این اولین بار در تاریخ حدوداً ۷۰ ساله کنفرانس امنیتی مونیخ است که یک رئیسجمهور آمریکا در آن سخنرانی میکند. این سخنرانی و سایر اظهارات شرکتکنندگان ارشد کنفرانس به لحاظ پیامهای احتمالی در باره بنبست برجام، معضلات روند صلح در افغانستان، وضعیت مناسبات دو سوی اقیانوس و نوع و انسجام رویکردهای غرب در برابر چین و روسیه حائز اهمیت است. کنفرانس اما امسال به دلیل دیجیتال بودن از یک جنبه اساسی خود تهی است.
بحران کرونا طبیعی بود که بر کنفرانس امنیتی مونیخ هم بیتأثیر نماند و بسان قرینه اقتصادی آن، یعنی کنفرانس داووس، که همایش مدیران، صاحبنظران و رهبران اقتصادی و سیاسی جهان است، امسال به ناچار مشمول برگزاری مجازی شود.
کنفرانس امنیتی مونیخ البته امسال صرفاً به سبب برگزاری دیجیتال نیست که استثنایی میشود، بلکه در کل تاریخ آن سابقه نداشته است که رئیسجمهور وقت آمریکا در آن سخنرانی کند. این بار اما جو بایدن با سخنرانی خود مهمان اصلی این کنفرانس است.
اولین سخنرانی یک رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس امنیتی مونیخ به این دلیل نیست که سفری برای آن لازم نبوده و او از خود کاخ سفید میتواند در کنفرانس سخنرانی کند، بلکه ظاهراً از این ضرورت ناشی شده که ارشدترین مقام مقتدرترین قدرت جهان میخواهد کنار گذاشتن رویه و رویکرد دولت ترامپ و چرخش در سیاست خارجی آمریکا را نه از زبان معاون خود یا وزیر خارجه بلکه شخصاً به اطلاع متحدان و رقبا برساند تا بر وزن و اهمیت و باورپذیری آن بیفزاید.
پیشتر بایدن با انتخاب معنادار وزارت خارجه آمریکا به عنوان اولین نهادی که به آن سر زد و با سخنرانی راهبردیاش در این دیدار و نیز با تمجید از کادر دیپلماتیک کشور عملاً این پیام را به جهان فرستاد که احیای محوریت دیپلماسی و وجود یک وزارتخانه قوی در رویکرد بینالمللی ایالات متحده در دستور کار است و بازسازی ائتلافها و اتحادهای آسیبدیده در دوران ترامپ از شاکلههای اصلی سیاست خارجی این کشور خواهد بود.
سابقه ماجرا و تفاوت با کنفرانس سال قبل
همایش مونیخ که همه ساله در ماه فوریه برگزار میشود میعادگاه و عرصه سخنرانی و رایزنی شماری از کارشناسان، نظریهپردازان و دستاندرکاران امور امنیتی و دفاعی جهان است. در این همایش که به «کنفرانس امنیتی مونیخ» معروف شده، معمولاً شماری از رؤسای جمهور و نخستوزیران جهان، وزیران دفاع و امور خارجه، نمایندگانی از کمیسیونهای امنیتی و دفاعی مجالس کشورها و نیز عدهای از مدیران و صاحبان صنایع تسلیحاتی و غیرتسلیحاتی معروف جهان حضور دارند.
کنفرانس مونیخ را به لحاظ نقش و کارکرد میتوان کم و بیش شبیه به اجلاس «داووس» دانست. در حالی که اجلاس سالانه «داووس» در سوئیس، کانون بحث و طرح نظر کارشناسان، مسئولان و دستاندرکاران اقتصاد جهان درباره روندها و گرایشهای این رشته است، کنفرانس مونیخ محلی است برای مباحثه درباره چالشها و تهدیدات امنیتی و دفاعی، و ارائه آخرین دیدگاهها و طرحهای راهبردی مختلف درباره نحوه رویارویی با این چالشها و تهدیدات.
شرکتکنندگان در این کنفرانس، هم مقامهای ارشد دولتها هستند، هم کارشناسان امنیتی و نظامی و هم مدیران شرکتهای تسلیحاتی.
پیشینه کنفرانس به سال ۱۹۶۲ برمیگردد. در این سال، یکی از افسران آلمانی به نام «اوالد فون کلایست» که در اواخر زمامداری هیتلر در کودتای نافرجام علیه او شرکت داشت، مبتکر گردهمایی مونیخ شد تا محملی باشد برای بحث و دیالوگ درباره مناسبات امنیتی و نظامی دو سوی اقیانوس.
تا فروپاشی اتحاد شوروی، موضوعات گردهماییهای مونیخ عمدتاً به مسائل امنیتی و دفاعی دوران جنگ سرد مربوط میشد و تنها نمایندگان، مسئولان و صاحبنظران کشورهای غربی (عضو ناتو و اتحادیه اروپا) اجازه شرکت در آن را داشتند. در همین کنفرانس بود که برای اولین بار بحث بمب نوترونی به میان آمد و استراتژی ضربت اول در رویارویی اتمی دو بلوک مورد تبادل نظر قرار گرفت.
کنفرانس آخر با موضوعی کمسابقه
بررسی چند و چون راهبردهای امنیتی و دفاعی ناتو در قبال شوروی نیز یکی از مباحث دائمی کنفرانس در سی سال اولیه حیات آن بود. سال ۱۹۹۱، رایزنی درباره جوانب جنگ علیه عراق به خاطر اشغال کویت، بخش عمدهای از وقت نشست مونیخ را به خود اختصاص داد.
در سالهای اخیر حضور کشورهایی که برخی از آنها خود را در رقابت یا ستیز با غرب میدانند در کنفرانس مونیخ بیشتر شده و از جمله میتوان به اعزام مداوم نماینده از سوی چین و روسیه و ایران اشاره کرد. امسال اما شاید از این نظر نیز کنفرانس غیرمتعارف باشد که چین و روسیه در سطح عالی یا میانی هم در کنفرانس حاضر نیستند.
مسئله ایران و بهویژه پرونده هستهای آن هم در این سالها پیوسته از موضوعات کنفرانس امنیتی مونیخ بوده و محمدجواد ظریف هم از مهمانان دائمی کنفرانس، گرچه امسال به رغم دیجیتالیشدن کنفرانس خبری از حضور مجازی ظریف یا مقام دیگری از ایران در این کنفرانس نیست.
کنفرانس مصوبهای ندارد، بلکه اهمیت آن در گفتوگوهای رسمی و بعضاً غیررسمی و پشتپردهای است که در حاشیه آن جریان مییابد. کمتر نشست بینالمللی چون کنفرانس مونیخ را میتوان سراغ گرفت که شمار زیادی از رهبران سیاسی و نظامی جهان در محیطی نسبتاً کوچک گرد بیایند و مذاکرات گاه فشردهای را دنبال کنند؛ مذاکراتی که معمولاً مقدمه تصمیمهای مهم بینالملی در عرصه نظامی و ژئوپلتیک است.
طرفه این که آخرین کنفرانس مونیخ سال ۲۰۲۰ زیر شعار Westlessness برگزار شد، به این مفهوم که مجموعهای به نام غرب به رهبری آمریکا که مؤلفه اصلی شکلدهنده به نظم بینالمللی در دوران پس از جنگ جهانی دوم بوده، از مدتی پیش و به خصوص با رویکردها و سیاستهای دولت ترامپ وارد روندهای افول و واگرایی شده است. و سؤال محوری کنفرانس این شد که چرا غرب به این حال و روز افتاده و آیا احیای قدرت غرب و همگرایی سابق در میان آن دوباره ممکن است.
چرخشی که بایدن قصد اعلام آن در کنفرانس امسال را دارد شاید پاسخ کاملی به مسئله احیای قدرت غرب نباشد، ولی دستکم شاید نشانه تلاشی جدی برای ممانعت از شتابگیری روندهای واگرایی در این مجموعه باشد.
دغدغهای که همچنان موجود است
این در حالی است که به رغم بروز خوشبینیها و امیدها نسبت به بهبود دوباره مناسبات دو سوی اقیانوس، ولفگانگ ایشینگر، مدیر کنفرانس امنیتی مونیخ در مصاحبهای تازه گفته است که «ما به نحوی شوکآور متوجه شدهایم که دیگر چیزی تحت عنوان تضمین دائمی بلند مدت پشتیبانی آمریکا از ما وجود ندارد. اروپاییها باید با این پرسش روبهرو شوندکه اگر چهار سال دیگر رئیس جمهوری انتخاب شود که مسیر ترامپ را در پیش بگیرد، چه خواهند کرد؟» به عبارتی اروپا اطمینانی ندارد که دوران بایدن لزوماً قابل تمدید باشد و رأی بالایی که در انتخابات اخیر به ترامپ داده شد، چهار سال دیگر مسیر متفاوت از سیاست خارجی بایدن را دوباره برای آمریکا رقم نزند.
هستند رهبران و محافلی در اروپا که رویکردهای ترامپ را از این بابت فرصتی میدانند که به اروپا زنهار داد که بیش از پیش در زمینه امنیتی و دفاعی روی پای خود بایستد تا بتواند در کنار آمریکا و چین همچون یک قدرت برتر جهان برآمد کند. با این همه، هنوز هم تعارضات و درک و دریافتها از منافع و مصالح امنیتی مشترک در اروپا به گونهای نیست که این استقلال و شکلدهی به نهادها و اهرمهای امنیتی و دفاعی به سرعت پیش رود. به خصوص اتکا و رابطه گسترده شرق اروپا با آمریکا که امنیت خود را در این رابطه میسر میبیند و عدم پایبندی کشورهای عمده اروپایی مثل آلمان به تأمین بودجه بیشتر برای نهادهایی مانند ناتو شاید بتواند دوباره آب به آسیاب گرایشهایی در آمریکا بریزد که ترامپ آنها را نمایندگی میکرد و شعار «اول آمریکا» و کاهش شدید تعهدات واشینگتن نسبت به متحدان و حتی تعارض با آنها هم از پیامدهایش بود.
پیامی برای شکستن بنبست برجام؟
بایدن در سخنرانیاش در وزارت خارجه آمریکا سه محور را برای احیای ائتلاف و اتحاد با اروپا مورد تاکید قرار داد: مقابله هماهنگتر بینالمللی با پاندمی کرونا، مسئله مقابله با بحرانیتر شدن وضعیت اقلیمی جهان و مسئله مقابله با گسترش سلاحهای کشتار جمعی.
در زمینه مسائل آب و هوایی بایدن با اعلام بازگشت به پیمان اقلیمی پاریس که دولت ترامپ از آن خارج شده بود عملا تعهد عملی دولت خود به تلاشهای مشترک در این راستا را به اطلاع جهان رساند. سخنرانی جان کری، ارشدترین مقام دولت بایدن در پیگیری پیمان پاریس، در کنفرانس مونیخ هم احتمالا متضمن قول و قرارها و تاکید بر تعهدات آمریکا در همکاری با متحدان و سایر کشورهای جهان در این راستاست.
این که دولت بایدن به سرعت موافقت خود با تمدید ۵ ساله پیمان استارت جدید در زمینه محدود نگه داشتن سلاحهای هستهای آمریکا و روسیه را اعلام کرد و این که این دولت میکوشد بحران ناشی از خروج دولت ترامپ از برجام را ولو در چارچوب یک راهحل گستردهتر، از طریق همکاری و هماهنگی به متحدان اروپایی به سرانجام برساند نیز ما به ازای عملی حرفهایی است که در وزارت خارجه زد و احتمالا در کنفرانس امنیتی مونیخ هم بر آن تاکید خواهد گذاشت.
این سخنرانی از این بابت هم حائز اهمیت است که آیا بایدن پیامی آشکار یا نهفته برای برونرفت از بنبستی که احیای برجام به خود گرفته عنوان خواهد فرستاد. به خصوص که تلاشها و گفتوگوهای دیپلماتیک فشردهای هم در سطوح مختلف در جریان است و تا روز پنج اسفند که ایران تهدید به خروج از پروتکل الحاقی کرده است چیزی باقی نمانده است.
یا با سخنرانی بایدن یا با توافق و علائم و نشانههایی که انعطافی از هر دو سو را طلب میکند سؤال مربوط به این که کدام طرف باید اولین قدم را بردارد پاسخ خواهد یافت یا وضعیت بنبست گونه وخامت بیشتری خواهد گرفت که لزوماً ایران برنده و سودبر چنین روندی نخواهد بود.
معضلی به نام افغانستان و چین
ورای مسئله ایران و طرح احتمالی هماهنگیها با متحدان آمریکا در این سوی اقیانوس برای حل بنبست برجام، بایدن محورهای دیگری را نیز برای بحث و فرستادن سیگنالهای مثبت به متحدان اروپایی خود، در راستای احیای ائتلاف و اتحاد سابق، دارد، از بحث در مورد افغانستان گرفته تا موضوع روسیه و خط لوله مناقشهانگیز نورد استریم که قرار است گاز روسیه را به اروپا برساند، تا مسئله محوریتری به نام چین و چشمانداز رقابت غرب با آن، تا مسئله تقسیم بار هزینههای دفاعی در ناتو تا ...
در مورد افغانستان، کمتر کسی تردید دارد که وضعیت در این کشور، از جمله در پیامد رویکرد و سیاست دولت ترامپ، به یک دور باطل خشونت و ناکامی در به جریانانداختن پروسه صلح دچار شده است. بایدن حالا با یک وضعیت مخمصهآمیز روبروست. از طرفی اگر او بخواهد به توافق دولت ترامپ با طالبان پایبند بماند و ۲۵۰۰ نیروی باقیمانده آمریکا از افغانستان را تا ۱۰ اردیبهشت خارج کند عملاً واگذارکردن کل زمین بازی به طالبان و تشویق این نیرو برای خیز جهت کسب کامل قدرت و عدم هر گونه مصالحه با دولت کابل است، روندی که تبعاً پایمالشدن همه حقوق و آزادیهای شکنندهای که در ۲۰ سال پس از سقوط طالبان در افغانستان شکل گرفته از پیامدهای آن است.
در عین حال، تجدیدنظر در توافق با طالبان و باقیگذاشتن نیروهای در افغانستان هم چندان مطلوب افکار عمومی آمریکا نیست که نیروهای این کشور را در طولانیترین و ظاهرا پایانناپذیرترین جنگ تاریخ آمریکا درگیر میبیند.
با این همه، همه شواهد حاکی از تصمیم سخت دولت بایدن به باقیگذاردن بخشی از نیروها در افغانستان است و تشویق کشورهای متحد در ناتو به اقدامی مشابه است، شاید که طالبان با درک این که قادر به سرنگونی دولت کابل نیست، نهایتا به مذاکره و مصالحه جدی با این دولت تن دردهد.
بایدن در سخنرانیهای پس از پیروزی در انتخابات پنهان نکرده است که سیاست مقابله ولو با روسیه و چین را نه به صورت یک جانبه و آن گونه که دولت ترامپ پیش میبرد، بلکه در مختصاتی که بیشترین متحدان را هم حول آن بسیج کند دنبال خواهد کرد. در همین راستا گفتوگو و فشار بر دولت آلمان جهت توقف پروژه خط لوله نورد استریم ۲ هم در جریان است تا از نظر واشینگتن تنیبهای باشد برای سیاستهای روسیه در اوکراین یا نوع رویکرد این کشور در قبال مخالفانی مثل آلکسی نوالنی و ... بعید نیست که بایدن در سخنرانی مونیخ به این موضوع هم بپردازد، موضوعی که در نگاه دولت آلمان یک پروژه صرفا اقتصادی است، ولی شاید بتوان این امتیاز را به واشینگتن داد که ادامه پروژه به توافق روسیه به عدم قطع صدور گاز از طریق خط لوله اوکراین منوط شود.
وقتی که کنفرانس یک بالش شکسته است
در مورد چین، بایدن در اولین تماس تلفنی خود با شی جینپینگ، رهبر این کشور، «موضوع نقض حقوق بشر در هنگ کنگ و در مورد اقلیت مسلمان اویغور» را به صراحت مطرح کرده و رویکردهای اقتصادی چین در مبادلات بینالمللی را به باد انتقاد گرفته است. او برای مقابله با چین گام اروپاییها در دسامبر گذشته در امضای توافقی مهم در مورد سرمایهگذاریهای در قلمرو طرف مقابل با دولت پکن را نقض غرض و تضعیفکننده انسجام غرب در برابر چین میداند.
اینکه نهایتا منافع نسبتاً متفاوت آمریکا و اروپا در نوع و شدت مقابله با چین تا چه حد امکان دستیابی به یک موضع کم و بیش تهاجمی را ایجاب کند با علامت سؤال بزرگ روبهرو است و بحث بایدن در کنفرانس مونیخ شاید در این زمینه هم حاوی نکاتی باشد.
این نیز هست که آمریکا به اعتبار "ضرورت ناشی از تمرکز امکانات نظامی و اقتصادی و سیاسی برای مقابله با چین" بیش از پیش از متحدان اروپایی خود انتظار دارد که بار آمریکا را در مناطق دیگر جهان سبک کنند، در مورد حفظ منافع و امنیت مشترک غرب در گسترههایی مانند شرق اروپا، در آفریقا و در خاورمیانه و در مقولاتی مانند مقابله با تروریسم بیشتر فعال شوند و مسئولیت و هزینه بیشتری به عهده بگیرند، خواستی که با عدم انسجام نظری در تعریف مشترک از مسائل امنیتی و منافع اتحادیه اروپا در گوشه و کنار جهان و بعضا تعارض منافع کشورهای عضو، شاید به سادگی قابل تحقق نباشد.
در کنفرانس مونیخ البته در کنار بایدن شخصیتها و رهبران سرشناس دیگری هم سخنرانی خواهند کرد و احتمالا آنها به این یا آن شکل به سخنرانی بایدن واکنش نشان خواهند داد. از جمله قرار است مدیرکل سازمان بهداشت جهانی با سخنرانی خود محوریت پاندومی کرونا را برای امنیت جهان مورد تاکید قرار دهد. آنگلا مرکل، امانوئل مکرون و بوریس جانسون رهبران آلمان و فرانسه و بریتانیا و نیز ینز استولتنبرگ، دبیرکل ناتو و آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل هم دیگر سخنرانان کنفرانس هستند.
هر چه که هست، کنفرانس امسال به دلیل برگزاری مجازی، از یک جنبه و بال مهم خود، یعنی گفتوگوها و رایزنیها و بعضاً توافقات حاشیهای و پشت پرده عاری است. کنفرانسهایی از این دست بعضا اهمیتشان به همین رویدادها و اتفاقات جنبی و غیررسمی است که در صورت دیجیتالیزهشدن چیزی از آن باقی نمیماند.
هدایت و مدیریت پانلهای بحث در کنفرانس امسال را علاوه بر ایشینگر، مدیر کنفرانس، خانم ناتلی امیری، خبرنگار ایرانی-آلمانی به عهده دارد که در سالهای گذشته گزارشگر شبکه اول تلویزیون آلمان در ایران بود.