روز يکشنبه سی ام ماه مه، مرکز اسناد امنيت ملی آمريکا اسناد محرمانه ای را منتشر کرد که مربوط به تابستان سال ۱۹۹۹ و شکست تلاش برای بهبود رابطه ايران و آمريکا در دوران رياست جمهوری بيل کلينتون در ایالات متحده و محمد خاتمی در ايران است.
به گفته ملکوم برن، نويسنده مقاله ای اينترنتی درباره اين اسناد، همگی آنها از جمله سند پيام رئيس جمهور وقت آمريکا، بيل کلينتون، به محمد خاتمی، همتای ايرانيش در آن زمان و پاسخ تهران به پيام او نشان دهنده پيچيدگی هايی است که دولت کنونی آمريکا و سياست گذاران آن در برخورد با جمهوری اسلامی دارند، به خصوص در ايجاد تعادل بين دو عامل اصلی متضاد: «يعنی خواست برقراری ارتباط با ايران از يک سو و حمايت ايران از تروريسم از سوی ديگر».
ملکوم برن می گويد مرکز اسناد امنيت ملی آمريکا با اتکاء به قانون آزادی اطلاعات از کتابخانه ويليام جی کلينتون؛ کتابخانه مشهور رئيس جمهور پيشين آمريکا، خواست مکاتباتی را که در سال ۱۹۹۹ بين دولت او و ايران انجام گرفت و در زمان خود فوق العاده محرمانه طبقه بندی شده بود دراختيار اين مرکز بگذارد.
اين مکاتبات در پی تحقيقات درباره حملهی ژوئن ۱۹۹۶ به پادگان نيروی هوايی آمريکا در ظهران در عربستان سعودی صورت گرفته است که در آن ۱۹ تن از افراد نيروی هوايی آمريکا کشته و ۴۰۰ تن ديگر زخمی شدند.
تحقيقات درباره اين انفجار نشان داد سپاه پاسداران در اين انفجار نقش داشته، اما به علت آن که عربستان سعودی به مدت دو سال از انتقال اطلاعات به دولت آمريکا سر باز زد، دولت کلينتون نتوانست شواهد کافی برای ارجاع اين موضوع به مراجع حقوقی در دست داشته باشد و بالاخره تصميم گرفت متقابلاً به ايران حمله نکند.
با اين حال آقای کلينتون از دستياران و مشاورانش خواست جوانب سياست حمله نظامی به ايران را بررسی کنند.
دو سال بعد وقتی عربستان سعودی بالاخره اطلاعات به دست آمده را در اختيار آمريکا گذاشت و مسلم شد سپاه پاسداران در اين حمله شرکت داشته، زمانی بود که دولت اصلاح طلب محمد خاتمی روی کار آمده بود و کاخ سفيد سياست حمله نظامی به ايران را کنار گذاشته و سياست ديپلماسی در برابر ايران را در پيش گرفته بود.
به اين منظور و به نشانه مصالحه، دولت کلينتون نامه ای برای آقای خاتمی فرستاد و در آن گفت اکنون ما اطلاعات مستقيم داريم که نشان دهنده شرکت سپاه پاسداران در عمليات تروريستی ظهران است و از او خواست خاطيان را مجازات کرده و به حمايت از تروريسم از سوی جمهوری اسلامی پايان دهد.
در اين نامه همچنين اشاره شد آمريکا خواهان برقراری روابط بهتر با ايران است و می داند اين اتفاق پيش از رياست جمهوری محمد خاتمی رخ داده است.
اسناد منتشر نشده نشان می دهد اين نامه در سال ۱۹۹۹ در پاريس به سلطان عمان سپرده شد و او وزير امور خارجه اش را برای ديدار با آقای خاتمی و تحويل نامه به او به تهران فرستاد.
باوجودی که اسناد بعدی نشان دهنده برخورد مثبت محمد خاتمی نسبت به اين نامه و ملاقات بود، او اين پيام را با علی خامنه ای و ساير مقامات جمهوری اسلامی در ميان گذاشت. پاسخ رسمی ايران به اين نامه که در اوايل سپتامبر آن سال به مقامات آمريکا ارسال شد پاسخی تند و شديداللحن و به عبارتی مشابه نامه آمريکا به ايران بود.
ملکوم برن می گويد اگرچه هدف از ارسال نامه آمريکا از طريق وزير خارجه عمان آن بود که لحن تند نامه کلينتون به طور حضوری تلطيف شود، چون خود نامه در پاسخ به کشته شدن پرسنل نيروی هوايی آمريکا بود و نمی توانست ملايم باشد. اما از آنجا که نامه فقط از سوی آقای خاتمی به سايرين نشان داده شد جنبه تلطيف حضوری آن مخدوش گرديد و دراين انتقال حق مطلب ادا نشد.
ملکوم برن پس از شکافتن ساختار حکومتی ايران در پی روشنگری اين اسناد می نويسد: « انتخابات تابستان سال گذشته در ايران و نقش بارز سپاه پاسداران در آن نشان می دهد اختلاف ها و شکاف های درون رهبری جمهوری اسلامی از همان سال ها و حتی پس از درگذشت آيت الله خمينی به وجود آمده بود و شايد سپاه پاسداران و احتمالاً وزارت اطلاعات به ابتکار خود و بدون اطلاع سايرين دست به عمليات تروريستی عليه آمريکا زدند».
ملکوم برن می افزايد سياست مداران آمريکا در آن زمان در شناخت قدرت و اختيارات آقای خاتمی اشتباه کردند و نمی دانستند او نمی تواند بدون اجازه رهبری و ساير مقامات جمهوری اسلامی درباره بسياری مسايل تصميم گيری کند.
آقای برن از اسناد امنيت ملی آمريکا نتيجه می گيرد دولت باراک اوباما از اين تجربه تلخ يک نکته را به خوبی آموخته است؛ اين که در مکاتبات محرمانه روی سخنش را فقط متوجه رئيس جمهور نکند بلکه مستقيماً مقام رهبری را مخاطب قرار دهد.
به گفته ملکوم برن، نويسنده مقاله ای اينترنتی درباره اين اسناد، همگی آنها از جمله سند پيام رئيس جمهور وقت آمريکا، بيل کلينتون، به محمد خاتمی، همتای ايرانيش در آن زمان و پاسخ تهران به پيام او نشان دهنده پيچيدگی هايی است که دولت کنونی آمريکا و سياست گذاران آن در برخورد با جمهوری اسلامی دارند، به خصوص در ايجاد تعادل بين دو عامل اصلی متضاد: «يعنی خواست برقراری ارتباط با ايران از يک سو و حمايت ايران از تروريسم از سوی ديگر».
ملکوم برن می گويد مرکز اسناد امنيت ملی آمريکا با اتکاء به قانون آزادی اطلاعات از کتابخانه ويليام جی کلينتون؛ کتابخانه مشهور رئيس جمهور پيشين آمريکا، خواست مکاتباتی را که در سال ۱۹۹۹ بين دولت او و ايران انجام گرفت و در زمان خود فوق العاده محرمانه طبقه بندی شده بود دراختيار اين مرکز بگذارد.
اين مکاتبات در پی تحقيقات درباره حملهی ژوئن ۱۹۹۶ به پادگان نيروی هوايی آمريکا در ظهران در عربستان سعودی صورت گرفته است که در آن ۱۹ تن از افراد نيروی هوايی آمريکا کشته و ۴۰۰ تن ديگر زخمی شدند.
تحقيقات درباره اين انفجار نشان داد سپاه پاسداران در اين انفجار نقش داشته، اما به علت آن که عربستان سعودی به مدت دو سال از انتقال اطلاعات به دولت آمريکا سر باز زد، دولت کلينتون نتوانست شواهد کافی برای ارجاع اين موضوع به مراجع حقوقی در دست داشته باشد و بالاخره تصميم گرفت متقابلاً به ايران حمله نکند.
با اين حال آقای کلينتون از دستياران و مشاورانش خواست جوانب سياست حمله نظامی به ايران را بررسی کنند.
دو سال بعد وقتی عربستان سعودی بالاخره اطلاعات به دست آمده را در اختيار آمريکا گذاشت و مسلم شد سپاه پاسداران در اين حمله شرکت داشته، زمانی بود که دولت اصلاح طلب محمد خاتمی روی کار آمده بود و کاخ سفيد سياست حمله نظامی به ايران را کنار گذاشته و سياست ديپلماسی در برابر ايران را در پيش گرفته بود.
به اين منظور و به نشانه مصالحه، دولت کلينتون نامه ای برای آقای خاتمی فرستاد و در آن گفت اکنون ما اطلاعات مستقيم داريم که نشان دهنده شرکت سپاه پاسداران در عمليات تروريستی ظهران است و از او خواست خاطيان را مجازات کرده و به حمايت از تروريسم از سوی جمهوری اسلامی پايان دهد.
در اين نامه همچنين اشاره شد آمريکا خواهان برقراری روابط بهتر با ايران است و می داند اين اتفاق پيش از رياست جمهوری محمد خاتمی رخ داده است.
اسناد منتشر نشده نشان می دهد اين نامه در سال ۱۹۹۹ در پاريس به سلطان عمان سپرده شد و او وزير امور خارجه اش را برای ديدار با آقای خاتمی و تحويل نامه به او به تهران فرستاد.
باوجودی که اسناد بعدی نشان دهنده برخورد مثبت محمد خاتمی نسبت به اين نامه و ملاقات بود، او اين پيام را با علی خامنه ای و ساير مقامات جمهوری اسلامی در ميان گذاشت. پاسخ رسمی ايران به اين نامه که در اوايل سپتامبر آن سال به مقامات آمريکا ارسال شد پاسخی تند و شديداللحن و به عبارتی مشابه نامه آمريکا به ايران بود.
ملکوم برن می گويد اگرچه هدف از ارسال نامه آمريکا از طريق وزير خارجه عمان آن بود که لحن تند نامه کلينتون به طور حضوری تلطيف شود، چون خود نامه در پاسخ به کشته شدن پرسنل نيروی هوايی آمريکا بود و نمی توانست ملايم باشد. اما از آنجا که نامه فقط از سوی آقای خاتمی به سايرين نشان داده شد جنبه تلطيف حضوری آن مخدوش گرديد و دراين انتقال حق مطلب ادا نشد.
ملکوم برن پس از شکافتن ساختار حکومتی ايران در پی روشنگری اين اسناد می نويسد: « انتخابات تابستان سال گذشته در ايران و نقش بارز سپاه پاسداران در آن نشان می دهد اختلاف ها و شکاف های درون رهبری جمهوری اسلامی از همان سال ها و حتی پس از درگذشت آيت الله خمينی به وجود آمده بود و شايد سپاه پاسداران و احتمالاً وزارت اطلاعات به ابتکار خود و بدون اطلاع سايرين دست به عمليات تروريستی عليه آمريکا زدند».
ملکوم برن می افزايد سياست مداران آمريکا در آن زمان در شناخت قدرت و اختيارات آقای خاتمی اشتباه کردند و نمی دانستند او نمی تواند بدون اجازه رهبری و ساير مقامات جمهوری اسلامی درباره بسياری مسايل تصميم گيری کند.
آقای برن از اسناد امنيت ملی آمريکا نتيجه می گيرد دولت باراک اوباما از اين تجربه تلخ يک نکته را به خوبی آموخته است؛ اين که در مکاتبات محرمانه روی سخنش را فقط متوجه رئيس جمهور نکند بلکه مستقيماً مقام رهبری را مخاطب قرار دهد.