لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۰۵

«نه شرقی، نه غربی»؛ شعاری که رمقی برای سر دادنش نیست


شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» روی کاشی دیوار ساختمان اصلی وزارت خارجه
شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» روی کاشی دیوار ساختمان اصلی وزارت خارجه

یکی از خبرهای مرتبط با مذاکرات احیای برجام در وین که بازتاب وسیعی در رسانه‌ها داشت، کارشکنی روسیه در دقیقه ۹۰ و تعلیق موقت مذاکرات به‌خاطر این موضوع بود.

ماجرا از این قرار بود که روسیه تحریم‌‌های غرب علیه مسکو به دلیل حمله‌اش به اوکراین را سدی مقابل توافق اتمی ایران خواند و به‌نوعی از آمریکا ضمانت کتبی خواست تا در ازای موافقتش با برجام، تحریم‌های مرتبط با ایران علیه روسیه را بردارد.

چنین موضوعی نشان می‌دهد که تا چه اندازه ایران و منافع بلندمدت آن گروگان روسیه و سیاست‌های توسعه‌طلبانه این کشور شده است.

همسایه شمالی و تکلیف یک شعار کلیدی انقلاب

آیا این شرایط با شعاری که شالوده انقلاب اسلامی و ابزاری برای حمله به رژیم پیشین بود، در تضاد و تقابل نیست؟ شعار معروفِ «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» از مهم‌ترین شعارهایی بود که به‌عنوان نماد سیاست خارجی حکومت جدید پس از انقلاب ۵۷، در تریبون‌ها و سخنرانی‌ها و حتی در متون درسی مدارس جایگاه ویژه‌ای داشت.

هنوز هم بقایای چنین نگاهی به نظام بین‌الملل را می‌توان روی کاشیِ سردرِ وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی مشاهد کرد. این نوع نگاه علاوه بر ترسیم خط‌مشی حکومت جدید، ابزاری هم بود برای نشان دادن تمایز سیاست خارجی ایران در دوران جمهوری اسلامی با آن‌چه در پیش از آن بود.

حتی یکی از کلیدواژه‌هایی که علی خامنه‌ای برای حمله به حکومت پهلوی از آن استفاده می‌کند، «وابستگی» است. با مرور سخنرانی‌ها و مواضع رهبر جمهوری اسلامی در ارتباط با حکومت پیشین ایران به این نکته پی می‌بریم که در کنار اتهاماتی چون فساد مالی و بی‌بندوباری اخلاقی، موضوع وابستگی شاه و رضا شاه به بیگانگان، بی اختیار بودن آنان در مسائل کلان کشوری و بین‌المللی و آلت دستِ قدرت‌های خارجی بودن، جایگاه ویژه‌ای در تحلیل‌های خامنه‌ای داشته و دارد.

برای مثال او در سخنان بهمن ۱۳۷۷، رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی را وابسته نامیده و دلیل وابستگی آنان را نداشتن پایگاه مردمی می‌داند. او در تشریح این موضوع از تسلط کارشناسان و مستشاران آمریکایی بر حوزه‌های اقتصادی و نظامی سخن می‌گوید و مدعی می‌شود که قیمت نفت، فروش و کیفیت فروش و مقصد آن هم در کنترل خارجی‌ها بود.

حال در ارتباط با چنین موضوعی به دوران جمهوری اسلامی برمی‌گردیم و نگاهی به کارنامه این حکومت می‌اندازیم. از آنجایی که خامنه‌ای بر دخالت خارجی‌ها در حوزه انرژی و تعیین قیمت آن در زمان شاه تأکید داشه است، به موضوعی مرتبط با این سخنان در عصر حکمرانی خودِ او می‌پردازیم.

اوت سال گذشته نشریه «اویل پرایس» در مطلبی به قلم سایمون واتکینز، از تحلیلگران مشهور انرژی، با اشاره به اکتشافات جدید گازی در شمال ایران به این موضوع اشاره کرد که میزان تولید، صادرات و مقصد این گاز را روسیه تعیین می‌کند تا از این طریق بتواند سلطه خود از طریق انرژی بر اروپا را حفظ کند.

اگر چه دولتمردان جمهوری اسلامی به‌صورت جسته و گریخته این گزارش را رد کردند، اما در نهایت عدم انتشار جزئیاتی از موضوع گاز شمال و یا قراردادهای دو و سه جانبه میان ایران و روسیه و چین در ارتباط با بهره‌برداری از آن و نیز اظهارات جسته و گریخته برخی مدیران حوزه انرژی در ایران، شک و شبهه‌ای در این زمینه باقی نگذاشت.

حکومتی که رهبر آن با چنان شدت و حدّتی حکومت پیشین ایران را به ضعف و بی‌اختیاری در استفاده از منابع طبیعی کشور متهم می‌کند و آن را با صفتِ وابسته و بی‌اختیار توصیف می‌کند، اجازه برداشت از منابع گازی خود را ندارد تا جایگاه روسیه از نظر ذخایر گازی خدشه‌دار نشود.

این موضوع را در کنار این واقعیت تاریخی قرار دهیم که نقش ایرانِ دوران محمدرضاشاه در تأسیس و تقویت سازمان کشورهای صادرکننده نفت در ابتدای دهه شصت میلادی، نقشی مهم و بی‌بدیل بوده که در نهایت منجر به افزایش قیمت نفت و بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای متبوع و در نتیجه فشار اقتصادی بر کشورهای پیشرفته غربی شد. انتخاب یک ایرانی یعنی «فؤاد روحانی» به‌عنوان اولین دبیرکل اوپک در آن سال‌ها هم مؤید این نکته است.

صنعت فولاد ایران، نماد استقلال حکومت پهلوی در تصمیم‌های کلان

رهبر جمهوری اسلامی در ارتباط با این موضوع نیز از حکومت پهلوی به عنوان نقطه شروع وابستگی ایران به قدرت‌های خارجی یاد می‌کند و از «عَلَم شوم و ننگین وابستگی» در آن دوران سخن به میان می‌آورد. او از آن دوران به عنوان عصر حاکمیت سیاست‌های وابسته و شخصیت‌های سیاسىِ دست‌نشانده و گوش‌به‌فرمان خارجی یاد می‌کند.

در بُعد اقتصادی با موارد مهمی از نقض ادعای رهبر جمهوری اسلامی مواجه می‌شویم. مثلاً می‌توان از یک پروژه کلان در قبل از انقلاب اسلامی به‌عنوان نمونه‌ای قابل بررسی سخن گفت تا بحث وابستگی شاه به قدرت‌ها و بی‌اختیار بودن آن حکومت در مسائل کلان را راستی‌آزمایی کرد.

در نگاه به تاریخچه صنعت فولاد در ایران مشاهده می‌کنیم که این موضوع یکی از آرزوهای رضاشاه بود و او از همان ابتدا و در زمان تأسیس راه‌آهن سراسری به‌دنبال تسریع در ساخت آن از طریق تولید قطعات در داخل کشور بود. بعدها با آلمانی‌ها قراردادی منعقد شد و مدتی بعد از آغاز کار، به‌خاطر وقوع جنگ جهانی، نیمه‌کاره ماند و رها شد.

اما در ابتدای دهه چهل خورشیدی، محمدرضاشاه پهلوی نیز به دنبال احداث ذوب آهن با کمک آلمان‌ها بود که بنا بر دلایل متعدد به جایی نرسید و در این‌جا بود که علینقی عالیخانی، وزیر اقتصادِ وقت، به شوروی رفت و زمینه عقد قراردادی برای احداث آن توسط این کشور را فراهم کرد.

سفر شاه به شوروی و استقبال گرمی که از وی به عمل آمد و در نهایت احداث ذوب آهن در ایران، آن هم در شرایط جنگ سرد، هم پیروزی بزرگی برای ایران بود و هم نشان داد که ایران علی‌رغم تعلق خاطرِ بیشتری که به اردوگاه غرب داشت، استقلال کشور را بر تضادهای ایدئولوژیک دو ابرقدرت ترجیح داد و هرگاه منافع کلان کشور ایجاب می‌کرد، راه خود را می‌رفت.

نیروگاه بوشهر و ادعای ابتکار عمل در برابر قدرت‌های خارجی

عزت و اقتدار در سیاست خارجی و ابتکار عمل مورد ادعای حکومت در برابر قدرت‌ها را می‌توان در مسائل مرتبط با پروژه دیگری بعد از انقلاب و در دوره زمامداری آیت‌الله خامنه‌ای بررسی کرد.

بعد از چند دهه از شروع همکاری ایران و روسیه برای ساخت نیروگاه بوشهر، به اذعان مدیران و دولتمردان حکومت، هزینه‌ها به شکلی غیرمتعارف بالا و دستاوردها بسیار اندک بوده است. آقازاده، رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی، تأکید کرده بود که می‌توانستیم با کمتر از نصف این هزینه نیروگاه اتمی فعال و بهتری بسازیم.

روس‌ها حتی در انتقال فناوری نیز مراقب بودند چیزی عاید ایران نشود و به همین منظور حدود دو هزار نیروی روسی اعم از کارگر، مهندس و تکنسین به همراه خانواده‌هایشان در دهکده‌ای نزدیک نیروگاه ساکن شده بودند که این تعداد پرسنل برای ساخت یک نیروگاه نیز امری غیرمرسوم و بی‌سابقه بود.

در طی چند دهه و در اخبار روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های کشور می‌توانستیم کلیدواژه «بدقولی روس‌ها» را هر از گاهی ببینیم و این موضوع حتی صدای نیروها و جریان‌های نزدیک به آیت‌الله خامنه‌ای را هم درآورده بود.

در مقابلِ این استثمارِ عریان، طرف روسی بهره زیادی از این پروژه برد و صفروف که از نیروهای رسانه‌ای نزدیک به حکومت روسیه است، در گفتگویی با شبکه تلویزیونی افق به صراحت اعلام کرد که نیروگاه بوشهر باعث نجات صنعت هسته‌ای رو به افولِ روسیه شده است.

شعاری انقلابی که رمقی برای سردادنش نمانده

علاوه بر موارد ذکرشده که ماهیتی اقتصادی دارند، در حوزه سیاسی هم شاهد تأثیرپذیری جدال‌های سیاسی میان جریان‌های درونِ جمهوری اسلامی از خارج و تلاش برای گرفتن تأیید دولت‌های خارجی بوده‌ایم.

برای مثال ماجرای سفر علی اردشیر لاریجانی به لندن و تقاضایش برای حمایت این کشور از اصولگرایان در انتخابات سال ۷۶ که جنجال‌برانگیز شد و یا سفر محمدباقر قالیباف به مسکو که با هدف کسب حمایت آن‌ها صورت گرفت اما با بی‌اعتنایی کرملین به وی، به رسوایی بزرگی بدل شد.

این موارد معدود و مقایسه‌ای نشان می‌دهد که برخلاف تأکیدات مکرر و ادعاهای آیت‌الله خامنه‌ای، اگر موضوع و مفهوم کلاسیکی به نام «استقلال» و «وابستگی» را مبنای بررسی کارنامه حکومت‌ها قرار دهیم، جمهوری اسلامیِ تحت زعامت او نمره قبولی نمی‌گیرد و اصولاً قابل قیاس با حکومت محمدرضاشاه پهلوی نیست.

چنانچه پا را از موارد فراتر بگذاریم، وضعیت به‌مراتب بدتر هم می‌شود. یک نمونه از این موارد قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین است که ضعف و وابستگی سیاسی حاکمان جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد، تا جایی که به دستور طرف چینی، حتی حق انتشار مفاد مندرج در این قرارداد را ندارند.

این‌ها مشتی است نمونه خروار از مرعوب بودن جمهوری اسلامی در مناسبات سیاسی و اقتصادی، فروش آینده کشور و حراج منافع ملی و بلندمدت ایران توسط حکومتی که در بیش از چهار دهه عمر خود، پروپاگاندا علیه حکومت پیشین ایران را برای لحظه‌ای متوقف نکرده و به نظر می‌رسد حتی چهره‌های قدیمی انقلاب هم عمق ماجرا را دریافته باشند و دیگر رمقی برای سردادن شعار معروفِ «نه شرقی، نه غربی...» ندارند!

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG