لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۷:۵۷

حامد رجبی: طبقه متوسط خود بحران است


 «پریدن از ارتفاع کم» به کارگردانی حامد رجبی
«پریدن از ارتفاع کم» به کارگردانی حامد رجبی

مهمترین رویداد هفته گذشته سینمای جهان برگزاری شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم برلین بود. علاوه بر فیلم «تاکسی» که برای دومین بار پس از فیلم «جدایی نادر از سیمین» خرس طلایی را برای سینمای ایران به ارمغان آورد و با تحسین زیاد منتقدان خارجی حاضر در جشنواره هم روبه‌رو شد، یک فیلم دیگر ایرانی هم از جشنواره برلین جایزه گرفت. فیلم «پریدن از ارتفاع کم» که در بخش پانوراما به نمایش درآمد و جایزه فیلم برگزیده فیپرشی، فدراسیون بین‌المللی منتقدان سینما در این بخش را دریافت کرد.

این فیلم با بازی نگار جواهریان و رامبد جوان، داستان زن جوانی را روایت می‌کند که در چهارمین ماه بارداری‌اش متوجه مرگ جنین درون شکمش می‌شود. این اتفاق باعث ایجاد تحولات روحی و روانی در او می‌شود. حامد رجبی کارگردان این فیلم با ساخت آن نخستین تجربه فیلم‌سازی بلندش را به تهیه‌کنندگی مجید برزگر پشت سر گذاشته است.

با او در حاشیه جشنواره فیلم برلین و پس از نمایش فیلمش گفت‌وگو کردم و نخست از او درباره سوابق فعالیتش در سینما پرسیدم.

please wait

No media source currently available

0:00 0:10:59 0:00
لینک مستقیم


حامد رجبی: من از سال ۷۷ وارد سینمای جوان شدم و از آن موقع تا الان فیلم ساختم، دانشگاه رفتم، سینما خواندم. هشت فیلم کوتاه داستانی ساختم و یک مستند بلند. تیزر و فیلم صنعتی و در نوشتن فیلمنامه دو فیلم «فصل باران‌های موسمی» و «پرویز» با مجید برزگر همکاری کردم.

به خاطر همین است که به نظر می‌رسد مقداری از نوع همان سینمای فیلم‌های «پرویز» و «فصل باران‌های موسمی» در این فیلم هست ؟

خب به هر حال آن فیلم‌ها از من جدا نیست. یعنی من هنوز همان ‌آدم هستم؛ همان آدمی که در نوشتن پرویز و فصل‌ باران‌های موسمی مشارکت داشتم. البته فیلمنامه این فیلم قبل از پرویز نوشته شد. بعد از فصل باران‌های موسمی و قبل از پرویز.

حامد رجبی نفر سوم از راست
حامد رجبی نفر سوم از راست

این نوع سینما را در سال‌های اخیر در سینمای ایران کمتر می‌بینیم. اما شما همراه آقای برزگر به نظر می‌رسد در حال دنبال کردن این نوع سینما هستید. چه چیزی از بطن جامعه می‌گیرید که به این حالت شورش شخصیت‌هایتان در فیلم‌ها می‌رسید؟

اگر بخواهم خودآگاهش کنم در کلمه بیاورم احتمالا‌ً چیز سختی می‌شود. شاید به هر حال یک قسمتی از این دارد در ناخودآگاه ما اتفاق می‌افتد. ولی وقتی که حرکت‌های جمعی خیلی اتفاق نمی‌افتد حرکت‌های فردی‌اند که با ارزش می‌شوند. اینها در هر چیزی نمود دارند. در «پریدن از ارتفاع کم» به طور مشخص این نمودش در زندگی روزمره است. و فشاری که زندگی روزمره به یک آدم می‌آورد. یک آدم دیگر جایی تصمیم می‌گیرد که دیگر به آن هرروزگی یا روزمرگی تن ندهد.

البته ما از سابقه روزمرگی در فیلم کمتر می‌بینیم و به نظر می‌رسد همان خبر مردن جنین درون شکم تلنگری هست برای اینکه ظاهرا‌ً شخصیت به چنین واکنشی برسد.

روزمرگی را در سینما همیشه با تکرار اتفاقات روزمره عادت داریم ببینیم. نمونه‌های درخشانش «طبیعت بی‌جان» ساخته سهراب شهید‌ثالث است. ولی جدا از نمایش روزمرگی که تکرار عنصر اصلی آن است، مناسبات زندگی روزمره هم خیلی مهم است. مناسبات زندگی روزمره، تکرارش در روابط زن و شوهر، در روابط والدین و فرزند در روابط ما و دوستان مان و در روابط مان در محیط کارمان،‌ همه جزو زندگی روزمره به حساب می‌آید.

در این فیلم بیشتر از اینکه نمایش زندگی روزمره خیلی مطرح باشد در واقع روابطی است که در زندگی روزمره آدم‌ها با هم پیدا می‌کنند. به آن مفهومی که مثلا‌ً آنری لوفور خیلی راجع به زندگی روزمره می‌گوید. می‌گوید مناسبات زندگی روزمره چطوری آدم‌ها را خرد می‌کند و او در دهه شصت و یا هفتاد این را می‌گوید. اینکه به جای اینکه توی روابط تولیدی خیلی نمود داشته باشد در روابط زندگی روزمره است که نمود پیدا می‌کند. ولی اینجا بیشتر روابط است.

ظاهرا‌ً‌ همان طبقه متوسط ایران بیشتر درگیر این روزمرگی‌ها و مشکلات درون هستند. با توجه به اینکه خودتان از همان جامعه می‌آیید، در طبقه متوسط چه نمودی می‌گیرید که این بحران‌ها را در آن مشاهده می‌کنید؟

طبقه متوسط نه فقط در ایران بلکه در همه جای جهان خود بحران است. طبقه متوسط در واقع محل پرورش آدم‌های متوسط است. آدم‌هایی که در واقعیت خاستگاه طبقاتی ندارند. آدم‌هایی که رویایشان این است که یک طبقه بروند بالاتر و واقعیت زندگی‌شان این است که مدام یک طبقه می‌افتند پایین‌تر. این همه جا وضعیت زندگی طبقه متوسط است. در ایران در این چندساله باب شده که به شدت دارند طبقه متوسط را ستایش می‌کنند چون متوسط‌سازی یک مقدار دارد ستایش می‌شود.

ولی واقعیت این است که برای من این اتفاقی است که همه جای دنیا دارد می‌افتد. من اینقدر طبقه متوسط ایران را از طبقه متوسط مثلا‌ً‌ آمریکا یا اروپا جدا نمی‌بینم. همه‌شان درگیر یک شکلی از روابطند. ولی مقیاس شان فرق می‌کند.

در مقابل یک نظر هم مطرح است که اتفاقا‌ً‌ شاهد تحقیر طبقه متوسطیم در نوعی از فیلم‌های سینمای ایران. واقعیت این است که اولین چیز این است که طبقه متوسط نگاه تحقیرآمیز به همه طرف‌های دیگر اجتماع دارد. نمود این را در سیاست یا فضای عمومی جامعه و همه چیز می‌بینیم. اما این که نمی‌دانم این اسمش تحقیر است یا نه. ولی دو جور نگاه است. یکی از طرف چپ می‌توانیم به طبقه متوسط نگاه کنیم یکی از طرف راست.

یک نگاهی که به نظر من نگاه ارتجاعی است این است که مثلا‌ً بگوییم طبقه متوسط چون درگیر زندگی مدرن شده زندگی خوبی ندارد و خوش به حال آدم‌های بی‌پول و بدبخت و اینها. نمی‌دانم شاید ته فیلم چهارشنبه‌ سوری یک چنین اتفاقی می‌افتد. که ما قرار است بگوییم این ترانه و هومن چه زندگی خوبی دارند در مقابل فرخ نژاد و هدیه تهرانی که پر از درگیری و اینها است.

یک نگاه دیگر از آن طرف طبقه متوسطی است که فکر می‌کند همه چیز را می‌داند. ولی واقعیتش این است که با فراموش کردن خودش و فراموش کردن واقعیت خودش و مجبور کردن دیگران برای فراموش کردن این واقعیت‌ها است که مدام دارد ادامه حیات می‌دهد و مدام سعی می‌کند هرچیز خارج از خودش را سرکوب کند. چون حرفش این است که ما بیشتریم، ما اکثریتیم.

در ساخت چنین فیلمی نترسیدید که هم در تولید آن و هم در اکرانش به مشکلاتی از انواع مختلفش بربخورید؟ ممکن است یک سری شما را به عنوان ادامه نوعی از سینمای جشنواره‌ای سال‌های اخیر ایران بدانند و دیگران تلقی دیگری داشته باشند؟ به ویژه که شاید حضورتان در برلین بتواند این نگاه را تقویت کند.

ما خب همه‌مان وقتی داریم می‌نویسیم، سعی می‌کنیم جوری بنویسیم که فیلم‌مان برای پخش مشکلی نداشته باشد. این فیلم هم در ایران پروانه نمایش هم گرفت و هیچ مشکل ممیزی هم ندارد. ولی راجع به جشنواره‌ای بودن و نبودن فیلم هم واقعا‌ً وظیفه ما نیست که به آن فکر کنیم. اگر کسی بخواهد بگوید که من از اول دارم به این فکر می‌کنم که فیلمم برود جشنواره یا من از اول دارم فکر می‌کنم که نرود جشنواره؛ من نمی‌دانم چطور با این حساب‌ کتاب‌ها می‌شود فیلم خوب ساخت.

اتفاقا‌ً‌ الان برای فیلم شما ممکن است این تلقی جدی‌تر مطرح شود، چون فیلم در جشنواره فجر شرکت نکرد و در جشنواره خارجی نمایش داده شد.

در ایران دو جور مجوز هست. یک مجوز ویدئو و یک مجوز سینمایی. ما بابت این که زمان‌مان نمی‌خورد به آن وقتی که برای فیلم درخواست مجوز سینمایی بدهیم درخواست مجوز ویدیو دادیم. مجوز را گرفتیم و پروانه ساخت فیلم صادر شد. فیلم را ساختیم ولی بعدش طبق یک قانونی که هست فیلم‌هایی که مجوزشان ویدیو است نمی‌توانند در فجر شرکت کنند. درخواست دادیم که شورا این فیلم را ببیند و برود به یک شورای دیگر که مجوز سینمایی بگیرد. ولی آنها تشخیص دادند که فیلم خیلی کیفیت بالای سینمایی ندارد. درجه کیفی‌اش در حدی نیست که برود تبدیل به مجوز سینمایی شود.

پس حضور نداشتن در جشنواره فجر دلایل ممیزی نداشت؟

نه. همان شورا که خیلی کیفیت فیلم را بالا تشخیص نداد اتفاقا‌ً‌ پروانه نمایش فیلم را صادر کرد. یعنی از آن نظر مشکل ندارد. منتها مسئله این بود که بابت این قانون فیلم اصلا‌ً نرسید به دست هیئت انتخاب فجر.

  • 16x9 Image

    بابک غفوری آذر

    بابک غفوری‌‌آذر تهیه‌کننده پادکست «صحنه» در رادیوفرداست و در این پادکست تحولات حوزه سینما و تئاتر  را دنبال می‌کند. او که از سال ۱۳۸۹ به رادیوفردا پیوست، گزارش‌های تحقیقی مختلفی را نیز درباره اتفاقات دهۀ اول استقرار حکومت جمهوری اسلامی منتشر کرده است. بابک غفوری آذر روزنامه‌نگاری را از سال ۱۳۸۰ در ایران آغاز کرده است.

XS
SM
MD
LG