شاید کمتر کسی از موضوع مهم واگذاری امور حاکمیتی به بخش خصوصی اطلاع کافی داشته باشد اما واگذاری چهار ایستگاه آتشنشانی مشهد به بخش خصوصی با مصوبه شورای شهر مشهد، میتواند تجربهای باشد که در آینده به تمام ایستگاههای آتشنشانی شهر مشهد و پس از آن به تمام ایران گسترش یابد، همین احتمال و نگرانیها از تسری یافتن چنین تصمیمی، بازخوانی این امر را ضروری میسازد.
امور حاکمیتی چیست؟
امور حاکمیتی آن دسته از اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت، شامل همه اقشار جامعه شده و بهرهمندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمیشود.
با توجه به تعریف فوق، آن دسته از اعمال دولت که دارای سه شرط زیر باشد، جزو اعمال حاکمیتی خواهد بود.
۱- انجام آنها سبب اقتدار و حاکمیت کشور شود؛ اقتدار و حاکمیت در اینجا معنایی عام دارد و اقتدار کشور در تمام زمینههای اجتماعی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و ... را در بر میگیرد.
۲- منافع آن شامل همه اقشار جامعه شود؛ سرایت منفعت اعمال حاکمیتی به افراد جامعه ممکن است به طور مستقیم و یا غیرمستقیم باشد.
۳- هر یک از افراد جامعه میتوانند بدون اینکه محدودیتی برای دیگران به وجود آید، از خدمات مربوط به امور حاکمیتی برخوردار شوند.
مصداق مشخص فعالیتهای آتشنشانی در امور حاکمیتی در کجاست؟
ارتقای بهداشت و آموزش عمومی، کنترل و پیشگیری از بیماریها و آفتهای واگیر، مقابله و کاهش اثرات حوادث طبیعی و بحرانهای عمومی یکی از بندهای مصادیق امور حاکمیتی است که به وضوح در قانون به آن تصریح شده است.
مقابله با بحرانهای عمومی و کاهش اثرات حوادث طبیعی مصداق واقعی و شفاف وظایف آتشنشانی است که بر همگان مشخص است، اما بنا به دلایلی که کماکان نامعلوم است و حتی بر خلاف نص صریح قانون و مقامات قانونی و کارشناسان در حال اجراست.
آتشنشانی در ماهیت، خدمتی است که همگان از آن بهره میبرند و از مصادیق دفاع غیرنظامی و امور حاکمیتی در کشورها به شمار میآید و تقریباً در تمامی کشورهای جهان، دولتها یا شهرداریها وظیفه نهادی کنترل این خدمت را برعهده دارند و مباحث کیفی و هزینهای آن مستقیماً تحت نظارت، ارشاد و کنترل حاکمیتهاست و همچنین این بخش در ارتباط مستقیم پشتیبانی با دیگر ارکان دفاعی کشور قرار میگیرد.
حال واگذاری آتشنشانیها به بخش خصوصی با ماهیتی که از بخش خصوصی در ایران میشناسیم و عدم علاقه ذاتی این بخش به مباحث هزینهای، ارتقای تکنولوژیک و کوچک کردن خدمترسانی از جمله مباحث و ملاحظاتی است که به شدت در خصوص موفقیت این طرح مورد توجه قرار میگیرند و تاکنون مقامهای مجری، پاسخ روشن و عملیاتی در این خصوص ندادهاند.
حال در طرح واگذاری آتشنشانی با چه اموری سر و کار داریم؟
موافقان این طرح، معتقد هستند کیفیت خدماتی که توسط بخش خصوصی ارائه میشود، در مقایسه با کیفیت خدمات مشابه در بخشهای عمومی و دولتی، کیفیتی بالاتر و قیمت تمامشدهای پایینتر دارد.
بخشخصوصی بر پایه مکانیسمی فعالیت میکند که درآمدزا و مقرونبهصرفه باشد. حال آنکه شاید در بخش دولتی یا عمومی، ارائهدهندگان خدمت، به آن میزان و با آن حساسیت، در پی سودآوری و رضایتمندی متقاضیان خدمات، نبوده و تلاشی در این خصوص نکنند.
خدمات شهری نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. اگر این خدمات در یک فرآیند شفاف، سالم و شایستهسالار، در میان شرکتهای خصوصی ارائهدهنده خدمات به رقابت (مناقصه) گذاشته شود و بهترین شرکتها با ایدهآلترین نوع خدمترسانی انتخاب شوند و اگر در طول مدت پیمان، نحوه خدمترسانی پیمانکار، توسط دستگاهناظر، مدام پایش و پیمایش شود، میتوان امیدوار بود که جهشی قابلتوجه در کیفیت و کمیت خدمترسانی را شاهد باشیم.
اما واقعیتها چه میگوید؟
یک) بخشی از خدمات اضطراری آتش نشانی در این طرح همچون باز شدن در آسانسورها و ورود حیوانات موذی یا خطرناک و ... پولی خواهند شد و این آغاز یک فاجعه است.
دو) در طرحی که تاکنون در چهار ایستگاه آتشنشانی مشهد، عملیاتی شده است افراد به شیوه قراردادی استخدام میشوند و هیچ تضمین شغلی مبنی بر ادامه فعالیت نداشته و حقوقشان نیز از آتشنشانان کنونی بسیار پایینتر است. حتی در صورت وارد شدن خسارت به تجهیزات، هزینه این خسارات باید شخصاً پرداخت شود، حتی کیفیت وسائل ضد آتش این ایستگاههای واگذارشده تفاوت فاحشی با سیستم معمول کنونی دارد که این موارد هیچ انگیزهای برای این مدل آتشنشانی باقی نمیگذارد.
سه) پرسشهای بسیاری در خصوص نحوه واگذاری این ایستگاههای آتشنشانی همچون دیگر واگذاریها مطرح است که این امر ما را در تجربه ناموفق خصوصیسازیها شریک میسازد و این مهمی است که از هم اکنون باید به آن اندیشید.