وقتی احزاب سیاسی خود خواسته یا ناخواسته تعطیل هستند و اجازه فعالیت حتی به احزاب و گروه های اصلاح طلب دارای مجوز داده نمی شود، وقتی تعداد بسیار فعالان سیاسی یا بازداشت هستند، یا با قید وثیقه های سنگین روزشمار پایان مرخصی های خود را به کار انداخته اند تا با پایان یافتن مرخصی های موقتی به سلول های خود برگردند، ظاهراً بهترین راه برای انجام فعالیتی نه چندان سیاسی، دید و بازدید های نوروزی است که این روزها به تنها خبر سایت ها و رسانه هایی تبدیل شده که تحولات جنبش سبز را پوشش می دهند. سران اصلاحات، این روزها با دید و بازدید از زندانیان تازه آزاد شده، یا در دیدار با خانواده بازداشت شدگانی که ایام نوروز را در زندان گذرانده اند، هم سنت عید نوروز را به جا می آورند و هم پیام هایی به هواداران خود می رسانند که جنبش سبز، اگرچه آرام، اما هنوز زنده است.
به نظر می رسد دیدارهای نوروزی در توافقی نانوشته، ابزاری کارآمد برای شکل گیری گفتوگوهایی شده است که در دیگر عرصه ها و صحنه ها نمی توان انجام داد.
تقی رحمانی، فعال سیاسی در پیام نوروزی خود پیش از تحویل سال ۸۹ از پتانسیل دیدارهای نوروزی برای پیگیری مطالبات جنبش سبز سخن گفت: «اقشار متوسط در دید و بازدیدهای عید، نقاط فراز و فرود این حرکت مدنی خودشان را خوب تحلیل کنند و برای اقشار دیگر جامعه هم خودشان را توضیح دهند که سال ۸۹ سال پردستاوردی باشد.»
آزاده کیان، استاد جامعه شناسی دانشگاه پاریس هم درباره استفاده از دیدارهای نوروزی به عنوان راهی برای تشکیل شبکه های اجتماعی کوچک به رادیو فردا می گوید: «یکی از خصوصیات جنبش سبز، استفاده از شبکه های اجتماعی موجود، استفاده از سنن موجود و استفاده از تکنولوژی موجود در جهت پخش و توزیع پیام های جنبش و وصل کردن افراد مختلف این جنبش به همدیگر است. این یکی از خصوصیات این جنبش است که سنت و مدرنیته را تلاش می کند به هم وصل کند و در نتیجه از شبکه هایی که در هر کدام از این دو بعد جامعه ایران وجود دارند، استفاده کند در جهت گسترش جنبش. در اعیاد مذهبی هم ما شاهد این بودیم که همین دید و بازدیدها انجام گرفت و پیام هایی ارسال شد و در واقع از این سنن، چه مذهبی و چه ملی، برای وصل کردن بیشتر افراد به همدیگر استفاده شد. فراموش نکنیم که در کشوری مثل ایران که سنن هنوز بسیار قوی هستند از یک سو و از سوی دیگر به خاطر وجود سرکوب و سانسور شدیدی که بر مطبوعات و رسانه های گروهی حاکم است، بالطبع سران جنبش و افراد حاضر در جنبش می بایستی که چاره اندیشی کنند و در جهت پیدا کردن شبکه هایی باشند که بتوانند اهداف سیاسی و اجتماعی خودشان را هم پیش ببرند.»
این استاد جامعه شناسی دانشگاه پاریس این را تجربه ای می داند که دیگر جنبش های سیاسی مدنی در کشورهای اروپای شرقی نیز تجربه کردند. او می گوید: «من اولین باری که این را به طور مشهود در ایران دیدم، زمان انتخابات اول آقای خاتمی بود. رادیو تلویزیون که به صورت رسمی و سنتی در دست محافظه کاران بود و هست. اما وقتی که شما مشاهده می کردید که عده زیادی از رای دهندگان یعنی تمام کسانی که ما با آنها آشنا می شدم در ایران و مصاحبه می کردم، می گفتند که ما می خواهیم برویم و به آقای خاتمی رای بدهیم، بالطبع این سئوال در ذهن شما مطرح می شود که اینها چگونه، بدون اینکه همدیگر را دیده باشند و بدون رسانه این پیام را به اینها داده باشد، در چه ظرفی اینها با همدیگر گفتوگو کرده اند و به نتیجه رسیده اند که بروند به یک کاندیدای واحد رای دهند. این ظرف در واقع همین ظرف شبکه های اجتماعی و خانوادگی و محلی و همسایگی بوده و اصولاً نقش آنچه که می توانیم به آن بگوییم کارورزان سیاسی، اینها هستند که نقش راهبری اصلی را ایفا می کنند و از طریق همین دیدوبازدیدها هست که پیام ها و گفتمان های مختلفی برده می شود در سطح افراد موجود در یک خانواده یا در یک همسایگی یا در یک محل و اینها کم کم به هم پیوند می خورد و می تواند به یک جنبش وسیع تر یا خواسته های وسیع تر بیانجامد. این یک نوع از امتداد همان سنت هایی است که ما در جامعه مان داریم و نیز آنچه که در سطح مدرنش به صورت فیس بوک یا توئیتر داریم.»
میرحسین موسوی، چند ماه پس از برگزاری انتخابات و تشدید فشارها بر فعالان سیاسی و مدنی و رسانه های منتقد در بیانیه یازدهم خود به هواداران جنبش سبز و ایرانیان در سراسر جهان توصیه کرده بود «در اولین قدم هسته های اجتماعی را در میان خود تقویت کنند.» او توصیه کرده بود «هواداران جنبش سبز خانه هایشان را رو در روی یک دیگر بسازند و به تعبیر قرآن، خانه های خود را قبله قرار دهند»، یعنی به «هسته های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه هستند، بپردازند و اهمیت آنها را بشناسند.» توصیه ای که به نظر می رسد نوروز و سنت های نوروزی بهانه برای شکل دهی آنها شده است.
به نظر می رسد دیدارهای نوروزی در توافقی نانوشته، ابزاری کارآمد برای شکل گیری گفتوگوهایی شده است که در دیگر عرصه ها و صحنه ها نمی توان انجام داد.
تقی رحمانی، فعال سیاسی در پیام نوروزی خود پیش از تحویل سال ۸۹ از پتانسیل دیدارهای نوروزی برای پیگیری مطالبات جنبش سبز سخن گفت: «اقشار متوسط در دید و بازدیدهای عید، نقاط فراز و فرود این حرکت مدنی خودشان را خوب تحلیل کنند و برای اقشار دیگر جامعه هم خودشان را توضیح دهند که سال ۸۹ سال پردستاوردی باشد.»
آزاده کیان، استاد جامعه شناسی دانشگاه پاریس هم درباره استفاده از دیدارهای نوروزی به عنوان راهی برای تشکیل شبکه های اجتماعی کوچک به رادیو فردا می گوید: «یکی از خصوصیات جنبش سبز، استفاده از شبکه های اجتماعی موجود، استفاده از سنن موجود و استفاده از تکنولوژی موجود در جهت پخش و توزیع پیام های جنبش و وصل کردن افراد مختلف این جنبش به همدیگر است. این یکی از خصوصیات این جنبش است که سنت و مدرنیته را تلاش می کند به هم وصل کند و در نتیجه از شبکه هایی که در هر کدام از این دو بعد جامعه ایران وجود دارند، استفاده کند در جهت گسترش جنبش. در اعیاد مذهبی هم ما شاهد این بودیم که همین دید و بازدیدها انجام گرفت و پیام هایی ارسال شد و در واقع از این سنن، چه مذهبی و چه ملی، برای وصل کردن بیشتر افراد به همدیگر استفاده شد. فراموش نکنیم که در کشوری مثل ایران که سنن هنوز بسیار قوی هستند از یک سو و از سوی دیگر به خاطر وجود سرکوب و سانسور شدیدی که بر مطبوعات و رسانه های گروهی حاکم است، بالطبع سران جنبش و افراد حاضر در جنبش می بایستی که چاره اندیشی کنند و در جهت پیدا کردن شبکه هایی باشند که بتوانند اهداف سیاسی و اجتماعی خودشان را هم پیش ببرند.»
این استاد جامعه شناسی دانشگاه پاریس این را تجربه ای می داند که دیگر جنبش های سیاسی مدنی در کشورهای اروپای شرقی نیز تجربه کردند. او می گوید: «من اولین باری که این را به طور مشهود در ایران دیدم، زمان انتخابات اول آقای خاتمی بود. رادیو تلویزیون که به صورت رسمی و سنتی در دست محافظه کاران بود و هست. اما وقتی که شما مشاهده می کردید که عده زیادی از رای دهندگان یعنی تمام کسانی که ما با آنها آشنا می شدم در ایران و مصاحبه می کردم، می گفتند که ما می خواهیم برویم و به آقای خاتمی رای بدهیم، بالطبع این سئوال در ذهن شما مطرح می شود که اینها چگونه، بدون اینکه همدیگر را دیده باشند و بدون رسانه این پیام را به اینها داده باشد، در چه ظرفی اینها با همدیگر گفتوگو کرده اند و به نتیجه رسیده اند که بروند به یک کاندیدای واحد رای دهند. این ظرف در واقع همین ظرف شبکه های اجتماعی و خانوادگی و محلی و همسایگی بوده و اصولاً نقش آنچه که می توانیم به آن بگوییم کارورزان سیاسی، اینها هستند که نقش راهبری اصلی را ایفا می کنند و از طریق همین دیدوبازدیدها هست که پیام ها و گفتمان های مختلفی برده می شود در سطح افراد موجود در یک خانواده یا در یک همسایگی یا در یک محل و اینها کم کم به هم پیوند می خورد و می تواند به یک جنبش وسیع تر یا خواسته های وسیع تر بیانجامد. این یک نوع از امتداد همان سنت هایی است که ما در جامعه مان داریم و نیز آنچه که در سطح مدرنش به صورت فیس بوک یا توئیتر داریم.»
میرحسین موسوی، چند ماه پس از برگزاری انتخابات و تشدید فشارها بر فعالان سیاسی و مدنی و رسانه های منتقد در بیانیه یازدهم خود به هواداران جنبش سبز و ایرانیان در سراسر جهان توصیه کرده بود «در اولین قدم هسته های اجتماعی را در میان خود تقویت کنند.» او توصیه کرده بود «هواداران جنبش سبز خانه هایشان را رو در روی یک دیگر بسازند و به تعبیر قرآن، خانه های خود را قبله قرار دهند»، یعنی به «هسته های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه هستند، بپردازند و اهمیت آنها را بشناسند.» توصیه ای که به نظر می رسد نوروز و سنت های نوروزی بهانه برای شکل دهی آنها شده است.