در قسمت پيشين از اين سلسله برنامه ها به تلاش حجت الاسلام خامنه ای و ساير سران حزب جمهوری اسلامی برای جلوگيری از رياست جمهوری ابوالحسن بنی صدر و نيز نحوه ورود حجت الاسلام خامنه ای به دوره اول مجلس شورای اسلامی پرداختيم.اکنون در ادامه اين سلسله برنامه ها به بررسی نقش وی در برکناری ابوالحسن بنی صدر – اولين رئيس جمهوری منتخب ايران- می پردازيم.
ابوالحسن بنی صدر در اسفندماه سال ۱۳۵۸ رئيس جمهور شد و مجلس اول چند ماه بعد در هفتم خرداد سال ۱۳۵۹ شروع به کار کرد و اين هنگامی بود که حجت الاسلام خامنه ای در کنار آيت الله بهشتی و اکبر هاشمی رفسنجانی از رياست جمهوری بنی صدر ناراضی بودند و در مقابل وی قرار گرفته بودند.
زور آزمايی با بنی صدر بر سر نخست وزير
اولين زورآزمايی جدی اين دو جريان برسر تعيين نخست وزير بود. تعيين نخست وزير اختيار قانونی رئيس جمهور يعنی ابوالحسن بنی صدر بود و اولين نامزد او برای اين سمت احمد خمينی بود که البته آيت الله خمينی اين پيشنهاد را نپذيرفت.
ابوالحسن بنی صدر سپس مصطفی ميرسليم را به مجلس معرفی کرد. اما مجلس در مباحثات غير رسمی خود به نخست وزيری ميرسليم ابزار تمايل نکرد.در نتيجه قرار شد هياتی مشترک از سوی مجلس و بنی صدر برای حل اين موضوع تشکيل شود.
بنابر اين مجلس پنج نماينده را برای اين کار معرفی کرد که يکی از آنها حجت الاسلام علی خامنه ای بود.اما ابوالحسن بنی صدر با عضويت وی در اين هيات مخالفت کرد و در نتيجه، او از اين هيات کنار گذاشته شد.
بعدها محمد يزدی و محمد امامی کاشانی در خاطراتشان گفته اند که دليل مخالفت بنی صدر با عضويت حجت الاسلام خامنه ای در اين هيات، حضوروی در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود.در حالی که حزب جمهوری اسلامی، طرف اصلی دعوا با بنی صدر به شمار می رفت.
پيشنهاد نهايی جريان وابسته به حزب جمهوری اسلامی برای نخست وزيری، محمد علی رجايی بود که به سران حزب جمهوری اسلامی از جمله حجت الاسلام خامنه ای نزديک بود.اما رجايی نخست وزير مطلوب و دلخواه ابوالحسن بنی صدر نبود.با اين وجود سرانجام محمد علی رجايی به عنوان نخست وزير به مجلس معرفی شد و حجت الاسلام خامنه ای نيز در جلسه رای اعتماد در موافقت با نخست وزيری او صحبت کرد.
کمی بعد هنگام معرفی وزيران بين بنی صدر و رجايی اختلاف شديدی بروز کرد. مناقشه ای که باعث شد برخی از وزارتخانه ها مدت ها بدون وزير بمانند.
در همان زمان حجت الاسلام خامنه ای که امام جمعه تهران نيز بود از تشکيل دولت رجايی حمايت کرد و گفت:" به حمدالله نخست وزير محبوب منتخب رئيس جمهور ومجلس شورای اسلامی توانسته است و موفق شده است که همکاران مومن خود را انتخاب کند. در اين دورانی که اين همه اختلاف های کوچک در چشم ها بزرگ می آيد، تشکيل يک جمع مومن همکار پارسا برای ملت يک مژده بزرگ است."
نقش حجت الاسلام خامنه ای در دعوای رسانه ای با ابوالحسن بنی صدر
يک ضلع ديگر از اين مناقشه دعوای رسانه ای بود که در يک طرف آن روزنامه انقلاب اسلامی، وابسته به بنی صدر قرار داشت و در طرف ديگر، روزنامه جمهوری اسلامی با مديريت حجت الاسلام خامنه ای و سردبيری ميرحسين موسوی.
با اين وجود عليرغم اين که حجت الاسلام خامنه ای در مناقشه حزب جمهوری اسلامی با بنی صدر، يکی از فعالان به شمار می رفت، اما در جريان اين مناقشه در هسته اصلی و تصميم گيرنده حزب جمهوری اسلامی قرار نداشت و در واقع در اين مناقشه وی جايگاهی پايين تر از آيت الله بهشتی، هاشمی رفسنجانی و محمد علی رجايی داشت که محور مناقشه با بنی صدر بودند.
در ادامه اين مناقشه در چهاردهم اسفند سال ۱۳۵۹ در جريان سخنرانی ابوالحسن بنی صدر در زمين چمن دانشگاه تهران، طرفداران دو طرف با يکديگر درگير شدند و ابوالحسن بنی صدر ، طرفداران جناح مقابل را به چماق داران تشبيه کرد.
صدای ابوالحسن بنی صدر درآن روز: "يقين دارم که در دل فرد فرد شما اعتماد کامل وجود دارد. آرم باشيد. آرام باشيد دارم صحبت می کنم. آرام باشيد... شمايی که با اين چماق دارها نيستيد از آنها جدا بشويد تا من از مردم بخواهم تا به حساب آنها برسند."
پس از درگيری ۱۴ اسفند ، يک هفته بعد آيت الله خمينی هياتی سه نفره را مامور رسيدگی به اختلافات بنی صدر و رقبای او در حزب جمهوری اسلامی کرد.
رهبران جريان رقيب به طور علنی در روزنامه ها ،آيت الله بهشتی هاشمی رفسنجانی، و محمد علی رجايی معرفی شدند و در اين ميان هيچ نامی از حجت الاسلام خامنه ای در ميان هسته رهبری مخالفان بنی صدر برده نشد،اگر چه وی در مراتبی پايين تر عليه بنی صدر به شدت فعال بود.
با وجود شکل گيری هيات حل اختلاف، اين هيات نيز نتوانست به اختلافات بين بنی صدر و جريان حزب جمهوری اسلامی پايان دهد و کار طرفداران طرفين در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ به درگيری خيابانی کشيده شد.
سخنرانی در مجلس عليه بنی صدر
در پی اين درگيری ها ،حجت الاسلام علی خامنه ای از جانب جريان حزب جمهوری اسلامی در مجلس عليه بنی صدر صحبت کرد و وی را مسئول آشوب ها و درگيری ها دانست.
علی خامنه ای :" آقايان بدانيد آقای بنی صدر و دوستان ايشان حرفی که نزده باشند ندارند. ما هستيم که هزاران حرف نزده داريم.
صد بار لب گشودم و بيرون نريختم، خون ها که موج می زند از سينه تا لبم.ما هستيم که اگر حرف بزنيم خيلی از مسائل آشکار خواهد شد و به احترام امام نگفتيم. الان هم که می گوييم به خاطر اين است که در همين حد امام فرمودند."
کمی بعد از اين سخنان حجت الاسلام خامنه ای ،اکثريت مجلس که در اختيار حزب جمهوری اسلامی بود، تصميم به رای عدم کفايت سياسی به بنی صدر گرفت و يکی از کسانی که در اين جلسه نيز عليه ابوالحسن بنی صدر- اولين رئيس جمهور منتخب ايران- سخنرانی کرد، حجت الاسلام علی خامنه ای بود.
علی خامنه ای :"عجيب ترين پديده ای که در رابطه با عدم کفايت ايشان قابل بررسی است، اخلال و شورشگری ايشان است. بارها ايشان مردم را، کارگران را، نظاميان را به مقاومت در برابر نظم موجود دعوت کرده است.اين اخلال گری که تا آخرين سخن و نظر آقای بنی صدر در مقام رياست جمهوری منعکس است، لزوما به معنای جذب گروه های اخلال گر نيز هست و فقط به معنای تحريک عناصر ساده کوچه و بازار نيست. اکنون ما شاهد آشوب های خيابانی در تهران هستيم که بی شک آقای بنی صدر از مسئوليت آن مبرا نيست."
البته هاشمی رفسنجانی نيز در اين جلسه همانند حجت الاسلام علی خامنه ای به شکل گيری فضای منفی عليه بنی صدر – رئيس جمهور وقت- کمک کرد و گفت: " نکته مهمی که من يادم هست به طور مکرر از لبان مقدس امام شنيده ام ، اين بود که امام متاثر بود که رئيس جمهور با اين گروهک های محارب آشوب طلب و برانداز روابط ارگانيک برقرار کرده است.
يک روز در حضور من و آقای بازرگان و آقای بنی صدر ، امام با اوقات تلخی به آقای بنی صدر گفتند که از جرايم شما اين است که شما با اين گروه های ضد اسلام و ضد انقلاب مراوده داريد.ايشان گفت نه. من چه رابطه ای دارم؟ امام گفت شما آنها را مسلح کرديد. امام لرزيد و اين جمله را گفت.
ايشون جواب دادند که من اسلحه دادم تا خودشان را حفظ کنند. جانشان در خطر بود. امام گفت به درک که جانشان در خطر باشد. به جهنم که جانشان در خطر باشد. شما می خواهيد چه را حفظ کنيد؟"
سرانجام مجلس تحت کنترل حزب جمهوری اسلامی در اوايل تيرماه ۱۳۶۰ ،رای به عدم کفايت سياسی بنی صدر داد و زمينه را برای برکناری او از طرف آيت الله خمينی آماده کرد.
در بخش آينده از سلسه برنامه های زندگينامه آيت الله خامنه ای به بررسی ميزان نقش و جايگاه وی در مديريت و فرماندهی جنگ هشت ساله ايران و عراق در سال های آغازين جنگ می پردازيم.
ابوالحسن بنی صدر در اسفندماه سال ۱۳۵۸ رئيس جمهور شد و مجلس اول چند ماه بعد در هفتم خرداد سال ۱۳۵۹ شروع به کار کرد و اين هنگامی بود که حجت الاسلام خامنه ای در کنار آيت الله بهشتی و اکبر هاشمی رفسنجانی از رياست جمهوری بنی صدر ناراضی بودند و در مقابل وی قرار گرفته بودند.
زور آزمايی با بنی صدر بر سر نخست وزير
اولين زورآزمايی جدی اين دو جريان برسر تعيين نخست وزير بود. تعيين نخست وزير اختيار قانونی رئيس جمهور يعنی ابوالحسن بنی صدر بود و اولين نامزد او برای اين سمت احمد خمينی بود که البته آيت الله خمينی اين پيشنهاد را نپذيرفت.
ابوالحسن بنی صدر سپس مصطفی ميرسليم را به مجلس معرفی کرد. اما مجلس در مباحثات غير رسمی خود به نخست وزيری ميرسليم ابزار تمايل نکرد.در نتيجه قرار شد هياتی مشترک از سوی مجلس و بنی صدر برای حل اين موضوع تشکيل شود.
بنابر اين مجلس پنج نماينده را برای اين کار معرفی کرد که يکی از آنها حجت الاسلام علی خامنه ای بود.اما ابوالحسن بنی صدر با عضويت وی در اين هيات مخالفت کرد و در نتيجه، او از اين هيات کنار گذاشته شد.
بعدها محمد يزدی و محمد امامی کاشانی در خاطراتشان گفته اند که دليل مخالفت بنی صدر با عضويت حجت الاسلام خامنه ای در اين هيات، حضوروی در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود.در حالی که حزب جمهوری اسلامی، طرف اصلی دعوا با بنی صدر به شمار می رفت.
پيشنهاد نهايی جريان وابسته به حزب جمهوری اسلامی برای نخست وزيری، محمد علی رجايی بود که به سران حزب جمهوری اسلامی از جمله حجت الاسلام خامنه ای نزديک بود.اما رجايی نخست وزير مطلوب و دلخواه ابوالحسن بنی صدر نبود.با اين وجود سرانجام محمد علی رجايی به عنوان نخست وزير به مجلس معرفی شد و حجت الاسلام خامنه ای نيز در جلسه رای اعتماد در موافقت با نخست وزيری او صحبت کرد.
کمی بعد هنگام معرفی وزيران بين بنی صدر و رجايی اختلاف شديدی بروز کرد. مناقشه ای که باعث شد برخی از وزارتخانه ها مدت ها بدون وزير بمانند.
در همان زمان حجت الاسلام خامنه ای که امام جمعه تهران نيز بود از تشکيل دولت رجايی حمايت کرد و گفت:" به حمدالله نخست وزير محبوب منتخب رئيس جمهور ومجلس شورای اسلامی توانسته است و موفق شده است که همکاران مومن خود را انتخاب کند. در اين دورانی که اين همه اختلاف های کوچک در چشم ها بزرگ می آيد، تشکيل يک جمع مومن همکار پارسا برای ملت يک مژده بزرگ است."
نقش حجت الاسلام خامنه ای در دعوای رسانه ای با ابوالحسن بنی صدر
يک ضلع ديگر از اين مناقشه دعوای رسانه ای بود که در يک طرف آن روزنامه انقلاب اسلامی، وابسته به بنی صدر قرار داشت و در طرف ديگر، روزنامه جمهوری اسلامی با مديريت حجت الاسلام خامنه ای و سردبيری ميرحسين موسوی.
با اين وجود عليرغم اين که حجت الاسلام خامنه ای در مناقشه حزب جمهوری اسلامی با بنی صدر، يکی از فعالان به شمار می رفت، اما در جريان اين مناقشه در هسته اصلی و تصميم گيرنده حزب جمهوری اسلامی قرار نداشت و در واقع در اين مناقشه وی جايگاهی پايين تر از آيت الله بهشتی، هاشمی رفسنجانی و محمد علی رجايی داشت که محور مناقشه با بنی صدر بودند.
در ادامه اين مناقشه در چهاردهم اسفند سال ۱۳۵۹ در جريان سخنرانی ابوالحسن بنی صدر در زمين چمن دانشگاه تهران، طرفداران دو طرف با يکديگر درگير شدند و ابوالحسن بنی صدر ، طرفداران جناح مقابل را به چماق داران تشبيه کرد.
صدای ابوالحسن بنی صدر درآن روز: "يقين دارم که در دل فرد فرد شما اعتماد کامل وجود دارد. آرم باشيد. آرام باشيد دارم صحبت می کنم. آرام باشيد... شمايی که با اين چماق دارها نيستيد از آنها جدا بشويد تا من از مردم بخواهم تا به حساب آنها برسند."
پس از درگيری ۱۴ اسفند ، يک هفته بعد آيت الله خمينی هياتی سه نفره را مامور رسيدگی به اختلافات بنی صدر و رقبای او در حزب جمهوری اسلامی کرد.
رهبران جريان رقيب به طور علنی در روزنامه ها ،آيت الله بهشتی هاشمی رفسنجانی، و محمد علی رجايی معرفی شدند و در اين ميان هيچ نامی از حجت الاسلام خامنه ای در ميان هسته رهبری مخالفان بنی صدر برده نشد،اگر چه وی در مراتبی پايين تر عليه بنی صدر به شدت فعال بود.
با وجود شکل گيری هيات حل اختلاف، اين هيات نيز نتوانست به اختلافات بين بنی صدر و جريان حزب جمهوری اسلامی پايان دهد و کار طرفداران طرفين در خرداد ماه سال ۱۳۶۰ به درگيری خيابانی کشيده شد.
سخنرانی در مجلس عليه بنی صدر
در پی اين درگيری ها ،حجت الاسلام علی خامنه ای از جانب جريان حزب جمهوری اسلامی در مجلس عليه بنی صدر صحبت کرد و وی را مسئول آشوب ها و درگيری ها دانست.
علی خامنه ای :" آقايان بدانيد آقای بنی صدر و دوستان ايشان حرفی که نزده باشند ندارند. ما هستيم که هزاران حرف نزده داريم.
صد بار لب گشودم و بيرون نريختم، خون ها که موج می زند از سينه تا لبم.ما هستيم که اگر حرف بزنيم خيلی از مسائل آشکار خواهد شد و به احترام امام نگفتيم. الان هم که می گوييم به خاطر اين است که در همين حد امام فرمودند."
کمی بعد از اين سخنان حجت الاسلام خامنه ای ،اکثريت مجلس که در اختيار حزب جمهوری اسلامی بود، تصميم به رای عدم کفايت سياسی به بنی صدر گرفت و يکی از کسانی که در اين جلسه نيز عليه ابوالحسن بنی صدر- اولين رئيس جمهور منتخب ايران- سخنرانی کرد، حجت الاسلام علی خامنه ای بود.
علی خامنه ای :"عجيب ترين پديده ای که در رابطه با عدم کفايت ايشان قابل بررسی است، اخلال و شورشگری ايشان است. بارها ايشان مردم را، کارگران را، نظاميان را به مقاومت در برابر نظم موجود دعوت کرده است.اين اخلال گری که تا آخرين سخن و نظر آقای بنی صدر در مقام رياست جمهوری منعکس است، لزوما به معنای جذب گروه های اخلال گر نيز هست و فقط به معنای تحريک عناصر ساده کوچه و بازار نيست. اکنون ما شاهد آشوب های خيابانی در تهران هستيم که بی شک آقای بنی صدر از مسئوليت آن مبرا نيست."
البته هاشمی رفسنجانی نيز در اين جلسه همانند حجت الاسلام علی خامنه ای به شکل گيری فضای منفی عليه بنی صدر – رئيس جمهور وقت- کمک کرد و گفت: " نکته مهمی که من يادم هست به طور مکرر از لبان مقدس امام شنيده ام ، اين بود که امام متاثر بود که رئيس جمهور با اين گروهک های محارب آشوب طلب و برانداز روابط ارگانيک برقرار کرده است.
يک روز در حضور من و آقای بازرگان و آقای بنی صدر ، امام با اوقات تلخی به آقای بنی صدر گفتند که از جرايم شما اين است که شما با اين گروه های ضد اسلام و ضد انقلاب مراوده داريد.ايشان گفت نه. من چه رابطه ای دارم؟ امام گفت شما آنها را مسلح کرديد. امام لرزيد و اين جمله را گفت.
ايشون جواب دادند که من اسلحه دادم تا خودشان را حفظ کنند. جانشان در خطر بود. امام گفت به درک که جانشان در خطر باشد. به جهنم که جانشان در خطر باشد. شما می خواهيد چه را حفظ کنيد؟"
سرانجام مجلس تحت کنترل حزب جمهوری اسلامی در اوايل تيرماه ۱۳۶۰ ،رای به عدم کفايت سياسی بنی صدر داد و زمينه را برای برکناری او از طرف آيت الله خمينی آماده کرد.
در بخش آينده از سلسه برنامه های زندگينامه آيت الله خامنه ای به بررسی ميزان نقش و جايگاه وی در مديريت و فرماندهی جنگ هشت ساله ايران و عراق در سال های آغازين جنگ می پردازيم.