لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۱۱

گفت‌وگو با علی واعظ؛ «احیای برجام شروع مدیریت بحران است»


سرنوشت مذاکرات وین برای احیای برجام این روزها یکی از مهم‌ترین سوژه‌های سیاست داخلی و دیپلماسی ایران است، هم برای دولت حسن روحانی که ماه‌های آخر عمرش را می‌گذراند، هم برای دولت بایدن که یکی از مهم‌ترین پرونده‌های روی میزش را می‌خواهد به نتیجه برساند و هم برای مخالفان توافق که نگران پیامدهای آن هستند.

رادیو فردا در گفت‌وگو با علی واعظ، مسئول بخش ایران در اندیشکدهٔ «گروه بین‌المللی بحران»، مروری کرده است بر وضعیت کنونی مذاکرات و گردنه‌های پیش رو.

آقای واعظ در طول هشت سال گذشته از نزدیک پروندهٔ مذاکرات هسته‌ای ایران را دنبال کرده و مقالات و گفت‌وگوهای متعددی از او دربارهٔ پرونده هسته‌ای ایران منتشر شده است.

  • آقای واعظ، الان در مسیر احیای برجام شاهد این هستیم که برخی از تحریم‌هایی که پس از برجام وضع شده‌اند، به احتمال زیاد باقی می‌مانند. آیا این به معنای این است که در شرایط کنونی امیدی به احیای برجام نیست و شاهد نوع تازه‌ای از توافق بین طرفین خواهیم بود

علی واعظ
علی واعظ

علی واعظ: ببینید، سیاست‌گذاری خلاصه می‌شود در انتخاب؛ انتخاب بین گزینه‌هایی كه خیلی وقت‌ها ارجحیت واضحی نسبت به یكدیگر ندارند. دولت بایدن وقتی بر سر كار آمد، با شرایطی مواجه بود كه نه فقط دولت ترامپ بلكه ایران هم به تخریب برجام دست زده بود. اگر ایران در یک سال و نیم قبل از به قدرت رسیدن آقای بایدن به تعهداتش طبق برجام عمل کرده بود، بازگشت آمریكا به برجام می‌توانست بدون هیچ پیچیدگی خاصی جزو اقدامات روزهای نخست دولت بایدن باشد، ولی به خاطر واقعیت‌های روی زمین چنین امری مقدور نبود.

از طرف دیگر، دولت ترامپ نیز عامدانه لایه‌هایی بر تحریم‌های ایران اضافه كرده بود تا هزینه سیاسی بازگشت به برجام را برای دولت بایدن بالا ببرد. بنابراین مقام‌های دولت بایدن با شرایط سختی مواجه بودند و در چند هفته اول بحث‌های زیادی در درون دولت آمریکا شد که باید به برجام بازگشت یا مذاكراتی را برای برجام ٢ شروع كرد. در نهایت به این نتیجه رسیدند كه چاره‌ای نیست جز این‌كه از برجام به عنوان پلی به سوی یك توافق طولانی‌تر و مستحكم‌تر استفاده كنند. به همین جهت تصمیم گرفتند به برجام برگردند، هر چند این بازگشت با مشکلات بسیاری مواجه است.

نکته مهم‌تر این‌که گزینه‌های جایگزین بازگشت به برجام برای هر دو طرف غیرجذاب‌تر هستند. عدم بازگشت به برجام برای ایران به این معناست که تحریم‌ها ادامه پیدا خواهند كرد و شرایط اقتصادی ایران در میانه موج چهارم كرونا همچنان بد خواهد بود. برای آمریكا هم گزینه جایگزین این است كه برنامه هسته‌ای ایران كه الان به صورت تصاعدی در حال پیشرفت است، ادامه پیدا خواهد كرد و با مسائلی چون غنی‌سازی ۶۰ درصد و سانتریفیوژهای پیشرفته مواجه خواهد شد. به همین جهت طرفین به این نتیجه رسیدند که یافتن راهی برای احیای برجام از گزینه‌های دیگر معقول‌تر است.

  • یک موضوع مهم مسئله پایان دولت و انتخابات در ایران است. روحانی خیلی تمایل دارد كه پیش از به پایان رسیدن دولتش تحریم‌ها را ولو از روی كاغذ بردارد. شما قبلا گفته‌اید که آقای خامنه‌ای مایل است که این سازش به نام این دولت نوشته بشود ولی فوایدش به دولت بعدی برسد. این فشار سیاسی که می‌خواهد به یک نتیجه فوری برسد، باعث نمی‌شود که همین توافق اولیه نیز از قدرت و جامعیت کافی برخودار نباشد؟

نه. الان بحث توافق اولیه نیست، بحث این است که چقدر می‌توان در دست یافتن به یک نقشه راه برای بازگشت به برجام پیشرفت كرد و آیا می‌شود این نقشه راه را در دولت آقای روحانی تمام یا اجرایی کرد.

البته برای این سؤالات همچنان جواب مشخصی وجود ندارد و علت اصلی‌اش هم عدم انعطاف موضع طرف ایرانی است. این عدم انعطاف هم به تجربه منفی ایران در اجرای برجام باز می‌گردد که آن‌ها را سخت‌گیرتر کرده و به مسئله انتخابات در ایران گره خورده است.

با توجه به سابقه برگزاری انتخابات مجلس در سال گذشته و بحث رد صلاحیت‌های گستردهٔ شوراها در این دور، به نظر می‌رسد شاكله اصلی قدرت در ایران دنبال این است که تا حد ممكن یک سیستم یكدست پیش از مطرح شدن بحث جانشینی آیت‌الله خامنه ای ایجاد کنند و پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس را در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز بازآفرینی کنند. از این نظر نمی‌خواهند موفقیت در وین تاثیر زیادی بر فضای انتخابات داشته باشد و کارشان را سخت کند، پس فعلا شرایط حداکثری روی میز مذاکره گذاشته‌اند تا بتوانند با این تاکتیک در مذاکرات تاخیر ایجاد کنند.

کسانی که از طرف ایران مذاکرات را دنبال کرده‌اند، می‌دانند خواسته‌های فرابرجامی مثل دسترسی به سیستم بانكی آمریكا یا برداشتن تحریم‌های غیرهسته‌ای - كه در تناقض با برجام نیستند- و یا اینكه آمریكا یكجانبه تحریم‌ها را بردارد، آن هم در حالی كه برنامه هسته‌ای ایران در حال پیشرفت است، شرایط قابل قبولی برای آمریكا نیستند. بنابراین اگر هنوز بر این مواضع پا فشاری می‌كنند، تنها و تنها به این دلیل است كه آماده نیستند بخواهند توافق را نهایی کنند.

  • شما فکر می‌کنید اگر از انتخابات با شرایط مدنظر شاکله اصلی قدرت عبور کنند، این آمادگی را خواهند داشت؟

ممکن است در آن زمان انعطاف بیشتری نشان دهند. بحث اصلی این است که گزینه‌های جایگزین بهتری وجود ندارد. در کل جمع کردن برنامه هسته‌ای و بازگرداندن آن به عقب موضوع جذاب و محبوبیت‌آفرینی نیست. بنابراین شاید برای نظام و اصولگرایان بهتر این باشد که این کار در دولت روحانی انجام شود. اگر یک نقشه راه در همین دولتی که آن‌ها «سازشکار» می‌خوانندش ترسیم شود، بعدا می‌توانند هر گونه اشکال این نقشه راه را به گردن دولت روحانی بیندازند در حالی که از مواهب اقتصادی‌اش بهره می‌برند.

  • خب ما این سابقه را داریم که آقای خامنه‌ای تمایل دارد همواره مهر سازش را بر پیشانی جریانی در ایران بزند که به غرب‌گرا مشهور شده‌اند و جریان موسوم به انقلابی یا مقاومت را از سازش با غرب مبرا بداند. حالا اگر در انتخابات یک دولت نزدیک به جریان انقلابی و مقاومت به نتیجه برسد، به توجه به اینکه سال ۲۰۲۳ بحث‌های مهم‌تری درباره پرونده هسته‌ای ایران رخ خواهد داد که قطعا نیاز به یک توافق تازه و جامع دارد، آیا نمی‌توان گفت که بعد از انتخابات چشم‌انداز رسیدن به یک توافق جامع به‌شدت پیچیده‌تر و تیره‌تر خواهد شد؟

یک برداشت درباره یک‌دست شدن قدرت در ایران این است که مانند دوره آقای احمدی‌نژاد، شكاف‌های جدیدی در جبهه اصول‌گرایان ایجاد خواهد شد و رقابت‌های داخلی آنها مانع خواهد شد كه وارد مذاكرهٔ سازنده با آمریكا شوند.

برداشت دوم این است که نظام سیاسی در ایران درس‌های دوره احمدی‌نژاد را آموخته و این بار اجازه نخواهد داد كه اصولگرایی به كاخ ریاست‌جمهوری راه پیدا كند كه بخواهد راه خودش را برود. بنابراین هماهنگی بیشتری وجود خواهد داشت و با كمتر شدن رقابت‌های داخلی و با بیشتر شدن حس اعتماد متقابلی كه بین نهاد‌های مختلف قدرت در ایران وجود خواهد داشت، مذاكره با غرب آسان‌تر خواهد شد.

البته الان خیلی زود است برای قضاوت کردن، ولی حکومت ایران تجربه رفع تحریم کوتاه‌مدت را داشته است و می‌داند که اگر دوباره به صورت کوتاه‌مدت درهای اقتصاد باز شوند، ریسکِ به نتیجه نرسیدن مذاکرات و بسته شدن دوباره اقتصاد ضرر خیلی زیادی تحمیل می‌کند و به همین جهت شاید تلاش کند که یک توافق بهتر با آمریکا به دست بیاورد تا به رقبای سیاسی داخلی خودش هم نشان دهد که قادر به رسیدن به توافق و نتایج بهتر است.

  • ما در سال‌های گذشته بارها دیده‌ایم که رهبر جمهوری اسلامی بر بی‌اعتمادی و عدم اطمینان به غرب تاکید کرده است. الان هم می‌گوید در مورد برداشته شدن تحریم‌ها به آمریکا اعتماد ندارد. با فرض یک‌دست شدن ساختار سیاسی و کاهش رقابت‌ها، این بحث تاریخی و نهادینه‌شدهٔ عدم اعتماد مانع رسیدن به توافق جامع نیست؟

قطعا با توجه به جهان‌بینی آیت‌الله خامنه‌ای نمی‌توان انتظار داشت تا زمانی که ایشان رهبر جمهوری اسلامی است، روابط ایران و آمریکا به درجه‌ای از بهبود برسد که در آن درجه‌ای از اعتماد شکل بگیرد. در آمریکا هم شاهد چرخش ۱۸۰ درجه‌ای نخواهیم بود. بنابراین در بهترین حال در آیندهٔ نزدیک، بهترین سناریو برای توافق بعدی یک نسخهٔ بهبودیافته از برجام است. بنابراین بحث علاج دشمنی بین ایران و آمریکا نیست، بحث مدیریت کردن این دشمنی است.

دولت بایدن هم تمایل دارد که خاورمیانه را به درجه‌ای از ثبات برساند که بتواند تمرکز بیشتری روی مسائل چین و روسیه داشته باشد. بنابراین آن‌ها نیز دنبال عادی‌سازی روابط نیستند، دنبال حل دشمنی ایران و اسرائيل هم نیستند، فقط دنبال مدیریت بحران در منطقه هستند.

  • شما چند روز پیش در توئیتی تمجید کرده بودید این‌ را که مقام‌های عربستان به این درک رسیده‌اند که باید توالی مذاکرات رعایت بشود، یعنی این‌که اول احیای برجام باشد، بعد بحث منطقه‌ای و مسائل موشکی مطرح شود. آیا چشم‌اندازی وجود دارد که مقام‌های حکومت ایران نیز به این درک رسیده باشند و دنبال توالی مذاکرات باشند که از آن طریق بشود به بحث مدیریت بحران‌ها امیدوار بود؟

وضعیت کنونی در منطقه برای ایران و همسایگانش باخت-باخت است. ایران در دوره فشارهای حداکثری باوجود اینکه به اقدامات تند‌تری دست زد اما نتوانست از حضور آمریکا در منطقه کم کند، بلکه نیروهای نظامی آمریکا در منطقه بیشتر شدند و هزینه‌های نظامی هنگفتی بر ایران تحمیل شد؛ از جمله اقداماتی که دولت اسرائیل علیه ایران در سوریه انجام داد و همچنین کشتن آقای سلیمانی توسط آمریکا. عربستان هم نتوانست خودش را از باتلاق یمن خارج کند و امارات هم با هدف قرار گرفتن کشتی‌ها در بنادرش متوجه شد که با ادامه شرایط کنونی نمی‌تواند یک هاب اقتصادیِ باثبات برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی باشد.

الان شاهد این هستیم که ایران با عربستان و امارات وارد گفت‌وگو شده‌اند و قابل تصور است که یک روند مذاکرات منطقه‌ای به موازات مذاکرات ۵+۱ در مورد مسائل هسته‌ای شکل بگیرد. آمریکا در این روند موازی نقش رهبری نخواهد داشت و نقش حامی را بازی می‌کند.

  • ولی به نظر نمی‌رسد که در این گفت‌وگوها بحثی درباره برنامه موشکی ایران که بارها از سوی کشورهای عربی به عنوان یک موضوع بحران‌زا مطرح شده، صورت بگیرد...

ببینید، الان مشخص نیست که اگر ایران حاضر شود درباره برنامه موشکی‌اش محدودیت بپذیرد، از طرف همسایگان خود چه مزایایی دریافت خواهد کرد. یعنی هنوز گفت‌وگوها به سمتی نرفته که به صورت مؤثر در مورد مسائل مربوط به خلع‌سلاح صحبت شود.

در سال‌های اخیر یک خلأ جدی دیپلماتیک در منطقه بوده و نیاز است که کشورها از صفر شروع کنند تا در نهایت برسند به مسائل دشوارتر مثل رقابت‌های ژئواستراتژیک و مسائل مربوط به توازن تسلیحات متعارف.

من فکر می‌کنم نباید به مسئلهٔ موشکی به‌عنوان اولویت کوتاه‌مدت فکر کرد. اولویت کوتاه‌مدت برقراری کانال‌های ارتباطی و شروع شدن درجه‌ای از تعامل است که می‌تواند نهایتا به گفت‌وگو در مورد مسائل حساس‌تر مثل برنامه موشکی ایران و سلاح‌های متعارف کشورهای عربی حوزه خیلج فارس منجر شود.

  • در حاشیه بحث خلأ دیپلماسی بین ایران و اعراب، یک دیپلماسی محدود و مهمی هم داشتیم که نتیجه‌اش پیمان بین اعراب و اسرائیل بود. این پیمان اهداف و مسیری کاملا متضاد با تلاش‌های جاری برای گفت‌و‌گو بین جمهوری اسلامی و اعراب را دنبال می‌کند. آیا دولت بایدن می‌تواند تضاد منافع بین این دو مسیر را مدیریت کند؟

به هر حال کم شدن تنش بین ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس نهایتاً به ضرر اسرائیل نیست. الان توریست‌های اسرائیلی که می‌خواستند از امارات دیدار کنند، در بسیاری از موارد با تهدیدهای امنیتی مواجه بودند. این در سطوح بزرگتر مثل سرمایه‌گذاری اسرائيل در این کشورها هم مطرح است.

دولت بایدن بحث گسترش رابطه اسرائيل با اعراب را از زاویهٔ دولت ترامپ دنبال نمی‌کند، یعنی دنبال این نیست که با گسترش این روابط، به دنبال تضعیف و محاصره ایران باشد. ایران هم می‌داند که در مجموع باید سیاست‌های متعادل‌تری در منطقه دنبال کند و جنگ سردی که بین اسرائیل و ایران در حال تشدید است، می‌تواند در نهایت به مسموم شدن مذاکرات ایران و اعراب منجر شود و آن را ناکام بگذارد. بنابراین این مؤلفه‌های جانبی کمک خواهد کرد که طرفین به سمت یافتن راه‌‌حل‌هایی حرکت کنند که به مدیریت بحران منجر شود.

XS
SM
MD
LG