خیابان انقلاب؛ راسته کتابفروشها. روبهروی دانشگاه ۸۲ ساله تهران، بزرگترین مرکز آموزش عالی در ایران. جایی که اگر دانشجویانش فقط به این طرف خیابان بیایند، کاملاً ممکن است که رساله و پایاننامه فوقلیسانس یا دکترای خود را سفارش بدهند.
این بخشی از تهران است که فروشندگان پایاننامه و رساله دکترا از همه عابران درباره مدرک تحصیلیشان میپرسند. جایی که آزادانه کالایی به نام پایاننامه و مقاله تحقیقی تبلیغ و برای آن مشتری جمع میشود.
کافی است بگویید دانشجو هستید. حتی اگر بگویید هنوز برای پایاننامه زود است باز هم فروشندگان آیندهنگری خواهند کرد. آنها دور شما جمع میشوند و در حالی که تراکتهای تبلیغاتی دست عابران دیگر میدهند بر سر پایاننامه شما هم مذاکره میکنند، آزادانه و در روز روشن:
«الان شاید نداشته باشیم اما ترم بعدی شاید داشته باشیم. آره به جان مادرم... رشتهتون چیه؟ ترم آخری الان یا ترم دویی؟ از پایان نامهات دفاع کردی، مقاله هم از آن درآوردی؟ چاپش نکردی؟ برای رزومه دکترا نمیخواهی کتاب چاپ کنی؟ نگران نباش... الان چاپ کتاب میخواهی یا نه؟ کتاب برایت چاپ میکنیم... چیزی نیست. مجوزش را داریم. هم با مجوز وزارت ارشاد برایت چاپ میکنیم، هم مجوز کتابخانه ملی. کار شاقی نمیخواهیم انجام دهیم. شما مجوز ندارید، ما داریم؛ همین. تو پایاننامه نوشتی و میخواهی تبدیل به کتاب کنی، مجوز چاپ نداری اما ما مجوز را داریم»
آنها مجوز را دارند. چگونه و از کجا؟ کسی نمیداند. مجوز معتبر است یا تقلبی باز هم کسی نمیداند. آنچه همه میدانند این است که این روزها پاساژها، بازارچهها و زیرزمینهای خیابان انقلاب محل خریدوفروش پایاننامه است. رقابت سنگین و قیمتها بسیار متنوع است. از یک میلیون تا هفت هشت میلیون تومان.
مؤسسات زیادی وجود دارند که آشکارا و با تابلو و تشکیلات، به تهیه و فروش پایاننامهها و رسالهها مشغولند. خیلیهاشان مدعی هستند که پایاننامهها با همکاری بعضی استادان دانشگاهها نوشته میشود و هر مؤسسه هم موسسه دیگر را متقلب و پایاننامههایش را کپی یا بیارزش میداند.
«پایاننامههاشان معلوم نیست. خدا میداند کپی است یا نه! چاپ کتاب داری؟ پایاننامه را نوشتی؟ میشود تشریف بیاورید؟ ما خودمان چاپ کتاب داریم، تشریف بیاورید.»
بازار پایاننامه در خیابان انقلاب، این روزها شما را به یاد بازار ارز در چهارراه استانبول میاندازد:
«اینکه میگوید ۲۰۰ نفر داریم، ۸۰ نفر داریم، فقط ۴۰ نفر دارند، فقط ۴۰ نفر... وقتی [پایاننامه] را دادی، باید شش ماه بدوی تا تحویل دهد. چون قیمت پایین میدهد میگویم، وگرنه آقایی پایاننامه به ما داده بود. رشته برق؛ قدرتی، قدرتی دو و ۲۰۰، دو و ۵۰۰ پول پایاننامهاش است، گفت دادهام به... یک [میلیون] تومان. گفتم برو، گفت چرا؟ گفتم هیچ، برات سه میلیون در میآید حالا برو قرارداد رو ببند.»
این وضعیت چه تأثیری بر اعتبار نهادهای علمی و دانشگاههای ایران در جهان خواهد داشت؟ امیرحسین گنجبخش، فیزیکدان و رئیس بخش بیوفیزیک در موسسه ملی درمان و بهداشت آمریکا در واشینگتن :
«حتما تأثیر بسیار بدی حواهد داشت. به خاطر اینکه یک سلسله اتفاقاتی در چند سال گذشته افتاده، که موجب شده اعتماد لازم به کیفیت علم در ایران، زیر پرسش برود. یک ماه پیش ۵۸ مقاله به ظاهر علمی، پس فرستاده شد و از ذیل [مقالات] علمی خارج شد، به خاطر اینکه اینها را به چند گونه مختلف با تقلب چاپ کرده بودند، رونویسی کرده بودند. چون هر مقاله علمی محتاج بازبینی توسط افراد همردیف و همرده و همسطح است که ارزش علمیاش تعیین شود. ۵۸ مقاله را به این صورت ظاهراً به چاپ رسانده بودند، که افرادی که این مقالات را بازبینی کرده بودند، در اصل خود نویسندگان مقاله بودند.»
او آنچه را که درست در برابر در اصلی دانشگاه تهران، هر روز در حال رخ دادن است خطرناک میداند:
«متأسفانه نه در مثلاً فلان دانشگاه کوجک فلان شهرستان، که بلکه در قدیمیترین مرکز علمی ایران، دانشگاه تهران، اتفاق میافتد. این بسیار بسیار خطرناک است؛ برای آبرو و حیثیت علمی ایران، و همچنین برای آن بخش از پژوهشگران صادق و پرکاری که با شرایط سخت و با بودجه بسیار کم، به تحقیقات مشغولند و مقالات بسیار خوبی هم چاپ میکنند.»
به این ترتیب بخشی از پروپوزالهای دانشگاهی در ایران را کسانی مینویسند و سامان میدهند که به گزارش روزنامه قانون حتی نمیتوانند کلمه پروپوزال را به درستی تلفظ کنند. اتفاقی که البته سعید پیوندی، جامعهشناس در حوزه آموزش آن را چندان تازه نمیداند:
«حدود ۱۵ تا ۲۰ سال است که این رویه به به تدریج گسترش پیدا کرده و این فقط یکی از اشکال فساد علمی است که در ایران وجود دارد. اشکال دیگری هم وجود دارد، مثل خرید و فروش مدرک یا خرید و فروش پذیرش، سهمیههای با تقلب، بورس دکترای با تقلب؛ همه اینها در حقیقت اشکال یک ناهنجاری بزرگی هستند که به درون محیطهای علمی ایران رخنه کرده و متأسفانه فسادی که در جامعه شاهد آن بودیم، به تدریج وارد محیطهای دانشگاهی شده، و با توجه به اینکه متأسفانه بخشی از استادان و تعداد زیادی از دانشجویان با این رویه و با این سبک عادت کردهاند، وزارت علوم حتی اگر بخواهد هم متأسفانه کار زیادی در این شرایط نمیتواند بکند.»
ماجرای خرید و فروش پایاننامههای دانشگاهی در خیابانهای تهران اما در سالهای اخیر چنان بالا گرفت که حتی هفتهنامه علمی ساینس هم درباره آن مقالهای منتشر کرد. آیا وزارت علوم قرار نیست اقدامی برای تغییر وضعیت کسب و کار پایاننامههای دانشگاهی بکند؟
معاون پژوهشی وزیر علوم چندی پیش پاسخ این پرسش را داد. او گفت: «آمار دقیقی از خرید و فروش پایاننامه در کشور وجود ندارد و دانشگاهها هم به خودی خود نمیتوانند با شرکتهای پایاننامهنویسی برخورد کنند، بلکه این دستگاههای قانونی هستند که باید وارد این موضوع شوند».
امیرحسین گنجبخش، رئیس بخش بیوفیزیک در مؤسسه ملی درمان و بهداشت آمریکا، در این باره میگوید:
«در کشورهایی که این موضوع برای آنها مهم است، مثلاً در محلی که من کار میکنم، انستیتوی ملی بهداشت آمریکا، دفتری هست به نام دفتر درست بودن و اخلاقی بودن تحقیقات؛ که تحقیقات به صورت اخلاقی صورت میگیرد، چون جنبههای بسیار متعددی دارد. این دفتر بسیار سختگیر است و اگر کسی را بگیرند، واقعاً از دنیای علم بیرونش میکنند. تازه اگر به دلایل مختلف زندانش نکنند. ولی خب در ایران ظاهراً این موضوع را جدی نمیگیرند، و مسابقهای به وجود آمده که متأسفانه دودش به چشم دانشجویان، و محققان صادق و پر کار میرود، و احتمالاً استخدام آنها و آمدنشان به خارج را هم مورد پرسش قرار خواهد داد. چون به هر حال وقتی کشوری چنین شهرتی پیدا کند، که مدارکش با تقلب صورت میگیرد، بنده نوعی که بخواهم آنها را استخدام کنم، به آن مدرک زیاد اهمیت نمیدهم، و با توجه به رقابت بزرگی که بین کشورهای مختلف برای آمدن به کشورهایی مثل آمریکا و گرفتن موقعیتهای تحصیلی وجود دارد، فقط کشور هند و چین را در نظر بگیرید و ببینید چه خبر است، به همین دلیل موقعیت ایرانیها و اعتبار آنها بسیار ضعیف خواهد شد.»
اگرچه چندی پیش رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران خرید و فروش مقاله، پایاننامه و مدرک تحصیلی دانشگاهی را جرم دانسته و خواستار برخورد جدی با آن شده بود اما همچنان آنچه در خیابان انقلاب جریان دارد، نام دیگری جز خرید و فروش پایاننامه ندارد. آنچه سعید پیوندی، جامعهشناس در حوزه آموزش آن را شکست جامعه علمی ایران ارزیابی میکند:
«این نوعی شکست برای دانشگاه، محیط علمی و اعتبار دانشگاهی در داخل و خارج از ایران است، و این شکست بیشتر نمادین است اخلاقی است. اما به نظر من بعد بزرگتر این آسیب برمیگردد به سرنوشت تحقیق و باور به اهمیت کار تحقیق در محیطهای علمی، و لطمهای که چنین وضعیتی به اوضاع علمی ایران میزند.»
از روزگار دود چراغ خوردن تا حالا که میشود پایاننامه دانشگاهی را سفارش داد، اگر چه ارزش علم همچنان ثابت مانده اما ظاهراً بهای آن برای بسیاری از جویندگانش تغییر کرده است.