همزمان با روز جهانی کتاب کودک چهاردهم فروردين ماه برنامه ای هم از سوی شورای کتاب کودک در تهران برگزار شد ه است. راديو فردا در گفت و گويی با نوش آفرين انصاری دبير شورای کتاب کودک از چند و چون برگزاری اين روز و وضعيت نشر آثار کودکان در ايران گفت و گو کرده است.
خانم انصاری می گويد روز جهانی کتاب کودک چهاردهم فروردين ماه برابر است با سالروز تولد هانس کريستين اندرسن خالق آثاری چون بند انگشتی،جوجه اردک زشت و دخترک کبريت فروش. اين روز از سوی «يلا لپمن» موسس دفتر بينالمللی کتاب برای نسل جوان، در سال (۱۳۳۶) به عنوان روز جهانی کتاب کودک پيشنهاد شد. اين روز از سال ۱۳۴۹ در ايران به رسميت شناخته شد و وزارت آموزش و پرورش نيز در سال ۱۳۵۰ روز ۱۴ فروردين را روز جهانی کتاب کودک در ايران اعلام کرد.
صحبت پيرامون ادبيات کودک، پيام روزجهانی کتاب کودک و توجه ويژه به دلايل انتخاب آقای محمدعلی بنی اسدی، تصويرگر برجسته کشورمان، به عنوان پنج تصويرگر بزرگ جهان در جايزه جهانی اندرسون به تازگی صورت گرفت.
خانم انصاری! اکنون وضعيت کتاب کودک در ايران چگونه است؟
آن چه مورد توجه شورا قرار دارد بحث رشد کيفی ادبيات کودکان در ايران است. بنابراين گزارشهايی که من از حدود ۱۰۰ کارشناسی که در شورا در حوزه ادبيات کودکان کار میکنند ديدم، نشان دهنده چالشهای فراوان است از جمله اين که به کودکان خردسال تقريبا هيچ توجهی نمیشود در حوزه کتاب.
از مشکلات ديگر اين است که کودک و نوجوان شهرنشين ايرانی که دارد بزرگ میشود، در محيطهای جديد فرهنگی و اجتماعی چقدر میتواند خود را بشناسد و ببيند و با ادبيات خود ارتباط برقرار کند.
همين طور در مورد اقوام ايرانی، آيا ما میتوانيم يک سفره کتابی پهن کنيم و همه اقوام ايرانی و فرهنگهای مختلفی که در سرزمين بزرگ ايران در کنار هم قرار گرفته اند بتوانند يکديگر را بشناسند و با هم گفت وگو داشته باشند. گزارشها نشان میدهد در شعر مشکل جدی داريم و در ترجمه وضعمان از تمام اين حوزه ها بهتر است.
چرا ما کمتر دراين سالها تاليفات موفق در حوزه کتاب کودکان ديدهايم و بيشتر چيزهايی که حتی نسل ما میخواند ترجمههايی بود از آثار بزرگ نويسندههای غربی؟
بحث پيچيدهای است که چه سازوکاری بايد در جامعه وجود داشته باشد برای اين که انديشه شکوفا شود. خلق ادبی و ماندگار با دستور و بايدها اتفاق نمیافتد در جامعه، بلکه نيازمند فضا و تشويق و حمايتهايی از نوع ديگر است.
ما میبينيم گاهی نويسندگان اعلام میکنند چندين سال کتابها میماند در نوبت بررسی و افرادی که بررسی میکنند سياست مشخصی برای کار خود ندارند. اين مسايل به تدريج يک سايه یأس ايجاد میکند.
وقتی کتاب خوبی منتشر میشود که ما کم نداريم کتاب خوب و اين کتابها در کتابخانهها حرکت نمیکند، کتابدار کودک نداريم و سازوکار ترويجیمان ضعيف است، اينها همه روی موضوع تاثير میگذارد.
در مورد تعريف ادبيات، تعريف شورای کتاب از ادبيات فقط داستان و شعر و ادبيات کهن و ترجمه را دربر نمیگيرد. ما غيرداستان را هم نوع مهمی از ادبيات میبينيم ولی در گزارشهای اخير میخوانيم در حوزه علوم و فنون حتی يک تاليف نداريم.
تنوع مضامين اکنون در حوزه کتاب کودک چگونه است و رويکرد جامعه امروز ما به کدام سو رفته است؟
وقتی جريانی شروع میشود مضامين هم تغيير میکند، مضامينی که بحث جنسيت را مطرح میکند و مضامينی که بحث صلح و حقوق کودک در آن مطرح میشود بيشتر ديده شده است. همچنين مضامين کودک آزاری دارد وارد ادبيات کودک میشود.
درست است که ما مرتب نقد میکنيم ادبيات کودکان ايران را و در واقع خودمان را به چالش میکشيم ولی ادبيات کودک ايران در جهان منزلت و جايگاه خاصی دارد و شايد بايد از اين منظر هم به مسئله نگاه کنيم.
دوستی کانادايی که از ناشران بزرگ است در همين شورا در صحبتی که داشت تاکيد کرد نويسندگان ايرانی لايه هايی را در کارشان میبينند و عمقی را به وجود میآورند که در بسياری از ادبيات کودک غرب ديگر ديده نمیشود. همين دوست کانادايی يک کتاب چاپ کرده از يک نويسنده ايرانی، آقای احمداصغرپور و کتاب ديگری را هم در دست چاپ دارد. يا با مقامی که به تازگی آقای بنی اسدی به دست آورده به عنوان پنج تصويرگر برتر جهان، ايران قدرت و ويژگیهای خود را در اين زمينه نشان میدهد. من هميشه فکر میکنم جوانههايی به سختی از بين درز سنگهای سخت تاريخ در ايران رشد میکند.