ده سال پيش در چنين روزهايی، هنگامی که خبر اشغال عراق برصدر رويدادهای جهان نشست، بحث های موافقان و مخالفان اين لشگرکشی بزرگ نيز درکنار گزارشهای جنگی قرار گرفت.
برخی به دفاع از آن پرداختند و بعضی ديگر به مخالفت با آن برخاستند. اکنون ده سال پس از آغاز جنگ در عراق، بحث ها در بارۀ پيآمدهای کوتاه و بلندمدت آن همچنان ادامه دارد.
به رغم ازبين رفتن رژيمی که حقوق شهروندانش را با شيوه های وحشتناکی نقض می کرد، از دردهای مردمان عراق کاسته نشد و اختلاف های مذهبی و فرقه ای و قبيله ای به نحو غيرقابل کنترل ظهور کرد، حتا در نقاطی از اين سرزمين که در تاريخ، به بين النهرين شهره است، هم کيشان نيز در برابر هم قرار گرفتند. در شهرها، محله ها، به مناطق شيعه و سنی، مسيحی و مسلمان، کرد وعرب و غيرعرب تقسيم شدند.
عرصه سياست نيز نه تنها از اين تفاوت های فرقه و مذهبی برکنار نماند بلکه بصورت همآوردگاه اصلی اختلاف ها جلوه کرد.
امروزه روند زندگی اجتماعی از بهبود نسبی اوضاع عراق حکايت می کند. در چند سال اخير، بغداد اندکی شادمانی يافته است. خشونت اگرچه هنوزهم چهرۀ مرگبار خود را اينجا و آنجا نشان می دهد و قربانی می گيرد، ولی ميعادگاههای شهری مانند قهوه خانه ها، رستورانها و سينماها رفته، رفته رونق می گيرند، با اينحال دگرگونی ملموس هنوزبه تغيير آنچه که در شرايط جاری اختلاف فرقه ها را موجب می شود، موفق نشده و جدايی ها همچنان بجای خود باقی است.
آيا عراقيها همچنان به اين شيوه تفرقه افکن ادامه خواهند داد؟
آيا در چشم انداز دور و نزديک عراق، اميدی به پايان جدايی های مردمی با باورهای مذهبی متفاوت و ريشه های قومی مختلف ديده می شود؟
در سومين بخش برنامه برگی از تاريخ، عراق ده سال پس از اشغال، کارشناسان و تحليل گران به اين پرسش پاسخ می دهند:
ديويد نيوتن، ازديپلمات های ارشد آمريکاست که طی سالهای ۱۳۶۳ تا ۶۶ خورشيدی، سفير ايالات متحده در بغداد بود. او که همچنين سالها در خاورميانه زيسته، آگاهی دست اولی از جامعه عراق دارد.
آقای نيوتن، ديپلمات بازنشسته و استاد پيشين دانشگاه نسبت به رفع اختلافهای فرقه ای در عراق خوشبين است و در همانحال معتقد است که در درازمدت، سود کردها نيز، زيستن در جغرافيای واحد عراق خواهد بود:
آقای نيوتن می گويد: « من تا حدودی خوشبين ام. فکر می کنم در زمينۀ رفع اختلاف های سنی و شيعه که در دوران خشونت ها به اوج رسيد، پيشرفتهايی بدست آمده، اگرچه کافی نبوده است.
عراق يک کشور واقعی است و تقريبا تمام عراقيان برآنند تا کشورشان باقی بماند و زخم ها التيام پيدا کنند.
البته مساله کردها را بايد جداگانه بررسی کرد که امر بسيار پيچيده ای است و تنها تفاوت های زبانی و نژادی نيست.
عقيدۀ شخصی من اين است که سرانجام کردها نيز درخواهند يافت که منافع آنها در درازمدت و باداشتن خود مختاری کامل، درچارچوب عراق يکپارچه بهتر تامين خواهد شد. ممکن است قلب بسياری از آنها با عراق نباشد، ولی منطق و فکرشان با عراق است».
مايکل روبين، از کارشناسان ارشد امورخاورميانه در انستيتوی آمريکن اينترپرايز در واشينگتن، در مورد جدايی ها در عراق به عامل زمان تاکيد می کند و می گويد که با گذشت زمان، يک پاکسازی ذهنی در عراق صورت خواهد گرفت، ولی درحال حاضر، منافع ترکيه و عربستان در عراق از دلايل تداوم اختلافهای فرقه و قومی است.
مايکل روبين: «شما سرانجام بايد انگشت بر موضوع کليدی بگذاريد که همانا زمان است. پس از ماهها، حدود دو ماه پيش، من از دانشگاه بغداد بازديد کردم. محيط دانشگاه خيلی تغيير کرده بود و بسيار آرامتر از گذشته بود.
دانشجويانی که در آنجا سال اول را سپری می کنند، هنگامی که جنگ آغاز شد، هشت ساله بودند و حافظۀ ضعيفی از زندگی تحت حکومت صدام حسين دارند. بنابراين، با گذشت زمان، يک پاکسازی ذهنی صورت خواهد گرفت، ولی صرفنظر از آنچه گفته شد، بی پرده بايد اضافه کرد که منافع همسايگان عراق و بويژه ترکيه و عربستان سعودی در تداوم و تشويق اختلاف های فرقه ای در عراق است و اين برعهدۀ شهروندان اين کشور است که با تکيه بر ناسيوناليسم عراق، دخالت های ترکيه، عربستان و همچنين ايران را رد کنند».
خانم مارينا اوتاوی، عضو مرکز جهانی وودرو ويلسون برای پژوهشگران، ازجمله کارشناسانی است که نسبت به رفع اختلافهای فرقه ای در عراق، دست کم در آيندۀ نزديک خوشبين نيست و معتقد است که در دوسال آينده، اوضاع وخامت بيشتری خواهد يافت.
خانم اوتاوی می گويد درک اينکه اختلافهای فرقه ای در عراق چه زمانی برطرف خواهد شد، بسيار دشوار است:
مارينا اوتاوی: «درک اينکه اختلافهای فرقه ای در عراق چه زمانی برطرف خواهد شد، بسيار دشوار است. بخاطر داشته باشيد که اگر شانسی برای رفع اختلافهای فرقه ای وجود داشته باشد، حرکتش بسيار کُند و بطئی است.
جدايی ها، به شيوه ای است که در يوگسلاوی پيشين شاهدش بوديم. مردمان کروات، صرب و بوسنی (بوسنيا) همچنان در رنج رويدادهای نه تنها دهه ۱۹۹۰، بلکه حوادث بعداز جنگهای جهانی اول و دوم هستند. به عبارت ديگر، بهبودی در وضع تفرقه های قومی و فرقه ای بسيار کُند و آهسته است. معمولا اين بهبودی در کشورهايی سهل و سريعتر است که در راه توسعه اقتصادی گام برمی دارند.
من فکر نمی کنم که در عراق، ما شاهد پايان جدايی های فرقه ای در آينده نزديک باشيم. در واقع، در دو سال آينده، شرايط در عراق حتا وخيمتر خواهد شد.»
الکس وطنخواه، کارشناس ايرانی تباردر انستيتوی خاورميانه در واشينگتن و سردبير بخش شرق ميانه در هفته نامه «جينز ديفنس» است.
آقای وطنخواه در مورد اختلاف های فرقه ای و قومی در عراق، بر نقش دولت مرکزی تاکيد می کند و می گويد تا هنگامی که دولت مرکزی قادر به تامين امنيت مردم نباشد، قبيله ها جای آن را خواهند گرفت.
و کريستوفر پربل، معاون بخش مطالعات دفاعی و سياست خارجی در انستيتوی کيتو در واشينتگن، از مخالفان جنگ عراق و تشديد پيکار عليه شبکه تروريستی القاعده بوده است.
آقای پربل نسبت به التيام يافتن زخم های عميق در ميان عراقيان چندان خوش بين نيست ولی ابراز اميدوواری می کند که اين زخمهای فرقه ای در عراق، التيام يابند؛ بسياری چنين اميدی دارند. او می افزايد: «در تاريخ، نمونه های ديگری وجود دارد که جنگ های وحشتناک داخلی، سرانجام به آشتی ملی ميرسند، حتا کسانی که مسوول کشتارها بوده اند، با بازماندگان قربانيان خود از درآشتی درآمده اند.
ولی فکر می کنم که در حال حاضر بسيار زود است بگوييم که چنين امری در عراق روی خواهد داد ومطمئنا، از چگونگی و ظرفيت زمانی اين آشتی عمومی در آنجا آگاه نيستيم».
مويد الحيدری از روزنامه نگاران عراقی که دوران پيش و پس از اشغال عراق را از نزديک تجربه کرده و برفرهنگ هم ميهنان خود اشراف دارد، می گويد اگرچه نوعی فرقه گرايی توسط رژيم صدام اعمال می شد، ولی مردم به گونه امروز به آن باور نداشتند.
آقای الحيدری از اعضای هيات تحريريه بخش عربی راديوی اروپای آزاد، راديو آزادی براين نکته تاکيد می کند که درصد بزرگی از مردم عراق در اين فرقه گرايی ها، بيطرف و حتا ليبرال هستند: « اگرچه بعضی رفتارهای فرقه گرايی در جامعه وجود دارد که ممکن است از سوی بازماندگان رژيم صدام و سيستم پيشين عراق به ارث رسيده باشد، ولی بطور کلی، برخی از عراقيان براين باورند که پس ازسرنگونی رژيم سابق، آمريکا، اين فرصت را برای گروههای فرقه ای در عراق فراهم آورد، تا بدينوسيله آنها هويت خود را مشخص کنند. شايد اين اقدام آمريکا نيز، براساس اطلاعاتی بود که مخالفان صدام در اختيارشان قرار می دادند. در آن هنگام، ما در درون عراق، با سياست آمريکا آشنا نبوديم و با گروههای مخالف صدام هم تماسی نداشتيم. آنها بسيار کوشيدند تا اين باور را گسترش بدهند که عراق يک جامعه متفرق و مجزاست.
البته نوعی فرقه گرايی توسط رژيم صدام اعمال می شد، ولی مردم به گونه امروز به آن باور نداشتند. بدين معنا که شيعه با تاييد باور مذهبی خود، لزوما مايل نبود که توسط آقای حکيم و يا صدر معرفی و شناخته شود. سنيان نيز به همين گونه. سنيان عراق به اخوان المسلمين و يا حزب اسلامی باور ندارند.
و بخاطر داشته باشيد که درصد بزرگی از مردم عراق در اين فرقه گرايی ها، بيطرف و حتا ليبرال هستند. از هنگامی که کنترل شناسنامه ها آغاز شد، اين که شما مسلمان يا مسيحی، و شيعه، يا سنی هستيد، مساله دامنه پيدا کرد.
اگرچه امروزه به عنوان مثال، تظاهراتی زير شعار «اعتراض سنيان» عليه دولت صورت می گيرد، ولی مردم از اين امر به ستوه آمده اند و باور من اين است که در آينده، عراقيان، بيشتر به سوی ارزشهای ملی، ميهن دوستی و مسووليتهای جامعه روی خواهند کرد، بخاطر آينده خود و فرزندان خود».
*******
بسياری مانند ديويد نيوتن سفير پيشين آمريکا در عراق و مايکل روبين از اعضای ارشد انستيتوی آمريکن اينترپرايز، در خوش بينی و آرزوی مويد الحيدری روزنامه نگار عراقی برای پايان گرفتن جدايی ها و اختلافهای قومی و فرقه ای در آينده، شريک اند و برخی نيز مانند پژوهشگر باتجربه ای چون مارينا اوتاوی در وودرو ويلسون واشينگتن و کريستوفر پربل معاون بخش مطالعات دفاعی و سياست خارجی در انستيتوی کيتو در واشينتگن، عقيده مخالفی دارند.
آينده نشان خواهد داد که کداميک از اين ديدگاهها با واقعيت وفق می دهند. در حال حاضر اختلافهای فرقه ای، قومی و مذهبی همچنان ادامه دارد و آبشخور برخی از خشونت های کنونی در عراق است.
برخی به دفاع از آن پرداختند و بعضی ديگر به مخالفت با آن برخاستند. اکنون ده سال پس از آغاز جنگ در عراق، بحث ها در بارۀ پيآمدهای کوتاه و بلندمدت آن همچنان ادامه دارد.
به رغم ازبين رفتن رژيمی که حقوق شهروندانش را با شيوه های وحشتناکی نقض می کرد، از دردهای مردمان عراق کاسته نشد و اختلاف های مذهبی و فرقه ای و قبيله ای به نحو غيرقابل کنترل ظهور کرد، حتا در نقاطی از اين سرزمين که در تاريخ، به بين النهرين شهره است، هم کيشان نيز در برابر هم قرار گرفتند. در شهرها، محله ها، به مناطق شيعه و سنی، مسيحی و مسلمان، کرد وعرب و غيرعرب تقسيم شدند.
به رغم ازبين رفتن رژيمی که حقوق شهروندانش را با شيوه های وحشتناکی نقض می کرد، از دردهای مردمان عراق کاسته نشد و اختلاف های مذهبی و فرقه ای و قبيله ای به نحو غيرقابل کنترل ظهور کرد، حتا در نقاطی از اين سرزمين که در تاريخ، به بين النهرين شهره است، هم کيشان نيز در برابر هم قرار گرفتند.
عرصه سياست نيز نه تنها از اين تفاوت های فرقه و مذهبی برکنار نماند بلکه بصورت همآوردگاه اصلی اختلاف ها جلوه کرد.
امروزه روند زندگی اجتماعی از بهبود نسبی اوضاع عراق حکايت می کند. در چند سال اخير، بغداد اندکی شادمانی يافته است. خشونت اگرچه هنوزهم چهرۀ مرگبار خود را اينجا و آنجا نشان می دهد و قربانی می گيرد، ولی ميعادگاههای شهری مانند قهوه خانه ها، رستورانها و سينماها رفته، رفته رونق می گيرند، با اينحال دگرگونی ملموس هنوزبه تغيير آنچه که در شرايط جاری اختلاف فرقه ها را موجب می شود، موفق نشده و جدايی ها همچنان بجای خود باقی است.
آيا عراقيها همچنان به اين شيوه تفرقه افکن ادامه خواهند داد؟
آيا در چشم انداز دور و نزديک عراق، اميدی به پايان جدايی های مردمی با باورهای مذهبی متفاوت و ريشه های قومی مختلف ديده می شود؟
در سومين بخش برنامه برگی از تاريخ، عراق ده سال پس از اشغال، کارشناسان و تحليل گران به اين پرسش پاسخ می دهند:
ديويد نيوتن، ازديپلمات های ارشد آمريکاست که طی سالهای ۱۳۶۳ تا ۶۶ خورشيدی، سفير ايالات متحده در بغداد بود. او که همچنين سالها در خاورميانه زيسته، آگاهی دست اولی از جامعه عراق دارد.
آقای نيوتن، ديپلمات بازنشسته و استاد پيشين دانشگاه نسبت به رفع اختلافهای فرقه ای در عراق خوشبين است و در همانحال معتقد است که در درازمدت، سود کردها نيز، زيستن در جغرافيای واحد عراق خواهد بود:
آقای نيوتن می گويد: « من تا حدودی خوشبين ام. فکر می کنم در زمينۀ رفع اختلاف های سنی و شيعه که در دوران خشونت ها به اوج رسيد، پيشرفتهايی بدست آمده، اگرچه کافی نبوده است.
عراق يک کشور واقعی است و تقريبا تمام عراقيان برآنند تا کشورشان باقی بماند و زخم ها التيام پيدا کنند.
البته مساله کردها را بايد جداگانه بررسی کرد که امر بسيار پيچيده ای است و تنها تفاوت های زبانی و نژادی نيست.
عقيدۀ شخصی من اين است که سرانجام کردها نيز درخواهند يافت که منافع آنها در درازمدت و باداشتن خود مختاری کامل، درچارچوب عراق يکپارچه بهتر تامين خواهد شد. ممکن است قلب بسياری از آنها با عراق نباشد، ولی منطق و فکرشان با عراق است».
مايکل روبين، از کارشناسان ارشد امورخاورميانه در انستيتوی آمريکن اينترپرايز در واشينگتن، در مورد جدايی ها در عراق به عامل زمان تاکيد می کند و می گويد که با گذشت زمان، يک پاکسازی ذهنی در عراق صورت خواهد گرفت، ولی درحال حاضر، منافع ترکيه و عربستان در عراق از دلايل تداوم اختلافهای فرقه و قومی است.
مايکل روبين: «شما سرانجام بايد انگشت بر موضوع کليدی بگذاريد که همانا زمان است. پس از ماهها، حدود دو ماه پيش، من از دانشگاه بغداد بازديد کردم. محيط دانشگاه خيلی تغيير کرده بود و بسيار آرامتر از گذشته بود.
دانشجويانی که در آنجا سال اول را سپری می کنند، هنگامی که جنگ آغاز شد، هشت ساله بودند و حافظۀ ضعيفی از زندگی تحت حکومت صدام حسين دارند. بنابراين، با گذشت زمان، يک پاکسازی ذهنی صورت خواهد گرفت، ولی صرفنظر از آنچه گفته شد، بی پرده بايد اضافه کرد که منافع همسايگان عراق و بويژه ترکيه و عربستان سعودی در تداوم و تشويق اختلاف های فرقه ای در عراق است و اين برعهدۀ شهروندان اين کشور است که با تکيه بر ناسيوناليسم عراق، دخالت های ترکيه، عربستان و همچنين ايران را رد کنند».
دانشجويانی که در آنجا سال اول را سپری می کنند، هنگامی که جنگ آغاز شد، هشت ساله بودند و حافظۀ ضعيفی از زندگی تحت حکومت صدام حسين دارند. بنابراين، با گذشت زمان، يک پاکسازی ذهنی صورت خواهد گرفت،مایکل روبین، آمریکن اینترپرایز
خانم مارينا اوتاوی، عضو مرکز جهانی وودرو ويلسون برای پژوهشگران، ازجمله کارشناسانی است که نسبت به رفع اختلافهای فرقه ای در عراق، دست کم در آيندۀ نزديک خوشبين نيست و معتقد است که در دوسال آينده، اوضاع وخامت بيشتری خواهد يافت.
خانم اوتاوی می گويد درک اينکه اختلافهای فرقه ای در عراق چه زمانی برطرف خواهد شد، بسيار دشوار است:
مارينا اوتاوی: «درک اينکه اختلافهای فرقه ای در عراق چه زمانی برطرف خواهد شد، بسيار دشوار است. بخاطر داشته باشيد که اگر شانسی برای رفع اختلافهای فرقه ای وجود داشته باشد، حرکتش بسيار کُند و بطئی است.
جدايی ها، به شيوه ای است که در يوگسلاوی پيشين شاهدش بوديم. مردمان کروات، صرب و بوسنی (بوسنيا) همچنان در رنج رويدادهای نه تنها دهه ۱۹۹۰، بلکه حوادث بعداز جنگهای جهانی اول و دوم هستند. به عبارت ديگر، بهبودی در وضع تفرقه های قومی و فرقه ای بسيار کُند و آهسته است. معمولا اين بهبودی در کشورهايی سهل و سريعتر است که در راه توسعه اقتصادی گام برمی دارند.
من فکر نمی کنم که در عراق، ما شاهد پايان جدايی های فرقه ای در آينده نزديک باشيم. در واقع، در دو سال آينده، شرايط در عراق حتا وخيمتر خواهد شد.»
الکس وطنخواه، کارشناس ايرانی تباردر انستيتوی خاورميانه در واشينگتن و سردبير بخش شرق ميانه در هفته نامه «جينز ديفنس» است.
آقای وطنخواه در مورد اختلاف های فرقه ای و قومی در عراق، بر نقش دولت مرکزی تاکيد می کند و می گويد تا هنگامی که دولت مرکزی قادر به تامين امنيت مردم نباشد، قبيله ها جای آن را خواهند گرفت.
و کريستوفر پربل، معاون بخش مطالعات دفاعی و سياست خارجی در انستيتوی کيتو در واشينتگن، از مخالفان جنگ عراق و تشديد پيکار عليه شبکه تروريستی القاعده بوده است.
آقای پربل نسبت به التيام يافتن زخم های عميق در ميان عراقيان چندان خوش بين نيست ولی ابراز اميدوواری می کند که اين زخمهای فرقه ای در عراق، التيام يابند؛ بسياری چنين اميدی دارند. او می افزايد: «در تاريخ، نمونه های ديگری وجود دارد که جنگ های وحشتناک داخلی، سرانجام به آشتی ملی ميرسند، حتا کسانی که مسوول کشتارها بوده اند، با بازماندگان قربانيان خود از درآشتی درآمده اند.
ولی فکر می کنم که در حال حاضر بسيار زود است بگوييم که چنين امری در عراق روی خواهد داد ومطمئنا، از چگونگی و ظرفيت زمانی اين آشتی عمومی در آنجا آگاه نيستيم».
مويد الحيدری از روزنامه نگاران عراقی که دوران پيش و پس از اشغال عراق را از نزديک تجربه کرده و برفرهنگ هم ميهنان خود اشراف دارد، می گويد اگرچه نوعی فرقه گرايی توسط رژيم صدام اعمال می شد، ولی مردم به گونه امروز به آن باور نداشتند.
آقای الحيدری از اعضای هيات تحريريه بخش عربی راديوی اروپای آزاد، راديو آزادی براين نکته تاکيد می کند که درصد بزرگی از مردم عراق در اين فرقه گرايی ها، بيطرف و حتا ليبرال هستند: « اگرچه بعضی رفتارهای فرقه گرايی در جامعه وجود دارد که ممکن است از سوی بازماندگان رژيم صدام و سيستم پيشين عراق به ارث رسيده باشد، ولی بطور کلی، برخی از عراقيان براين باورند که پس ازسرنگونی رژيم سابق، آمريکا، اين فرصت را برای گروههای فرقه ای در عراق فراهم آورد، تا بدينوسيله آنها هويت خود را مشخص کنند. شايد اين اقدام آمريکا نيز، براساس اطلاعاتی بود که مخالفان صدام در اختيارشان قرار می دادند. در آن هنگام، ما در درون عراق، با سياست آمريکا آشنا نبوديم و با گروههای مخالف صدام هم تماسی نداشتيم. آنها بسيار کوشيدند تا اين باور را گسترش بدهند که عراق يک جامعه متفرق و مجزاست.
البته نوعی فرقه گرايی توسط رژيم صدام اعمال می شد، ولی مردم به گونه امروز به آن باور نداشتند. بدين معنا که شيعه با تاييد باور مذهبی خود، لزوما مايل نبود که توسط آقای حکيم و يا صدر معرفی و شناخته شود. سنيان نيز به همين گونه. سنيان عراق به اخوان المسلمين و يا حزب اسلامی باور ندارند.
و بخاطر داشته باشيد که درصد بزرگی از مردم عراق در اين فرقه گرايی ها، بيطرف و حتا ليبرال هستند. از هنگامی که کنترل شناسنامه ها آغاز شد، اين که شما مسلمان يا مسيحی، و شيعه، يا سنی هستيد، مساله دامنه پيدا کرد.
اگرچه امروزه به عنوان مثال، تظاهراتی زير شعار «اعتراض سنيان» عليه دولت صورت می گيرد، ولی مردم از اين امر به ستوه آمده اند و باور من اين است که در آينده، عراقيان، بيشتر به سوی ارزشهای ملی، ميهن دوستی و مسووليتهای جامعه روی خواهند کرد، بخاطر آينده خود و فرزندان خود».
*******
بسياری مانند ديويد نيوتن سفير پيشين آمريکا در عراق و مايکل روبين از اعضای ارشد انستيتوی آمريکن اينترپرايز، در خوش بينی و آرزوی مويد الحيدری روزنامه نگار عراقی برای پايان گرفتن جدايی ها و اختلافهای قومی و فرقه ای در آينده، شريک اند و برخی نيز مانند پژوهشگر باتجربه ای چون مارينا اوتاوی در وودرو ويلسون واشينگتن و کريستوفر پربل معاون بخش مطالعات دفاعی و سياست خارجی در انستيتوی کيتو در واشينتگن، عقيده مخالفی دارند.
آينده نشان خواهد داد که کداميک از اين ديدگاهها با واقعيت وفق می دهند. در حال حاضر اختلافهای فرقه ای، قومی و مذهبی همچنان ادامه دارد و آبشخور برخی از خشونت های کنونی در عراق است.