لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۰۶

«شرح اسم» خامنه‌ای يا تاريخ نگاری امنيتی- تبليغاتی


وزارت اطلاعات و نيروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی نه تنها رسانه‌ها، اقتصاد، نهادهای دينی و سياست داخلی و خارجی کشور را کنترل می کنند بلکه تاريخ نويسی را نيز با موسساتی مثل مرکز اسناد انقلاب اسلامی و موسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سياسی تحت کنترل خويش قرار داده‌اند.

اين موسسات با دسترسی انحصاری به اسناد از رانت بسيار بالايی (از منظر کسانی که تاريخ نگاری را منوط به استفاده از اسناد سازمان‌های امنيتی و نظامی و انتظامی می دانند) برای تنظيم تاريخ معاصر بر اساس سليقه و ايدئولوژی حکومت برخوردارند. اما تاريخ فقط در اسناد طبقه بندی شده عينيت نمی يابد.

مشاهدات روزمره، نقل قول از گذشتگان، منابع رسمی و مواد رسانه‌ای، و خاطرات سياستمداران و اهل فرهنگ و هنر منابعی است که دستگاه‌های اطلاعاتی نمی توانند آنها را کاملا در اختيار خود بگيرند. اگر مخاطبان آثار تاريخی از مجذوب بودن در برابر اسنادی که انحصارا در اختيار حکومت است بگذرند (و چاره ای بجز اين ندارند چون آنچه نويسندگان استخدام شده توسط اين دستگاه‌ها می نويسند قابل ارزيابی نيست) آن گاه راه برای کاوش باز با استفاده از منابع باز گشوده خواهد شد.

رسوخ و نفوذ دستگاه‌های اطلاعاتی به حوزه‌ی تاريخ نويسی تا آن حد در جمهوری اسلامی گسترش يافته که تاريخ زندگی رجال سياسی توسط موسسات وابسته به دستگاه‌های اطلاعاتی تنظيم و منتشر می شود. «شرح اسم» در توصيف زندگی علی خامنه‌ای تا سال ۱۳۵۷ يکی از محصولات اين نوع تاريخ نويسی امنيتی- تبليغاتی است.

تاريخ را قدرتمندان می نويسند

اسلامگرايان انقلابی قبل از رسيدن به قدرت شکايت می کردند که تاريخ را قدرتمندان می نويسند. پس از رسيدن به قدرت عينا اين عمل را انجام دهند. اگر رژيم پهلوی را با جمهوری اسلامی مقايسه کنيم اصولا نمی توان موسساتی تحت نظر ساواک يافت که کارشان تاريخ نويسی و تاريخ نگاری بوده باشد. اسلامگرايان انقلابی از هر چه شکايت داشتند (شکنجه، اعدام، فساد) خود در مقياسی گسترده تر بدان‌ها مرتکب شدند.

«شرح اسم»* يکی از محصولات سياست تاريخ نويسی توسط قدرتمندان است که به تمامه توسط مقامات جمهوری اسلامی به عمل درآمده است. دستگاه‌های امنيتی از اين هراس داشته‌اند که نکند تاريخ زندگی علی خامنه‌ای توسط پژوهشگران دانشگاهی و افراد مستقل نوشته شود و با اين کتاب دست پيش را گرفته‌اند.

کتاب‌های امنيتی چگونه نوشته می شوند؟

کتاب‌های امنيتی کتاب‌های سفارشی‌اند. مجموعه ای‌از اسناد ساواک و شهربانی و مانند آنها به يکی از کارگزاران داده می شود تا با چيدن اسناد در کنار هم و افزودن برخی مطالب ديگر يا ارائه‌ی پس زمينه‌های تاريخی کتابسازی بر اساس اهداف دستگاه مذکور صورت گيرد. از ميان اسناد نيز آنها گزينش می شوند که با هدف کتاب (تمجيد يا تخريب) هماهنگی داشته باشند (به علت عدم دسترسی عموم به اسناد ما نمی دانيم چه بخشی يا چه مواردی گزينش شده و چه مواردی کنار گذاشته شده‌اند).

افزودن خاطرات يا ذکر رويدادها نيز برای آن است که کتابسازی امنيتی تحت الشعاع قرار گيرد. اسکلت کتاب «شرح اسم» همان اسنادند به علاوه‌ی خاطراتی که خود خامنه‌ای بيان داشته يا ديگر وفاداران و علاقه مندان به وی گفته‌اند. اگر به پی نوشت‌های کتاب نگاه کنيد درخواهيد يافت که بيش از ۹۰ درصد ارجاعات به اسناد دستگاه‌های امنيتی و انتظامی است. حتی رويدادهای تاريخی مثل ۱۵ خرداد به روايت اسناد ساواک گزارش شده‌اند گويی هيچ منبع مستقلی غير از دستگاه‌های امنيتی در گزارش اين رويدادها وجود ندارد.

چرا امنيتی؟

چرا اين نوع تاريخ نويسی را تاريخ نويسی امنيتی نام گذاشته‌ام؟ به سه دليل. دليل اول تنظيم و نشر آن توسط دستگاه‌های امنيتی است. دليل دوم اتکای زياد کتاب در اسناد و مدارک به گزارش‌های دستگاه‌های امنيتی است که معمولا رخدادها را از عينک امنيتی گزارش می دهند. جالب اينجاست که همه‌ی اين دستگاه های امنيتی قبلا توسط اسلامگرايان بی اعتبار تلقی شده‌اند. آثار امنيتی يا برای تعريف و تمجيد خودی‌ها يا برای تخريب غير خودی‌ها نوشته می شوند (اهداف سياسی و امنيتی پشت آنهاست). کتاب شرح اسم چون بيان حال رئيس دستگاه‌های امنيتی در ايران است تعريف و تمجيد محور کار آن بوده است.

به همين علت، در ميان گزارش‌های دستگاه‌های امنيتی آن دسته از مواد برای کتاب برگزيده شده که کسی که شرح حالش بيان می شود با آنها موافق بوده است. و دليل سوم هدف اين نوع کتاب سازی يعنی خوش خدمتی دستگاه امنيتی به روسای خود در قالب اين گونه کتاب‌هاست. "شرح اسم" صرفا برای خوشحال کردن "آقا" از سوی دستگاههای امنيتی تنظيم و منتشر شده است.

آنچه گفته نشده است

سراسر کتاب مملو است از تعريف و تمجيد از خانواده‌ی علی خامنه‌ای و خودش. به عنوان مثال نگاه کنيد به بخشی که مادر علی خامنه‌ای را توصيف می کند. (صص ۲۳ تا ۲۸) در اين بخش صفت مثبتی برای زنان (از منظر روحانيون) نيست که به وی نسبت داده نشده باشد.

چگونه يک کتاب تاريخی که قرار است گوشه‌هايی از تاريخ معاصر را روشن سازد صفحاتش با مداحی مادر رهبر کشور پر می شود؟ در باب علی خامنه‌ای نيز چيزی بجز تعريف و تمجيد به چشم نمی خورد. مگر می شود فردی در اين عالم واقع اشتباهی نکرده يا در مورد وی سخنانی به نقد گفته نشده باشد؟ کتابی که يک عنصر امنيتی در مورد رئيس خودش می نويسد طبعا چيزی بجز تعريف و تمجيد نخواهد بود.

بخش قابل توجهی از تاريخ معاصر يعنی جنايات انقلابيون در اين اثر کلا ناديده گرفته شده است. به عنوان نمونه با توجه به ارادت خامنه‌ای به نواب صفوی و ارتباط وی با حلقات موتلفه، ارتباط خامنه‌ای با اعضای موتلفه‌ی اسلامی و نقش وی در ترورها و قتل‌های قبل از سال ۱۳۵۷ کاملا ناديده گرفته شده است. کسی که در دو دهه رهبری مرتکب صدها ترور و قتل شده بعيد است در دوران مبارزه به مبارزه‌ی غير خشونت آميز اعتقاد داشته باشد.

موضوع ديگری که در کتاب اصولا ناديده گرفته شده سهم روحانيونی غير از پدر وی در آموزش و پرورش علی خامنه‌ای است.

نويسند وانمود می کند که هرچه علی خامنه‌ای آموخته حاصل تلاش شخصی وی بوده است و نه اساتيدی که وی در دروس آنها شرکت کرده است. در هيچ بخشی از کتاب اين نکته نمی آيد که فلان معلم مثلا در فقه يا اصول يا ادبيات تاثير دراز مدت بر وی داشته است.

اين امر کاملا با روحيه‌ی رئيس همه‌ی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنيتی در کشور که نمی خواهد خود را مديون کسی نشان دهد يا خود را مثل پيامبر اسلام اُمّی (نا خوانده درس) اما ملا و دانشمند معرفی کند کاملا هماهنگ است. کتاب می خواهد چهره‌ای خود ساخته از خامنه‌ای عرضه کند. خامنه‌ای در سخنانی که در سه دهه‌ی اخير داشته هيچگاه خود را مديون کسی نشان نداده است و هيچ گاه نگفته که فلان موضوع را از فردی ديگر آموخته است.

چرا کتاب جمع آوری شد؟

با توجه به سکوت مولف کتاب در موضوع جمع آوری و عدم امکان انتشار کتاب پس از روز اول نمايشگاه کتاب و گذاشتن "چاپ ششم" در شناسنامه‌ی کتابی که برای اولين بار به دست خواننده داده می شد، سه احتمال برای طرح موضوع جمع آوری وجود دارد. احتمال اول کار تبليغاتی برای کتاب است. کتاب هيچ زاويه‌ی پنهانی را از زندگی خامنه ای روشن نمی سازد و صرفا اسناد گزيده‌ای را که همه به کار تعريف و تمجيد از خامنه‌ای می آيند عرضه می کند. چنين کتابی نمی توانست در داخل و خارج مورد توجه قرار گيرد. اما به صرف طرح جمع اوری کتاب عده‌ای مشتاق می شوند ببينند چه موضوع يا موضوعاتی در کتاب آمده که باعث جمع آوری ان شده است.

احتمال دوم، رقابت‌های درون دستگاه‌های امنيتی برای تقرب به «ولی امر مسلمين جهان» است. اگر اين کتاب کار گروهی باشد که گروه ديگر از خوش خدمتی‌های آنان بيمناکند احتمال اين امر وجود دارد که در کار آنها اخلال شده باشد.

و احتمال سوم دخالت شخص خامنه‌ای است به اين معنا که از نحوه‌ی بيان موضوعاتی در کتاب راضی نبوده باشد يا احساس کند تعاريف و تمجيدها کافی نبوده‌اند. احتمالا انتظارات "ولی امر مسلمانان جهان" آن قدر بالا بوده که در همين حد مداحی و تملق کفايت نمی کرده و کتاب جمع آوری شده است.

يکی از هواداران خامنه‌ای در نقد کتاب به مواردی که نبايد می آمدند اشاره می کند: "داستان نخستين منبر و بيان احکام زنان، استعمال تفکّه‌آميز سيگار، تأکيد بر فقر شديد معظم‌له در مقاطع مختلف؛ مسلم است که فقر شديد خود نشان‌دهنده‌ی اوج سختی در مبارزه و ابتلای پروردگار و عظمت ايشان بوده، اما راه‌‌هايی که برای حل اين مشکل اتخاذ می‌شده مدّنظر است.

تلاش برای گرفتن شهريه‌ی همه مراجع و شرکت در امتحان سطح پايين آيت‌الله بروجردی برای گرفتن شهريه‌ی ايشان، قرض گرفتن زياد از افراد مختلف و بيان مقروض بودن به همه در جاهای مختلف کتاب(البته حکايت‌های بی‌پولی مثل آبگوشت علی‌نقی، صبح بی‌صبحانه و ظهر بی‌ناهار و امثالهم را هم شايد بتوان از نوع اسناد «به شرط اذن» به حساب آورد). نگرانی از واجب شدن غسل و نداشتن پول حمام، عکس معظم‌له بعد از تراشيدن اجباری محاسن مبارک. اينکه برای خوارکردن و توهين به حضرت ايشان، مبادرت به تراشيدن محاسن نمودند." (سايت موسسه‌ی جهادی، ۱۱ تير ۱۳۹۱)

عدم امکان داوری علمی در مورد جزئيات

هنگامی می توان در مورد محتويات اين اثر (محتويات اسناد ارائه شده) به درستی به قضاوت پرداخت که اولا اسناد استفاده شده در کتاب به طور کامل منتشر شوند (در اين اثر از بخشی از متن تک تک اسناد استفاده شده است) و ثانيا همه‌ی اسناد مربوط به علی خامنه‌ای منتشر شوند يا در دسترس عموم قرار گيرند. همچنين اگر اين امکان فراهم شود که غير از امنيتی‌ها نيز بتوانند آثاری در در مورد خامنه‌ای منتشر سازند آنگاه در مقايسه‌ی آنها می توان به نقاط ضعف و قوت هر يک پی برد. نوشتن تاريخ شخصيت‌های سياسی در ايران همانند انتخابات يا ديگر رقابت‌های سياسی يک رقابت يک طرفه است که در ان دست و پای بخشی از رقبا بسته شده و خودی‌ها بدون مانع به طرف ديگر گل می زنند.

آثار تبليغاتی بی فايده نيستند

امنيتی و تبليغاتی بودن تاريخ نگاری اصولا به معنای بی بهره بودن عموم از اين نوع آثار نيست. گرچه ملاحظات امنيتی و تبليغاتی در اين آثار به شدت رعايت می شود اما گوشه‌هايی از زندگی رجال سياسی را ناخواسته باز می نماياند.

به عنوان مثال به سه نمونه از مواد کتاب «شرح اسم» که به فهم چرايی رفتارهای علی خامنه‌ای در دوره‌ی رهبری کمک می کنند اشاره می کنم. در شرح حال جواد، پدر علی خامنه‌ای آمده است که وی به روح الله خمينی ارادت داشته است اما پس از آن که منزل وی توسط ماموران مورد تفتيش قرار می گيرد (ص ۱۹) و فرزندانش در معرض سخت گيری‌های ساواک قرار می گيرند واکنش‌های سياسی وی رفته رفته فروکش می کند. (ص ۲۱) درس بزرگی که خامنه‌ای از اين رخدادها گرفت آن بود که با فشار و حمله به حريم خصوصی افراد می توان بسياری از افراد را به سکوت و به حاشيه رفتن وادار کرد.

مورد ديگر رفتار خشن ملای مکتب خانه‌ای است که سيد علی به آن می رفته است. رفتار خشن وی با کودکان (ص ۴۳) و تاثير اين خشونت بر فضای ذهنی آنها به خامنه‌ای آموخت که با خشونت می توان در دل افراد ارعاب افکند. علی خامنه‌ای در دبستان نيز يک بار به دام چوب و فلک گرفتار آمد. (ص ۵۱) پدرش نيز دست‌های سنگين خود را بر بيخ گوش وی در دوره‌ای طولانی فرود می آورد. (ص ۵۲) وقتی فرزندان جواد نمی توانستند درس‌های روز گذشته را پس بدهند کتک می خوردند. (ص ۵۳) کتک زدن تحت عنوان محبت را علی از پدرش آموخت.

مورد سوم موثر بودن اراذل و اوباش در موفقيت کودتای ۲۸ مرداد و غارت دفاتر احزاب ملی در مشهد بود که خامنه‌ای آن را به چشم ديد. (ص ۵۶) او از اين موضوع به خوبی اين درس را گرفت که حاکمان مستبد در ايران به اراذل و اوباش نياز دارند و بايد آنها را سازماندهی کنند.

* بهبودی، هدايت الله، شرح اسم، تهران، موسسه‌ی مطالعات و پژوهشهای سياسی، ۱۳۹۱

--------------------------------------------------------
-نظرات مندرج در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست
XS
SM
MD
LG