روز جهانی کارگر ـ اول ماه مه، ۱۱ اردیبهشت ماه ـ در ایران در حالی فرامی رسد که نه فقط گرایش های متمایل به چپ سنتی و غیر سنتی، که برخی شخصیت های مهم و با نفوذ جنبش سبز نیز بر اهمیت جلب حمایت کارگران از جنبش دموکراسی خواهی تاکید کرده و جنبش مستقل کارگری ایران نیز در چند سال گذشته گام های مهمی را در ارتقاء سازمانی و فرهنگی خود تجربه کرده است.
نهادهای کارگری ایران در آستانه روز جهانی کارگر خواست هایی چون «آزادی فعالان جنبش کارگری از زندان، افزایش سقف حداقل دستمزد، اجباری و عمومی شدن بیمه درمانی و بیمه بیکاری، حق تاسیس نهادهای صنفی مستقل، حق اعتصاب، جایگزینی قراردادهای جمعی به جای قراردادهای فردی و سفید، حق تجمع و تشکل آزاد و... » را مطرح کرده اند اما برخورد نهادهای دولتی و نیمه دولتی و نهادهای انتظامی و امنیتی از بی اعتنایی دولت به این خواست ها حکایت می کنند.
وزارت کار و دیگر نهادهای دولتی در ایران با تاکید بر آن که «مجوزی برای راه پیمایی صادر نشده» و با نادیده انگاشتن اساسی ترین خواسته های صنفی مطرح شده کارگران ایران می کوشند تا روز جهانی کارگر را در قالب «هفته کارگر» و با برنامه های تشریفاتی و تبلیغاتی چون «دیدار کارگران نمونه با مقام معظم رهبری»، «اعطای لوح تقدیر رییس جمهور به ۳۴ کارگر برگزیده» و «حضور کارگران در مرقد امام خمینی»، «در آیین عبادی سیاسی نماز جمعه» و «در مراسم تجدید ميثاق با ولايت» به مراسمی بی محتوا تقلیل داده و جشن بزرگ جنبش کارگری جهان را به سود ولایت فقیه و حکومت جمهوری اسلامی مصادره کنند.
وزارت کشور تا کنون از صدور هر گونه مجوز برای راه پیمایی و برگزاری مراسم روز جهانی کارگر خودداری کرده است. مقامات امنیتی و فرماندهان سپاه پاسداران تظاهرکنندگان احتمالی در روز جهانی کارگر را به «برخورد شدید» تهدید می کنند. رسانه های دولتی و نیمه دولتی با صدور هشدارهای پی در پی امنیتی از توطئه سران «فتنه» و «ضد انقلاب» در روز جهانی کارگر و از «آمادگی» نهادهای امنیتی برای سرکوب «خبر» می دهند. برخی از فعالان جنبش کارگری به دلیل شرکت در اعتصابات صنفی و تلاش برای تاسیس یا احیاء اتحادیه ها و سندیکاهای مستقل به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» زندانی هستند. حتی رسانه های وابسته به دولت از افزایش نگرانی عمومی کارگران و دیگر لایه های کم درآمد و متوسط جامعه از نتایج برنامه دولت احمدی نژاد در زمینه کاهش یا قطع رایانه ها و افزایش تورم خبر می دهند و...
این عوامل و شدت گرفتن بحران اقتصادی، تداوم جنبش اعتراضی و بحران سیاسی، هراس حکومت از سیاسی شدن فضای جنبش کارگری و حضور معترضان در روز جهانی کارگر و روز جهانی کارگر امسال را در ایران از سال های گذشته متمایز می کنند حتی اگر نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر ارگان های سرکوب فیزیکی و فرهنگی از برگزاری مستقل این مراسم جلوگیری کند.
کارگران و جنبش های سیاسی
جنبش مستقل کارگری ایران که در سال ۱۳۶۰ به شدت سرکوب شده بود از دوره دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و در اعتراض به برنامه خصوصی سازی او احیاء شد.
این جنبش در چند سال گذشته در اعتصاب های گوناگون در واحدهای تولیدی و خدماتی تهران و شهرستان ها، در طرح مدام خواسته های صنفی و در تلاش پی گیر برای تاسیس یا احیاء اتحادیه ها و سندیکای مستقل کارگری ارتفاء یافته است.
تاکید برخی شخصیت های با نفوذ جنبش سبز بر جلب حمایت فعال و جمعی کارگران از جنبش اما از غیبت نسبی کارگران، نه به صورت فردی که در هیئت صنفی و طبقاتی، در جنبش سیاسی اخیر خبر می دهد.
جنبش کارگری ایران گرچه از پیشینه ای به تقریب صد ساله برخوردار است اما هنوز به غنای فرهنگی، سازمانی و سیاسی متناسب با پشتوانه تجربه های تاریخی خود دست نیافته و این جنبش در تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر چون نهضت ملی کردن صنعت نفت، انقلاب اسلامی، شورش های شهری دوره دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، جنبش دوم خرداد و جنبش اعتراضی اخیر نقشی همسنگ وزن اقتصادی و اجتماعی خود نداشته است.
در تعلیل این موقعیت می توان به عواملی چون وابستگی مستقیم و غیر مستقیم واحدهای تولیدی و خدماتی بزرگ به دولت، اقتصاد دولتی و استبداد سیاسی، غلبه فرهنگ سنتی بر لایه های کم درآمد جامعه، فقر نظری و سیاسی چپ سنتی ایران، گسست مدام در ساختارهای اجتماعی و طبقاتی، فقر فرهنگی جامعه ایرانی، رشد و توسعه ناموزون، برتری پر رنگ و نهادینه شده بخش دولتی و نیمه دولتی بر بخش خصوصی در عرصه اقتصاد، سرکوب امنیتی، سهم بالای زحمتکشان، حاشیه نشینان شهری و لایه های کم درآمد نامتمرکز در هرم جمعیتی شهرها، تکوین و هویت یابی فرهنگی ـ اجتماعی طبقه کارگر ایران بر بستر اقتصاد دولتی و نیمه دولتی و نه در تقابل با سرمایه داری بخش خصوصی و... اشاره کرد.
جنبش کارگری اروپای غربی بر تقابل کارگران با سرمایه داران بخش خصوصی هویت یافت. فرهنگ، مکاتب نظری و سازمان های گوناگون چپ و سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری اروپای غربی نیز بر بستر مبارزه طبقه کارگر این کشورها متولد شده و بر همین بستر تکوین یافتند. اتحادیه های کارگری کشورهای اروپای غربی هنوز قوی ترین پشتوانه اجتماعی و سیاسی احزاب چپ و سوسیال دموکرات را شکل می دهند.
صنعتی شدن یا آن چه در ایران تلاش برای صنعتی شدن خوانده می شود نه در پرتو انباشت و تراکم سرمایه در بخش خصوصی که بر بستر اقتصاد دولتی تکوین یافت و این روند بر شکل یابی فرهنگی و اجتماعی طبقه کارگر ایران تاثیری جدی بر جای گذاشت.
اغلب صنایع و واحدهای بزرگ تولیدی و خدماتی ایران با مالکیت و مدیریت دولتی و با تکیه بردرآمدهای نفت و گاز تاسیس شدند. مالکیت و مدیریت دولتی و نیمه دولتی بر اغلب واحدهای صنعتی و خدماتی بزرگ و استبداد سیاسی بخش خصوصی را به رانت خواران وابسته به دولت بدل کرد و به مانعی بزرگ در راه رشد آگاهی و ارتفاء فرهنگ طبقاتی کارگران ایرانی بدل شد.
اقتصاد دولتی ایران رابطه کارگر و کارفرما را عمدتا به رابطه مستقیم کارگر و دولت تغییر داده و کارگران را در طرح خواست های صنفی خود نه با سرمایه داران بخش خصوصی که با دولت رو دو رو می کند.
گرایش نظری و سیاسی چپ در ایران نیز نه بر بستر جنبش مستقل کارگری که در میان روشنفکران شکل گرفت هر چند از همان نخستین سال های تولد خود در تب و تاب لرزه های پس از انقلاب مشروطه ادعای رهبری خودخوانده طبقه ای را داشت که هنوز متولد نشده بود.
نخستین سازمان های چپ ایران بدان روزگار جمله معروف کارل مارکس «کارگران جهان متحد شوید» ـ را به «عمله جات جهان تجمع کنید» ـ ترجمه کرده و به دورانی متولد شدند که واحدهای تولیدی به کارگاه های کوچک محدود و شمار «کارگران این واحدها از ۳ هزار نفر تجاوز نمی کرد».
فقر نظری و سیاسی و بیگانگی چپ سنتی ایران از جنبش کارگری را می توان از عواملی دانست که از نقش جنبش کارگری در تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی ایران کاسته است.
رهبران جمهوری اسلامی در نخستین سال های استقرار این نظام می کوشیدند تا با طرح شعارهای پوپولیستی چون دفاع از «مستضعفان و کوخ نشینان» چپ سنتی ایران را در عرصه نظری و سیاسی خلع سلاح کرده و مفهوم متمایز طبقه کارگر را در مفهوم عام فقیران و بی چپزان یا لایه های آسیب پذیر جامعه حل کنند. در تحقق این سیاست نهادهای مستقل کارگری منحل، اتحادیه و سندیکاها ممنوع و «انجمن های اسلامی» مجاز و «بسیج کارنجات» مامور شدند تا کارگران را در حمایت از نظام بسیج کنند.
شعار دفاع از مستعصفان به دوران خصوصی سازی در دور دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و به دوران طرح مفهوم توسعه سیاسی در روزگار ریاست جمهوری آقای خاتمی تا حدی به پسزمینه رانده شد اما با ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به صحنه بازگشت.
آیت الله خمینی و روز جهانی کارگر
روز جهانی کارگر از سالگرد تظاهرات کارگران شیگاگو برای اجرای قانون ۸ ساعت کار در سال ۱۸۸۶ ، که با تیراندازی پلیس به خون کشیده شد، برخاسته است.
آیت الله خمینی به مناسبت ها، نامگذاری ها و آیین های غیر اسلامی اعتقاد نداشت و جز یک بار در روز جهانی کارگر سال ۱۳۵۸ بدین مناسبت ها سخن نگفت.
متن پیام به آشکارا نشان می دهد که بنیان گذار جمهوری اسلامی این پیام را نه از سر اعتقاد که به توصیه مشاوران خود ایراد می کند که از نفوذ نیروهای چپ در میان کارگران در هراس اند و می کوشند تا با همراهی با آیین های کارگری جمهوری اسلامی را مدافع کارگران معرفی کنند.
زبان گفتاری آیت الله خمینی به هنگام سخن گفتن با توده ها با زبان نوشتاری او و نیز با زبان او در مباحث نظری، فلسفی و فقهی تفاوتی فاحش داشت. این تفاوت در پیام روز جهانی کارگر او و به هنگامی که آیت الله می کوشد تا مفهوم «وحدت وجودی» ملاصدرا را با محتوای فکری روز جهانی کارگر و اول ماه پیوند دهد، نیز راه یافته است.
آیت الله خمینی در پیام خود گفت «اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والاّ هر روز روز کارگر است... لکن شاید این براى یک تشریفات و تعظیمى باشد، از این جهت مضایقه نیست».
آقای خمینی از این مقدمه نتیجه گرفت «لکن اگر واقعبینى باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعى باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همۀ شئون عالم دخالت دارد».
آیت الله خمینی در ادامه «کار» را با «خلق» و «خدا» را با «کارگر» یک و همان چیز گرفت و گفت «عالم موجود شده است از فعالیت خدا... حق تعالى مبدأ کارگرى است و کارگر است».
نه فقط خدا که «موجودات عالم غیب»، «موجودات عالم طبیعت»، «موجوداتى که به نظر ما در پستترین مراتب وجودند مثل معادن و زمین ها و جمادات» ، «موجوداتی که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار» موجوداتی «که بعد از این ها موجودند مثل حیوانات» موجوداتی «که مافوق این هاست مثل انسان ـ همه جلوۀ کارند و همه کارگر» و «عالم سرتاسر روز کارگر است» ... اما «ما این روز را بزرگ مىشماریم از براى این که قرار دادهاند این روز را براى کارگر».
آیت الله خمینی در پیام خود در نخستین سال استقرار جمهوری اسلامی به کارگران ایران وعده داد «اسلام حق شما ... و حق همه را خواهد داد. براى همۀ زن ها و مردهاى کارگر، براى همۀ زن ها و مردان دهقان حق قائل است اسلام و آن ها را عزیز مىشمارد و حق آن ها را به آن ها رد خواهد کرد. »
سی سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی کارگران ایران هنوز به دلیل طرح ابتدایی ترین حقوق صنفی خود از جمله حق تشکیل نهادهای مستقل کارگری، پرداخت به موقع دستمزدها، بیمه درمانی و... زندانی می شوند و حتی بدانان اجازه داده نمی شود تا در روز جهانی کارگر تجمع یا راه پیمایی مستقل برپا کنند.
نهادهای کارگری ایران در آستانه روز جهانی کارگر خواست هایی چون «آزادی فعالان جنبش کارگری از زندان، افزایش سقف حداقل دستمزد، اجباری و عمومی شدن بیمه درمانی و بیمه بیکاری، حق تاسیس نهادهای صنفی مستقل، حق اعتصاب، جایگزینی قراردادهای جمعی به جای قراردادهای فردی و سفید، حق تجمع و تشکل آزاد و... » را مطرح کرده اند اما برخورد نهادهای دولتی و نیمه دولتی و نهادهای انتظامی و امنیتی از بی اعتنایی دولت به این خواست ها حکایت می کنند.
وزارت کار و دیگر نهادهای دولتی در ایران با تاکید بر آن که «مجوزی برای راه پیمایی صادر نشده» و با نادیده انگاشتن اساسی ترین خواسته های صنفی مطرح شده کارگران ایران می کوشند تا روز جهانی کارگر را در قالب «هفته کارگر» و با برنامه های تشریفاتی و تبلیغاتی چون «دیدار کارگران نمونه با مقام معظم رهبری»، «اعطای لوح تقدیر رییس جمهور به ۳۴ کارگر برگزیده» و «حضور کارگران در مرقد امام خمینی»، «در آیین عبادی سیاسی نماز جمعه» و «در مراسم تجدید ميثاق با ولايت» به مراسمی بی محتوا تقلیل داده و جشن بزرگ جنبش کارگری جهان را به سود ولایت فقیه و حکومت جمهوری اسلامی مصادره کنند.
وزارت کشور تا کنون از صدور هر گونه مجوز برای راه پیمایی و برگزاری مراسم روز جهانی کارگر خودداری کرده است. مقامات امنیتی و فرماندهان سپاه پاسداران تظاهرکنندگان احتمالی در روز جهانی کارگر را به «برخورد شدید» تهدید می کنند. رسانه های دولتی و نیمه دولتی با صدور هشدارهای پی در پی امنیتی از توطئه سران «فتنه» و «ضد انقلاب» در روز جهانی کارگر و از «آمادگی» نهادهای امنیتی برای سرکوب «خبر» می دهند. برخی از فعالان جنبش کارگری به دلیل شرکت در اعتصابات صنفی و تلاش برای تاسیس یا احیاء اتحادیه ها و سندیکاهای مستقل به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» زندانی هستند. حتی رسانه های وابسته به دولت از افزایش نگرانی عمومی کارگران و دیگر لایه های کم درآمد و متوسط جامعه از نتایج برنامه دولت احمدی نژاد در زمینه کاهش یا قطع رایانه ها و افزایش تورم خبر می دهند و...
این عوامل و شدت گرفتن بحران اقتصادی، تداوم جنبش اعتراضی و بحران سیاسی، هراس حکومت از سیاسی شدن فضای جنبش کارگری و حضور معترضان در روز جهانی کارگر و روز جهانی کارگر امسال را در ایران از سال های گذشته متمایز می کنند حتی اگر نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر ارگان های سرکوب فیزیکی و فرهنگی از برگزاری مستقل این مراسم جلوگیری کند.
کارگران و جنبش های سیاسی
جنبش مستقل کارگری ایران که در سال ۱۳۶۰ به شدت سرکوب شده بود از دوره دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و در اعتراض به برنامه خصوصی سازی او احیاء شد.
این جنبش در چند سال گذشته در اعتصاب های گوناگون در واحدهای تولیدی و خدماتی تهران و شهرستان ها، در طرح مدام خواسته های صنفی و در تلاش پی گیر برای تاسیس یا احیاء اتحادیه ها و سندیکای مستقل کارگری ارتفاء یافته است.
تاکید برخی شخصیت های با نفوذ جنبش سبز بر جلب حمایت فعال و جمعی کارگران از جنبش اما از غیبت نسبی کارگران، نه به صورت فردی که در هیئت صنفی و طبقاتی، در جنبش سیاسی اخیر خبر می دهد.
جنبش کارگری ایران گرچه از پیشینه ای به تقریب صد ساله برخوردار است اما هنوز به غنای فرهنگی، سازمانی و سیاسی متناسب با پشتوانه تجربه های تاریخی خود دست نیافته و این جنبش در تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر چون نهضت ملی کردن صنعت نفت، انقلاب اسلامی، شورش های شهری دوره دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، جنبش دوم خرداد و جنبش اعتراضی اخیر نقشی همسنگ وزن اقتصادی و اجتماعی خود نداشته است.
در تعلیل این موقعیت می توان به عواملی چون وابستگی مستقیم و غیر مستقیم واحدهای تولیدی و خدماتی بزرگ به دولت، اقتصاد دولتی و استبداد سیاسی، غلبه فرهنگ سنتی بر لایه های کم درآمد جامعه، فقر نظری و سیاسی چپ سنتی ایران، گسست مدام در ساختارهای اجتماعی و طبقاتی، فقر فرهنگی جامعه ایرانی، رشد و توسعه ناموزون، برتری پر رنگ و نهادینه شده بخش دولتی و نیمه دولتی بر بخش خصوصی در عرصه اقتصاد، سرکوب امنیتی، سهم بالای زحمتکشان، حاشیه نشینان شهری و لایه های کم درآمد نامتمرکز در هرم جمعیتی شهرها، تکوین و هویت یابی فرهنگی ـ اجتماعی طبقه کارگر ایران بر بستر اقتصاد دولتی و نیمه دولتی و نه در تقابل با سرمایه داری بخش خصوصی و... اشاره کرد.
جنبش کارگری اروپای غربی بر تقابل کارگران با سرمایه داران بخش خصوصی هویت یافت. فرهنگ، مکاتب نظری و سازمان های گوناگون چپ و سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری اروپای غربی نیز بر بستر مبارزه طبقه کارگر این کشورها متولد شده و بر همین بستر تکوین یافتند. اتحادیه های کارگری کشورهای اروپای غربی هنوز قوی ترین پشتوانه اجتماعی و سیاسی احزاب چپ و سوسیال دموکرات را شکل می دهند.
رهبران جمهوری اسلامی در نخستین سال های استقرار این نظام می کوشیدند تا با طرح شعارهای پوپولیستی چون دفاع از «مستضعفان و کوخ نشینان» چپ سنتی ایران را در عرصه نظری و سیاسی خلع سلاح کرده و مفهوم متمایز طبقه کارگر را در مفهوم عام فقیران و بی چپزان یا لایه های آسیب پذیر جامعه حل کنند. در تحقق این سیاست نهادهای مستقل کارگری منحل، اتحادیه و سندیکاها ممنوع و «انجمن های اسلامی» مجاز و «بسیج کارنجات» مامور شدند تا کارگران را در حمایت از نظام بسیج کنند.
اغلب صنایع و واحدهای بزرگ تولیدی و خدماتی ایران با مالکیت و مدیریت دولتی و با تکیه بردرآمدهای نفت و گاز تاسیس شدند. مالکیت و مدیریت دولتی و نیمه دولتی بر اغلب واحدهای صنعتی و خدماتی بزرگ و استبداد سیاسی بخش خصوصی را به رانت خواران وابسته به دولت بدل کرد و به مانعی بزرگ در راه رشد آگاهی و ارتفاء فرهنگ طبقاتی کارگران ایرانی بدل شد.
اقتصاد دولتی ایران رابطه کارگر و کارفرما را عمدتا به رابطه مستقیم کارگر و دولت تغییر داده و کارگران را در طرح خواست های صنفی خود نه با سرمایه داران بخش خصوصی که با دولت رو دو رو می کند.
گرایش نظری و سیاسی چپ در ایران نیز نه بر بستر جنبش مستقل کارگری که در میان روشنفکران شکل گرفت هر چند از همان نخستین سال های تولد خود در تب و تاب لرزه های پس از انقلاب مشروطه ادعای رهبری خودخوانده طبقه ای را داشت که هنوز متولد نشده بود.
نخستین سازمان های چپ ایران بدان روزگار جمله معروف کارل مارکس «کارگران جهان متحد شوید» ـ را به «عمله جات جهان تجمع کنید» ـ ترجمه کرده و به دورانی متولد شدند که واحدهای تولیدی به کارگاه های کوچک محدود و شمار «کارگران این واحدها از ۳ هزار نفر تجاوز نمی کرد».
فقر نظری و سیاسی و بیگانگی چپ سنتی ایران از جنبش کارگری را می توان از عواملی دانست که از نقش جنبش کارگری در تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی ایران کاسته است.
رهبران جمهوری اسلامی در نخستین سال های استقرار این نظام می کوشیدند تا با طرح شعارهای پوپولیستی چون دفاع از «مستضعفان و کوخ نشینان» چپ سنتی ایران را در عرصه نظری و سیاسی خلع سلاح کرده و مفهوم متمایز طبقه کارگر را در مفهوم عام فقیران و بی چپزان یا لایه های آسیب پذیر جامعه حل کنند. در تحقق این سیاست نهادهای مستقل کارگری منحل، اتحادیه و سندیکاها ممنوع و «انجمن های اسلامی» مجاز و «بسیج کارنجات» مامور شدند تا کارگران را در حمایت از نظام بسیج کنند.
شعار دفاع از مستعصفان به دوران خصوصی سازی در دور دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و به دوران طرح مفهوم توسعه سیاسی در روزگار ریاست جمهوری آقای خاتمی تا حدی به پسزمینه رانده شد اما با ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به صحنه بازگشت.
آیت الله خمینی و روز جهانی کارگر
روز جهانی کارگر از سالگرد تظاهرات کارگران شیگاگو برای اجرای قانون ۸ ساعت کار در سال ۱۸۸۶ ، که با تیراندازی پلیس به خون کشیده شد، برخاسته است.
آیت الله خمینی به مناسبت ها، نامگذاری ها و آیین های غیر اسلامی اعتقاد نداشت و جز یک بار در روز جهانی کارگر سال ۱۳۵۸ بدین مناسبت ها سخن نگفت.
متن پیام به آشکارا نشان می دهد که بنیان گذار جمهوری اسلامی این پیام را نه از سر اعتقاد که به توصیه مشاوران خود ایراد می کند که از نفوذ نیروهای چپ در میان کارگران در هراس اند و می کوشند تا با همراهی با آیین های کارگری جمهوری اسلامی را مدافع کارگران معرفی کنند.
زبان گفتاری آیت الله خمینی به هنگام سخن گفتن با توده ها با زبان نوشتاری او و نیز با زبان او در مباحث نظری، فلسفی و فقهی تفاوتی فاحش داشت. این تفاوت در پیام روز جهانی کارگر او و به هنگامی که آیت الله می کوشد تا مفهوم «وحدت وجودی» ملاصدرا را با محتوای فکری روز جهانی کارگر و اول ماه پیوند دهد، نیز راه یافته است.
آیت الله خمینی در پیام خود گفت «اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والاّ هر روز روز کارگر است... لکن شاید این براى یک تشریفات و تعظیمى باشد، از این جهت مضایقه نیست».
آقای خمینی از این مقدمه نتیجه گرفت «لکن اگر واقعبینى باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعى باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همۀ شئون عالم دخالت دارد».
آیت الله خمینی در ادامه «کار» را با «خلق» و «خدا» را با «کارگر» یک و همان چیز گرفت و گفت «عالم موجود شده است از فعالیت خدا... حق تعالى مبدأ کارگرى است و کارگر است».
نه فقط خدا که «موجودات عالم غیب»، «موجودات عالم طبیعت»، «موجوداتى که به نظر ما در پستترین مراتب وجودند مثل معادن و زمین ها و جمادات» ، «موجوداتی که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار» موجوداتی «که بعد از این ها موجودند مثل حیوانات» موجوداتی «که مافوق این هاست مثل انسان ـ همه جلوۀ کارند و همه کارگر» و «عالم سرتاسر روز کارگر است» ... اما «ما این روز را بزرگ مىشماریم از براى این که قرار دادهاند این روز را براى کارگر».
آیت الله خمینی در پیام خود در نخستین سال استقرار جمهوری اسلامی به کارگران ایران وعده داد «اسلام حق شما ... و حق همه را خواهد داد. براى همۀ زن ها و مردهاى کارگر، براى همۀ زن ها و مردان دهقان حق قائل است اسلام و آن ها را عزیز مىشمارد و حق آن ها را به آن ها رد خواهد کرد. »
سی سال پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی کارگران ایران هنوز به دلیل طرح ابتدایی ترین حقوق صنفی خود از جمله حق تشکیل نهادهای مستقل کارگری، پرداخت به موقع دستمزدها، بیمه درمانی و... زندانی می شوند و حتی بدانان اجازه داده نمی شود تا در روز جهانی کارگر تجمع یا راه پیمایی مستقل برپا کنند.