مذاکرات اتمی ايران و گروه ۱+۵ در ژنو شرايطی بر گزار خواهد شد که حتی اميد اندک گذشته، برای دست يافتن به توافقی ابتدايی مابين تهران و نمايندگان شورای امنيت، پس از انتشار اسناد تازه ويکی ليکس و افشا شدن خط مشی آمريکا در قبال جمهوری اسلامی، عملا از ميان رفته است.
اسناد تازه ويکی ليکس حاکی از آن است که دولت اوباما عليرغم ابراز علاقه رسمی نسبت به عادی سازی مناسبات با ايران و رسيدن به توافقهای کاری با تهران-حتی در چهار چوب سياست "چماق و هويج" و يا ارائه همزمان " مشوقها و تنبيهات "، از ابتدا نسبت به موثر بودن پيگيری چنين سياستی بد بين و در عوض، پيگير افزايش فشار ها عليه جمهوری اسلامی بوده است.
باراک اوباما در روز ۲۷ ماه ژانويه سال ۲۰۰۹، يک هفته پس از آغاز بکار در کاخ سفيد، طی اولين گفتگوی تلويزيونی در منصب رييس جمهور آمريکا، اعلام داشت: " چنانچه کشورهايی مانند ايران مشت های گره کرده خود را باز کنند آغوش ما را بسوی خود گشوده خواهند ديد ".
تضاد گفتاربا سياست ها
طی سندی که مهر "محرمانه / غير قابل استفاده برای کشورهای خارجی " برآن خورده، دانيل گليزر دستيار وزير خارجه وقت آمريکا ( هيلاری کلينتون ) در امور مالی مربوط به تروريسم بين الملل، به تاريخ ۳ مارس همان سال ( ۲۰۰۹ ) با حضور در بروکسل از جامعه اروپا خواستار افزايش فشار عليه ايران شده است.
مطابق سند ياد شده گليزر به متحدان اروپايی واشنگتن ياد آور ميشود: "
بی ترديد <مذاکرات>، وجه با اهميت و موثر استراتژی جامع باز داشتن ايران از تلاش برای دست يافتن به بمب اتمی خواهد بود – با اين وجود مذاکرات به تنهايی به نتيجه نخواهد رسيد و کليه عوامل فشار ميبايد همزمان با پيشنهاد مشوقها، نه بصورت مقطعی که پيوسته و هماهنگ عليه ايران مورد استفاده قرار گيرد."
مطابق همين سند، دستار وزير خارجه آمريکا در همان جلسه اخطار ميکند: " جامعه جهانی ميبايد در قبال برنامه اتمی ايران بصورت فوری از ميان چند گزينه بد يک را انتخاب کند."
مشت آهنين
در حدود دو هفته پس از سفر گليزر به بروکسل، در ۲۰ ماه مارس همان سال، اوباما بمناسبت نوروز، طی يک پيام تلويزيونی خطاب به ايرانيان خواستار " آغاز دوران تازه " با ايران و "فائق آمدن به جدايی های کهنه " شد. اوباما در همان پيام بخشی از شعر " بنی آدم اعضاء يکديگر اند " را از سعدی، سراينده آن، به شهادت گرفت.
روز بعد از ارسال پيام اوباما، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به او يا آورد شد: " آنها دستهای خود را بسوی ايران دراز ميکنند- اين چه
دستی است؟ مشت آهنينی که در دستکش مخملی پنهان شده!" وی همچنين تاکيد کرد " شما عوض شويد ما هم رفتار خود را تغيير ميدهيم."
اسناد انتشار يافته نشان ميدهد که واشنگتن با وجود ابراز علاقه به مذاکره با ايران، تمامی تلاشهای خود را بمنظور تصويب قطعنامه تنبيهی شورای امنيت عليه جمهوری اسلامی بکار گرفته است.
بنا بر اين اسناد، امريکا برای جلب حمايت روسيه از ادامه اجرای طرح سپر موشکی اروپا منصرف شده و برای جلب حمايت چين، عربستان را واسطه قرار داده که در صورت قطع صدور نفت ايران، نيازهای آن کشور به واردات نفت خام را تامين کند.
پيشبينی شکست مذاکرات
بنا بر پيامهای انتشار يافته " دولت آمريکا در حالی سياست مذاکره با ايران را اعلام داشت که در باطن، بصورت روشن به شکست آن اطمينان داشت." از اين لحاظ بصورت پنهان استراتژی اعمال فشار های متفاوت عليه ايران را بموقع اجرا ميگذاشت.
بی شک مسئولان جمهوری اسلامی نيز از اين نحوه برخورد آمريکا با ايران مطلع بوده اند. در عين حال مورد حمله قرار دادن اوباما را به آسانی حمله به جورج بوش نمی ديدند.
پيش از تصويب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنيت، که نتيجه مستقيم تلاشهای گسترده سياسی آمريکا عليه ايران بود، محمود احمدی نژاد اظهار داشت :" دولت آمريکا و متحدانش اشتباه ميکنند اگر تصور کنند با بلند کردن چماق قطعنامه و تحريمهای شورای امنيت ما را تهديد کنند و بعد با ما سرميز مذاکره بنشينند-چنين چيزی اتفاق نخواهد آفتاد."
واکنش ايران
با اين وجود چنين اتفاقی، که آقای احمدی نژاد وقوع آنرا نا ممکن ميخواند، در شرف انجام است. طی روزهای ۱۵ و ۱۶ آذر، بعد از وقفه ای ۱۴ ماهه، سعيد جليلی دبير شورای امنيت ملی جمهوری اسلامی و مسئول مذاکرات پيرامون پرونده اتمی ايران، بار ديگر در برابر نمايندگان اعضاء ثابت شورای امنيت و آلمان قرار خواهد گرفت.
اين بار مناسبات ايران و آمريکا تيره تر از ۱۴ ده ماه پيش، و فشار های سياسی و اقتصادی عليه ايران بيش از سال گذشته است. در عمل مناسبات تهران و واشنگتن طی ده سال قبل هرگز به سردی کنونی نبوده است.
در ماه سپتامبر سال پيش، دست کم بهانه اجرای فرمول وين و مبادله سوخت با اورانيوم غنی سازی شده ايران مجالی برای مذاکرات فراهم آورده بود-هرچند که انجام مذاکرات و پذيرفتن احتمالی فرمول وين تنها وسيله ای بود برای دست يافتن به توافقهای جديتر .
اين بار نه فرمول وين از جانب شورای امنيت و آمريکا معتبر شناخته ميشود و نه تهران علاقه ای برای گفتگو پيرامون مبادله سوخت اتمی با اورانيوم غنی شده ( فرمول تهران ) نشان ميدهد.
به اين ترتيب، مذاکرات هفته آينده در ژنو در سايه افشاگری های تازه ويکی ليکس، گسترده تر شدن فاصله تهران و واشنگتن و همچنين آشکار شدن بی اعتمادی دولت آمريکا به امکان موفقيت گفتگو با جمهوری اسلامی صورت ميگيرد.
گفتگو های ۱۴ ماه پيش در ژنو، مانند ۷ دور گفتگوهای پيش از آن، در نهايت بی نتيجه ماند. ارزيابی شانس های توفيق گفتگو های ۱۵ و ۱۶ آذر در چنين شرايطی چندان دشوار نيست!
اسناد تازه ويکی ليکس حاکی از آن است که دولت اوباما عليرغم ابراز علاقه رسمی نسبت به عادی سازی مناسبات با ايران و رسيدن به توافقهای کاری با تهران-حتی در چهار چوب سياست "چماق و هويج" و يا ارائه همزمان " مشوقها و تنبيهات "، از ابتدا نسبت به موثر بودن پيگيری چنين سياستی بد بين و در عوض، پيگير افزايش فشار ها عليه جمهوری اسلامی بوده است.
باراک اوباما در روز ۲۷ ماه ژانويه سال ۲۰۰۹، يک هفته پس از آغاز بکار در کاخ سفيد، طی اولين گفتگوی تلويزيونی در منصب رييس جمهور آمريکا، اعلام داشت: " چنانچه کشورهايی مانند ايران مشت های گره کرده خود را باز کنند آغوش ما را بسوی خود گشوده خواهند ديد ".
تضاد گفتاربا سياست ها
طی سندی که مهر "محرمانه / غير قابل استفاده برای کشورهای خارجی " برآن خورده، دانيل گليزر دستيار وزير خارجه وقت آمريکا ( هيلاری کلينتون ) در امور مالی مربوط به تروريسم بين الملل، به تاريخ ۳ مارس همان سال ( ۲۰۰۹ ) با حضور در بروکسل از جامعه اروپا خواستار افزايش فشار عليه ايران شده است.
مطابق سند ياد شده گليزر به متحدان اروپايی واشنگتن ياد آور ميشود: "
بی ترديد <مذاکرات>، وجه با اهميت و موثر استراتژی جامع باز داشتن ايران از تلاش برای دست يافتن به بمب اتمی خواهد بود – با اين وجود مذاکرات به تنهايی به نتيجه نخواهد رسيد و کليه عوامل فشار ميبايد همزمان با پيشنهاد مشوقها، نه بصورت مقطعی که پيوسته و هماهنگ عليه ايران مورد استفاده قرار گيرد."
مطابق همين سند، دستار وزير خارجه آمريکا در همان جلسه اخطار ميکند: " جامعه جهانی ميبايد در قبال برنامه اتمی ايران بصورت فوری از ميان چند گزينه بد يک را انتخاب کند."
مشت آهنين
در حدود دو هفته پس از سفر گليزر به بروکسل، در ۲۰ ماه مارس همان سال، اوباما بمناسبت نوروز، طی يک پيام تلويزيونی خطاب به ايرانيان خواستار " آغاز دوران تازه " با ايران و "فائق آمدن به جدايی های کهنه " شد. اوباما در همان پيام بخشی از شعر " بنی آدم اعضاء يکديگر اند " را از سعدی، سراينده آن، به شهادت گرفت.
روز بعد از ارسال پيام اوباما، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به او يا آورد شد: " آنها دستهای خود را بسوی ايران دراز ميکنند- اين چه
دستی است؟ مشت آهنينی که در دستکش مخملی پنهان شده!" وی همچنين تاکيد کرد " شما عوض شويد ما هم رفتار خود را تغيير ميدهيم."
اسناد انتشار يافته نشان ميدهد که واشنگتن با وجود ابراز علاقه به مذاکره با ايران، تمامی تلاشهای خود را بمنظور تصويب قطعنامه تنبيهی شورای امنيت عليه جمهوری اسلامی بکار گرفته است.
بنا بر اين اسناد، امريکا برای جلب حمايت روسيه از ادامه اجرای طرح سپر موشکی اروپا منصرف شده و برای جلب حمايت چين، عربستان را واسطه قرار داده که در صورت قطع صدور نفت ايران، نيازهای آن کشور به واردات نفت خام را تامين کند.
پيشبينی شکست مذاکرات
بنا بر پيامهای انتشار يافته " دولت آمريکا در حالی سياست مذاکره با ايران را اعلام داشت که در باطن، بصورت روشن به شکست آن اطمينان داشت." از اين لحاظ بصورت پنهان استراتژی اعمال فشار های متفاوت عليه ايران را بموقع اجرا ميگذاشت.
بی شک مسئولان جمهوری اسلامی نيز از اين نحوه برخورد آمريکا با ايران مطلع بوده اند. در عين حال مورد حمله قرار دادن اوباما را به آسانی حمله به جورج بوش نمی ديدند.
پيش از تصويب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنيت، که نتيجه مستقيم تلاشهای گسترده سياسی آمريکا عليه ايران بود، محمود احمدی نژاد اظهار داشت :" دولت آمريکا و متحدانش اشتباه ميکنند اگر تصور کنند با بلند کردن چماق قطعنامه و تحريمهای شورای امنيت ما را تهديد کنند و بعد با ما سرميز مذاکره بنشينند-چنين چيزی اتفاق نخواهد آفتاد."
واکنش ايران
با اين وجود چنين اتفاقی، که آقای احمدی نژاد وقوع آنرا نا ممکن ميخواند، در شرف انجام است. طی روزهای ۱۵ و ۱۶ آذر، بعد از وقفه ای ۱۴ ماهه، سعيد جليلی دبير شورای امنيت ملی جمهوری اسلامی و مسئول مذاکرات پيرامون پرونده اتمی ايران، بار ديگر در برابر نمايندگان اعضاء ثابت شورای امنيت و آلمان قرار خواهد گرفت.
اين بار مناسبات ايران و آمريکا تيره تر از ۱۴ ده ماه پيش، و فشار های سياسی و اقتصادی عليه ايران بيش از سال گذشته است. در عمل مناسبات تهران و واشنگتن طی ده سال قبل هرگز به سردی کنونی نبوده است.
در ماه سپتامبر سال پيش، دست کم بهانه اجرای فرمول وين و مبادله سوخت با اورانيوم غنی سازی شده ايران مجالی برای مذاکرات فراهم آورده بود-هرچند که انجام مذاکرات و پذيرفتن احتمالی فرمول وين تنها وسيله ای بود برای دست يافتن به توافقهای جديتر .
اين بار نه فرمول وين از جانب شورای امنيت و آمريکا معتبر شناخته ميشود و نه تهران علاقه ای برای گفتگو پيرامون مبادله سوخت اتمی با اورانيوم غنی شده ( فرمول تهران ) نشان ميدهد.
به اين ترتيب، مذاکرات هفته آينده در ژنو در سايه افشاگری های تازه ويکی ليکس، گسترده تر شدن فاصله تهران و واشنگتن و همچنين آشکار شدن بی اعتمادی دولت آمريکا به امکان موفقيت گفتگو با جمهوری اسلامی صورت ميگيرد.
گفتگو های ۱۴ ماه پيش در ژنو، مانند ۷ دور گفتگوهای پيش از آن، در نهايت بی نتيجه ماند. ارزيابی شانس های توفيق گفتگو های ۱۵ و ۱۶ آذر در چنين شرايطی چندان دشوار نيست!