جامعه، اعتراض، سرکوب:
- آذر نفیسی: مردم ایران از ابتدا مترقیتر از نظام بودند
- اشکوری: ربط دادن معترضان به بیگانگان نخنما شده است
- فتاپور: بازداشتها هزینهای سنگین برای حکومت خواهد داشت
هنر و اعتراض:
بر اساس آمار رسمی در این برخوردها حداقل ۲۰ نفر کشته شدند. گزارشهای غیر رسمیحکایت از آن دارد که شمار کشتهشدگان روزهای اخیر بیشتراز آمارهای رسمی ِ ذکر شده است.
در عین حال به گفته مقامهای رسمی، تا کنون بیش از هزار نفر، تنها توسط نیروی انتظامی بازداشت شدهاند. در این میان محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک سخنرانی، حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری را موجب «زندهتر شدن انقلاب و تحکیم پایههای نظام جمهوری اسلامی» دانست.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامیتنها کسی نیست که این ارزیابی را ارائه کرده است؛ بسیاری از شخصیتهای اصولگرای نظام جمهوری اسلامی نیز از وضعیت جاری به عنوان «تعمیق انقلاب اسلامی» یاد میکنند. از سوی دیگر برخی از جامعهشناسان بر این باورند که اتخاذ روشهای خشونتبار تنها نتیجه منفی در بر خواهد داشت.
آزاده کیان، استاد دانشگاه جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه پاریس، یکی از این کارشناسان است که دیدگاههای خود را در مصاحبه با رادیو فردا بیان میکند.
سوال نخست من برمیگردد به سخنرانی اخیر فرمانده کل سپاه پاسداران، محمد علی جعفری؛ آیا اصولا حوادثی که در دو سه هفته گذشته روی داد به معنای زنده کردن یا استحکام پایههای انقلاب به حساب میآید؟
آزاده کیان: بستگی دارد که شما انقلاب را چگونه تعریف کنید؟ به طور کلی در جنبشهای اجتماعی افراد بنا به خواستگاههای اجتماعی، ایدئولوژیک، فرهنگی، جنسیتی، قومی و مذهبی مختلفی شرکت میکنند و به دنبال این هم هر کدام از این افراد خواستههای خاص خودشان را دارند. شما اگر انقلاب ایران را با آن خواستگاه عظیمی که داشت نگاه کنید میبینید که بالطبع این خواستهها با همدیگر متفاوت و حتی متناقض بوده است. برخی خواهان آزادی و دموکراسی و برخی دیگر برای ایجاد یک حکومت اسلامیبه پا خواسته بودند. برخی برای دستیابی به برابری و امکانات اقتصادی و رفاهی فعالیت کرده بودند. در نتیجه کسانی که ازمیان این همه افراد به قدرت میرسیدند این خواستهها را به نفع خودشان و منافع خودشان تغییر دادند.
ممکن است در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
آزاده کیان: شاه میگفت این میلیونها مردمی که در خیابانها هستند خارجی و دشمن مردم ایران هستند. و شما امروز همین نسبت دادنها را به مردم از طرف حکومتگران فعلی هم میبینید.
به طور مثال دستیابی به آزادی یکی از خواستههای اصلی انقلاب بود. خواسته ای بود که به هیچ وجه به انجام نرسید. یا خواست رفاه اجتماعی برای همه که باز هم اگر شما نگاه کنید میبیند که در هیچ دوره ای از تاریخ ایران اختلاف طبقاتی مابین گروههای ثروتمند و کم درآمد تا این حد فاحش نبوده است. بنابر این خود سران حکومت، آنهایی که حداقل عینیتر به مسائل نگاه میکنند این تفاوتها را پذیرفتهاند. این کسانی که الان در صدر حکومت هستند دیدگاه خودشان را بهعنوان آنچه که کل انقلاب میخواسته است مطرح میکنند و میگویند آنچه الان ما انجام میدهیم همان خواست انقلاب است. در حالی که این جور نبوده است. جمهوری اسلامی هم برآمده از همان انقلاب است. نظامی که مردم خواهانش بودند هم در درونش جمهوریت داشت و بنا بود بر اساس خواسته و نظرات مردم و رای مردم باشد. به عنوان مثال نهاد ریاست جمهوری، مجلس و خبرگان نهادهای انتخابی بودند و نهادهایی همچون رهبری و سازمانهایی که رهبر اعضا آن را تعیین میکند از همان آغاز به طور موازی با نهادهای دموکراتیک وجود داشتند. شما به هر دو وجه جمهوریت و اسلامیت نظام جمهوری اسلامی اشاره کردید. انتخابات اخیر چه تاثیری بر این دو وجه داشت ؟
اولا خود انتخابات در این دوره و وقایعی که بعد از آن اتفاق افتاد به نظر من در درون خود نظام صورت میگیرد. یعنی افرادی که با اشاره به جمهوریت نظام سعی میکردند جمهوریت را در نظام تحکیم کنند و تحکیم جمهوریت هم به معنای دموکراسی خواهی آنان، برابری، آزادی و برابری جنسیتی و برابری قومیاست. اما دیگرانی که در اقلیت هستند خواستار تشکیل حکومت اسلامیاند و می خواهند که متن جمهوریت نظام را از هر طریق ممکن کنار بگذارند. مبارزه ای که ۳۰ است بعد از انقلاب ۵۷ دارد صورت میگیرد، مبارزه بین گروههای مختلف و افکار مختلفی است که در همان اول انقلاب نیزاین رویکرد را داشتند. اما کسانی که امروز در راس حکومتند تلاش میکنند بتوانند با ایجاد سرکوب و رعب و وحشت، دیدگاه خودشان را که تشکیل حکومت اسلامیاست و حکومت یک اقلیت بر اکثریت قریب به اتفاق جامعه است با تحکم بر جامعه اعمال کنند.
به نظر شما نتیجه چه خواهد شد؟
نظام به قدری در این ۳۰ ساله با تغییرات اساسی همراه بوده است که شما میبینید اکثر مردم و رایدهندگان -به خصوص ۷۰ درصد آنان که نیروهای جوان هستند- حاضر نیستند به حکومت ِ صرف ِ اسلامی تن بدهند. به همین دلیل هم من فکر میکنم این مبارزهها تا رسیدن به آزادی و دموکراسی ادامه خواهد داشت.
در کنار صحبت فرمانده سپاه پاسداران، طی روزهای گذشته هم اظهار نظرهای مختلفی از سوی برخی از افراد وابسته به جناح اصولگرا مبنی بر این که دشمنان درصدد بر پایی انقلاب مخملین در ایران بوده اند مطرح شده است. به نظر شما این مباحث تا چه اندازه صحت دارد؟
به هیچ وجه. میلیونها رای دهنده در ایران از نسلهای گوناگون و جنسیتهای مختلف را اگر قرار است شما دشمن فرض کنید پس میشود گفت که اکثریت قریب به اتفاق مردم، دشمن جمهوری اسلامیهستند. این نظریه عملا تاریخ مصرفش به سر آمده است. افرادی که خودشان رفتهاند پای صندوقهای رای، میدانند به چه کسی رای دادهاند و این افراد اتهام انقلاب مخملین را توهین به خودشان فرض میکنند. آقایانی که در راس قدرت قرار دارند فقط نگران مسائل ایدئولوژیک نیستند. بلکه صحبت از از منافع مالی بسیار زیادی است که اگر جمهوریت نظام تحکیم شود منافع اقتصادی و مالی همین آقایان نیز که امروز در راس قدرت هستند به خطر خواهد افتاد. به همین دلیل است که با تمام وجود سعی میکنند منافع خود را حفظ کنند. این نوع برخورد با خواستههای اکثریت جامعه میتوانست به شکل بسیار رادیکالتری بروز کند. به جای اینکه به شکل مسالمت آمیز به خواست اکثریت مردم پاسخ داده شود، وقتی این خواستهها سرکوب میشود بعدا این درخواستها به شکل رادیکالتری بروز میکند که میتواند کل نظام را به چالش بکشد. آقایان دارند قمار بزرگی میکنند.
اصولا جمهوری اسلامیایران طی سه دهه حیاتش به گفته منتقدانش از دستاوردها و خواستههای اولیه انقلاب مردم دوری جسته و فاصله گرفته است. فکر میکنید این نظام برای اینکه بتواند پایدار بماند چه اقداماتی را باید انجام دهد؟
اولین اقدام گوش فرا دادن به خواستههای به حق اکثریت مردم و حتی اقلیت مردم است. هر نظامی باید گوش بدهد که مردم اعم از زن و مرد، شیعه و سنی، مسلمان و غیر مسلمان چه درخواستهایی دارند؟ اساسا مشکلاتشان در کجاست؟ در چهار سال اخیر شاهد بودیم که هر زمان اقلیتهای قومیکه شاخصهای توسعه در میان آنان متاسفانه از سایر جاهای ایران عقبتر است و فقر و بیکاری در میانشان بیشتر است و نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی بسیاری دارند، خواستههایشان را مطرح کردهاند به شکل خشونت باری و با یک دیدگاه امنیتی با آنان برخورد شده است و این امر جز اینکه خواستها را را رادیکالتر کند نتیجه دیگری نداشته و حتی ممکن است تمامیت ارضی مملکت را نیز تحت الشعاع قرار دهد.
مهمترین کاری که یک نظام میتواند انجام دهد این است که به خواستههای برحق مردمش گوش دهد و از این طریق حتی اشتباهات خودش را تصحیح کند نه اینکه انتظار داشته باشد که اکثریت جامعه گوش به فرمان حکومتگرانش بسپارد و به روال آنچه به او دیکته میکنند عمل کند.
شما نمیتوانید این درخواست را از جامعهای داشته باشید که ۸۰ درصد آن باسوادند و دو و نیم میلیون دانشجو در دانشگاههایش درس میخوانند. از این دو نیم میلیو نفر، بیش از یک میلیون نفر آنان را دختران تشکیل میدهند. شما نمیتوانید قوانینی را به زنان تحمیل کنید که به آنها میگوید ارزش جانشان نصف ارزش جان مردان است. بالطبع زنان این را نمیپذیرند. خود وجود این چنین سیاستهایی باعث رادیکالیزه شدن خواستهها شده و در نتیجه آنچه که بسیار مهم است این است که به نحو دموکراتیکی به این خواستهها پاسخ داده شود.
همان طور که وقتی انتخاباتی در ایران بر پا میشود از مردم خواسته میشود که پای صندوقهای رای بیایند و از طریق رای خواستههای خود را مطرح کنند - توجه کنیم که مردم به کاندیداهایی رای میدهند که به برنامههایش اعتقاد داشته باشند – و بعد به این خواست مردم بیتوجهی میشود و آرا به نفع کاندیدایی که مطابق تمام شواهد موجود رای را کسب نکرده است مصادره میشود و بعد از مردم خواسته میشود « که بفرمایید در خانههایتان بنشینید و ما چهار سال دیگر باز هم برای رای گیری شما را صدا میزنیم که بیاید رای بدهید. اما ما خودمان آنچه را که صلاح نظام است میدانیم. و آنچه را لازم است استخراج میکنیم» اینها دقیقا عدم پاسخگویی به خواستههای مردم است. مردمیکه با توسل به همان ساختارهایی که در خود نظام جمهوری اسلامیهست و قانون اساسی در اختیارشان گذاشته است، به طور مسالمت آمیز و صلحآمیز و دوستانه تلاش کردهاند به درخواستهایشان برسند با باتوم و تفنگ و مسلسل روبهرو میشوند.
من خاطره بسیار روشنی از روزهای انقلاب سال ۵۷ دارم. متاسفانه همان زمان هم شاه میگفت این میلیونها مردمی که در خیابانها هستند خارجی و دشمن مردم ایران هستند. و شما امروز همین نسبت دادنها را به مردم از طرف حکومتگران فعلی هم میبینید. این مسئله نشان میدهد که نه رژیم سابق و نه رژیم فعلی هیچکدام متوجه خواستههای واقعی مردم ایران نشدهاند. خواست مردم ایران برابری، آزادی، دموکراسی و برخورداری از امکاناتی است که کشور نفت خیزی مثل ایران از لحاظ اقتصادی میتواند در اختیارشان قرار دهد که متاسفانه از طرف عدهای قلیل مصادره شده است.