بیمارستانها در پایتخت ایران همیشه محل مناقشه بودند. از ماجرای زبالههای خطرناکی که تولید میکنند و تفکیکشان به عنوان مسئلهای حل ناشده میان شورای شهر و شهرداری و وزارت بهداشت باقی مانده، گرفته تا آداب پذیرش و ترخیص بیماران.
سال گذشته بود که کارکنان بیمارستانی در تهران یکی از بیماران ترخیص شده را گوشه بزرگراه در شهر بزرگ رها کردند و سیلی از انتقاد به سوی مسئولان سلامت و بهداشت ایران سرازیر شد.
پیش از این موضوع زیرمیزی گرفتن برخی پزشکان و مسئولان بعضی بیمارستانها و کلینیکهای درمانی مطرح شده بود و در هفتههای گذشته هم از پدیدهای رونمایی شد که به عنوان گروگانگیری اجساد بیماران فوت شده در بیمارستان از آن یاد میشود.
مسئولان بعضی بیمارستانها این طور که مطبوعات و خبرگزاریها گزارش دادهاند پیکر بیماران فوت شده را در سردخانه نگاه میدارند تا اول با خانواده و همراهان آن تسویه حساب کنند. در مواردی مثل تجربه محمد بیمارستان حتی هزینه ابزاری را که در اتاق عمل مصرف کرده از همراهان بیمار میخواهد. چه بیمار مرده باشد و چه جان سالم به در برده باشد:
«سه ماه پیش چهار ماه پیش اتفاق افتاد. مادر خانم یکی از دوستان خودم عمل قلب انجام داد. عمل قلب باز. توی بیمارستان مسیح دانشوری. یکی دو روز میگذرد به اینها زنگ میزنند که تشریف بیاورید این بنده خدا فوت کرده. آنها مراجعه میکنند میگویند چه شده. میگوید این که حالش خوب بود هیچ مشکلی نداشت. هیچ دلیل خاصی هم نداشته. دکترها همه شان میگویند ما ماندیم نمیدانیم به چه علت بوده. حالا بنده خدا فوت کرد. قرار شد که منتقلش کنند ببرند برای دفن. که ما فردای روزی که فوت کرد مراجعه کردیم به بیمارستان. لیست خیلی بلندبالایی از تجهیزاتی که استفاده کردند در اتاق عمل آنها ارائه دادند. که نزدیک به ۱۰ میلیون تومان. یازده میلیون تومان میشد. گفتند که این ملزومات درعمل استفاده شده و شما باید هزینهاش را بدهید. مراجعه میکنیم و چند نفر از دوستان دور هم جمع میشویم و پول را تهیه میکنیم و میریزیم به حساب بیمارستان تا آن گواهی انتقال جسد را بیمارستان میدهد.»
بسیاری از شهروندان میگویند تا بیمارستانها پول نگیرند اساساً کاری برای بیمار و خانواده اش نمیکنند:
«تا پول ندهی کاری برایت نمیکنند. چون برای یکی از دوستان خودمان که رفته بودیم کسی اینجا نداشت. بیمارستان برده بودند بیمارستان خصوصی و من وقتی رفتم ملاقاتش دیدم هزینه بیمارستان را نوشتهاند گذاشته اند بالای سرش که حتما باید این مبلغ را تسویه کنید و این قدر مبلغ هم به حساب بریزید تا ما بقیه کارها را برایشان انجام دهیم.»
هلن از تهران با ما همراه شده و میگوید در بعضی بیمارستانهای دولتی ایران حتی از بیمار و یا همراه او میخواهند که کارهای مربوط به پرستاری را انجام دهد.
«بیمارستانهای دولتی آنقدر که باید به بیمار توجه نمیشود و من خودم یک موردی تجربه دارم که مادرم بستری بود در بیمارستان و هنوز کامل به هوش نیامده بود. یک کاری را باید انجام میدادند. به نظر من یک کار تخصصی بود. نیمه تخصصی. کاری بود که پرستار باید انجام میداد ولی خب پرستار از من خواست که آن کار را برای مادرم انجام دهم. گفتم من نمیتوانم. به خاطر این که بلد نیستم. بعد متوجه شدم رفتار آن پرستار زیاد جالب نبود. یعنی احساس میکنم در بیمارستانهای دولتی گاهی پرسنل از همراه مریض می خواهند که یک بخشهایی از وظایف آنها را به جای آنها انجام بدهند.»
پایتخت ایران با دهها بیمارستان تخصصی و عمومی پذیرای جمع بزرگی از بیماران شهر بزرگ است. با اینحال مشکل بتوان گفت در سالهای اخیر دستگاهها و خدمات بیمارستانی گسترش پیدا کرده باشد. یک شهروند دیگر در تهران:
«کلاً آن جاهایی که یک خورده دولتی است، یک خورده نیمه دولتی است، مثلاً درمانگاههای بیمارستانهایی که وابسته به شهرداری اند یا آموزش وپرورش. به لحاظ برخوردی و اینها باید بگویم واقعاً خیلی جالب نیست. کلاً برایشان اهمیت ندارد برای اینکه بحثهای اقتصادی برایشان مطرح است. مهم نیست که مریض چقدر راضی برود بیرون یا نرود.»
این شهروند از تجربهاش در بیمارستانهای دولتی می گوید از معطل شدنها و بیپاسخ ماندنها:
«پای مادرم شکسته بود. رفته بودیم بیمارستان دولتی. عملاً یک روز کامل آنجا معطل بودیم تا بیایند رسیدگی کنند. معمولاً پزشک متخصص ندارند و یا اگر داشته باشند پزشکانی نمیتوانند چون سرشان آنقدر شلوغ است که چند تا مریض را با هم هندل میکنند.»
با همه اینها همیشه پای تجربههای خوب هم در میان است. از میان بیمارستانهای تهران هم حتماً تعدادی وظایف خود را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند و بیمارانی هم چنین تجربههای سالم و خوبی از بیمارستان دارند. شهروندانی مثل این مرد:
«من خودم تجربه ای که دارم این است که مجبور شدم به طور اتفاقی وارد بیمارستان شود. چیزی که فکر نمی کردم برای من اتفاق افتاده بود و نه تنها معطل نکردند و مشکل ایجاد نشد و پول نخواستند بلکه حتی آن پزشکی که آنجا بود کمک من کرد که مادرم برود و بیمه را برایم بگیرد و من تحت پویش بیمه خدمات درمانی هم قرار بگیرم. بیمارستان شریعتی بود و خیلی اتفاقی این اتفاق برای من افتاد و آن نزدیک بودم و رفتم آنجا.»
وزیر بهداشت در گفتگو با تلویزیون دولتی کشور ضعف ارائه خدمات، زیرمیزی گرفتن و به گروگان گرفتن پیکر بیماران فوت شده را غیراخلاقی و ممنوع اعلام کرده بود:
«ممکن است یک همچو اتفاقی بیافتد. ولی خب این زشتترین کاری هست که ممکن است انجام شود. به نوعی گروگان گیری متوفی است برای دریافت وجه که خب به هیچ وجه قابل قبول نیست و همین جا اعلام میکنم کلیه مراکز دولتی و خصوصی اگر مبادرت به نگهداری متوفی کنند به خاطر پرداخت هزینه مجرم اند و کسی که شکایت میکند خود وزارت بهداشت است.»
با وجود این اما اینجا و آنجا هربار اخباری از نارضایتی از وضعیت بیمارستانها در ایران منتشر میشود. آیا درمان وخدمات بیمارستانی در ایران به اخلاقیات پزشکی پایبند است؟
سعید پیوندی، جامعه شناس، از تضعیف شدن اخلاقیات در روند درمان در ایران میگوید:
«مسئله درمان و پزشکی از شروع فعالیت های پزشکی در تاریخ بشریت همیشه با این بعد همزمان اخلاقی، علمی و اقتصادی تواماً مواجه بوده. آن چیزی که به نظر من در ایران آسیب دیده در سالهای اخیر به خصوص این است که با پیشرفت اخلاق سوداگرانه در جامعه ما و ضعیف شدن عمومی اخلاق به نظر میرسد که اخلاق پزشکی هم به نوعی دچار همین سقوط عمومی شده و بیمارستان، مراکز پزشکی یا پزشکان خیلی کمتر به سوگند خودشان و آن وظیفه اخلاقی که در مقابل بیمار دارند پایبند هستند یا خیلی کمتر متاسفانه رعایت میکنند. یک بعد دیگری هم که نباید در شرایط ایران نادیده گرفت این است که از آنجایی که تامین اجتماعی آن گونه که در خیلی از کشورهای دیگر وجود دارد شامل همه در ایران نمیشود یا به اندازه کافی گسترده نیست، همین باعث میشود که رابطه پولی در کار پزشکی رابطه بسیار اساسی شود و گاه حتی هزینههای درمان به طور غیرقانونی از آن چیزی که در ایران اسمش را زیرمیزی میگذارند و همه اینها باعث شده که به نوعی این بعد اخلاقی در درمان به شدت تضعیف شود.»