یک روز پس از درگذشت خلیفه بنزاید، محمد بنزاید برادر نانتی او و ولیعهد ابوظبی، از سوی مجلس اعلی امارات متحده عربی جانشین خلیفه بنزاید و به عنوان رئیس جدید این کشور انتخاب شد.
اما این خبر، تحول جدیدی در امارات متحده عربی به شمار نمیرود و فقط به جایگاه مرد قدرتمند این کشور رسمیت میبخشد.
محمد بنزاید که از زمان سکته مغزی شیخ خلیفه عملاً قدرت را در امارات در دست داشت، اکنون رسماً هم هفدهمین حاکم ابوظبی، هم سومین رئیس امارات و هم فرمانده کل نیروهای مسلح این کشور است.
امارات متحده عربی از زمان آغاز ریاست خلیفه بنزاید در سال ۲۰۰۴ تا زمان سکته مغزی او در سال ۲۰۱۴، به مدت یک دهه، توانست با تدابیر شیخ خلیفه، اقتصاد خود را توسعه دهد و از بحرانهایی چون بحران مالی سال ۲۰۰۹ به سلامت عبور کند.
خلیفه بنزاید که حتی پیش از مشکلات جسمی، چندان تمایلی به حضور عمومی نداشت، از برنامههای تأمین اجتماعی برای بهبود سطح زندگی در امارات متحده عربی حمایت میکرد.
اما از سال ۲۰۱۴ تاکنون، که میتوان آن را دوران حکومتداری نیابتی محمد بن زاید دانست، این توسعه اقتصادی و اجتماعی با افزایش قدرت دیپلماتیک امارات و مداخلههای نظامی این کشور در دیگر کشورها، از خاورمیانه تا شاخ آفریقا، همراه بوده است.
نگرانی امارات از مداخلات جمهوری اسلامی
از زمان استقرار جمهوری اسلامی پس از انقلاب ایران، امارات متحده عربی همچون دیگر کشورهای عربی منطقه (به غیر از سوریه) نگران مداخلات جمهوری اسلامی در کشورهای خود در قالب «صدور انقلاب» بوده است.
در اوایل دهه شصت خورشیدی، که جمهوری اسلامی مشغول جنگ با عراق بود، علی شمس اردکانی سفیر وقت جمهوری اسلامی در کویت درباره نگرانی کشورهای عربی از تهران در گفتوگویی با نشریات غربی گفته بود: «انقلاب اسلامی در جایی که ظلم و بیعدالتی اجتماعی وجود داشته باشد و شرایط برای تغییر مهیا باشد، دوباره رخ خواهد داد».
او اضافه کرده بود که «انقلاب» یک کالای مصرفی رایج قابل صادرات نیست، اما «احمقانه است که باور کنیم ایدههای انقلابی در مرزهای کشورها متوقف میشوند».
آنچه سفیر وقت جمهوری اسلامی در آن زمان میگفت نه تنها نگرانیها را در کشورهای عربی و حتی کشورهای غربی نمیکاست، بلکه وجود یک اراده در حکومت نوپای تهران برای ناآرام کردن کشورهای باثبات منطقه را تأیید میکرد.
زیرا جمهوری اسلامی از همان ۴۰ سال گذشته، دستاوردی در زمینه کاستن از معضلات اقتصادی ایران و کم کردن فاصله طبقاتی و اجرای عدالت اجتماعی میان مردم نداشت و کارشناسان و سیاستمداران (و بعدا حتی مردم عادی ایران و منطقه) پی برده بودند که شعار «انقلاب اسلامی» در دیگر کشورها برای رفع «ظلم و بیعدالتی اجتماعی»، صرفا پوششی برای مداخلات جمهوری اسلامی و گسترش نفوذ این حکومت است.
«خمینسیم» یا اسلامگرایی شیعی ویژه ایران، از همان آغاز تأسیس جمهوری اسلامی بر روابط این کشور با کشورهای منطقه سایه انداخته بود.
در مورد امارات متحده عربی، اختلاف قدیمی بر سر حاکمیت جزایر سهگانه نیز روابط ابوظبی-تهران را پیچیدهتر کرده بود.
سفر صادق خلخالی در همان سالهای ابتدایی پس از انقلاب به امارات متحده عربی و اظهارات جنجالیاش درباره خلیج فارس نشان دهنده این پیچیدگیها بود.
ابوظبی و دوبی، دو رویکرد متفاوت به ایران؟
اما امارات متحده عربی با وجود نگرانیها از جمهوری اسلامی، همواره خواهان روابط تجاری با دولت تهران و همچنین بخش خصوصی ایران بوده و شاید همین روابط تجاری است که همچون یک دیوار نامرئی اما مستحکم مقابل سیاست «صدور انقلاب» جمهوری اسلامی عمل کرده است.
در این زمینه، دوبی نقش برجستهتری را نسبت به ابوظبی ایفا کرده است. به همین دلیل است که در بررسی روابط امارات متحده عربی با جمهوری اسلامی ایران، تا حدودی روابط دوبی-تهران از روابط ابوظبی-تهران متمایز میشود و گفته میشود که در این روابط، ابوظبی نقش «پلیس بد» و دوبی نقش «پلیس خوب» را ایفا میکند.
در تابستان سال ۱۹۸۲، یعنی سه سال پس از پیروزی انقلاب ایران، روزنامه لوموند در مقالهای با عنوان «سایه خمینی» به نظر راشد بنسعيد آل مكتوم، که در زمان وقوع انقلاب ایران حاکم دوبی بود، درباره جمهوری اسلامی اشاره کرد.
لوموند نوشت شیخ راشد بیش از آنکه نگران به صدا درآمدن آژیرهای انقلاب اسلامی در امارات متحده عربی باشد، نگران سقوط تجارت دوبی با ایران است که موجب رکود خاصی در این امارت خواهد شد.
دوبی برخلاف دیگر امارتهای همسایهاش منابع نفتی چندانی ندارد و از ابتدا نمیتوانست برای توسعه اقتصادی خود به صادرات نفت اتکا کند؛ بنابراین راهی نداشت که برای تبدیل خود به یک قطب اقتصادی، از طریق گسترش تجارت و ایجاد یک منطقه آزادی تجاری اقدام کند.
فرار بسیاری از بازرگانان غربی به ویژه انگلیسی از هنگکنگ در دهه ۱۹۹۰ فرصت خوبی برای جذب آنان از سوی دوبی بود.
منطقه آزاد تجاری دوبی همچنین به جمهوری اسلامی از یک سو و بازرگانان ایرانی از سوی دیگر اجازه میداد به امارات متحده عربی همچون دروازهای به سوی جهان نگاه کنند.
بسیاری از کالاها به امارات متحده عربی آورده و سپس به ایران منتقل میشد. همچنین وجود محدودیتهای اعمال شده از سوی جمهوری اسلامی در ایران، موجب شده بود که بسیاری از جوانان و خانوادههای ایرانی برای تفریح و خوشگذرانی به امارات بروند.
بر اساس برآوردهایی که در اواخر دهه ۲۰۰۰ صورت گرفت، یعنی در دورهای که ایران تحت تحریمهای بینالمللی از یک سو، و محدودیتهای داخلی از سوی دیگر قرار داشت، فقط ماهانه حدود ۵۰۰ پرواز مستقیم از شهرهای بزرگ ایران به دوبی انجام میشد.
همچنین بر اساس این برآورد، ایرانیها تا آن زمان بیش از ۵۰۰ هزار آپارتمان در دوبی خریده بودند.
این فقط ایرانیان داخل ایران نبودند که برای سرمایهگذاری به امارات میرفتند، بسیاری از ایرانیان ساکن خارج کشور از جمله ایرانیان کالیفرنیای آمریکا نیز به امارات به عنوان بازاری فوقالعاده پرسود نگاه میکردند.
واکسن مذهبی امارات در مقابل اسلامگرایی
اما این فقط سیاستهای اقتصادی امارات متحده عربی نبود که این کشور را تاحدودی در برابر سیاست «صدور انقلاب» مصون کرده بود، بلکه مهار اسلامگرایی رادیکال در این کشور نیز، در دهههای بعد، به حاکمانش در این زمینه کمک کرد.
سیاست خاص مذهبی امارات، تلفیقی از اجرای قرائت صوفیانه از اسلام در کنار برخورد اقتدارگرایانه با هرگونه قرائت اسلام سیاسی و رادیکال است که همچون یک «واکسن مذهبی» برای امارات عمل کرده است.
اگر این سیاست نبود، امارات همچون برخی دیگر از کشورهای عربی در امواج اعتراضات موسوم به «بهار عربی» که اسلامگرایان در آن دست برتر را داشتند، متزلزل میشد.
در قرائت اماراتی از اسلام، حقوق اقلیتهای مذهبی محترم شمرده میشود و مساجد در کنار کلیساها و کنیسهها و حتی معبد هندوها همزیستی مسالمتآمیز دارند.
چند سال پیش که بسیاری از مسلمانان افراطی در کشورهای عربی و حتی کشورهای اروپایی به داعش میپیوستند، یک دیپلمات اماراتی با افتخار گفته بود که گروههای جهادی از جمله داعش در میان ساکنان امارات با استقبال مواجه نمیشوند و فقط حدود ۵۰ نفر از این کشور نزدیک به ۱۰ میلیون نفری به داعش پیوستند.
پویایی سیاست خارجی امارات
در کنار سیاستهای خاص تجاری و مذهبی، امارات در دوران هشت سالهای (۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲) که محمد بنزاید نفر دوم اما عملاً مرد اول کشور بوده، نقش فعالتری در دیپلماسی و همچنین منازعات منطقهای و بینالمللی ایفا کرده که طبیعتاً در مواردی، به مذاق برخی کشورها و گروهها خوش نیامده و هزینههایی برای امارات داشته است.
ابوظبی در همین مدت، در جنگ یمن حضور داشت و تنشهای فراوانی با جمهوری اسلامی ایران تجربه کرد؛ از قطع روابط با قطر که دلیل اصلی آن مداخلات جمهوری اسلامی ایران بود و انفجارهای مشکوک در نفتکشها که تهران متهم اصلی آنها بود، تا انفجارهای اخیر در ابوظبی از سوی حوثیهای یمنی که تحت حمایت جمهوری اسلامی هستند.
اما در بحبوحه همین تنشها، روابط تجاری ایران با امارات متحده عربی هرگز قطع نشد و حتی مقامهای مرزبانی و گمرکی دو کشور با هم دیدارهایی داشتند. حتی امارات در دوران شیوع کرونا دهها تن تجهیزات پزشکی به ایران ارسال کرد.
همچنین پس از یک دوره تنش، روابط امارات با قطر احیا شد و سفر پنج ماه پیش طحنون بنزاید برادر تنی محمد بنزاید و دست راست او به ایران، نیز تأییدکننده تلاش امارات برای بازسازی نسبی روابط با جمهوری اسلامی بود.
طحنون پیش از این سفر، به آنکارا رفته بود و در یک آشتی غافلگیرکننده با ترکیه، قراردادهای چندین میلیارد دلاری میان امارات و ترکیه منعقد شد.
قبل از آن نیز، امارات نسبت به دیگر کشورهایی روابط خود با رژیم بشار اسد در سوریه را قطع کرده بودند، پیشدستی کرد و سفارت خود در دمشق را بازگشایی کرد. سفر «تاریخی» بشار اسد به امارات در سال جاری نیز نمونه دیگری از سیاست تنشزدایی امارات در منطقه است.
هرچند که عادیسازی روابط میان امارات متحده عربی و اسرائیل، موجب خشم جمهوری اسلامی شده و رهبر جمهوری اسلامی علناً بارها علیه این توافق موضع گرفته است، اما همان زمان اعلام خبر توافق این عادیسازی، برخی رسانههای جهان احتمال توافقهای اقتصادی میان شرکتهای اسرائیلی و ایرانی در امارات را مطرح کردند.
بر اساس برآوردها، اکنون بیش از نیم میلیون ایرانی در امارات متحده عربی زندگی میکنند و حدود هشت هزار شرکت ایرانی در دوبی فعالند.
محمد بنزاید با جمهوری اسلامی چه خواهد کرد؟
گرچه برخی کارشناسان معتقدند که اکنون در روابط امارات و ایران یک «صلح تجاری» برقرار است، اما این صلح مانع نمیشود که امارات در دیگر موضوعات مربوط به ایران از جمله برنامه هستهای و موشکی جمهوری اسلامی و حمایتش از گروههای نیابتی نگران نباشد.
امارات همچون عربستان سعودی همواره نگران نوع توافقی بوده که در پرونده هستهای ایران به دست میآید؛ اینکه این توافق چه قدر میتواند بلندپروازیهای منطقهای جمهوری اسلامی را مهار کند.
همچنین پس از حملات اخیر حوثیها در ابوظبی، از آمریکا خواست تا این شبهنظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی را بار دیگر به عنوان یک سازمان تروریستی بشناسند.
ماه گذشته، وزیران خارجه آمریکا، اسرائیل، مصر، امارات، مراکش و بحرین در اسرائیل جلسه داشتند که موضوع ایران یکی از محورهای اصلی این جلسه بود.
پس از این جلسه، آنتونی بلینکن در سفر به مراکش، با محمد بنزاید در اقامتگاه او در این کشور دیدار کرد که پس از این دیدار، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه برنامه موشکی اعمال کرد.
هرچند امارات هرگز مایل نیست روابط تجاری خود با ایران را قطع کند، اما محمد بنزاید نشان داده که حاضر نیست این روابط تجاری، مانع اهداف او در سیاست خارجی (مثل رابطه با اسرائیل) و همچنین برنامههایش برای مهار جمهوری اسلامی شود.