۳۵ سال ديوار دشمنی جمهوری اسلامی با ايالات متحده، غرب ستيزی، منع مذاکره و تبليغ دشمنی موهوم غرب با ايران و ايرانی بالاخره با فشار تحريمها و ابتکار مقامات کاخ سفيد و وزارت خارجه ايالات متحده ترک برداشت.
مقامات آمريکايی میخواستند ملاقاتی ميان اوباما و روحانی در روز سه شنبه ۲۴ سپتامبر در سازمان ملل انجام گيرد اما روحانی با بهانه پيچيدگی موضوع و نياز به تمهيدات بيشتر از ملاقات رو در رو سرباز زد، يا به دليل مخالفت خامنهای با اين ديدار يا ملاحظات شخصی خود وی مبتنی بر احساس عدم آمادگی بخشهايی از فرماندهان سپاه و نيرو های اقتدارگرا برای تصوير اوباما و روحانی در يک قاب عکس در حال دست دادن.
البته خامنهای نمیتوانست در اين مقطع، مذاکره تا حد ملاقات چهره به چهره را با «نرمش قهرمانانه» به طرفداران حکومتی که سی و پنج سال است با دشمنی با ايالات متحده خو کردهاند بفروشد. گفتوگوی تلفنی، هم به نياز حکومت برای نشان دادن تغيير مشی در عرصهی بينالملل جواب میداد و هم اذهان عادت داده شده به تبليغ دشمنی ايالات متحده با اسلام در برابر آن کمتر جا میخوردند.
دستاوردهای گفتوگوهای نيويورک
با وجود برخی محدوديتها و ملاحظات، سفر تيم روحانی به نيويورک دو نوع دستاورد داشت:
۱. دستاوردهای عملی که عبارت است از الف) ملاقات وزرای خارجه و گفتوگوی تلفنی روسای جمهوری ايالات متحده و ایران و ملاقات ظريف با وزرای خارجه ۵+۱ که به نوعی جدول زمان بندی مذاکرات بعدی رسيد و ب) به آزمون گذاشته شدن دو طرف در جديت پیگيری ديپلماسی که طرف آمريکايی در اين آزمون سربلندتر بيرون آمد اما طرف مقابل نيز همراهی کرد. همه قرائن و فحوای سخنان اوباما و روحانی در هفته پايانی سپتامبر ۲۰۱۳ نشان میدهند که طرف ايرانی در برداشتن گامهای لازم برای ملاقات و گفتوگو استواری لازم را نداشت.
۲. دستاوردهای گفتمانی که عبارت است از الف) پاسخگويی روحانی به انتظار افکار عمومی در داخل کشور برای گفتوگو با اوباما، و ب) شکسته شدن گوشهای از تابوی مذاکره با ايالات متحده در ميان طرفداران جمهوری اسلامی.
بخشی از رهبران جمهوری اسلامی مثل هاشمی رفسنجانی میخواستند اين تابو را پس از پايان جنگ بشکنند اما احساس سستی پايگاه قدرت توسط خامنهای اين مسير را بست.
پيامدها
ديدار جان کری و ظريف و بعد گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی دو پيامد روشن در بر خواهد داشت. اين ديدارها کار رهبران جمهوری اسلامی را در دميدن به شيپور دشمنی با ايالات متحده دشوارتر خواهد کرد مگر آن که طرفداران خامنهای، روحانی را سپر بلای حکومت قرار داده و وی را فريب خورده از دشمن معرفی کنند تا خود را از آن مبرا سازند. حداقل در کوتاهمدت ادبيات دشمنی در جمهوری اسلامی تا اندکی فروکش خواهد کرد. در طرف آمريکايی نيز حداقل در ادبيات کاخ سفيد کمتر از وجود گزينه نظامی روی ميز خواهيم شنيد همچنان که در نطق اوباما در مجمع عمومی در سپتامبر ۲۰۱۳ اين عبارت نيامده بود.
نقشه راه و دست اندازهايش
کسانی که نتيجه عملی عاجل، خواه پايان تحريمها و خواه پايان غرب ستيزی جمهوری اسلامی میخواهند، میپرسند بالاخره نتيجه اين مذاکرات چه خواهد بود. مسير حل مشکلات جمهوری اسلامی و دول غربی مسيری طولانی و پر از سنگلاخ است که تازه اولين گام آن برداشته شده است. حتی همين گام نيز با احتياطهای فراوان (مثل عدم پذيرش ديدار رو در روی اوباما و روحانی) و با کوله پشتیای پر از محتويات مضر برای رسيدن به نتيجه آغاز شده است.
سه دست انداز بزرگ برای برداشتن گامهای بعدی به چشم میخورد:
۱. قربانی نشان دادن جمهوری اسلامی در نظام سلطه غرب (حدود دو سوم سخنرانی روحانی در مجمع عمومی) و در عين حال ادعای هميشگی در اختيار داشتن امکانات برای ساختن چنين نظامی در منطقه و درخواست خروج ايالات متحده از آن؛ اين همان مديريت جهانی مورد ادعای احمدی نژاد است که تعديل يافته و به سطح منطقه محدود شده است. چنين ادعايی يعنی تبديل کردن منطقه خاورميانه به عرصه منازعات بی پايان که معلوم نيست جمهوری اسلامی با اقتصاد در حال ورشکستگی خود بتواند اين مسير را ادامه دهد؛
۲. نسبت دادن برنامهی اتمی به خواست ملت ايران (در سخنان روحانی خطاب به شورای روابط خارجی در نيويورک) که اين مردم نه در شروع و نه در نحوه ادامه آن هيچ ورودیای نداشتهاند؛ اين نسبت يک سخن بدون پيامد در مذاکرات نيست بلکه برای حکومتی که خود را نماينده مردم معرفی میکند تعهداتی غير قابل خدشه ايجاد میکند که مانع پيشرفت مذاکرات و مصالحه خواهد بود. مردمی که نمیتوانند از اين برنامه در رسانههای داخلی انتقاد کنند چگونه میتوانند نقشی در شروع، پيشرفت يا توقف آن داشته باشند؛
۳. انداختن توپ به زمين ديگران وقتی سخن از اقدامات عملی توسط جمهوری اسلامی به ميان میآيد. بدون برداشته شدن گامی عملی از سوی جمهوری اسلامی در حوزه برنامه اتمی بعيد است چرخ مذاکرات روی ريل بيفتد. ۵+۱ در مذاکرات نيويورک پيشنهاد تازهای به جمهوری اسلامی ارائه نداد و همچنان منتظر پاسخ اين نظام به پيشنهادی است که قبلا ارائه داده است. همچنين مشکلات ميان آژانس بين المللی انرژی اتمی و جمهوری اسلامی ادامه داشته است.
از وعده تا عمل
هنوز برای رسيدن به اين نتيجه که مذاکرات نيويورک برای خامنهای و نيروهای امنيتی- نظامی حکومت حرکتی استراتژيک يا تاکتيکی برای کاهش فشارها بوده، زود است. در سخنان مقامات جمهوری اسلامی در واکنش به تحولات نيويورک هر دو رهيافت مشاهده میشود. همچنين فعلا فقط وعده نرمش داده شده، اما هنوز نرمشی صورت نگرفته است. اگر مقامات جمهوری اسلامی در نگرش به سه موضوع فوق تجديد نظر نکنند علی رغم کاهش تنش لفظی اتفاقی در بن بست مذاکرات هستهای صورت نخواهد گرفت و و تحريمهای ناشی از آن تداوم خواهد يافت.
اگر نگاه مقامات جمهوری اسلامی به مذاکراتِ در جریان، تاکتيکی باشد با توجه به انتظارات ايجاد شده و همچنين با توجه به ريسکی که دو طرف متحمل شدهاند نتيجه بسيار مايوس کننده و مخرب خواهد بود و به امکان حل ديپلماتيک مشکلات ناشی از برنامه اتمی بسيار ضرر خواهد زد.
هيچ زمانی در ۳۵ سال گذشته مناسبتر از حضور اوباما در کاخ سفيد و روحانی در پاستور برای حل مشکلات وجود نداشته است اگر رهبران دو کشور عزم خود را برای مقابله با دست اندازها رها نکنند. کسانی که در تهران به روحانی کفش پرتاب کردند يا مانع از ادامه حرکت وی در مسير فرودگاه به شهر شدند متوجه اين ريسک نيستند يا متوجهاند و جنگ میخواهند.
روحانی در سخنان خود در نيويورک به نقش مخرب دوگانگی در دولت آمريکا در پيشرفت مذاکرات اشاره کرد اما اين خطر در خانه وی بيشتر نمايان است.
مقامات آمريکايی میخواستند ملاقاتی ميان اوباما و روحانی در روز سه شنبه ۲۴ سپتامبر در سازمان ملل انجام گيرد اما روحانی با بهانه پيچيدگی موضوع و نياز به تمهيدات بيشتر از ملاقات رو در رو سرباز زد، يا به دليل مخالفت خامنهای با اين ديدار يا ملاحظات شخصی خود وی مبتنی بر احساس عدم آمادگی بخشهايی از فرماندهان سپاه و نيرو های اقتدارگرا برای تصوير اوباما و روحانی در يک قاب عکس در حال دست دادن.
البته خامنهای نمیتوانست در اين مقطع، مذاکره تا حد ملاقات چهره به چهره را با «نرمش قهرمانانه» به طرفداران حکومتی که سی و پنج سال است با دشمنی با ايالات متحده خو کردهاند بفروشد. گفتوگوی تلفنی، هم به نياز حکومت برای نشان دادن تغيير مشی در عرصهی بينالملل جواب میداد و هم اذهان عادت داده شده به تبليغ دشمنی ايالات متحده با اسلام در برابر آن کمتر جا میخوردند.
دستاوردهای گفتوگوهای نيويورک
با وجود برخی محدوديتها و ملاحظات، سفر تيم روحانی به نيويورک دو نوع دستاورد داشت:
۱. دستاوردهای عملی که عبارت است از الف) ملاقات وزرای خارجه و گفتوگوی تلفنی روسای جمهوری ايالات متحده و ایران و ملاقات ظريف با وزرای خارجه ۵+۱ که به نوعی جدول زمان بندی مذاکرات بعدی رسيد و ب) به آزمون گذاشته شدن دو طرف در جديت پیگيری ديپلماسی که طرف آمريکايی در اين آزمون سربلندتر بيرون آمد اما طرف مقابل نيز همراهی کرد. همه قرائن و فحوای سخنان اوباما و روحانی در هفته پايانی سپتامبر ۲۰۱۳ نشان میدهند که طرف ايرانی در برداشتن گامهای لازم برای ملاقات و گفتوگو استواری لازم را نداشت.
۲. دستاوردهای گفتمانی که عبارت است از الف) پاسخگويی روحانی به انتظار افکار عمومی در داخل کشور برای گفتوگو با اوباما، و ب) شکسته شدن گوشهای از تابوی مذاکره با ايالات متحده در ميان طرفداران جمهوری اسلامی.
بخشی از رهبران جمهوری اسلامی مثل هاشمی رفسنجانی میخواستند اين تابو را پس از پايان جنگ بشکنند اما احساس سستی پايگاه قدرت توسط خامنهای اين مسير را بست.
پيامدها
ديدار جان کری و ظريف و بعد گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی دو پيامد روشن در بر خواهد داشت. اين ديدارها کار رهبران جمهوری اسلامی را در دميدن به شيپور دشمنی با ايالات متحده دشوارتر خواهد کرد مگر آن که طرفداران خامنهای، روحانی را سپر بلای حکومت قرار داده و وی را فريب خورده از دشمن معرفی کنند تا خود را از آن مبرا سازند. حداقل در کوتاهمدت ادبيات دشمنی در جمهوری اسلامی تا اندکی فروکش خواهد کرد. در طرف آمريکايی نيز حداقل در ادبيات کاخ سفيد کمتر از وجود گزينه نظامی روی ميز خواهيم شنيد همچنان که در نطق اوباما در مجمع عمومی در سپتامبر ۲۰۱۳ اين عبارت نيامده بود.
نقشه راه و دست اندازهايش
کسانی که نتيجه عملی عاجل، خواه پايان تحريمها و خواه پايان غرب ستيزی جمهوری اسلامی میخواهند، میپرسند بالاخره نتيجه اين مذاکرات چه خواهد بود. مسير حل مشکلات جمهوری اسلامی و دول غربی مسيری طولانی و پر از سنگلاخ است که تازه اولين گام آن برداشته شده است. حتی همين گام نيز با احتياطهای فراوان (مثل عدم پذيرش ديدار رو در روی اوباما و روحانی) و با کوله پشتیای پر از محتويات مضر برای رسيدن به نتيجه آغاز شده است.
سه دست انداز بزرگ برای برداشتن گامهای بعدی به چشم میخورد:
۱. قربانی نشان دادن جمهوری اسلامی در نظام سلطه غرب (حدود دو سوم سخنرانی روحانی در مجمع عمومی) و در عين حال ادعای هميشگی در اختيار داشتن امکانات برای ساختن چنين نظامی در منطقه و درخواست خروج ايالات متحده از آن؛ اين همان مديريت جهانی مورد ادعای احمدی نژاد است که تعديل يافته و به سطح منطقه محدود شده است. چنين ادعايی يعنی تبديل کردن منطقه خاورميانه به عرصه منازعات بی پايان که معلوم نيست جمهوری اسلامی با اقتصاد در حال ورشکستگی خود بتواند اين مسير را ادامه دهد؛
۲. نسبت دادن برنامهی اتمی به خواست ملت ايران (در سخنان روحانی خطاب به شورای روابط خارجی در نيويورک) که اين مردم نه در شروع و نه در نحوه ادامه آن هيچ ورودیای نداشتهاند؛ اين نسبت يک سخن بدون پيامد در مذاکرات نيست بلکه برای حکومتی که خود را نماينده مردم معرفی میکند تعهداتی غير قابل خدشه ايجاد میکند که مانع پيشرفت مذاکرات و مصالحه خواهد بود. مردمی که نمیتوانند از اين برنامه در رسانههای داخلی انتقاد کنند چگونه میتوانند نقشی در شروع، پيشرفت يا توقف آن داشته باشند؛
۳. انداختن توپ به زمين ديگران وقتی سخن از اقدامات عملی توسط جمهوری اسلامی به ميان میآيد. بدون برداشته شدن گامی عملی از سوی جمهوری اسلامی در حوزه برنامه اتمی بعيد است چرخ مذاکرات روی ريل بيفتد. ۵+۱ در مذاکرات نيويورک پيشنهاد تازهای به جمهوری اسلامی ارائه نداد و همچنان منتظر پاسخ اين نظام به پيشنهادی است که قبلا ارائه داده است. همچنين مشکلات ميان آژانس بين المللی انرژی اتمی و جمهوری اسلامی ادامه داشته است.
از وعده تا عمل
هنوز برای رسيدن به اين نتيجه که مذاکرات نيويورک برای خامنهای و نيروهای امنيتی- نظامی حکومت حرکتی استراتژيک يا تاکتيکی برای کاهش فشارها بوده، زود است. در سخنان مقامات جمهوری اسلامی در واکنش به تحولات نيويورک هر دو رهيافت مشاهده میشود. همچنين فعلا فقط وعده نرمش داده شده، اما هنوز نرمشی صورت نگرفته است. اگر مقامات جمهوری اسلامی در نگرش به سه موضوع فوق تجديد نظر نکنند علی رغم کاهش تنش لفظی اتفاقی در بن بست مذاکرات هستهای صورت نخواهد گرفت و و تحريمهای ناشی از آن تداوم خواهد يافت.
اگر نگاه مقامات جمهوری اسلامی به مذاکراتِ در جریان، تاکتيکی باشد با توجه به انتظارات ايجاد شده و همچنين با توجه به ريسکی که دو طرف متحمل شدهاند نتيجه بسيار مايوس کننده و مخرب خواهد بود و به امکان حل ديپلماتيک مشکلات ناشی از برنامه اتمی بسيار ضرر خواهد زد.
هيچ زمانی در ۳۵ سال گذشته مناسبتر از حضور اوباما در کاخ سفيد و روحانی در پاستور برای حل مشکلات وجود نداشته است اگر رهبران دو کشور عزم خود را برای مقابله با دست اندازها رها نکنند. کسانی که در تهران به روحانی کفش پرتاب کردند يا مانع از ادامه حرکت وی در مسير فرودگاه به شهر شدند متوجه اين ريسک نيستند يا متوجهاند و جنگ میخواهند.
روحانی در سخنان خود در نيويورک به نقش مخرب دوگانگی در دولت آمريکا در پيشرفت مذاکرات اشاره کرد اما اين خطر در خانه وی بيشتر نمايان است.