برای ایجاد تغییر در توازن قوای موجود میان تحول طلبان ایران و هواداران محمود احمدی نژاد، آیا میتوان به منتقدان درون جناحی دولت چشم دوخت: از چهرههای شاخصی مانند علی لاریجانی و محمد رضا باهنر، رئیس و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گرفته تا علی مطهری و احمد توکلی، نمایندگان متنفذ مجلس و محمد باقر قالیباف، شهردار تهران و برخی دیگر؟
عدهای معتقدند که بعید است که این چهرهها و اینگونه گرایشها بتوانند شاهین ترازوی قدرت را به دیگر سو بکشاند؛ زیرا، به گفته اینان، در چند بزنگاهی که منتقدان اصول گرای دولت با قوه مجریه در مجلس وارد زورآزمایی شدند، برد با دولت دهم بوده است. شاهد مثال شان هم از جمله اینهاست: رای آوردن همه نامزدهای وزارت به جز سه نفر، به رغم پیشبینیهای منتقدان که مجلس به نزدیک به نیمی از این نامزدها رای نخواهد داد؛ و بار دوم رای آوردن صادق محصولی، وزیر کشور سابق که به باور اصلاح طلبان و معترضان نقشی کلیدی در شمارش آرا و نتایج اعلام شده بحث برانگیز آن داشت، به عنوان وزیر رفاه، علیرغم پیشبینیهای اولیه منتقدان اصول گرای دولت در مجلس.
اما عدهای دیگر از تحلیلگران بر این باورند که حاصل این زورآزمایی یکسره هم به نفع دولت محمود احمدی نژاد نبوده است. به باور این عده، مقاومتهای اصول گرایان منتقد دولت در مجلس موجب شد دولت نتواند به تمام خواستهای خود در زمینه ایجاد صندوقی خارج از بودجه و خزانه برسد. همین عده میگویند ناکام ماندن نمایندگان نزدیک به دولت در مجلس برای جایگزین کردن علی لاریجانی در سمت رئیس فراکسیون اصول گرا با مجتبی آقاتهرانی، معلم اخلاق دولت، نشانه دیگری از مقاومت دولت در مجلس است. به ویژه که، به گفته آنها، آقای آقاتهرانی رای بسیاری پائینی آورد.
تمایز و هویت منتقدان درونی جناح اصولگرا چگونه مشخص میشود؟ پس برنده این رقابت میان اصول گرایان منتقد و هواداران دولت کدام جناح بوده است؟ در چه صورت گرایش اصول گرای منتقد مجال بروز خواهد داشت؟ وجه تمایز و هویت این جناح چگونه تعریف میشود؟ آیا این گرایش میتواند بخشهایی از جامعه را متقاعد کند که اراده ایجاد تغییرات و اصلاحات در میان برخی اصول گرایان وجود دارد؟
این پرسشها را با میهمانان برنامه این هفته دید گاهها، دو تحلیلگر سیاسی در ایران، به بحث گذاشتیم: تقی رحمانی از شورای فعالان ملی مذهبی در تهران و محمد صادق جوادی حصار، روزنامه نگار و مسئول اطلاع رسانی ستاد مهدی کروبی در مشهد.
آیا درون جناح اصول گرا، رقیبی برای بخشی از جناح که توسط آقای احمدی نژاد نمایندگی میشود، وجود دارد، یا همه قدرت در دولت دهم و رئیس آن متمرکز شده است؟
محمد صادق جوادی حصار ضمن اشاره به این نکته که آقای احمدی نژاد نتوانسته است تمام قدرت جریان راست را با خود همسو کند، میگوید: «رقبای جدی و مخالفان و منقدان جدی با آقای احمدی نژاد در مجموعه نیروهای اصول گرا هستند. اما آنچه امروز نشان از یکدستی و هماهنگی در اردوگاه راست میدهد، سکوت آنها در برابر حمایتهایی است که شخص رهبری از آقای احمدی نژاد کرده اند.»
آقای جوادی حصار بر این باور است که اگر این حمایتها نبود میزان مخالفتها بسیار بالاتر بود. وی میافزاید نباید فکر کرد که آقای احمدی نژاد توانسته است نیروهای اصولگرا را با خود هماهنگ سازد.
تقی رحمانی، در پاسخ به این پرسش که نشانههای بروز تمایلات انتقادی در درون جناح اصول گرا را در چه نهادها و رفتارهایی باید جستجو کرد، با اشاره به این که این نشانهها در مجلس، شورای شهر و شهرداری تهران، احزاب بخشی از موتلفه و انجمن اسلامیمهندسان قابل مشاهده است، در عین حال میگوید: «یک سری ظرایفی هم وجود دارد. بسیاری از کاندیداهای مجلس نمایندگان حوزه انتخاباتی خودشاناند و در حوزه انتخاباتی خود باید مردم را راضی کنند. دید ملی ندارند. دید منطقهای دارند. دولت هم به واسطه پول نقدی که دارد گاهی سعی میکند این حمایتها را جلب کند.»
به باور آقای رحمانی در نهایت این افراد برای اینکه خود را مبری کنند، ناچار اند در برابر دولت موضع بگیرند. وی میزان بالا رفتن این مخالفتها را با کمبود پول دولت و ناکارآمدیهای مدیریتی آن در پیوند میداند. آقای رحمانی همچنین مسئله گران شدن نفت را عاملی برای کاهش این مخالفتها میبیند.
رقیبهای درون جناحی آقای احمدی نژاد به چه پرسشهایی باید پاسخ بدهند تا مخاطبان و جامعه باور کند که تمایزی میان آنها و برنامههایشان با برنامه آقای احمدی نژاد و دولت به وجود آمده که قابل اعتنا است؟
محمد صادق جوادی حصار: آنها در دو سه حوزه باید مواضع شان را با آقای احمدی نژاد روشن کنند. یکی مناقشات بعد از انتخابات است. در رویدادهای انتخابات و بعد از آن باید مرز خود را از آقای احمدی نژاد روشن کنند. در چه حوزههایی از دولت حمایت میکنند و در چه حوزههایی از آن حمایت نمیکنند. آیا آنها هم مانند آقای احمدی نژاد معتقدند که انتخابات بدون هیچ اشکالی انجام شده و اتفاقات بعد از انتخابات را تایید یا رد میکنند؟
آقای جوادی حصار با اشاره به این که جریان اصول گرا باید موضع خود را در برابر کلیت جریان موسوم به جنبش سبز به صورت شفاف اعلام کند و مرز خود را با آقای احمدی نژاد مشخص کند، میافزاید بخشی از اصول گرایان مانند آقای توکلی، محسن رضائی و آقای قالیباف و بخشی از نمایندگان مجلس با دیدگاههای اقتصادی رئیس دولت همراهی ندارند که میتواند تعیین کننده باشد.
آقای رحمانی، آقایان قالیباف، توکلی، رضائی، علی مطهری و لاریجانی در برخورد به جریانهای بعد از انتخابات و خود انتخابات مرزبندی خود را طوری نشان دادهاند که افکار عمومی به این نتیجه برسد که تفاوت قابل اعتنایی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؟
محمد تقی رحمانی: «در بخشی از جریان راست این تمایزها وجود دارد ولی هیچ گونه مبارزه جدی اصولی ساختمارمند صورت نگرفته است. ولی اعتماد به نفس اصولی برای مقابله با سیاستهایی که کشور را عملاً دچار مخاطره کرده، دیده نمیشود. کل برنامه دولت دهم زیر سئوال است. مواضع سیاسی آن زیر سئوال است.»
آقای رحمانی با توجه به ترس بخشی از جریان راست از جنبش سبز، معتقد است با این سیاستها حتی به آن خواستههای حداقلی هم نخواهد رسید. بخش تولیدی ایران با نصف ظرفیتش کار میکند:
«باید دید که آیا جناح راست این اعتماد به نفس را دارد که سر بزنگاه برای حفظ اعتبار خودش، یک موضع اصولی بگیرد؟ من مخالفت میبینم ولی موضع اصولی که حاکی از اعتماد به نفس باشد برای مقابله جدی، نمیبینم.»
آقای جوادی حصار با اشاره به مسئله اصلاحات در چارچوب اصول بر این باور است که جریان اصول گرا انتخابات دهم را مهندسی کرد و نگاههای نظامی، امنیتی در ساختار دولت پررنگ شد. به گفته وی نقشهای مدیریت میانی در دولت نهم، در عمل به دست بسیج، سپاه و نیروهای امنیتی سپرده شد.
وی معتقد است که در پی حمایت تحول طلبان از میرحسین موسوی در جریان انتخابات، نیروهای اصول گرا از دورنمای حکومت اصلاح طلب به هراس افتادند: «تصور غالب این بود که اینها (مهدی کروبی و میرحسین موسوی) توسط جریانهای افراطی و رادیکال اصلاح طلب مدیریت خواهند شد و به همین دلیل از رسیدن این مجموعه به قدرت سیاسی پیشگیری کردند.»
برای حضور پیدا کردن منتقدان درون جناحی آقای احمدی نژاد، تعامل قانونمند میان جنبش سبز و اصول گرایان، شاید بتواند زمینه را آماده کند. شاخصه این تعامل قانونمند چیست و آیا امکان آن وجود دارد؟
آقای رحمانی میگوید این امکان شاید هم اکنون نباشد. وی میافزاید جناح راست تحول ایران را ندیده است، جامعهای که از قشرها و افکار گوناگون ساخته میشود. به گفته وی نیروهای مذهبی پیرو مراجع مختلف میخواهند حق داشته باشند: «اگر یک جریان قدرتمند این واقعه را خوب مدیریت کند، میتواند بازی برد برد داشته باشد. این درایت باید در راست به وجود بیاید که دید ملی و جریان مدنی در ایران قوی است. ظاهرا سیگنالهایی در برخی از افرادشان هست ولی هنوز جریان نشده است. ایران هم سکولار دارد، هم مذهبی، هم راست و هم چپ.»
آقای رحمانی میگوید که ضرورت دارد به این تکثر دید توجه نشان داده شود و با اشاره به نگاه غلط مدیریتی معتقد است که بخشی از راست متوجه این نکته شده است اما هنوز آن جرات و درایت و درک جامعه مدنی در بخشی از جناح راست دیده نمیشود.
آقای جوادی حصار بر این باور است که آقای احمدی نژاد، در میان نیروهای سنتی نیز پایگاه خود را به طور جدی از دست داده است. وی به این نکته اشاره دارد که آبشخور اقتصادی مرجعیت اعتماد عمومیاست و به همین دلیل بسیاری مراجع در برابر برخی کارهای دولت دهم سکوت میکنند. پشتوانه سنتی مذهبی دولت از بین رفته است و تنها اهرمی که دولت میتواند به آن اتکاء کند، اهرم نیروهای نظامیسیاسی است.
به گفته این تحلیلگر سیاسی در ایران، جنبش سبز میتواند با تعامل منطقی و متعادل با بدنه سنتی راست، جامعه را به سمتی ببرد که الفت بین این دو جریان به وجود بیاید.
عدهای معتقدند که بعید است که این چهرهها و اینگونه گرایشها بتوانند شاهین ترازوی قدرت را به دیگر سو بکشاند؛ زیرا، به گفته اینان، در چند بزنگاهی که منتقدان اصول گرای دولت با قوه مجریه در مجلس وارد زورآزمایی شدند، برد با دولت دهم بوده است. شاهد مثال شان هم از جمله اینهاست: رای آوردن همه نامزدهای وزارت به جز سه نفر، به رغم پیشبینیهای منتقدان که مجلس به نزدیک به نیمی از این نامزدها رای نخواهد داد؛ و بار دوم رای آوردن صادق محصولی، وزیر کشور سابق که به باور اصلاح طلبان و معترضان نقشی کلیدی در شمارش آرا و نتایج اعلام شده بحث برانگیز آن داشت، به عنوان وزیر رفاه، علیرغم پیشبینیهای اولیه منتقدان اصول گرای دولت در مجلس.
اما عدهای دیگر از تحلیلگران بر این باورند که حاصل این زورآزمایی یکسره هم به نفع دولت محمود احمدی نژاد نبوده است. به باور این عده، مقاومتهای اصول گرایان منتقد دولت در مجلس موجب شد دولت نتواند به تمام خواستهای خود در زمینه ایجاد صندوقی خارج از بودجه و خزانه برسد. همین عده میگویند ناکام ماندن نمایندگان نزدیک به دولت در مجلس برای جایگزین کردن علی لاریجانی در سمت رئیس فراکسیون اصول گرا با مجتبی آقاتهرانی، معلم اخلاق دولت، نشانه دیگری از مقاومت دولت در مجلس است. به ویژه که، به گفته آنها، آقای آقاتهرانی رای بسیاری پائینی آورد.
تمایز و هویت منتقدان درونی جناح اصولگرا چگونه مشخص میشود؟ پس برنده این رقابت میان اصول گرایان منتقد و هواداران دولت کدام جناح بوده است؟ در چه صورت گرایش اصول گرای منتقد مجال بروز خواهد داشت؟ وجه تمایز و هویت این جناح چگونه تعریف میشود؟ آیا این گرایش میتواند بخشهایی از جامعه را متقاعد کند که اراده ایجاد تغییرات و اصلاحات در میان برخی اصول گرایان وجود دارد؟
این پرسشها را با میهمانان برنامه این هفته دید گاهها، دو تحلیلگر سیاسی در ایران، به بحث گذاشتیم: تقی رحمانی از شورای فعالان ملی مذهبی در تهران و محمد صادق جوادی حصار، روزنامه نگار و مسئول اطلاع رسانی ستاد مهدی کروبی در مشهد.
آیا درون جناح اصول گرا، رقیبی برای بخشی از جناح که توسط آقای احمدی نژاد نمایندگی میشود، وجود دارد، یا همه قدرت در دولت دهم و رئیس آن متمرکز شده است؟
محمد صادق جوادی حصار ضمن اشاره به این نکته که آقای احمدی نژاد نتوانسته است تمام قدرت جریان راست را با خود همسو کند، میگوید: «رقبای جدی و مخالفان و منقدان جدی با آقای احمدی نژاد در مجموعه نیروهای اصول گرا هستند. اما آنچه امروز نشان از یکدستی و هماهنگی در اردوگاه راست میدهد، سکوت آنها در برابر حمایتهایی است که شخص رهبری از آقای احمدی نژاد کرده اند.»
آقای جوادی حصار بر این باور است که اگر این حمایتها نبود میزان مخالفتها بسیار بالاتر بود. وی میافزاید نباید فکر کرد که آقای احمدی نژاد توانسته است نیروهای اصولگرا را با خود هماهنگ سازد.
تقی رحمانی، در پاسخ به این پرسش که نشانههای بروز تمایلات انتقادی در درون جناح اصول گرا را در چه نهادها و رفتارهایی باید جستجو کرد، با اشاره به این که این نشانهها در مجلس، شورای شهر و شهرداری تهران، احزاب بخشی از موتلفه و انجمن اسلامیمهندسان قابل مشاهده است، در عین حال میگوید: «یک سری ظرایفی هم وجود دارد. بسیاری از کاندیداهای مجلس نمایندگان حوزه انتخاباتی خودشاناند و در حوزه انتخاباتی خود باید مردم را راضی کنند. دید ملی ندارند. دید منطقهای دارند. دولت هم به واسطه پول نقدی که دارد گاهی سعی میکند این حمایتها را جلب کند.»
به باور آقای رحمانی در نهایت این افراد برای اینکه خود را مبری کنند، ناچار اند در برابر دولت موضع بگیرند. وی میزان بالا رفتن این مخالفتها را با کمبود پول دولت و ناکارآمدیهای مدیریتی آن در پیوند میداند. آقای رحمانی همچنین مسئله گران شدن نفت را عاملی برای کاهش این مخالفتها میبیند.
رقیبهای درون جناحی آقای احمدی نژاد به چه پرسشهایی باید پاسخ بدهند تا مخاطبان و جامعه باور کند که تمایزی میان آنها و برنامههایشان با برنامه آقای احمدی نژاد و دولت به وجود آمده که قابل اعتنا است؟
محمد صادق جوادی حصار: آنها در دو سه حوزه باید مواضع شان را با آقای احمدی نژاد روشن کنند. یکی مناقشات بعد از انتخابات است. در رویدادهای انتخابات و بعد از آن باید مرز خود را از آقای احمدی نژاد روشن کنند. در چه حوزههایی از دولت حمایت میکنند و در چه حوزههایی از آن حمایت نمیکنند. آیا آنها هم مانند آقای احمدی نژاد معتقدند که انتخابات بدون هیچ اشکالی انجام شده و اتفاقات بعد از انتخابات را تایید یا رد میکنند؟
جنبش سبز میتواند با تعامل منطقی و متعادل با بدنه سنتی راست، جامعه را به سمتی ببرد که الفت بین این دو جریان به وجود بیاید.
محمد صادق جوادی حصار
آقای رحمانی، آقایان قالیباف، توکلی، رضائی، علی مطهری و لاریجانی در برخورد به جریانهای بعد از انتخابات و خود انتخابات مرزبندی خود را طوری نشان دادهاند که افکار عمومی به این نتیجه برسد که تفاوت قابل اعتنایی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؟
محمد تقی رحمانی: «در بخشی از جریان راست این تمایزها وجود دارد ولی هیچ گونه مبارزه جدی اصولی ساختمارمند صورت نگرفته است. ولی اعتماد به نفس اصولی برای مقابله با سیاستهایی که کشور را عملاً دچار مخاطره کرده، دیده نمیشود. کل برنامه دولت دهم زیر سئوال است. مواضع سیاسی آن زیر سئوال است.»
آقای رحمانی با توجه به ترس بخشی از جریان راست از جنبش سبز، معتقد است با این سیاستها حتی به آن خواستههای حداقلی هم نخواهد رسید. بخش تولیدی ایران با نصف ظرفیتش کار میکند:
«باید دید که آیا جناح راست این اعتماد به نفس را دارد که سر بزنگاه برای حفظ اعتبار خودش، یک موضع اصولی بگیرد؟ من مخالفت میبینم ولی موضع اصولی که حاکی از اعتماد به نفس باشد برای مقابله جدی، نمیبینم.»
باید دید که آیا جناح راست این اعتماد به نفس را دارد که سر بزنگاه برای حفظ اعتبار خودش، یک موضع اصولی بگیرد؟ من مخالفت میبینم ولی موضع اصولی که حاکی از اعتماد به نفس باشد برای مقابله جدی، نمیبینم.
تقی رحمانی
وی معتقد است که در پی حمایت تحول طلبان از میرحسین موسوی در جریان انتخابات، نیروهای اصول گرا از دورنمای حکومت اصلاح طلب به هراس افتادند: «تصور غالب این بود که اینها (مهدی کروبی و میرحسین موسوی) توسط جریانهای افراطی و رادیکال اصلاح طلب مدیریت خواهند شد و به همین دلیل از رسیدن این مجموعه به قدرت سیاسی پیشگیری کردند.»
برای حضور پیدا کردن منتقدان درون جناحی آقای احمدی نژاد، تعامل قانونمند میان جنبش سبز و اصول گرایان، شاید بتواند زمینه را آماده کند. شاخصه این تعامل قانونمند چیست و آیا امکان آن وجود دارد؟
آقای رحمانی میگوید این امکان شاید هم اکنون نباشد. وی میافزاید جناح راست تحول ایران را ندیده است، جامعهای که از قشرها و افکار گوناگون ساخته میشود. به گفته وی نیروهای مذهبی پیرو مراجع مختلف میخواهند حق داشته باشند: «اگر یک جریان قدرتمند این واقعه را خوب مدیریت کند، میتواند بازی برد برد داشته باشد. این درایت باید در راست به وجود بیاید که دید ملی و جریان مدنی در ایران قوی است. ظاهرا سیگنالهایی در برخی از افرادشان هست ولی هنوز جریان نشده است. ایران هم سکولار دارد، هم مذهبی، هم راست و هم چپ.»
آقای رحمانی میگوید که ضرورت دارد به این تکثر دید توجه نشان داده شود و با اشاره به نگاه غلط مدیریتی معتقد است که بخشی از راست متوجه این نکته شده است اما هنوز آن جرات و درایت و درک جامعه مدنی در بخشی از جناح راست دیده نمیشود.
آقای جوادی حصار بر این باور است که آقای احمدی نژاد، در میان نیروهای سنتی نیز پایگاه خود را به طور جدی از دست داده است. وی به این نکته اشاره دارد که آبشخور اقتصادی مرجعیت اعتماد عمومیاست و به همین دلیل بسیاری مراجع در برابر برخی کارهای دولت دهم سکوت میکنند. پشتوانه سنتی مذهبی دولت از بین رفته است و تنها اهرمی که دولت میتواند به آن اتکاء کند، اهرم نیروهای نظامیسیاسی است.
به گفته این تحلیلگر سیاسی در ایران، جنبش سبز میتواند با تعامل منطقی و متعادل با بدنه سنتی راست، جامعه را به سمتی ببرد که الفت بین این دو جریان به وجود بیاید.