آخرین روزهای کار مجلس دهم شورای اسلامی همزمان شده است با تصویب طرحها و لوایحی جدید و عجیب. از پرکشیدن صفرهای واحد پول ملی و خداحافظی با ریال، تا طرحی که در صورت تأیید توسط شورای نگهبان و تبدیل شدن به قانون میتواند برای همیشه ورزش ایران را به قهقرا ببرد.
اهالی بهارستان حالا در آخرین روزهای ماموریت چهار ساله خود تصمیم گرفتهاند قانون نانوشتهای را که از سال ۱۹۸۳ تبدیل به بزرگترین دردسر ورزش ایران شده بود را در کتاب قانون بنویسند و به آن وجاهت قانونی بدهند.
اهالی فعلی بهارستان که بخش بزرگی از آنها در مجلس یازدهم حضور نخواهند داشت، روز سهشنبه ۲۳ اردیبهشت، با دو فوریت طرحی موسوم به «تقابل ایران با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی-اسرائیل» موافقت کردند. طرحی که ماده یازدهم آن میتواند برای همیشه ورزش در جمهوری اسلامی را به تعطیلی مطلق بکشاند.
تابوهایی که زیر یک خم ورزش ایران را گرفت
طی دو سال گذشته کلیات ورزش ایران تحت تاثیر دو تابوی مهم قرار داشت؛ عدم ورود زنان به ورزشگاهها و عدم رویارویی نمایندگان ایران و اسرائیل در رقابتهای بینالمللی. دو مسئله بسیار مهم که هر کدام میتوانستند باعث تعلیق کامل رشتههای مهمی مانند فوتبال، کشتی، جودو، شطرنج یا تکواندو و در نهایت کل ورزش ایران بشوند.
در فوتبال اما یکی از تابوها شکست و هرچند علمای دلواپس قم نشین «وامصیبتا» سر دادند ولی در نهایت زور سران نظام به فیفا نرسید و هجدهم مهر ۹۸ قفل ورزشگاه آزادی برای زنان باز شد. مسئلهای که البته هنوز ادامه دارد و خواسته فیفا واضح است؛ زنان باید در تمام شهرهای ایران و به تمام ورزشگاهها ورود کنند.
دومین تابو اما در تخیلات خوشبینترین مدیر نظام هم شکستنی نیست؛ به رسمت شناختن کشور اسرائیل حتی در زمین ورزش. قانون نانوشتهای که از ابتدای انقلاب ۵۷ و بعد از حضور کاروان ایران در رقابتهای کشتی آزاد و فرنگی جهان در کییف (شوروی) و بعد از قرار گرفتن بيژن سيفخانى مقابل رابينسون كوناشويلى کشتیگیر اسرائیلی به اجرا در آمد.
بعد از آن مسابقه و با اینکه سیفخانی مقابل حریفش پیروز شده بود اما تیمهای کشتی ایران با دستور علىاكبر ولايتى وزير امور خارجه وقت، به ایران بازگشتند و دوره تازهای در ورزش ایران کلید خورد. دورهای که ورزشکاران ایرانی ابتدا راه انصراف از رویارویی با حریفان اسرائیلی را انتخاب کردند و بعدها که قوانین محکمتری از سوی اتحادیههای جهانی در نظر گرفته شد، مسیرهایی همچون مصدومیتهای جعلی و «باید ببازی»ها طی شد.
خادم هشدار داد و خائن شد
«علی باید ببازی» تلخترین صدا و تصویری است که از رقابتهای جهانی زیر ۲۳ سال لهستان در سال ۹۶ ثبت شد. علیرضا کریمی کشتیگیری بود که مربیانش از کنار زمین فریاد میزنند «علی باید ببازی» و او با اینکه برتری کاملا محسوسی مقابل حریف روس داشت، پشتش را به تشک رساند و باخت. علت درخواست باخت از سوی مربیان کریمی، حضور یوری کلاشنیکوف، کشتیگیر اسرائیلی، در مرحله بعد بود که انتظار علی را میکشید. کشتیگیر جوانی که پست اینستاگرامی تلخ قدم زدنش در خیابان و گوش دادن به آهنگ «آخرین سنگر» داریوش اقبالی، حواشی متعددی به همراه داشت اما در بازگشت به ایران به دیدار علی خامنهای رفت و مورد تمجید قرار گرفت.
رهبر جمهوری اسلامی در آن مراسم خطاب به ورزشکار جوانی که با محرومیت اتحادیه جهانی مواجه شده بود، گفت: «جمهوری اسلامی در مسابقات ورزشی با نمایندگان رژیم غاصب شرکت نخواهد کرد و معتقدیم خود این کار که علیرضا کریمی نمونهای از آن را انجام داد، یک قهرمانی واقعی است».
رسول خادم رئیس فدراسیون کشتی اما در همان زمان تنها فردی بود که میدانست نه تنها کشتی بلکه کل ورزش ایران وارد یک چالش خطرناک شده است. خادم چندین ماه سعی کرد موضوع را پیگیری کند اما وقتی در تمام پیگیریهایش به در بسته خورد نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت، هشداری جدی داد و از سمتش کنارهگیری کرد.
خادم در نامهاش خطاب به خامنهای جملهای بسیار مهم نوشت: «دیگر مریضی، مصدومیت دروغین و باید ببازی جواب نمیدهد و محرومیت مادام العمر در انتظار ما است».
نامه خادم که خود زمانی یک قهرمان ملی محسوب میشد او را در نگاه نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی به «خائن ملت» تبدیل کرد و غلامحسین غیبپرور، رئیس وقت سازمان بسیج، در واکنش به نامه خادم گفت: «این جا عرصهای نیست که فکر کنند حرفی بزنیم و تستی بکنیم و اگر که جواب مثبت گرفتیم، گامهای بعدی را برمیداریم. قطعا گامی نخواهد بود چون در همان گام اول، آن قدمها را خرد میکنیم».
خادم اما از زبان رئیس اتحادیه جهانی کشتی شنیده بود که دیگر فرصتی برای ایران قائل نیستیم و چنین رفتاری را تحمل نمیکنیم. رسول خادم حتی از قول مسئولان کمیته بینالمللی المپیک نیز شنیده بود که نقض جنبش المپیک در ایران با موضوع عدم رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی روی میز کار این کمیته قرار دارد و سعی کرد به مسئولان نظام هشدار دهد.
توافق تاریخی، سیم آخر ملایی و تعلیق جودو
اتحادیه جهانی جودو در اردیبهشت سال ۹۸ خبر از امضای توافقنامهای با فدراسیون جودوی ایران داد و آن را «توافقنامههای تاریخی» نامید. بر پایه توافقی که به امضای ماریوس ویزر رئیس اتحادیه جهانی جودو، رضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک ایران و آرش میراسماعیلی رئیس فدراسیون جودوی ایران، رسیده بود، ایران تعهد میداد که به اصل عدم تبعیض مسابقات المپیک و قوانین فدراسیون جهانی جودو پای بند بوده و مقابل حریفانی از کشور اسرائیل به میدان برود.
نشریه جروزالم پست چاپ اسرائیل با استقبال از این خبر نوشت: «ایران میخواهد در مسابقات جهانی آتی جودو با نمایندگان اسرائیل مسابقه بدهد». مسابقات جهانی پیشرو اما رسید و ایران نه تنها به تعهد خود عمل نکرد بلکه سناریوی یک شکست جعلی، اشک و سپس افشاگری سعید ملایی از اینکه خانوادهاش توسط وزارت اطلاعات، ورزش و کمیته المپیک تحت فشار قرار گرفته بودند تا عمدا به حریف خود ببازد و با جودوکار اسرائیلی مواجه نشود، جودوی ایران را به گرداب تعلیق برد.
امضای توافقنامه ایران و اتحادیه جهانی جودو از همان ابتدا نیز عجیب به نظر میرسید چرا که صالحی امیری در همان روزها طی مصاحبهای که در حال حاضر نیز بر روی وبسایت رسمی کمیته ملی المپیک ایران قرار دارد، گفته بود: «ما نمیتوانیم تحت هیچ شرایطی از اصل تقابل با منافع رژیم صهیونیستی (اسرائیل) عبور کنیم و عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی و اسرائیلی نیز جزیی لاینفک از سیاست و آرمانهای انقلاب است».
رئیس کمیته ملی المپیک ایران که البته در کارنامهاش حضور در عرصههای امنیتی و اطلاعاتی دیده میشود بعد از ماجرای ملایی تاکید کرد که هیچ فشاری در کار نبوده و شکست او کاملا ورزشی بود، اتفاقی که بعدها مشخص شد دروغ است و ملایی و خانوادهاش در ایران توسط محمدرضا داورزنی، معاون وقت وزیر ورزش، تحت فشار شدید امنیتی قرار گرفته بودند.
فرار نابغهها از ترس تابوی بزرگ
ورزش ایران در یک سال گذشته بسیاری از نوابغ خود را از دست داده است، بسیاری از آنها به دلیل حجاب اجباری و تبعیضهای جنسیتی و برخی به دلیل عدم همسویی با سیاستهای جمهوری اسلامی و دخالت سیاست در ورزش که آینده شان را به تباهی میکشاند، اقدام به مهاجرت کردند. اتفاقی که در جودو، کاراته، شطرنج، قایقرانی و چند رشته دیگر به خصوص در سال ۹۸ اوج گرفت، همان ترسی که حالا مجلس شورای اسلامی با تصویب طرحی به نام «تقابل ایران با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی-اسرائیل» به آن رسمیت بخشید.
طرحی که طی ۱۴ ماده در واپسین روزهای کار مجلس دهم به تصویب رسید و ماده ۱۱ آن به ورزش اشاره و میگوید: «برگزاری هرگونه مسابقه یا رقابت ورزشی اعم از رسمی یا تدارکاتی میان ورزشکاران و تیمهای ورزشی ایران با حریفان رژیم صهیونیستی-اسرائیل ممنوع است. هر یک از فدراسیونها در رشته ورزشی مربوطه موظفند با بهرهمندی از تمام ظرفیتهای داخلی و بینالمللی و برقراری ارتباط اصولی با مجامع بینالمللی ورزشی، تعهدات و اقدامات مقتضی را جهت ممانعت از اعمال هرگونه مجازات و محرومیتهای ورزشی بینالمللی علیه ورزشکاران مستنکف از مواجهه با حریفان رژیم صهیونیستی-اسرائیل اتخاذ نموده و با پیشبینی تخصیص منابع لازم، به تشویق و حمایت از آنها بپردازد».
جنبش المپیک و شاید تعلیق کل ورزش
اهالی بهارستان نمیدانند در صورت تایید این مصوبه توسط شورای نگهبان ضامن بمب تعلیلی ورزش را کشیدهاند و در نقطه مقابل جنبش منشور المپیک ایستادهاند. تا پیش از تصویب طرح جدید، مدیران ورزشی ایران در پاسخ به مسئولان بینالمللی ورزش از واژه «خواسته شخصی ورزشکاران» استفاده میکردند و تاکید داشتند هیچ اجباری در کار نیست اما طرح جدید که قطعا به گوش کمیته بینالمللی المپیک و اتحادیههای جهانی خواهد رسید، موضوع عدم رویارویی ورزشکاران ایران و اسرائیل تبدیل به قانون رسمی خواهد شد و این یعنی باید در انتظار چالشهای جدیدی برای کلیات ورزش ایران باشیم.
منشور المپیک به اصل عدم تبعیض، عدم دخالت سیاست در ورزش و صلحآمیز بودن جنبش المپیک اشاره میکند و ماده یازدهم قانون مجلس در نقطه مقابل این منشور ایستاده است. پرونده ورزش ایران با موضوع عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی و اسرائیلی همچنان روی میز دادگاه عالی ورزش باز است و تبدیل شدن این مصوبه مجلس به قانون نه تنها تعلیق جودو را دائمی خواهد کرد بلکه میتواند کل ورزش ایران به بهانه نقض جنبش المپیک و دخالت آشکار سیاست در ورزش برای همیشه تعطیل کند و پایان کارنامه ۴۰ ساله جمهوری اسلامی در زمین ورزش باشد.