در سالگرد آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو روزنامه شهروند در تیتر یک خود با عنوان «سرگیجه پلاسکو» نوشتهاست: «بازماندگان آتشنشانان جانباخته، از شهید محسوب نشدن عزیزانشان گلهمند هستند» و تأکید دارند که «مقصران این حادثه باید بدون هیچ ملاحظهای معرفی و مجازات شوند.»
حمید حاجیپور خبرنگار روزنامه ایران که یک سال پیش در جریان آتشسوزی ساختمان پلاسکو از جمله خبرنگارانی بود که شبانه روز در حال اطلاعرسانی دربارهٔ این حادثه بود طی یادداشتی در این روزنامه به جان باختن ۱۶ آتشنشان و شماری از شاغلان در پلاسکو اشاره کرده و نوشتهاست: «پلاسکو آتش گرفت و در خودش سوخت و فروریخت. زانو زد و همراه با ۱۶ آتشنشانی که جانانه با آتش میجنگیدند تسلیم سرنوشت غمانگیزی شدند. حالا یک سال از آن کابوس تمامنشدنی میگذرد. هنوز هم وقتی مقابل مزار پلاسکو میایستم انگار بوی دود و آتش سینهام را تنگ میکند، سرفهام میگیرد. نمیتوانم شبهایی را فراموش کنم که آهنهای تنیده شده بههم را کنار میزدند برای یافتن بارقهای از امید. شب اول گفتند آتشنشانان زندهاند و خودشان را به موتورخانه رساندهاند تا کمک سر برسد. چه کسی میدانست آنها حتی فرصت فرار هم نداشتهاند؛ همان زمانی که پشت بیسیم گفتند ادامه عملیات ممکن نیست و آتش در چند قدمیشان است. میدانستند که با تجهیزات ناچیزی که دارند حریف غول آتش نمیشوند. میخواستند از مهلکه بیرون بیایند و با دست پر به مبارزه با آتش برگردند ولی دستور این بود که باید بمانند.»
یادداشتنویس روزنامه ایران با اشاره به اینکه «همه آن صحنه مثل فیلمی از مقابل چشمانم میگذرند و انگار مرا پرت کردهاند به آن ۹ شبی که آنجا حضور داشتم»، نوشتهاست: یک سال بعد در «شب سالمرگ پلاسکو مقابل دیوارهای سرد بیروحش ایستادهام و ۱۶ آتشنشانی که روی دیوار نقش بستهاند به من و آنهایی که از مقابلش میگذرند، خیره ماندهاند. هنوز هم آدمهایی که از اینجا رد میشوند نمیدانند چرا پلاسکو اینگونه تسلیم مرگ شد و چرا به آتشنشانان اجازه خروج نداند.»
روزنامه همدلی در شماره شنبه خود با اشاره به اینکه چهارشنبه ۲۷ دی ماه دست مردی ۳۴ ساله به اتهام دزدی تعدادی گوسفند از روستاییان خراسان رضوی و خراسان جنوبی در زندان مرکزی مشهد با گیوتین قطع شد، نوشتهاست: «آیا سایر مجرمان که ارقام اختلاس و سوءاستفادههای مالی آنان چندین هزار برابر گوسفند دزد مذکور است با چنین شدت و حدتی از سوی مراجع مواجه میشوند؟»
این روزنامه نوشتهاست: «همین چند روز پیش گزارشی از شهردار جدید تهران به شورای شهر ارائه شد که ارقام تخلف آن نیز سرسامآور است. این گزارش باید توسط نهادهای قضایی مورد تفحص و بررسی قرار گیرد. اگر چنین گزارشی از بیخ و بن نادرست باشد که طبیعی است شهردار کنونی تهران «محمدعلی نجفی» باید پاسخگوی آن باشد و شق دیگر داستان این است که گزارش نجفی درست و تخلفهای شمرده شده در زمان ریاست «محمدباقر قالیباف» در شهرداری تهران درست باشد. آنگاه باید دید برخورد قاطع و اشد مجازات برای متخلفان در نظر گرفته میشود.»
همدلی نوشتهاست: «اگر در آن روز معلوم شود که تخلفی صورت گرفته و مالی از مردم به تاراج رفته، ترازوی عدالت نباید بین گوسفند دزدی از خراسان و مسئولی در شهرداری تهران فرقی قائل شود.»
روزنامه فرهیختگان ضمن انتشار عکسی از حسن روحانی در حال بازدید از «کشتی قران مطلا» که چند روز پیش در قم رونمایی شد، نوشتهاست: «به دین خدا رحم کنیم.»
این روزنامه با طرح این پرسش که «چرا نمیتوانیم بدون هزینه از دین کار سیاسی کنیم؟» نوشتهاست: «حتی در تبلیغ دین هم به ضرر دین کار میکنیم مثل کشتی مطلا» و «با استفاده از «طلا» و شمایل «پرزرق و برق» کار که تصور ریخت و پاش در افکار عمومی ایجاد کرد، نشان میدهد سازندگان این کشتی بهجای تبلیغ دین علیه دین کار کردهاند.»
فرهیختگان با بیان اینکه «این کشتی با هدف ترویج دین ساخته و رونمایی شده، مثل یک تابلوی نقاشی هنرمندانه، مثل تابلوی خطاطی از احادیث و آیات قرآن، ولی چرا این کار که زحمت زیادی برایش کشیده شده برخلاف نیت سازندگان، اثر تبلیغی منفیای ایجاد میکند؟» تأکید کرده که از جمله دلایل واکنش منفی افکار عمومی به رونمایی این کشتی قران مطلا یکی اینکه «در محاسبات طراحان این کشتی به نتیجه و معنای اجتماعی کار توجهی نشده» است.
ده روز پس از آنکه حسن روحانی به وزیر کشور دستور داد تا طی یک هفته گزارشی از اعتراضات شهرها آماده و ارائه کند، روزنامه شرق خبر داده که حسین ذوالفقاری معاون امنیتی، انتظامی وزارت کشور گفتهاست: «ما نمیخواهیم این گزارش را بر اساس ساخته ذهن خود آماده کنیم، بلکه میخواهیم این گزارش را بر مبنای دادههای دقیق اطلاعاتی و مبتنی بر واقعیات آماده کنیم.»
معاون وزیر کشور تأکید کرده «صرف اینکه بگوییم عوامل خارجی و برخی زمینههای داخلی موجب این اعتراضات شد کافی نیست. این مسائل که عوامل بیرونی که سر عناد با ما دارند و در این اعتراضات دخالت میکنند، امری بدیهی است و ما نباید صرفاً به این بدیهیات بسنده کنیم، بلکه باید ببینیم چه آسیبهایی موجب میشود تهدیدات خارجی از آن بهره ببرند.»
به نوشته شرق، حسین ذوالفقاری همچنین گفتهاست: «این گزارش میتواند زمینهساز ارائه پیشنهادها و راهکارهای عملی در کشور برای برخی مسائل و آسیبها باشد، زیرا ما معتقدیم تا وقتی صورت و ماهیت مسئله دقیقاً روشن نشود، نسخه راهحل هم اشتباه در نظر گرفته میشود. قطعاً انتظار مردم، دستاندرکاران و دلسوزان نظام این است که بررسی دقیقی از ابعاد و ماهیت این اعتراضات انجام شده و راهکارهای اجرایی و عملیاتی نیز ارائه شود.»
روزنامه شرق همچنین در تیتر یک خود گزارش دادهاست که «دامنه شایعات و گفتههای تلویحی یا غیرصریح دربارهٔ نقش امامجمعه مشهد در آغاز اعتراضات آنقدر زیاد شده که احمد علمالهدی را وادار به واکنش کردهاست و او نامهای خطاب به شورایعالی امنیت ملی» نوشته و ضمن تکذیب نقشداشتن در اعتراضهای خیابانی مشهد، گفتهاست: «من آن روز سبزوار بودم.»
شرق یادآوری کردهاست که شورای عالی امنیت ملی که مخاطب نامه احمد علم الهدی بوده، همان نهادی است که «شایعه شده بود امامجمعه مشهد را احضار کرده» است.
همزمان روزنامه شهروند در گزارشی با تیتر «وضعیت بازداشتشدگان، در دستور کار» نوشتهاست: «دو هفتهای هست که از پایان اعتراضات خیابانی میگذرد اما همچنان خبرها و حرف و حدیثها در اینباره ادامهدار است؛ اگر در روزهای آغاز این اعتراضات، بیشتر اظهارات مسئولان و چهرههای سیاسی دربارهٔ پشت پردههای این اعتراضات بود، حالا چند وقتی هست که بعد از آرام شدن اوضاع، بازداشتیها و خودکشیها در زندان محور اظهار نظر قرار گرفتهاست، بهطوری که برخی نمایندگان مجلس در اینباره ابراز نگرانی کردهاند و بعد از آنکه ۱۷۰ نماینده خطاب به سران سه قوه خواستار آزادی بازداشتشدگان شدند، برخی از آنها عملاً هشدار دادهاند که نباید فاجعهای چون کهریزک در این ماجرا تکرار شود.»
به نوشته این روزنامه «شاید به دلیل همین نگرانیها باشد که گرچه از زمان برقراری آرامش و خوابیدن موج اعتراضات، بسیاری از دانشجویان و دیگر بازداشتشدهها آزاد شدند اما برخی از نمایندگان مجلس و همچنین معاون پارلمانی رئیسجمهوری گفتهاند تا جایی که امکان داشته باشد، بررسی و رسیدگی به وضع بازداشتشدگان را در دستور کار قرار میدهند.»
روزنامه خراسان خبر داده که احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان از تلاش نمایندگان مجلس دهم برای آزادی بازداشتشدگان اعتراضات شهرها انتقاد کرده و گفتهاست: «تعجب میکنم از برخی نمایندگان مجلس که به جای این که در پی محکومیت اغتشاشگران باشند، به دنبال آزادسازی این اغتشاشگران از زندان هستند.»
روزنامه قانون گزارشی دارد دربارهٔ «عوارض قرصهای مسئلهدار»، و نوشتهاست: «ماجرای ادعای خوراندن قرص به زندانیان اوین است؛ خبری که برای اولین بار بعد از اعتراضات توسط محمود صادقی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی منتشر شد و صادقی در توئیتی نوشت: طبق اعلام بستگان یکی از بازداشتشدگان که در زندان فوت کرد، او طی چند تماس با خانوادهاش اظهار داشته مسئولان او و دیگر بازداشتیها را مجبور به خوردن قرصهایی میکردند که حالشان را بد میکرد.»
به نوشته این روزنامه «بلافاصله بعد از انتشار این خبر در فضای مجازی و رسانهای کشور، مسئولان مربوط این سخنان را تکذیب و اعلام کردند که پیگیر عوامل انتشار خواهند بود و از جمله «روابط عمومی سازمان زندانها در اطلاعیهای ضمن تکذیب و رد این ادعای واهی، طرح مطالبی از این دست را مصداق نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی دانست و اعلام کرد که اشخاص مطرحکننده این دروغ و تهمت بزرگ را در اسرع وقت و در دادسرای عمومی و انقلاب تهران تحت تعقیب قانونی قرار خواهد داد.»
روزنامه قانون یادآوری کردهاست که «اولین بار این ادعا را حمید بقایی به زبان آورده بود» و پس از آنکه مدتی بازداشت و زندانی شده بود با انتشار مطلبی خطاب به مهدی خزعلی گفته بود: «هر چند آقای خزعلی از نظر سیاسی نقطه مقابل ما هستند و علیه ما بسیار سخن گفتهاند، اما از منظر اسلامی وانسانی به ایشان توصیه میکنم در صورت بستری شدن (حین بازداشت)؛ از خوردن داروهای بینامونشان خودداری کنند.»
این روزنامه نوشته «شاید در آن زمان کسی به این سخنان و اظهارات توجهی نکرد و بیانیه صادر نشد ولی بیشک این افراد شروعکننده ماجرای وجود «قرصهای مسئلهدار» در اوین بودند» و با آنکه «با این افراد در مسئلههای دیگر برخورد شد ولی دربارهٔ این ادعا هیچ واکنشی به آنها نشان داده نشد.»
روزنامه ایران، نزدیک به دولت، دربارهٔ کشته شدن شماری از بازداشتشدگان اعتراضات حین بازداشت، نوشتهاست: «بعد از آنکه در روزهای اخیر اخباری مبنی بر فوت برخی بازداشتشدگان در زندانهای کشور منتشر شده بود، حساسیت عمومی روی اخبار این حوزه افزایش یافت. از ۱۰ روز پیش گمانههای زیادی دربارهٔ فوت این بازداشتشدگان منتشر شده بود. دستگاه قضایی در یک مورد اعلام کرد که فرد فوت شده در دستشویی زندان اوین (سینا قنبری) دست به خودکشی زدهاست. همینطور در مورد زندانی فوت شده در اراک (وحید حیدری) هم اتهام این فرد مرتبط با مواد مخدر اعلام شد. حتی برخی از منابع دیگر از اعتیاد افراد فوت شده سخن گفتند. با این حال این دست اظهارنظرها نتوانست مانع برخی زمزمهها دربارهٔ گمانهزنی برای فوت این افراد بشود.»
روزنامه آرمان از قول صادق ملکی، تحلیلگر سیاسی، اظهارات برخی مقامهای حکومتی دربارهٔ نقش کشورهای دیگر در اعتراضات شهرها را رد کرده و نوشتهاست: «نظامی که میتواند اسد را از سقوط نجات دهد، داعش را از عراق بیرون براند و همهپرسی اقلیم را به شکست بکشاند، قویتر از آن است که بستر اجتماعی آن به تحریک خارجی به غلیان آید.»
این کارشناس سیاسی گفتهاست: «باید توجه کرد که در برخی زمینهها بیماری دیده میشود که به بخشهای دیگر ممکن است سرایت کند. ایران بهعلت قوی بودن همچنان روی پا ایستادهاست، اما نیاز به مداوای سریع و محاسبه شده دارد» اما «برخی از اصولگرایان در کنار برخی اصلاحطلبان که هر دو نیز حاملان ژن خوب هستند، از اعتراضات بهعنوان فرصتی برای تخلیه نگرانیهای خود و ادامه وضعیت موجود استفاده کرده و فکر میکنند که خاموش شدن اعتراضات میتواند تدوام آرامش خیال آنان را تا آیندههای دور سبب گردد.»
کیهان در شماره شنبه خود واکنش فرمانده نیروی قدس، شاخه برونمرزی سپاه پاسداران، به اعتراضات شهرها را منتشر کرده و از قول قاسم سلیمانی نوشتهاست: «من وقتی صحنه نابخردانه آن نادان در آتشزدن پرچم ایران را دیدم خیلی دلم سوخت؛ گفتم ای کاش بهجای پرچم من را، نه تصویر من را، بلکه من را ده بار آتش میزدند؛ چرا که ما برای سرافرازی این پرچم در هر قلهای ده شهید دادهایم.»
همزمان عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «درخواستی از جناب سردار سلیمانی»، نوشتهاست: به جناب سردار سلیمانی یک پیشنهاد منطقی ارائه میکنم. جنابعالی نفوذ و قدرت دارید، دستتان به خیلی از جاها میرسد، و این برخلاف وضع دیگران از جمله امثال ما است. پیشنهاد میکنم بلند شوید و یک ساعت از وقت خود را صرف دیدار با این نوجوان کنید. ظاهراً برحسب اطلاع نیروی انتظامی به سرعت شناسایی و دستگیر شدهاست. فیلمبردار هم ببرید تا از دیدار شما تصویربرداری کنند. بعید میدانم که از آن طرفِ آب آمده باشد یا به ادعای برخی رابطهای سببی یا نسبی با داماد صدام حسین داشته باشد. به احتمال زیاد خانواده او چندان ناآشنا نباشند. او در همین نظام آموزش و پرورش ما درس خواندهاست. تحت تعلیم و تربیت و تبلیغات همین صداوسیما بودهاست»
یادداشتنویس اعتماد خطاب به قاسم سلیمانی نوشته که پس از گفتوگو با پسر نوجوانی که به اتهام آتش زدن پرجم ایران بازداشت شده «اول به مردم بفرمایید که این اتفاق در کدام شهر رخ داد؟ آیا در مناطق شمالی شهر تهران و به قولی مرفهان بیدرد یا عاشقان فرهنگ غرب بود یا از مناطقی که هماکنون هم باید، منبع بسیج نیروها برای اقدامات دفاعی از کشور باشد؟ دوم اینکه او از چه خانوادهای بود؟ آیا خانواده او از غربزدگان یا دشمنان حکومت بودند؟ آیا غیرمذهبی و غیرملتزم بودند؟ بفرمایید که پدرش در چه شغلی بود و سابقهاش چه بودهاست؟ بپرسید که چرا این کار را انجام داد؟ آیا آموزش و پرورش، نظام رسانهای و نهادهای دینی که همه در خدمت ارزشهای رسمی هستند، به او یاد ندادند که به پرچم کشورش که نماد کشور است احترام بگذارد؟ اگر آموزش ندادند، آیا از طریق خانواده و دوستان و جامعه هم متوجه نشد که باید احترام بگذارد؟ چرا نمیدانست که شما یا بزرگترهایش برای به اهتزاز درآوردن این پرچم در متر، متر این خاک در کربلای۵ جانفشانی کردهاید؟ چقدر اطمینان دارید که پدر یا یکی از نزدیکان او از مجروحان و جانبازان همان کربلای ۵ یا سایر عملیات نباشد؟ پس چرا یک جوان باید تا این حد علیه آن ارزشها نه تنها بیتفاوت که جری و ستیزهگر باشد؟»
به نوشته روزنامه بخش قابل توجهی از کسانی در جنگ حضور داشتند «این گذشته دکان دونبش را تبدیل به ابزاری برای توجیه موقعیت فعلی و کسب رانت و به سکوت واداشتن دیگران کردهاند. در میان این کاسبان کسانی هستند که روحشان هم از حضور در جبهه بیخبر بود، چه رسد به جسم آنان» و به همین دلیل «جوان امروز به علت این نحوه برخورد با میراث گذشته، نمیتواند با آن همدلی و همراهی و همنوایی لازم را پیدا کند. هیچکدام از این دوستان به خود نگفتند که چرا خاوری و خاوریها با انداختن یک چفیه هر کاری میکنند و بعد به کانادا فرار میکنند؟ ریشه این رفتار در نابود کردن سرمایه تاریخی کشور در جنگ تحمیلی پیش پای متقلبان و فاسدان است. حال چگونه از یک جوان ۱۶ ساله انتظار داریم که خود را با این میراث همدل کند؟»
یادداشتنویس اعتماد به فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران توصیه کرده که «با این فرد (متهم به آتش زدن پرچم) مورد نظر بروید گفتوگو کنید، گزارش آن را بهطور کامل به جامعه بدهید، او را از زندان بیرون آورید، جایش را برای کسانی خالی کنید که منشأ فساد و تباهی و بیکاری و هر درد بیدرمان دیگر بودهاند و اکنون راست راست در حال گشت و گذارند.»
روزنامه ایران از احتمال «واگذاری بنگاههای اقتصادی سپاه و ارتش» خبر داده و از قول امیر حاتمی، وزیر دفاع در دولت حسن روحانی نوشتهاست: «مسئولیت این کار از طرف مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا به ستاد کل نیروهای مسلح واگذار شده و ستاد کل در کل نیروهای مسلح این موضوع را دنبال میکند تا این نیروها از کارهای اقتصادی غیرمرتبط به هر دلیل، خارج شوند.»
وزیر دفاع از اعلام اسامی شرکتها و بنگاههای در حال واگذاری وزارت دفاع خودداری کرده اما در پاسخ به این پرسش روزنامه ایران که «آیا وزارت دفاع برای واگذاری بنگاههای اقتصادی سپاه و ارتش هم رایزنی میکند»، گفتهاست: «این سیاست، سیاست کل نیروهای مسلح است که سپاه و ارتش را هم شامل میشود. براساس قانون اساسی، سپاه و ارتش برای کمک به دولت کارهایی انجام میدهند که گاهی این کارها به عنوان کار اقتصادی تلقی میشود، مانند کاری که قرارگاه سازندگی انجام میدهد، اما این کارها از جنس دیگری است و عموماً کاری از جنس کارهای پیمانی است که قسمتهای سازندگی نیروهای مسلح برای کمک به بخشهای مختلف به عهده میگیرند و انجام میدهند. اگر منظور شما از فعالیتهای اقتصادی، اینهاست، باید بگویم این کارها میتواند براساس نیاز دولت ادامه پیدا کند یا ادامه پیدا نکند.»
امیر حاتمی دربارهٔ اینکه «آیا دولت برای پیگیری واگذاریها در ارتش و سپاه به وزارت دفاع مسئولیتی دادهاست؟» گفتهاست: «مسئولیت این کار از طرف مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا به ستاد کل نیروهای مسلح واگذار شده و ستاد کل در کل نیروهای مسلح این موضوع را دنبال میکند تا این نیروها از کارهای اقتصادی غیرمرتبط به هر دلیل، خارج شوند.» و «ما حتماً بنگاهداری را کار نیروهای مسلح نمیدانیم و اصولاً وقت نیروهای مسلح و فرماندهان نباید درگیر این کار باشد، نیروهای مسلح در مواردی، یا به اجبار یا براساس وظیفه قانونی به این حوزه ورود کردند. حتماً تلاش میکنیم که آن کارهای موظفی در زمینه حفظ ارزش پول بازنشستگان را از طریقی انجام دهیم که به کار اصلی ما که تقویت توان رزم، آموزش و آمادگی است، لطمهای وارد نشود.»
این روزنامه نزدیک به دولت اشاره کردهاست که «فعالیت نیروهای مسلح در حوزه بنگاهداری از دولت سازندگی آغاز شد. اما با گسترش این فعالیتها، بویژه با نوع واگذاریها در دولتهای نهم و دهم، انتقادها به این فعالیتها نیز فزونی یافت. منتقدان میگویند حضور نیروهای مسلح در حوزههای اقتصادی غیرمرتبط با فعالیتهای آنها یا سازندگی کشور، مانعی برای رونق اقتصادی و فعالیت بخش خصوصی است.»