وين وايت کارشناس ارشد پيشين وزارت امور خارجه آمريکا در امور مربوط به خاورميانه و پژوهشگر در موسسه خاورميانه در واشينگتن با راديو فردا درباره مذاکرات ايران و آمريکا گفتگو کرده است.
از يک سو جان کری، وزير خارجه ايالات متحده از ايران میخواهد که پيشنهادهای هستهای جديدی را مطرح کند، و از ديگر سو، ايران از کشورهای گروه ۱+۵ درخواست کرده که پيشنهادهای جديد خود را ارائه دهند. به نظر شما، دو طرف انتظار چه پيشنهادهای جديدی از يکديگر دارند؟
وايت: شخصاً متوجه اين مسئله نمیشوم، چرا که به نظرم آنچه از ايران توقع میرود امضای پروتکل الحاقی است که از توافقهای انجام شده در چارچوب آژانس بين المللی انرژی اتمی محسوب میشود. به ظاهر چيزی که اهميت دارد همين امر است، چرا که موجب افزايش شفافيت خواهد شد.
توافق ميان ايران و ايالات متحده چگونه بايد باشد که دغدغه های امنیتی اسرائيل را رفع کند؟
خب، فکر میکنم که مهمترين مسأله شفافيت است، و اين مسأله فراتر از مواردی مانند اجازه صرف دسترسی و بازديد از تمامی مراکز [هسته ای] ايران است چرا که امکان دارد فعاليتهای هستهای ايران در خارج از اين مراکز دنبال شود، و اگر بازرسان آژانس اطلاعاتی درباره مرکز ديگری دريافت کردند که برای نگهداری ادوات از آن استفاده میشود، بايد بتوانند از آنجا هم بازديد به عمل آورند. اين مسئله بهخصوص دغدغه شخص من است، چرا که تصاوير ماهوارهای از يکی از اين مراکز - که کانون توجه جامعه جهانی شده - نشان میدهد ايرانیها دارند آنجا را تخليه میکنند. در نتيجه اين تفکر پيش میآيد که در نهايت چيزی آنجا نمیماند که بازرسان بيابند و آزمايش کنند. پرسش ديگری که مطرح میشود اين است که حالا اين مواد را به کجا میبرند.
رئيس جمهوری آمريکا قادر است کدام تحريم ها را به صورت يکجانبه، و بدون تصويب کنگره لغو کند؟
اين سؤال بزرگی است. همانطور که خود شما هم میدانيد، رئيس جمهوری تنها میتواند تعداد محدودی از اين تحريمها را لغو کند، چون کنگره بيشتر تحريمها را وضع کرده است. در حقيقت، رئيس جمهوری فقط با احکام اجرايی خود برخی از آنها را به مرحله اجرا درآورده است، اما در عين حال وی اين توانايی را هم دارد که مصوبات کنگره را لغو کند. روند خاصی هم برای چنين کاری وجود دارد که البته فقط برای مدتی محدود قابل اجراست. به نظرم اين مدت زمان چيزی بين ۶۰ الی ۹۰ روز است، بعد از آن مدت [کنگره] میتواند تحريم ها را بار مجدد به اجرا در آورد که مشکل واقعی در اينجاست.
تأثير ديپلماسی عمومی ايران را در ايالات متحده چگونه ارزيابی میکنيد؟ وزير خارجه ايران صفحه فيس بوک خود را دارد و برخی از اعضای کابينه دولت ايران توئيت میکنند و با هیأت نمايندگی کنگره ايالات متحده ملاقات داشته و اعلام کردهاند که ديپلماسی پارلمانی ممکن است.
بعضی از اعضای کنگره هم برای چنين کاری خيز برداشتهاند و به دنبال تحقق چنين کاری هستند. ارزيابی شما از تأثير چنين اقداماتی بر روی افکار عمومی آمريکا و قانونگذاران آمريکايی چيست؟
بعضی از اعضای کنگره هم برای چنين کاری خيز برداشتهاند و به دنبال تحقق چنين کاری هستند. ارزيابی شما از تأثير چنين اقداماتی بر روی افکار عمومی آمريکا و قانونگذاران آمريکايی چيست؟
متأسفانه در بين اکثريت بزرگی از آمريکاييها کماکان خصومت و عدم اعتماد زيادی عليه ايران وجود دارد. اگرچه سخنرانی رئيس جمهور روحانی هم اگرچه نويد گشايش هايی را میداد، اما اگر يادتان باشد تقريباً همه سخنان او نوعی حمله به ايالات متحده يا انتقاد از اين کشور بود. بنابراين میتوان گفت که بيشتر اعضای کنگره و نظريه پردازان در ايالات متحده همانقدر که به نکات مثبت اين سخنرانی توجه کردند، متوجه بخش منفی سخنان او هم بودند.
به نظرم ايران نياز دارد که ديپلماسی عمومی خودش را تقويت کند. در هر صورت دولت ايران هم همان مشکلاتی را دارد که ما اينجا در ايالات متحده داريم. ايران منافع خود را دارد. يک سری جريان های سياسی درون ايران با منافع خاصی که دارند نمیخواهند روابط ترميم شود، درست مانند ما که در ايالات متحده با منافع عدهای طرف هستيم که خواستار بهبود روابط نيستند.
برخی در ايران میگويند که کاخ سفيد و کنگره درباره نحوه رفتار با ايران دچار اختلاف شده اند. آيا توضيحی در اين زمينه داريد؟
کنگره در قبال برخی منافع خاص حساسيتهای بيشتری دارد. از سويی نيز اعضای آن در برابر کسانی که به آنها رای دادهاند، مسئوليت دارند. اين رأی دهندگان اکثراً داستان تلخ و طولانی گروگانگيری سال ۱۹۷۹ و روابط ايران و آمريکا را شنيدهاند. بنابراين اگر از بعضی آمريکاييها بپرسيد، خواهيد ديد برخوردشان در قبال ايران منفی است، حتی کسانی که من آنها را میشناسم و میدانم که آدمهايی منطقی هستند. آنها در اين صورت درباره گروگانگيری و قتل گروگانها در لبنان، بمبگذاری در سفارتخانه ها و پرونده های بحث برانگيز تروريستی مانند بمبگذاری در بوينوس آيرس صحبت خواهند کرد.
اين چيزی است که نمايندگان کنگره با آن مواجهند. همين الان هم میتوانيد ملاحظه کنيد که شرايط بين رئيس جمهوری و کنگره به چه ترتيب است؛ حتی درباره مسائل داخلی آمريکا که اهميت به سزايی دارد، تقريباً همراهی وجود ندارد. از اين رو به نتيجه رساندن برنامه ها [در قبال ايران] در اين فضا به شدت دشوار است.
اين چيزی است که نمايندگان کنگره با آن مواجهند. همين الان هم میتوانيد ملاحظه کنيد که شرايط بين رئيس جمهوری و کنگره به چه ترتيب است؛ حتی درباره مسائل داخلی آمريکا که اهميت به سزايی دارد، تقريباً همراهی وجود ندارد. از اين رو به نتيجه رساندن برنامه ها [در قبال ايران] در اين فضا به شدت دشوار است.
پس، يعنی برای رئيس جمهور اوباما خيلی سخت است که پيام آشتی با ايران را به کنگره ايالات متحده بقبولاند؟
بله، صادقانه بگويم همينطور است. اگر در زمان رئيس جمهور خاتمی ديپلماسی دنبال میشد، آن زمان وضع خيلی بهتر بود. در آن موقع مسئله هستهای را نداشتيم و دولت کلينتون هم رابطه به مراتب بهتری با کنگره داشت.
اوضاع آرمانی نبود اما بهتر بود، و تازه خاتمی هم چهره ای بود که نسبت به شرايط کنونی روحانی، در ايالات متحده همدلی بيشتری را جلب کرده بود. يک دليل اينکه روحانی مأموريت دشوارتری دارد اين است که تلاش های خاتمی-کلينتون با شکست مواجه شد و افراد بدبين شدهاند.
اوضاع آرمانی نبود اما بهتر بود، و تازه خاتمی هم چهره ای بود که نسبت به شرايط کنونی روحانی، در ايالات متحده همدلی بيشتری را جلب کرده بود. يک دليل اينکه روحانی مأموريت دشوارتری دارد اين است که تلاش های خاتمی-کلينتون با شکست مواجه شد و افراد بدبين شدهاند.