جشنواره آوینیون و نقش و اهمیتش را در هنرهای نمایشی جهان نمیتوان انکار کرد؛ دعوت از نزدیک به پنجاه نمایش غالباً عظیم و چندنفره از کشورهای مختلف جهان (از مصر تا بنگلادش) و در کنار آن اجرای ۱۳۳۶ نمایش در بخش حاشیهای که« Off» نامیده میشود، حکایت از بزرگی و عظمت جشنوارهای دارد که هر سال در ماه ژوئیه- یک ماه پیش از جشنواره رقیبش در ادینبورگ اسکاتلند -برگزار میشود و نزدیک به یک ماه تمام، یک شهر تاریخی زیبا را به جشن بزرگی برای تئاتر، رقص، موسیقی، باله، اپرا و سیرک بدل میکند.
جشنواره ادینبورگ یک بار در سال ۲۰۰۸ به ایران توجه نشان داد؛ با دعوت از «کشتی شیطان» اثری از آتیلا پسیانی و «تعزیه» ویدئو- چیدمانی از عباس کیارستمی. اما جشنواره آوینیون به رغم دعوت از نمایشهایی از کشورهای کمتر مطرح در عرصه هنرهای نمایشی - نظیر بنگلادش- از ابتدا توجهی به هنرهای نمایشی ایران نشان نداده است. در طول شصت و نه سال برگزاری جشنواره آوینیون تنها یک بار یک گروه ایرانی به این جشنواره دعوت شده است: یک گروه موسیقی با نوازندگی حسین ملک، اسدالله ملک و جمشید شمیرانی در سال ۱۹۷۱ یک بار هم اثری از رضا براهنی در سال ۲۰۰۴ توسط یک گروه فرانسوی اجرا شده است.
همه این بیتوجهی در حالی است که از اواخر دهه چهل شمسی تاکنون، تئاترهای مدرن دیدنیای در ایران خلق شده که در جشنوارههای مختلف جهانی هم تحسین شدهاند.
اما اولیویه پی، فرمانروای بیچون و چرای جشنواره آوینیون، ظاهراً توجهی به تئاتر ایران ندارد. امسال یکی از کارگردانان تئاتر ایران، امیر رضا کوهستانی در آوینیون بود، اما او که در چندین جشنواره جهانی اجرا داشته، در آوینیون به عنوان تماشاگر حضور داشت و علاقه شخصیاش برای دیدن تئاتر، او را به این شهر تاریخی کشانده بود. کوهستانی آوینیون را «یک دایره بسته» میخواند.
اما بخش جنبی جشنواره در واقع در تقابل با این دایره بسته به وجود آمد. نقطه آغاز بخش «off» زمانی بود که عده ای دیدند در این دایره بسته راهی ندارند و خودشان دست به کار شدند و با کرایه تالار نمایششان را اجرا کردند. همین اتفاق در بخش فرینج ادینبورگ هم افتاد، اما حالا هر دو این بخشهای حاشیهای، پس از دههها، اهمیت و اعتبار خاص خود را دارند. با این حال گروههای تئاتری داخل ایران در این سالها رغبتی به کرایه یک تالار و شرکت در بخشهای جنبی آوینیون و ادینبورگ نشان ندادهاند که میتواند دو علت داشته باشد: عدم اطلاع از ساز و کار این بخشها و این که هر گروهی خود میتواند با کرایه یک تالار در این جشنوارهها شرکت کند، و دلیل دوم، احتمالاً ترس از خرجهای اقامت و سفر که میتواند بیش از درآمد آنها از فروش بلیت باشد.
به نظر میرسد گروههای مستقل ایرانی برای شرکت در آوینیون و ادینبورگ نیاز به کمک دولتی دارند؛ کمکی که از آنها دریغ میشود.
با این حال یک گروه کوچک از داخل ایران امسال در جشنواره آوینیون شرکت کرد؛ هرچند تنها به سه روز آخر جشنواره رسید و فرصت تبلیغ و ثبت در کتابچه جشنواره را نداشت. این نمایش که در ابتدا با حمایت یونسکو شکل گرفته، «روزی قاصدکی میآید» نام داشت؛ اثری از سحر شاهگلدی و مانلی وفاداری، کار ترکیبی با عروسک که در آن داستان دختری روایت میشود که سرخوش از زندگیاش لذت میبرد تا این که یک نیروی اهریمنی برای او مرز جغرافیایی تعیین میکند. نمایش مضمونی درباره صلح دارد و قرار است به زودی در پاریس و نیویورک اجرا شود.
اما ایرانیهای خارج از کشور حضور فعالتری در جشنواره آوینیون داشتند. پدرو کدیور که درایران متولد شده و از شانزده سالگی ساکن فرانسه است، اجرایی داشت در بخش اصلی جشنواره به نام «بام های اضافی».
در بخش جنبی آوینیون امسال، آیدا اصغرزاده نمایشنامهنویس و بازیگر مقیم پاریس، به مانند سال قبل نمایش «شعلهور» را اجرا کرد؛ اثری درباره عشق در جنگ اول جهانی و تلخی و مصیبتهای آن.
سوسن شمس هم که در پاریس اقامت دارد فیلم مستندی به نام «دیار فراموش شده» را با یک کنسرت فلامنکو از یک گروه اسپانیایی ترکیب کرده بود تا معماری نائین و نوستالژی حاکم بر این شهر فراموش شده را با آوازهای حزنانگیز آندلوسی پیوند بزند.
مینا کاوانی بازیگر ایرانی هم که به تازگی در فیلم گل سرخ ساخته سپیده فارسی بازی کرده بود، در یک نمایش تکنفره با عنوان «مالینا» ایفای نقش میکرد؛ اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته اینگوبورگ باخمن، نویسنده اتریشی.