مقاله «انتخابات ریاست جمهوری بدون کاندیدا» (منتشر شده در دیماه ۹۱) به دنبال پاسخ این پرسش بود: چرا پنج ماه مانده به انتخابات، حتی یک کاندیدا وجود ندارد؟ پاسخ چنین بود: «هیچ کاندیدایی وجود ندارد، چون همه در انتظار موضع آیتالله خامنهای هستند. او باید تکلیف همه را روشن کند».
اما اینک- هفتاد روز مانده به انتخابات- با تعداد زیادی کاندیدا روبهرو هستیم:
الف- اصولگرایان: علیاکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف، غلامعلی حداد عادل، محمدرضا باهنر، منوچهر متکی، یحیی آلاسحاق، محمدحسن ابوترابی فرد، مصطفی پورمحمدی، علی فلاحیان، محمد سعیدیکیا،علیرضا زاکانی، محسن رضایی، حسن سبحانی، مهدی چمران، سیدمحمد بیاتیان (رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان)، ارسلان فتحیپور(نماینده مجلس)، عباسعلی منصوری (نماینده مجلس)، و...
کاندیداهای احتمالی جبهه پایداری(باقری لنکرانی، سعید جلیلی و...) را هم باید به این لیست اضافه کرد.
ب- گروه احمدینژاد: کاندیدای اصلی احمدینژاد، اسفندیار رحیم مشایی است. اما ممکن است افراد دیگری چون غلامحسین الهام، نیکزاد و...نیز مد نظر قرار گیرند.
پ- اصولگرایان اصلاحطلب: محمد شریعتمداری، حسن روحانی، حسین کمالی، و...
ت- اصلاحطلبان: محمدرضا عارف، مصطفی کواکبیان، مهرعلیزاده، و...
البته هیچیک از اینها کاندیدای گروههای اصلی اصلاحطلب نیستند. کاندیدای حداکثری اصلاحطلبان سیدمحمد خاتمی است. کاندیدای حداقلی آنان نیز افرادی نظیر محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری، و... هستند. در عین حال، اگر هاشمی رفسنجانی کاندیدا شود، از حمایت گروههای اصلاحطلب برخوردار خواهد شد.
این مسئله- تعداد زیاد داوطلبان- گویی مسائل و مشکلاتی پدید آورده و موجب اعتراض برخی از اصولگرایان شده است. آیتالله محمد یزدی، از فقهای شورای نگهبان و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به این مسئله اشاره کرده و در نهم فروردین ۹۲ گفته است:
«امیدواریم این مسئله [انتخابات ریاست جمهوری] به خیر و سلامتی بگذرد و تلاش مسئولان عالی رتبه کشور به وسیله عمل به ارشادات رهبری به جایی برسد که تعدد کاندیداها کاهش یابد و بالطبع مشکلات هم کمتر خواهند شد وگرنه مشکلاتی بروز خواهد کرد.»
علیاکبر ولایتی نیز در ۱۴ فروردین ۹۲ گفته است:
«لازم نیست که هر فردی که احساس تکلیف میکند، حتماً رئیسجمهور شود و میتواند در وزارت یا در جای دیگری خدمت کند.»
بدین ترتیب، پرسش تغییر کرده است: چرا این همه کاندیدا برای ریاست جمهوری وجود دارد؟
پاسخ: برای اینکه هیچکس از نظر آیتالله خامنهای اطلاع نداشته و همه در انتظار «اشارات» او هستند تا تکلیف خود و نظام را بدانند. ضمن اینکه این وضعیت میتواند مطلوب او باشد. چرا؟
یکم- حماسه سیاسی: آیتالله خامنهای به دنبال برگزاری انتخاباتی با حداکثر مشارکت مردم است. از نظر او، هرچه میزان آرای ریخته شده به صندوقها بیشتر باشد، مدعای «مشروعیت مردمی نظام» موجهتر خواهد شد و او میتواند همچون همیشه ادعا کند که مردم مجدداً به جمهوری اسلامی رأی دادند. او در اول فروردین ۹۲ در مشهد گفت:
«انتخابات در کشور ما مظهر "حماسه سیاسی" است. مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثیر یکایک مردم در انتخاب مدیران کشور است... دشمنان ملت ایران همیشه سعی کردهاند انتخابات را از شور و هیجان بیندازند؛ برنامهریزی کردند که مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد کنند، مردم را ناامید کنند. همیشه دشمنان ما سعی کردند این انتخابات را بیرونق کنند... گسترش مشارکت و حضور گسترده مردم در انتخابات اهمیت دارد. شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی میتواند تهدیدهای دشمنان را بیاثر کند؛ میتواند دشمن را ناامید کند؛ میتواند امنیت کشور را تأمین کند.»
دوم- انتخابات بدون هزینه: تجربه انتخابات ریاست جمهوری ۷۶، ۸۰، ۸۴ و خصوصاً ۸۸، او را هوشیار کرده است. هدف او حضور اکثریت واجدین شرایط در پای صندوقها در ۲۴ خرداد ۹۲ است، نه نزاعهای گسترده و بسیج اجتماعی مردم در دوران قبل از انتخابات.
به همین دلیل، برخلاف دورههای قبل، تاکنون کمترین «اشارتی» از سویگیری آیتالله خامنهای مشاهده نشده است. پیامد مثبت این امر برای او، ممانعت از قطبی شدن جامعه حول کاندیدای «آقا» و کاندیدای رقیب بوده و خواهد بود.
او ماههای سپری شده را به گونهای مدیریت کرده که شاهد هیچ گونه تحرک از سوی مخالفان و ناقدان و رقبا نبوده و نیستیم. این هدف را تا انتها دنبال خواهد کرد.
سوم- حذف احمدینژاد و اصلاحطلبان: حذف جریان انحرافی به رهبری احمدینژاد و اصلاحطلبان به رهبری خاتمی یکی دیگر از مقاصد اوست. انتخابات را به گونهای مدیریت کرده و میکند تا مشایی، هاشمی رفسنجانی و چهرههای شاخص اصلاحطلبان (خاتمی، عبدالله نوری، موسوی خوئینیها، و...) خود کاندیدا نشوند. «رسیدن به مقصود بدون پرداخت کمترین هزینه» پیامد این امر است. اما اگر مشایی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و... کاندیدا شوند، رد صلاحیت آنها برای او و نظام هزینهمند خواهد بود. با این حال، تا امروز، رد صلاحیت آنها قطعی است.
انتخابات مطلوب آیتالله خامنهای، رقابت میان کاندیدای اصولگرایان سنتی و جبهه پایداری است. رئیسجمهور مطلوب وی نیز به احتمال زیاد از درون ائتلاف «ولایتی- حداد عادل- قالیباف» برون خواهد آمد.
چهارم- ناتوانی از تصمیمگیری: آیتالله خامنهای ایران را به وضعیتی گرفتار کرده که متغیرهای خارجی نقشی اساسی در سرنوشت آن بازی میکنند. پرونده هستهای و مذاکرات حول آن با گروه ۵+۱ و آژانس بینالمللی انرژی هستهای، تحریمهای اقتصادی فلجکننده، سرنوشت سوریه، شعلهور کردن نزاع شیعه و سنی با دلارهای نفتی عربستان سعودی و قطر، و غیره، با سرعت بالا در حال حرکت هستند. تغییر هر یک از این متغیرها، بر سرنوشت ایران تأثیر چشمگیر خواهد داشت.
به عنوان مثال، اگر رژیم سوریه در این مدت سقوط کند، بسیاری از معادلات خامنهای به هم خواهد خورد. اگر تحریمهای اقتصادی افزایش یابند، بر مشکلات نظام- و به طریق اولی مردم- افزوده خواهد شد. ایران در سال ۲۰۱۱ در تولید خودرو در رده سیزدهم جهانی قرار داشت، اما در سال ۲۰۱۲ به رده هجدهم سقوط کرد. کاهش تولید در اثر تحریمها، همراه با بیکار شدن کارگران بود. درآمد صادرات نفتی ایران در سال ۱۳۹۰، حدود ۱۱۳ میلیارد دلار بود. سال ۱۳۹۱ به حدود ۵۰ میلیارد دلار کاهش یافت و برای سال ۱۳۹۲، دولت ۳۱ میلیارد دلار درآمد نفتی در بودجه در نظر گرفته است. درآمدی که مطابق تحریمهای به اجرا درآمده از ۱۸ بهمن ۹۱ نباید به ایران پرداخت شود. افزایش تحریمها میتواند به گونهای باشد که صادرات نفتی به ۳۱ میلیارد دلار هم نرسد. افزایش قیمت ارز، بیکاری گسترده، تورم تصاعدی و افزایش میلیونی فقر نسبی و مطلق، برخی از پیامدهای این امر خواهند بود.
در این شرایط به سرعت در حال تحول، آیتالله قادر به تصمیمگیری نیست. «توافق و سازش با دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا» یا «ایستادن در برابر آنها و قبول پیامدهای زیانبارش»، رئیسجمهورهای متفاوتی را طلب میکند.
متغیری داخلی هم در تصمیمگیری او مؤثر است: برنامه احمدینژاد (رجوع شود به مقاله «سه راهی احمدینژاد و قهرمانی سیاسی») و اصلاحطلبان. آیا احمدینژاد بر سر مشایی تا آخر خط خواهد رفت و از هیچ هزینهای - برای خود و نظام- دریغ نخواهد کرد؟ آیا خاتمی بدون توجه به رد صلاحیت، کاندیدا خواهد شد؟
پنجم- مطلوبیت تعداد زیاد کاندیداها: در این شرایط ، تعداد زیاد کاندیداها مطلوب است. چرا؟ برای اینکه در وضعیتی که باید با آرامش کامل طی شود، چگونه میتوان فضا را انتخاباتی کرد؟ ۵۰ کاندیدا از ۵۰ شهر و استان مختلف، حداقل توجه مردم شهر و استان فرد کاندید شده را جلب خواهد کرد که ممکن است رئیس جمهور همشهری ما باشد و وضع شهر/استان ما بهتر شود. به عنوان نمونه به کاندیداتوری «رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان» بنگرید. احتمال دارد مردم کردستان از خود بپرسند: آیا ممکن است برای اولین بار یک کرد رئیسجمهور ایران شود؟ پس باید به کمک او رفته و با رأی همه کردها، حداقل وزن اجتماعی خود را به رخ کشیم. اینک از همین زاویه به زادگاه تک تک کاندیداها بنگرید.
در عین حال، مسئله تعداد زیاد کاندیداها- اگر «مسئله» باشد- قابل حل است:
الف- بهرهبرداری از این امر حداقل تا زمان ثبتنام کاندیداها (۱۷ تا ۲۱ اردیبهشت)، مورد نیاز است. در این زمان، تعدادی از کاندیداها میتوانند کنارهگیری کرده و خواهند کرد.
ب- شورای نگهبان قطعاً تعدادی از دواطلبان را رد صلاحیت خواهد کرد.
پ- ممکن است برای رقابتی نشان دادن انتخابات، تعدادی از افراد بیخطر غیر رأیآور توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شوند.
نتیجه
همه چشم به انتظار خامنهای هستند. آیا او اجازه میدهد تا هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، ناطق نوری، مشایی و...کاندیدا شوند؟ فرض کنید خاتمی بر تمامی تردیدهایش(از جمله موافقت یا مخالفت موسوی و کروبی) فائق آید و این مسئله را هم نادیده بگیرد که در صورت پیروزی چه میتواند بکند (رجوع شود به مقاله «در صورت پیروزی در انتخابات، چه کاری از دست اصلاحطلبان بر میآید»). اما او به احتمال زیاد بدون اطمینان از تأیید صلاحیت شدن توسط شورای نگهبان، کاندیدا نخواهد شد. تأیید صلاحیت او از سوی شورای نگهبان نیز منوط به حکم حکومتی آیتالله خامنهای است. تیم پوتین- مدودف (احمدینژاد- مشایی) نیز در انتظار تصمیمگیری خامنهای است. تأیید صلاحیت مشایی نیز فقط و فقط با حکم حکومتی امکانپذیر است.
حال فرض کنید اصولگرایان بفهمند که علیاکبر ولایتی رئیس جمهور مقبول آیتالله خامنهای است. در این صورت، برخی از سر «تکلیف شرعی» و برخی دیگر از سر «ضرورت/ مصلحتسنجی» کنارهگیری خواهند کرد. هیچیک از کاندیداها در انتظار نظر امام زمان نیست- حتی مشایی که مدعی ارتباط مستقیم با اوست- همه در انتظار نظر آیتالله خامنهای هستند.
بسیاری از کاندیداها رسماً اعلام کردهاند که برای اعلام کاندیداتوری، پیشاپیش با «مقام معظم رهبری» دیدار کرده و بدون اذن رهبری وارد صحنه نشدهاند. حتی محسن رضایی اخیراً گفته است:
«حدود ۵۰ روز پیش با مقام معظم رهبری ملاقات داشتم و به ایشان عرض کردم که در صورتی که رئیسجمهور شوم، هماهنگترین دولت را با مقام معظم رهبری خواهم داشت.»
در رقابتهای سال ۱۳۸۴، هاشمی رفسنجانی سه بار اعلان کرد که اگر رئیسجمهور شود، تمامی وزرای خود را با نظر رهبری تعیین خواهد کرد.
اما اینک- هفتاد روز مانده به انتخابات- با تعداد زیادی کاندیدا روبهرو هستیم:
الف- اصولگرایان: علیاکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف، غلامعلی حداد عادل، محمدرضا باهنر، منوچهر متکی، یحیی آلاسحاق، محمدحسن ابوترابی فرد، مصطفی پورمحمدی، علی فلاحیان، محمد سعیدیکیا،علیرضا زاکانی، محسن رضایی، حسن سبحانی، مهدی چمران، سیدمحمد بیاتیان (رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان)، ارسلان فتحیپور(نماینده مجلس)، عباسعلی منصوری (نماینده مجلس)، و...
کاندیداهای احتمالی جبهه پایداری(باقری لنکرانی، سعید جلیلی و...) را هم باید به این لیست اضافه کرد.
ب- گروه احمدینژاد: کاندیدای اصلی احمدینژاد، اسفندیار رحیم مشایی است. اما ممکن است افراد دیگری چون غلامحسین الهام، نیکزاد و...نیز مد نظر قرار گیرند.
پ- اصولگرایان اصلاحطلب: محمد شریعتمداری، حسن روحانی، حسین کمالی، و...
ت- اصلاحطلبان: محمدرضا عارف، مصطفی کواکبیان، مهرعلیزاده، و...
البته هیچیک از اینها کاندیدای گروههای اصلی اصلاحطلب نیستند. کاندیدای حداکثری اصلاحطلبان سیدمحمد خاتمی است. کاندیدای حداقلی آنان نیز افرادی نظیر محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری، و... هستند. در عین حال، اگر هاشمی رفسنجانی کاندیدا شود، از حمایت گروههای اصلاحطلب برخوردار خواهد شد.
این مسئله- تعداد زیاد داوطلبان- گویی مسائل و مشکلاتی پدید آورده و موجب اعتراض برخی از اصولگرایان شده است. آیتالله محمد یزدی، از فقهای شورای نگهبان و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به این مسئله اشاره کرده و در نهم فروردین ۹۲ گفته است:
«امیدواریم این مسئله [انتخابات ریاست جمهوری] به خیر و سلامتی بگذرد و تلاش مسئولان عالی رتبه کشور به وسیله عمل به ارشادات رهبری به جایی برسد که تعدد کاندیداها کاهش یابد و بالطبع مشکلات هم کمتر خواهند شد وگرنه مشکلاتی بروز خواهد کرد.»
علیاکبر ولایتی نیز در ۱۴ فروردین ۹۲ گفته است:
«لازم نیست که هر فردی که احساس تکلیف میکند، حتماً رئیسجمهور شود و میتواند در وزارت یا در جای دیگری خدمت کند.»
بدین ترتیب، پرسش تغییر کرده است: چرا این همه کاندیدا برای ریاست جمهوری وجود دارد؟
پاسخ: برای اینکه هیچکس از نظر آیتالله خامنهای اطلاع نداشته و همه در انتظار «اشارات» او هستند تا تکلیف خود و نظام را بدانند. ضمن اینکه این وضعیت میتواند مطلوب او باشد. چرا؟
یکم- حماسه سیاسی: آیتالله خامنهای به دنبال برگزاری انتخاباتی با حداکثر مشارکت مردم است. از نظر او، هرچه میزان آرای ریخته شده به صندوقها بیشتر باشد، مدعای «مشروعیت مردمی نظام» موجهتر خواهد شد و او میتواند همچون همیشه ادعا کند که مردم مجدداً به جمهوری اسلامی رأی دادند. او در اول فروردین ۹۲ در مشهد گفت:
«انتخابات در کشور ما مظهر "حماسه سیاسی" است. مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثیر یکایک مردم در انتخاب مدیران کشور است... دشمنان ملت ایران همیشه سعی کردهاند انتخابات را از شور و هیجان بیندازند؛ برنامهریزی کردند که مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی باز بدارند؛ مردم را دلسرد کنند، مردم را ناامید کنند. همیشه دشمنان ما سعی کردند این انتخابات را بیرونق کنند... گسترش مشارکت و حضور گسترده مردم در انتخابات اهمیت دارد. شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی میتواند تهدیدهای دشمنان را بیاثر کند؛ میتواند دشمن را ناامید کند؛ میتواند امنیت کشور را تأمین کند.»
دوم- انتخابات بدون هزینه: تجربه انتخابات ریاست جمهوری ۷۶، ۸۰، ۸۴ و خصوصاً ۸۸، او را هوشیار کرده است. هدف او حضور اکثریت واجدین شرایط در پای صندوقها در ۲۴ خرداد ۹۲ است، نه نزاعهای گسترده و بسیج اجتماعی مردم در دوران قبل از انتخابات.
به همین دلیل، برخلاف دورههای قبل، تاکنون کمترین «اشارتی» از سویگیری آیتالله خامنهای مشاهده نشده است. پیامد مثبت این امر برای او، ممانعت از قطبی شدن جامعه حول کاندیدای «آقا» و کاندیدای رقیب بوده و خواهد بود.
او ماههای سپری شده را به گونهای مدیریت کرده که شاهد هیچ گونه تحرک از سوی مخالفان و ناقدان و رقبا نبوده و نیستیم. این هدف را تا انتها دنبال خواهد کرد.
سوم- حذف احمدینژاد و اصلاحطلبان: حذف جریان انحرافی به رهبری احمدینژاد و اصلاحطلبان به رهبری خاتمی یکی دیگر از مقاصد اوست. انتخابات را به گونهای مدیریت کرده و میکند تا مشایی، هاشمی رفسنجانی و چهرههای شاخص اصلاحطلبان (خاتمی، عبدالله نوری، موسوی خوئینیها، و...) خود کاندیدا نشوند. «رسیدن به مقصود بدون پرداخت کمترین هزینه» پیامد این امر است. اما اگر مشایی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و... کاندیدا شوند، رد صلاحیت آنها برای او و نظام هزینهمند خواهد بود. با این حال، تا امروز، رد صلاحیت آنها قطعی است.
انتخابات مطلوب آیتالله خامنهای، رقابت میان کاندیدای اصولگرایان سنتی و جبهه پایداری است. رئیسجمهور مطلوب وی نیز به احتمال زیاد از درون ائتلاف «ولایتی- حداد عادل- قالیباف» برون خواهد آمد.
چهارم- ناتوانی از تصمیمگیری: آیتالله خامنهای ایران را به وضعیتی گرفتار کرده که متغیرهای خارجی نقشی اساسی در سرنوشت آن بازی میکنند. پرونده هستهای و مذاکرات حول آن با گروه ۵+۱ و آژانس بینالمللی انرژی هستهای، تحریمهای اقتصادی فلجکننده، سرنوشت سوریه، شعلهور کردن نزاع شیعه و سنی با دلارهای نفتی عربستان سعودی و قطر، و غیره، با سرعت بالا در حال حرکت هستند. تغییر هر یک از این متغیرها، بر سرنوشت ایران تأثیر چشمگیر خواهد داشت.
به عنوان مثال، اگر رژیم سوریه در این مدت سقوط کند، بسیاری از معادلات خامنهای به هم خواهد خورد. اگر تحریمهای اقتصادی افزایش یابند، بر مشکلات نظام- و به طریق اولی مردم- افزوده خواهد شد. ایران در سال ۲۰۱۱ در تولید خودرو در رده سیزدهم جهانی قرار داشت، اما در سال ۲۰۱۲ به رده هجدهم سقوط کرد. کاهش تولید در اثر تحریمها، همراه با بیکار شدن کارگران بود. درآمد صادرات نفتی ایران در سال ۱۳۹۰، حدود ۱۱۳ میلیارد دلار بود. سال ۱۳۹۱ به حدود ۵۰ میلیارد دلار کاهش یافت و برای سال ۱۳۹۲، دولت ۳۱ میلیارد دلار درآمد نفتی در بودجه در نظر گرفته است. درآمدی که مطابق تحریمهای به اجرا درآمده از ۱۸ بهمن ۹۱ نباید به ایران پرداخت شود. افزایش تحریمها میتواند به گونهای باشد که صادرات نفتی به ۳۱ میلیارد دلار هم نرسد. افزایش قیمت ارز، بیکاری گسترده، تورم تصاعدی و افزایش میلیونی فقر نسبی و مطلق، برخی از پیامدهای این امر خواهند بود.
در این شرایط به سرعت در حال تحول، آیتالله قادر به تصمیمگیری نیست. «توافق و سازش با دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا» یا «ایستادن در برابر آنها و قبول پیامدهای زیانبارش»، رئیسجمهورهای متفاوتی را طلب میکند.
متغیری داخلی هم در تصمیمگیری او مؤثر است: برنامه احمدینژاد (رجوع شود به مقاله «سه راهی احمدینژاد و قهرمانی سیاسی») و اصلاحطلبان. آیا احمدینژاد بر سر مشایی تا آخر خط خواهد رفت و از هیچ هزینهای - برای خود و نظام- دریغ نخواهد کرد؟ آیا خاتمی بدون توجه به رد صلاحیت، کاندیدا خواهد شد؟
پنجم- مطلوبیت تعداد زیاد کاندیداها: در این شرایط ، تعداد زیاد کاندیداها مطلوب است. چرا؟ برای اینکه در وضعیتی که باید با آرامش کامل طی شود، چگونه میتوان فضا را انتخاباتی کرد؟ ۵۰ کاندیدا از ۵۰ شهر و استان مختلف، حداقل توجه مردم شهر و استان فرد کاندید شده را جلب خواهد کرد که ممکن است رئیس جمهور همشهری ما باشد و وضع شهر/استان ما بهتر شود. به عنوان نمونه به کاندیداتوری «رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان» بنگرید. احتمال دارد مردم کردستان از خود بپرسند: آیا ممکن است برای اولین بار یک کرد رئیسجمهور ایران شود؟ پس باید به کمک او رفته و با رأی همه کردها، حداقل وزن اجتماعی خود را به رخ کشیم. اینک از همین زاویه به زادگاه تک تک کاندیداها بنگرید.
در عین حال، مسئله تعداد زیاد کاندیداها- اگر «مسئله» باشد- قابل حل است:
الف- بهرهبرداری از این امر حداقل تا زمان ثبتنام کاندیداها (۱۷ تا ۲۱ اردیبهشت)، مورد نیاز است. در این زمان، تعدادی از کاندیداها میتوانند کنارهگیری کرده و خواهند کرد.
ب- شورای نگهبان قطعاً تعدادی از دواطلبان را رد صلاحیت خواهد کرد.
پ- ممکن است برای رقابتی نشان دادن انتخابات، تعدادی از افراد بیخطر غیر رأیآور توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شوند.
نتیجه
همه چشم به انتظار خامنهای هستند. آیا او اجازه میدهد تا هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، ناطق نوری، مشایی و...کاندیدا شوند؟ فرض کنید خاتمی بر تمامی تردیدهایش(از جمله موافقت یا مخالفت موسوی و کروبی) فائق آید و این مسئله را هم نادیده بگیرد که در صورت پیروزی چه میتواند بکند (رجوع شود به مقاله «در صورت پیروزی در انتخابات، چه کاری از دست اصلاحطلبان بر میآید»). اما او به احتمال زیاد بدون اطمینان از تأیید صلاحیت شدن توسط شورای نگهبان، کاندیدا نخواهد شد. تأیید صلاحیت او از سوی شورای نگهبان نیز منوط به حکم حکومتی آیتالله خامنهای است. تیم پوتین- مدودف (احمدینژاد- مشایی) نیز در انتظار تصمیمگیری خامنهای است. تأیید صلاحیت مشایی نیز فقط و فقط با حکم حکومتی امکانپذیر است.
حال فرض کنید اصولگرایان بفهمند که علیاکبر ولایتی رئیس جمهور مقبول آیتالله خامنهای است. در این صورت، برخی از سر «تکلیف شرعی» و برخی دیگر از سر «ضرورت/ مصلحتسنجی» کنارهگیری خواهند کرد. هیچیک از کاندیداها در انتظار نظر امام زمان نیست- حتی مشایی که مدعی ارتباط مستقیم با اوست- همه در انتظار نظر آیتالله خامنهای هستند.
بسیاری از کاندیداها رسماً اعلام کردهاند که برای اعلام کاندیداتوری، پیشاپیش با «مقام معظم رهبری» دیدار کرده و بدون اذن رهبری وارد صحنه نشدهاند. حتی محسن رضایی اخیراً گفته است:
«حدود ۵۰ روز پیش با مقام معظم رهبری ملاقات داشتم و به ایشان عرض کردم که در صورتی که رئیسجمهور شوم، هماهنگترین دولت را با مقام معظم رهبری خواهم داشت.»
در رقابتهای سال ۱۳۸۴، هاشمی رفسنجانی سه بار اعلان کرد که اگر رئیسجمهور شود، تمامی وزرای خود را با نظر رهبری تعیین خواهد کرد.