرسد؟
جایگاه ایران در بازرگانی بین المللی گویاترین نشانه نقش بسیار حاشیهای این کشور در فرآیند جهانی شدن اقتصاد است. به ارزیابی سازمان جهانی تجارت، ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی با صدور ۱۱۳ میلیارد دلار کالا سی و پنجمین صادر کننده جهان بود و هفت دهم در صد صادرات جهان را در اختیار داشت.
فراموش نکنیم که در سال ۲۰۰۸ میلادی، ایران به مهمترین رقم صادرات نفت خام سالانه در تاریخ خود (البته به دلار جاری)، معادل هشتاد و دو میلیارد دلار، دست یافت. اگر صادرات نفت خام (هشتاد و دو میلیارد دلار)، همراه با صادرات فرآوردههای نفتی (حدود سیزده میلیارد دلار) را از کل صادرات ایران برداریم، حجم صادرات غیر نفتی ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی از هیجده میلیارد دلار بیشتر نبوده است، معادل یازده صدم در صد بازرگانی بین المللی. در واقع وزنه ایران در بازرگانی بین المللی، بدون نفت، معادل یک یازدهم مالزی، یک دهم تایلند و یک هفتم ترکیه است.