با پایان تعطیلات نوروزی در ایران، بار دیگر تلاشهای دیپلماتیک برای احیای توافق هستهای موسوم به برجام شدت گرفته است. توافقی که در این سالهای اخیر «بیجان» یا «نافرجام» ارزیابی شده، اما با روی کار آمدن دولت جدید در ایالات متحده و تمایل واشینگتن به بازگشت به آن، فرصتی برای احیا شدن پیدا کرده است. البته دولت جو بایدن بارها تأکید کرده به دنبال توافقی «طولانیتر و قویتر» با ایران خواهد بود.
در هفتههای پس از شکلگیری دولت جدید در آمریکا، فرازها و سختیهای روند احیای برجام بسیار بیشتر از نشیبهای آن بود، اما اکنون به نظر میرسد مسیری ایجاد شده که میخائیل اولیانوف سفیر روسیه در وین آن را «درست» اما سخت توصیف کرده است. این ارزیابی آقای اولیانوف پس از نشست مجازی کمیسیون مشترک برجام در روز سیزدهم فروردین ابراز شد.
رئیس دستگاه دیپلماسی فدراسیون روسیه، سرگئی لاوروف، دو روز پیشتر در یک نشست در مسکو گفته بود کشورش با همکاری فرانسه یک نقشه راه غیررسمی تهیه کرده که بر اساس آن بتوان طرفها را قدم به قدم به احیای توافق نزدیک کرد. «نقشه راه» اصطلاحی است که در اظهارات مقامهای آمریکاییای که در روزهای گذشته با رسانهها صحبت کردهاند هم نهفته است.
نپذیرفتن مذاکره مستقیم با آمریکا
مسیری که همه طرفها را به موقعیت کنونی نزدیک کرده، مملو از پیشنهاداتی بوده که بیشتر این تهران بوده که آنها را نپذیرفته است. یکی از مواردی که همواره مقامهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی بر نپذیرفتن آن تأکید کردند مذاکره مستقیم با ایالات متحده، حتی در فرمت چندجانبه، بوده است.
اگرچه به نظر میآمد در دوران مذاکرات هستهای به نوعی تابوی مذاکره مستقیم با آمریکا، با ساعتها گفتوگوی دو جانبه و مستقیم محمدجواد ظریف و جان کری شکسته شده، اما بزنگاه کنونی نشان داده که چنین گفتوگویی همچنان «پرهزینه» است. محمدجواد ظریف در اظهارات متعدد خود در هفتههای اخیر گفته است «نیازی به چنین گفتگویی نیست» و «مسیر بازگشت به برجام مشخص است».
راب مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، که خود سابقه حضور در مذاکرات هستهای دارد، اما بر این باور است که مذاکره مستقیم احتمال «برداشتهای اشتباه» را کاهش میدهد.
پس از پافشاری تهران بر موضع خود، حال واشینگتن میگوید اصراری بر این گفتوگوی مستقیم نیست. اما در همین حال یکی از نتایج نشست اخیر مجازی در وین، برنامهریزی دیداری حضوری برای گروه ۴+۱ در روز ۱۷ فروردین است، که بنا بر آنچه اتحادیه اروپا اعلام کرده، در جریان آن، «هماهنگکننده گروه ۴+۱، گفتوگوهای جداگانه با همه اعضای برجام و ایالاتمتحده را شدت خواهد بخشید».
«نقشه راه» برای احیای برجام
در بیش از هفتاد روزی که از آغاز به کار دولت جو بایدن میگذرد، پیشنهادات متعددی برای احیای برجام از سوی سیاستمداران و همچنین ناظران این حوزه برای احیای برجام ارائه شده بود و به نظر میآمد که گره اصلی کار این بود که کدام طرف باید قدم اول را بردارد.
همین موضوع خصوصاً در تهران و واشینگتن حاشیههای فراوانی را به دنبال داشت. آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده و همکارانش، از جمله از سوی قانونگذاران آمریکایی -که بسیاری از آنها منتقد برجام هستند- مورد سؤال قرار گرفتند که آیا واشینگتن در پی امتیازدهی به جمهوری اسلامی پیش از بازگشت تهران به تعهداتش است یا خیر. در تهران هم رهبر جمهوری اسلامی و سایر مقامها در اظهارنظرهایی عموماً یکدست در اینباره موضعگیری کرده و اعلام کردند پیش از رفع تحریم، ایران هیچیک از اقدامات خود در نقض تعهداتش در برجام را باز نخواهد گرداند.
در چنین فضایی است که صحبت از یک «نقشه راه» یا حتی دو «نقشه راه» مجزا، مطرح شده و میتواند مسیر پیش رو را شکل دهد. چنین ترکیبی میتواند از یک سو زمانبندی و ماهیت اقدامات را تعیین کند و در عین حال به دو موضوع بازگشت آمریکا به برجام و بازگشت تهران به پایبندی به تعهداتش، شکل ملموسیتر ببخشد.
حق تقدم در «نقشه راه» با کدام اقدامات هستهای تهران است؟
یکسال پس از خروج ایالات متحده از برجام، تهران در اقداماتی مرحله به مرحله، از پایبندی به تعهدات هستهای خود فاصله گرفت و در ماههای اخیر، تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی در این زمینه، عدول تهران از خط قرمزهای برجامی را شدت بخشید. این اقدامات تهران، پس از حدود دو سال، هنوز به فرستاده شدن پرونده به شورای امنیت و از هم پاشیدن کامل توافق نیانجامیده، اما برخی از این نقض تعهدات، نگرانی جدی کشورهای غربی را به همراه داشته است.
در اظهارات عمومی و خصوصی مقامهای اروپایی و آمریکایی، اقداماتی چون استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، تولید اورانیوم فلزی و غنی سازی در سطح ۲۰ درصد، از جمله مواردی بوده که نگرانکنندهتر از سایرین ارزیابی شده است. یکی از دلایلی هم که به این اقدامات پررنگتر از سایرین پرداخته شده، این است که با پیشبرد هر کدام از آنها تهران نه تنها بر علم خود در این زمینه (که غیرقابل بازگشت است) میافزاید بلکه میتواند سرعت دستیابی تهران به سلاح اتمی را -در صورت گرفتن تصمیم به این کار- به شدت افزایش دهد.
این موارد از اقدامات ایران را باید به یک نگرانی عمده دیگر افزود. بر مبنای قانون مجلس، دولت حسن روحانی مجبور به توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی شد. پروتکلی که بر مبنای آن، بازرسان بینالمللی، دسترسی و نظارت دقیقتری بر برنامه هستهای ایران داشتند.
پس از بروز بحرانی در این زمینه، در نهایت رافائل گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، موفق شد در تهران، به توافقی موقت دست یابد، که بر مبنای آن اگرچه دسترسی محدود است، اما همچنان این چشمانداز وجود دارد که با احیای برجام، بازه زمانیای که بازرسان نتوانستند خود در محل حاضر باشند، اما از طریق تصاویر ضبط شده، روند فعالیتهای ایران را مرور کنند. فرصت این توافق سه ماهه، اوایل خرداد ماه به پایان میرسد. البته که در یکی از بندهای توافق موقف تهران با آژانس آمده که طرفین میتوانند درباره نیاز به لغو یا تمدید آن گفتوگوی بیشتری انجام دهند.
البته تهران و آژانس درگیر یک پرونده دیگر نیز هستند که اگرچه خارج از چارچوب برجام است، اما نگرانی از همکاری نکردن تهران در آن زمینه هم، پیش روی کشورهای غربی طرف ایران در برجام است. در آن پرونده -که مربوط به اقدامات گذشته ایران میشود- نیز پیشرفتهایی در زمینه آمادگی طرفین به گفتوگو به دست آمده، و قرار است در همین روزهایی که گفتوگوهای برجامی برپا میشود، کارشناسان آژانس نیز از وین به تهران بروند، و سؤالات خود را با امید به دستیابی به پاسخی روشن، با تهران در میان بگذارند. نتیجه مثبت یا منفی این روند، بدون شک در به نتیجه رسیدن تلاشهای برای احیای برجام تأثیرگذار خواهد بود.
رفع یا لغو کدام تحریمها برای تهران حیاتی است؟
در روزهای ابتدایی دولت جو بایدن در ایالات متحده، صحبت از قدمهای اولیه واشینگتن در زمینه بازگشت به برجام، متمرکز بر مواردی مانند آزادسازی برخی پولهای توقیف شده ایران در بانکهای خارجی، حمایت از درخواست ایران برای دریافت وام از صندوق بینالمللی پول، یا تسهیل خریدهای اقلام بشردوستانه بود.
هر بار که این موضوعات به رسانهها درز کرد، طرف ایرانی به سرعت از مخالفت با آن سخن گفت و تمرکز خود را معطوف به یک موضوع کرد: «رفع کامل تحریمها». البته که برجام همه تحریمهایی را که بر ایران اعمال شده بود رفع نکرده بود اما تصمیم مقامات جمهوری اسلامی، استفاده از این ترکیب برای اشاره به خواسته خود در مقطع کنونی بوده است.
برخلاف موضوع اقدامات هستهای ایران، که صحبت از موارد بیشتر نگرانکننده آن در این هفتهها زیاد بوده، از سوی تهران، آنچنان تصویر روشنی از یک روند رفع تحریم ارائه نشده است به جز یک مورد که در دو ماه اخیر چندین بار از زبان مقامهای مختلف از جمله عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه به تفصیل به آن پرداخته شده است؛ تحریمهایی که حوزه نفت و گاز را هدف گرفته است. آقای عراقچی از جمله در اوایل اسفند ۱۳۹۹ گفته بود حوزه «فروش نفت یکی از خسارتهای مستقیم » دوران بازگشت تحریم بوده است.
با تأکید چندباره مقامات جمهوری اسلامی، میتوان تصور کرد که از جمله مواردی که در «نقشه راه» رفع تحریم مدنظر تهران خواهد بود، فروش نفت، صدرنشین باشد. البته که آیتالله خامنهای گفته است تنها رفع تحریم کافی نیست و اطمینان از این رفع شدن هم لازمه بازگشت ایران به تعهداتش است.
چنین اظهاراتی است که ناظران را بر آن داشته تا همگی بر زمانبر بودن این روند اتفاقنظر داشته باشند. در حوزه نفتی، عباس عراقچی وقتی از این روند صحبت کرده، از جمله گفته است: «اگر تحریم نفتی برداشته میشود باید ببینیم نفت ما قابلیت فروش داشته و امکان حملونقل آن فراهم باشد، همچنین باید امکان بیمه کردن محمولههای نفت و بازگشت پول حاصل از صادرات آنها هم وجود داشته باشد و این چرخه کار کند که مطمئن شویم واقعاً تحریم نفتی برداشته شده است».
اینگونه پیچیدگیهایی ست که موجب میشود در تازهترین بیانیه ۴+۱ بر لزوم گفتوگوی کارشناسان طرفین در زمینه تحریم و هستهای تأکید شود.
البته رفع تحریمها از جمله در حوزه نفت و گاز تنها دردسر این روزهای تهران نیست. اگر در حوزه هستهای روندی موازی با آژانس در جریان است، در حوزه اقتصادی هم، تصویب نشدن لوایح مربوط به پولشویی و تأمین مالی تروریسم یا همان که به «افایتیاف» مشهور است مانع مهمی در انجام تراکنشهای مالی محسوب میشود.
این مانع که از همان زمان دستیابی به برجام، تعلل برای برداشتن آن ادامه داشته، حال به گفته محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بستگی به زمان رفع تحریم دارد و البته او وعده داده که در اولین نشست این نهاد در فروردین ۱۴۰۰ سرنوشت این لوایح مشخص شود. وعدهای که مشخص نیست با ادامه مخالفت شدید با این سازوکارهای بینالمللی چه سرنوشتی را رقم خواهد زد. از جمله نمونههای بروز این مخالفت در روزهای نوروز، صحبتهای یکی از شخصیتهای سریال حاشیه برانگیز «گاندو۲» بوده، شخصیتی که به نظر میآید مأمور ارشد سازمان اطلاعات سپاه باشد و افایتیاف را قراردادی «استعماری» میخواند.
آغازی برای پایان؟
صحبت از تدوین برنامه برای اقدامات دو طرف با هدف احیای توافق، برای برخی یادآور دورانی است که در سال ۱۳۹۲ توافق اولیه ژنو به دست آمد تا مسیر دستیابی به توافق جامع مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ را هموار کند. اما گروهی هم هستند که از تفاوتهایی در این دو روند میبینند.
توافق ژنو، به مدت دو سال، فضایی را برای دیپلماتهای ۵+۱ و ایران مهیا کرد، که با اقدامات مرحلهای خود، روند «اعتمادسازی» را پیش ببرند تا در نهایت بتوانند به توافق اصلی مدنظرشان دست یابند. اما در حال حاضر آن توافق اصلی به دست آمده اما آنها برای احیایش تلاش میکنند.
اگرچه طرف غربی برجام، هم اروپاییها و هم آمریکا از تمایل به مذاکره بیشتر سخن گفتهاند اما تهران آن را نپذیرفته و به وجود آمدن فضای مساعد دیپلماتیک را تنها برای اجرایی کردن توافق کنونی میطلبد. تهران تأکید کرده که تمایلی به گفتوگو درباره بندهای برجام پیش از احیای آن ندارد، حتی اگر برخی مقامها از جمله علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبر جمهوری اسلامی، از تمایل تهران به مذاکره درباره بندهایی از برجام از جمله «مکانیزم ماشه» سخن گفتهاند.
از همین روست که اگر ایران و طرفهایش در برجام، موفق به ترسیم یک نقشه راه برای احیای این توافق شوند، نه تنها مانند توافق اولیه ژنو «آغازی برای پایان» نخواهد بود، بلکه طرفین قدم در مسیری میگذارند که مؤلفههای متعددی میتواند بر آن تأثیرگذار باشد؛ از تمایل آمریکا و اروپا به دستیابی به برجامی مستحکمتر، یا مذاکره در زمینه برنامه موشکی تهران و عملکردش در خاورمیانه، تا انتخابات ریاست جمهوری در ایران.