معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه ایران گفت تعامل با آمریکای لاتین از اولویتهای برنامههای ایران است.
به گزارش ایسنا خبرگزاری دانشجویان ایران ، مجید تخت روانچی در دیدار یا خوان کارلوس آلورالده، قائم مقام وزارت امورخارجه بولیوی، با اشاره به تجربیات ایران در زمینه سدسازی ، آبرسانی ، پرورش آبزیان و همچنین تولید برق ابراز علاقه کرد که ایران در این زمینهها در بولیوی اقدام نماید.
روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین معمولا تابعی از هدف جمهوری اسلامی برای گسترش منطقه نفوذ خود تا نزدیکی مرزهای ایالات متحده بوده است.
طی چند سال گذشته با قدرت گرفتن حکومتهای چپگرا و ناسیونالیست در برخی کشورهای آمریکای لاتین و اولویتهای آنان درسیاستهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی که برخی اوقات در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران نیز قرار داشت، روابط ایران با این کشورها وارد مرحله جدیدی شد.
در دورهای که ایران تحت تحریمهای بینالمللی قرار داشت از جمله منافعی که در برقراری روابط نزدیک با برخی از این کشورها داشته، دور زدن تحریمها و دستیابی به اورانیوم خام مورد نیاز برای فعالیتهای هستهای از معادن اکوادور و ونزوئلا بوده است.
از سوی دیگر برخی کشورهای آمریکای لاتین که مخالف نفوذ ایالات متحده هستند فرصت مناسبی برای ایران ایجاد کردند که جای پایی برای سیاست خارجی خود در این منطقه ایجاد کند.
این در حالیست که آمریکا چندین باراز نفوذ ایران در این منطقه ابراز نگرانی نموده و به کشورهای آمریکای لاتین درباره تحکیم روابط با ایران هشدار داده است.
محمدرضا حیدری، سرکنسول سابق ایران در اسلو پایتخت نروژ در مورد اهداف ایران در برقراری روابط با کشورهای آمریکای لاتین معتقد است:
«این که در آمریکای لاتین، آفریقا و هر ازگاهی حتی در کشورهای آسیای دور میبینیم ایران حمایتهایی میکند و حضور دارد برای این است که بتواند در بزنگاههایی که لازم است، آن نیروهایی که مخالف منافع غرب هستند را از طریق منابع مالیای که در اختیار دارد در راستای اهدافش استفاده کند و ضربهای را به منافع آمریکا و کشورهای غربی وارد کند».
اما در دوران پس از توافق هستهای وین و صحبت از رفع تحریمها بهخصوص با توجه به رویکرد متفاوت دولت حسن روحانی در تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی، وضعیت روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین چگونه خواهد بود؟
حبیب حسینی فرد تحلیلگر مسائل بینالملل، ساکن آلمان در این زمینه به رادیو فردا میگوید:
«واقعیتش این است که آن فشردگی و گسترش تقریبا بیسابقه ایران با آمریکای لاتین در دوره احمدینژاد یک تصمیم سیاسی بود. آن هم به این معنا که در فشار آمریکا بر سر مساله هستهای ، ایران و بخصوص آقای احمدینژاد دنبال متحدانی میگشتند در مناطق مختلف. آن هم با توجه به این که نه همگرایی اقتصادی بین این مناطق هست، نه به لحاظ قومی، مذهبی و فرهنگی آنچنان رابطه نزدیکی وجود دارد و خب دوری جغرافیایی هم که عامل بزرگی بوده و در عین حال کشورهای آمریکای لاتین هم سعی کردند از این گرایش ایران نهایت استفاده را بکنند . یعنی بیش از این که به سود ایران تمام شود به سود آن کشورها تمام شد. این که ایران سرمایهگذاری بکند در بخش آموزش و پرورش و بهداشت کشورهایی مثل نیکاراگوئه ، بولیوی ، اکوادور یا حتی کمک کند به ونزوئلا در زمینه انتقال صنعت ماشینسازی که خودشان هم اعلام کردند این ضررده بوده برای ایران. بعد از روی کار رسیدن آقای روحانی ورق برگشت یعنی ما شاهد کاهش روابط ایران و آمریکای لاتین بودیم. علتش هم این بود که ایران داشت مسائل خودش را با آمریکا بهطور مستقیم حل میکرد سر مساله هستهای. ولی در مجموع در خود آمریکای لاتین هم با توجه به روندهایی که در مناسبات میان کشورهای ضد امپریالیستی به اصطلاح مثل کوبا حتی ونزوئلا دارد پیش میرود بخصوص برزیل که از وقتی خانم روسف روی کار آمد دیگر آن رابطه قبلی را با ایران ندارد. همه این عوامل کمکی نکردند به این که روابط مثل قبل باقی بماند یا کسی بخواد از آن سودی ببرد. به همه این دلایل یعنی هم تلطیف روابط بین آمریکای لاتین و آمریکا و هم تلطیف روابط بین ایران و آمریکا دیگر آن مناسباتی که آقای احمدینژاد رویش سوار شده بود و میخواست گسترش بده بیش از پیش بیمعنا شده است».
هرچند ایران به طور طبیعی نمیخواهد روابط خود با کشورهای آمریکای لاتین را از دست دهد ولی نشانههایی به چشم میخورد که با شروع کار دولت یازدهم، اقداماتی برای کاستن از شدت روابطی که گاه هیچ منفعتی برای ایران در پی نداشت آغاز شده است. از جمله این نشانه ها شاید بتوان به تعطیلی دفتر شرکت ملی نفت ایران در دو کشور بولیوی و ونزوئلا اشاره کرد که در ماههای نخست شروع به کار دولت یازدهم، خبرساز شد.