در اظهاراتی جنجالی با پوزخند میگوید خودش هم از زمان اجرای مهمترین تصمیم اقتصادی دوران ریاست جمهوریاش بیخبر بوده و کار را به وزارت کشور سپرده؛ اما دیری نمیپاید که همان وزارتخانه، ادعای مافوقش را رد میکند. در اوج سرکوب اعتراضات، از آنان که عنان سرکوب را در دست دارند تقدیر میکند؛ از آنهایی که قبلتر در واژگانش «دولت تفنگدار» بودند و متهم به فساد. بعد از سرکوب خونین اما همان ابزار سرکوب را مهربانانه به رافت دعوت میکند تا چهره «رحمانی» خود را به رخ بکشد.
حسن روحانی در اعتراضات آبانماه، مواضعی متفاوت و گاه کاملا متضاد اتخاذ کرد. منتقدانش -و بسیاری از حامیانش که از او مأیوس شدهاند- میگویند عملکرد او روزبهروز زاویه بیشتری با وعدههایش مییابد؛ اینکه پرده برافتاده و آشکارا مهرهای مهم و کلیدی در دستگاه سرکوب است.
نقش حسن روحانی در اتفاقات منجر به اعتراضات آبانماه چه بود؟ در سرکوب خونین اعتراضات اخیر چه سهم و مسئولیتی داشت؟ از «اصولگرا» تا «میانهرو» و «اصلاحطلب»؛ از حسن روحانی و علی لاریجانی تا آیتالله علی خامنهای و ابراهیم رئیسی و نظامیان... ارتباط، نزدیکی یا شکاف میان جناحهای سیاسی جمهوری اسلامی را در سایه رویدادهای آبان خونین باید چگونه دید؟