حسن روحانی، رییس جمهوری ایران، روز سه شنبه پانزدهم بهمن از دانشگاهیان ایران خواست در مقابله با منتقدین موافقتنامه ژنو، که او آنها را «یک عده کم سواد» توصیف کرد، در دفاع از این موافقتنامه صدای خود را بلند کنند.
گفتوگوی اقتصادی امروز رادیو فردا با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی، به پیامدهای اقتصادی توافقنامه ژنو و اینکه اگر این توافقنامه امضاء نمیشد، وضعیت اقتصاد ایران چگونه بود، پرداخته است.
از دیدگاه صرفا اقتصادی، موافقتنامه ژنو بین ایران و گروه پنج به علاوه یک چه پیامدهایی برای ایران داشته است؟
فریدون خاوند: موافقتنامه ژنو که حدود دو ماه و ده روز از امضای آن میگذرد، زیر آتش شدید جناحهای منتقد دولت حسن روحانی است، که نمونهای از آن را در یاداشت روز چهارشنبه ۱۶ بهمن آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان میبینیم.
نمایندگان ایران متن توافقنامه ژنو را در شرایط اضطراری امضا کردند و آنچه در این متن گنجانده شده، از لحاظ اقتصادی، برای هر ایرانی بسیار دردناک است.
ایران که در شرایط عادی و فارغ از تحریم میتوانست بدون درد سر هر سال دستکم بیش از یکصد میلیارد دلار از محل صادرات نفت و گاز و میعانات گازی و پتروشیمی در آمد ارزی داشته باشد و آن را به میل خود، با امضای مسئولانش، برای رفع نیازهایش در هر کشوری که میخواهد مورد استفاده قرار بدهد، حالا کارش به جایی رسیده که باید راضی باشد تنها بخش کوچکی از درآمدهای ارزی بسیار محدود شدهاش را آن هم به صورت قسطی تحویل بگیرد، و برای ارسال سالانه چهار صد میلیون دلار ارز برای دانشجویانش هم مجوز دریافت کند.
فراموش نکنیم که مسدود شدن داراییهای ارزی ایران در کشورهای خریدار نفت ایران (عمدتا چهار کشور اقیانوس آرام به علاوه هند و ترکیه) همچنان ادامه دارد و جمهوری اسلامی هنوز مجبور است بخش مهمی از نیازهای خود را از بازار کشورهایی که نفتش را میخرند، با ارز خود آنها تامین کند.
به بیان دیگر بخش بزرگی از مبادلات اقتصادی بینالمللی کشور عملا زیر قیمومیت بینالمللی قرار گرفته است. ولی این وضعیت پیامد سیاست مصیبت بار دوره هشت ساله محمود احمدینژاد است، نه آنچه توسط تیم دیپلماتیک اقای روحانی انجام گرفت. در واقع آقای ظریف و همکارانش تلاش کردند جلوی مصیبتهای بیشتر را بگیرند.
اگر توافقنامه ژنو امضا نمیشد، اقتصاد ایران در چه وضعیتی قرار میگرفت؟
مهمترین دستاورد موافقتنامه ژنو برای اقتصاد ایران این است که جلوی سختتر شدن تحریمها علیه ایران را گرفت، به خصوص بر اساس طرحهایی که کنگره آمریکا آماده کرده بود و میتوانست صادرات نفتی کشور را به حدود سیصد چهار صد هزار بشکه در روز یا حتی کمتر کاهش بدهد و محافل کارشناسی ایران هم به این نتیجه رسیده بودند که این کاملا امکانپذیر است.
اگر کمی به عقب بر گردیم و صحبتهای محمود احمدینژاد و همکاران نزدیکش را در رابطه با تحریمهای اقتصادی از نو بخوانیم، ابعاد فاجعهای را که آنها از سر جهل یا تعصب برای مردم ایران تدارک دیدند بهتر درک میکنیم. اینکه کسانی بر سر هولوکاست یا مدیریت مصیبت بار پرونده هستهای سر نوشت هفتاد و هفت میلیون نفر از هم میهنان خود را چنین سبکسرانه به بازی بگیرند، تاریخ نگاران آتی را در شگفتی فرو خواهد برد.
اینها همان کسانی بودند که میگفتند اگر صدور نفت ایران به بازارهای جهانی قطع شود، بهای هر بشکه طلای سیاه به بالای سیصد دلار یا بیشتر میرسد و اقتصاد جهانی فرو میریزد. بعدها وقتی صادرات روزانه نفت ایران از دو میلیون و دویست هزار بشکه به هفتصد تا هشتصد هزار بشکه سقوط کرد و اب از آب تکان نخورد، «نبوغ» آنها در مدیریت کشور آشکار شد. در چنین شرایطی بود که آنها بالاخره فهمیدند حتی قطع کامل صادرات نفتی ایران هم خطری برای اقتصاد جهانی به وجود نخواهد آورد، به خصوص از این لحاظ که رقیبانی حریص مثل عربستان سعودی و عراق و روسیه با بیصبری منتظر بودند بر بقایای بازاری که ایران هنوز در دست داشت، چنگ بیندازند.
اگر تحریمها ادامه مییافت و باقیمانده صادرات نفتی ایران هم دود میشد و به هوا میرفت، قیمت دلار در ایران چقدر میشد: پنج هزار تومان، شش هزار تومان یا بیشتر؟ و یا نرخ تورم چه مرزهای تازهای را میشکست: صد در صد یا حتی بالاتر؟
بدون این توافق، تهیه بودجه برای سال ۹۳ غیر ممکن میشد، و کشور مجبور میشد به یک سیاست کوپنی، حتی بدتر از دوران جنگ رو بیاورد...
در مجموع، آیا میتوان توافقنامه ژنو را فرصتی تازه برای اقتصاد ایران ارزیابی کرد؟
کارنامه اقتصادی این موافقتنامه را تا امروز میتوان در این ضرب المثل فارسی خلاصه کرد که جلوی ضرر از هر کجا که گرفته بشود، نفع است.
تکرار میکنیم که توافق ژنو به خودی خود برای هر ایرانی دردناک است. ولی این متن از آسمان نیفتاده، بلکه محصول تلاش برای بیرون آمدن از یکی از زشتترین دورهها در تاریخ ملت ایران است، دورهای مشابه بعضی دورههای گذشته که طی آنها حاکمان با بدترین سیاستها کشور را برای سالهای سال گرفتار کردند. ولی به هر حال میبایست جلوی مصیبتهای بیشتر گرفته شود و توافقنامه ژنو، اگر از این دیدگاه مورد توجه قرار بگیرد، متنی است که امضا کنندگان ایرانی آن، با توجه به وضعیتی که برای کشور به وجود آمده بود، از آن بهترش را نمیتوانستند به دست بیاورند.
اگر ایران بتواند این توافق موقتی را به یک متن حقوقی دائمی بر سر پرونده هستهای بدل کند و خود را از این گرداب مخوف بیرون بیاورد، چشم اندازهای بسیار مثبتی برای اقتصادش، به خصوص از لحاظ بین المللی باز میشود، هر چند که جبران مصیبتهای ناشی از هشت سال توهم و شعار، به سالها تلاش احتیاج دارد.
گفتوگوی اقتصادی امروز رادیو فردا با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی، به پیامدهای اقتصادی توافقنامه ژنو و اینکه اگر این توافقنامه امضاء نمیشد، وضعیت اقتصاد ایران چگونه بود، پرداخته است.
از دیدگاه صرفا اقتصادی، موافقتنامه ژنو بین ایران و گروه پنج به علاوه یک چه پیامدهایی برای ایران داشته است؟
فریدون خاوند: موافقتنامه ژنو که حدود دو ماه و ده روز از امضای آن میگذرد، زیر آتش شدید جناحهای منتقد دولت حسن روحانی است، که نمونهای از آن را در یاداشت روز چهارشنبه ۱۶ بهمن آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان میبینیم.
نمایندگان ایران متن توافقنامه ژنو را در شرایط اضطراری امضا کردند و آنچه در این متن گنجانده شده، از لحاظ اقتصادی، برای هر ایرانی بسیار دردناک است.
ایران که در شرایط عادی و فارغ از تحریم میتوانست بدون درد سر هر سال دستکم بیش از یکصد میلیارد دلار از محل صادرات نفت و گاز و میعانات گازی و پتروشیمی در آمد ارزی داشته باشد و آن را به میل خود، با امضای مسئولانش، برای رفع نیازهایش در هر کشوری که میخواهد مورد استفاده قرار بدهد، حالا کارش به جایی رسیده که باید راضی باشد تنها بخش کوچکی از درآمدهای ارزی بسیار محدود شدهاش را آن هم به صورت قسطی تحویل بگیرد، و برای ارسال سالانه چهار صد میلیون دلار ارز برای دانشجویانش هم مجوز دریافت کند.
فراموش نکنیم که مسدود شدن داراییهای ارزی ایران در کشورهای خریدار نفت ایران (عمدتا چهار کشور اقیانوس آرام به علاوه هند و ترکیه) همچنان ادامه دارد و جمهوری اسلامی هنوز مجبور است بخش مهمی از نیازهای خود را از بازار کشورهایی که نفتش را میخرند، با ارز خود آنها تامین کند.
به بیان دیگر بخش بزرگی از مبادلات اقتصادی بینالمللی کشور عملا زیر قیمومیت بینالمللی قرار گرفته است. ولی این وضعیت پیامد سیاست مصیبت بار دوره هشت ساله محمود احمدینژاد است، نه آنچه توسط تیم دیپلماتیک اقای روحانی انجام گرفت. در واقع آقای ظریف و همکارانش تلاش کردند جلوی مصیبتهای بیشتر را بگیرند.
اگر توافقنامه ژنو امضا نمیشد، اقتصاد ایران در چه وضعیتی قرار میگرفت؟
مهمترین دستاورد موافقتنامه ژنو برای اقتصاد ایران این است که جلوی سختتر شدن تحریمها علیه ایران را گرفت، به خصوص بر اساس طرحهایی که کنگره آمریکا آماده کرده بود و میتوانست صادرات نفتی کشور را به حدود سیصد چهار صد هزار بشکه در روز یا حتی کمتر کاهش بدهد و محافل کارشناسی ایران هم به این نتیجه رسیده بودند که این کاملا امکانپذیر است.
اگر کمی به عقب بر گردیم و صحبتهای محمود احمدینژاد و همکاران نزدیکش را در رابطه با تحریمهای اقتصادی از نو بخوانیم، ابعاد فاجعهای را که آنها از سر جهل یا تعصب برای مردم ایران تدارک دیدند بهتر درک میکنیم. اینکه کسانی بر سر هولوکاست یا مدیریت مصیبت بار پرونده هستهای سر نوشت هفتاد و هفت میلیون نفر از هم میهنان خود را چنین سبکسرانه به بازی بگیرند، تاریخ نگاران آتی را در شگفتی فرو خواهد برد.
اینها همان کسانی بودند که میگفتند اگر صدور نفت ایران به بازارهای جهانی قطع شود، بهای هر بشکه طلای سیاه به بالای سیصد دلار یا بیشتر میرسد و اقتصاد جهانی فرو میریزد. بعدها وقتی صادرات روزانه نفت ایران از دو میلیون و دویست هزار بشکه به هفتصد تا هشتصد هزار بشکه سقوط کرد و اب از آب تکان نخورد، «نبوغ» آنها در مدیریت کشور آشکار شد. در چنین شرایطی بود که آنها بالاخره فهمیدند حتی قطع کامل صادرات نفتی ایران هم خطری برای اقتصاد جهانی به وجود نخواهد آورد، به خصوص از این لحاظ که رقیبانی حریص مثل عربستان سعودی و عراق و روسیه با بیصبری منتظر بودند بر بقایای بازاری که ایران هنوز در دست داشت، چنگ بیندازند.
اگر تحریمها ادامه مییافت و باقیمانده صادرات نفتی ایران هم دود میشد و به هوا میرفت، قیمت دلار در ایران چقدر میشد: پنج هزار تومان، شش هزار تومان یا بیشتر؟ و یا نرخ تورم چه مرزهای تازهای را میشکست: صد در صد یا حتی بالاتر؟
بدون این توافق، تهیه بودجه برای سال ۹۳ غیر ممکن میشد، و کشور مجبور میشد به یک سیاست کوپنی، حتی بدتر از دوران جنگ رو بیاورد...
در مجموع، آیا میتوان توافقنامه ژنو را فرصتی تازه برای اقتصاد ایران ارزیابی کرد؟
کارنامه اقتصادی این موافقتنامه را تا امروز میتوان در این ضرب المثل فارسی خلاصه کرد که جلوی ضرر از هر کجا که گرفته بشود، نفع است.
تکرار میکنیم که توافق ژنو به خودی خود برای هر ایرانی دردناک است. ولی این متن از آسمان نیفتاده، بلکه محصول تلاش برای بیرون آمدن از یکی از زشتترین دورهها در تاریخ ملت ایران است، دورهای مشابه بعضی دورههای گذشته که طی آنها حاکمان با بدترین سیاستها کشور را برای سالهای سال گرفتار کردند. ولی به هر حال میبایست جلوی مصیبتهای بیشتر گرفته شود و توافقنامه ژنو، اگر از این دیدگاه مورد توجه قرار بگیرد، متنی است که امضا کنندگان ایرانی آن، با توجه به وضعیتی که برای کشور به وجود آمده بود، از آن بهترش را نمیتوانستند به دست بیاورند.
اگر ایران بتواند این توافق موقتی را به یک متن حقوقی دائمی بر سر پرونده هستهای بدل کند و خود را از این گرداب مخوف بیرون بیاورد، چشم اندازهای بسیار مثبتی برای اقتصادش، به خصوص از لحاظ بین المللی باز میشود، هر چند که جبران مصیبتهای ناشی از هشت سال توهم و شعار، به سالها تلاش احتیاج دارد.