آتش تنشهای منطقهای بالاخره دامن بشار اسد را هم گرفت. در حالیکه حکومت سوریه در طول بیش از یک سال اخیر تلاش کرده بود خود را از درگیریهای غزه و لبنان دور نگه دارد، خیلی زود و پس از برقراری آتشبس میان حزبالله و اسرائيل، گروههای مختلف شورشی مخالف حکومت بشار اسد توانستند خود را به شهرهای حلب و ادلب برسانند.
اما این گروهها که شورش جدید را رقم زدهاند، چه سابقهای دارند؟ ایدئولوژی آنها چیست و مورد حمایت کدام بازیگر خارجی قرار دارند؟
هیئت تحریر الشام
این گروه ابتدا به عنوان جبهه النصره که شاخهای از گروه القاعده در سوریه بود شناخته میشد. جبهه النصره در سال ۲۰۱۲ به عنوان شاخهای از گروه القاعده در سوریه ایجاد شده بود و در جریان جنگ داخلی این کشور نقش مهم و پررنگی داشت. با این حال پس از بروز اختلافات، این گروه دچار انشعاب شد و در سال ۲۰۱۶ گروه تازهای به نام هیئت تحریر الشام ظهور کرد.
این گروه جدید ارتباط خود را با القاعده قطع و تاکید کرد که دیگر نسبتی با آن مجموعه ندارد.
با این حال رویکردهای تحریر الشام همچنان سلفی است و باورهای ایدئولوژیک نزد رهبران آن از جمله رهبر اصلیاش، ابومحمد الجولانی، که پیشتر فرمانده جبهه النصره شناخته میشد دیده میشود.
تحریر الشام با گروه داعش که در شرق سوریه حضور دارد نیز متفاوت است و این دو در گذشته حتی با یکدیگر وارد درگیری شدهاند. از آنجا که تحریر الشام مدتی کنترل ادلب را هم در اختیار داشته، نوع حکومتداری آن را میتوان بیشتر شبیه طالبان دانست تا اینکه به داعش شباهت داشته باشد.
تحریر الشام رهبر اصلی حملات روزهای اخیر در سوریه است و دیگر گروههای مخالف حکومت بشار اسد را گردهم آورده تا با همراهی یکدیگر بتوانند مناطق بیشتری از خاک سوریه را تحت تسلط خود در آورند. از جمله آنها میتوان به گروههای نورالدین زنکی، جیشالإسلام، احرار الشام و فیلق الشام اشاره کرد.
رسماً ارتباطی میان ترکیه و این گروه شورشی وجود ندارد اما ناظران منطقهای بر این باورند که تحریر الشام در جهت اهداف دولت اردوغان گام بر میدارد و پیشتر هم آنکارا از آنها برای ضربه زدن به نیروهای کرد، از جمله گروه کوچکی که در نزدیکی حلب حضور دارند، استفاده کرده بود.
ارتش آزاد سوریه
برخلاف گروههای ایدئولوژیک اسلامگرا، ارتش آزاد سوریه متشکل از فرماندهان نظامی پیشین ارتش سوریه است و رویکردی ملیگرا دارند. این گروه از ابتدای جنگ داخلی در سوریه مورد حمایت کشورهای غربی قرار داشتند و از سربازان فراری ارتش بشار اسد تشکیل شدهاند. این گروه که در ابتدا در مناطق مختلفی از سوریه فعال بودند حالا تنها در مناطق تحت کنترل ترکیه در شمال این کشور محدود هستند.
با این حال ارتش آزاد سوریه هم در این هجوم مشارکت داشته و در پیشروی شورشیان حضور دارد.
چرا حالا؟
پیشروی حملات این گروههای ستیزهجو بلافاصه پس از آن صورت میگیرد که آتشبس میان حزبالله لبنان و اسرائيل نهایی شد. در طول سالهای اخیر، نیروهای حزبالله و همچنین گروههای تحت نظر جمهوری اسلامی مانند «لشکر فاطمیون» نقش مهمی در جلوگیری از پیشروی این گروهها ایفا میکردند، اما در طول ماههای اخیر بخش قابل توجهی از تمرکز نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی متوجه جبهه لبنان شد.
از سوی دیگر از کار افتادن اتاق عملیات جریان موسوم به «محور مقاومت» باعث شد تا هماهنگی این گروهها برای جلوگیری از پیشروی گروههای مخالف این جریان با دشواری بیشتری رو به رو شود.
ضمن اینکه در طول هفتههای اخیر ارتش اسرائيل بارها مرز لبنان و سوریه را با هدف قطع ارتباط میان حزبالله و گروههای وابسته به جمهوری اسلامی در سوریه بمباران کرده بود تا بتواند راه ارتباطی میان بخشهای مختلف جریان موسوم به «محور مقاومت» در منطقه را قطع کند.
حزبالله یک گروه شبهنظامی و در عین حال یک حزب سیاسی است. ایالات متحده حزبالله را یک سازمان تروریستی میداند، اما اتحادیه اروپا شاخهٔ نظامی آن را در فهرست سیاه قرار داده و حزب سیاسی آن را تروریستی نمیداند. حزب سیاسی حزبالله در پارلمان لبنان هم نمایندگانی دارد.
البته در طول چند ماه اخیر تحرکاتی از سوی این گروهها برای انجام عملیات و پیشروی مشاهده شده بود اما حرکت اصلی بعد از برقراری آتشبس میان حزبالله و اسرائيل صورت گرفته است.
حلب که یکی از مراکز اصلی حضور نیروهای ایرانی است حالا یکی از نقاطی است که گروههای شورشی مدعی هستند که توانستهاند وارد آنجا شوند.
چرا سوریه مداخله نکرد؟
در طول بیش از یک سال اخیر بسیاری از ناظران و به ویژه شخصیتهای نزدیک به جمهوری اسلامی از آنچه که «رویکرد منفعلانه» بشار اسد میخواندند، انتقاد میکردند؛ اما در عین حال کارشناسان نظامی استدلال میکنند که ارتش بشار اسد همین حالا هم پذیرفته است که نیروهای خارجی چهار کشور ایران، روسیه، ترکیه و ایالات متحده در خاک این کشور حضور داشته باشند و بخشهایی از آن هم تحت تسلط گروههای شورشی اسلامگرا و همچنین کرد است. در نتیجه به نظر میرسد دولت بشار اسد بیش از آنکه قصد یا نیتی برای حمایت یا عدم حمایت از ایران و گروههای موسوم به «محور مقاومت» داشته باشد، توانی برای این کار ندارد.
رویکرد روسیه چیست؟
در سال ۲۰۱۹ ترکیه حملهای را با عنوان عملیات «چشمه صلح» به حلب انجام داد که هدفش دور کردن گروههای کرد از منطقه مرزی با ترکیه و همچنین ایجاد یک منطقه حائل در خاک سوریه بود که به گفته آنکارا از این طریق بتواند سوریها را در آنجا پناه دهد.
آن حمله که با انتقادات گسترده جهانی همراه بود موجب شد تا در نهایت در اکتبر آن سال با میانجیگری روسیه توافقی برای پایان این جنگ حاصل شود و منطقه حائلی در مرز سوریه و ترکیه ایجاد شده و نیروهای روسی در حومه حلب مستقر شوند.
در نتیجه، حمله اخیر ستیزهجویان به منطقهای صورت گرفته که نیروهای روسی هم در آنجا حضور دارند اما با این حال مسکو در طول ماههای اخیر در قبال این تحرکات اقدام خاصی انجام نداده است. سیاستی که میتواند از درگیریهای مهمتر مسکو در اوکراین و یا شاید توافقات پشت پرده پوتین با اردوغان حکایت داشته باشد.
منافع ترکیه
از ابتدای جنگ داخلی در سوریه، ترکیه تلاش داشته که با حضور گستردهتر خود و نیروهای وابسته به این کشور، ضمن افزایش نفوذ منطقهایش، تضعیف گروههای کرد را چه در خاک سوریه و چه در خاک خود پیش ببرد.
دولت اردوغان در طول سالهای جنگ داخلی سوریه همچنین آشکارا خواستار کنار رفتن بشار اسد از قدرت بود و از گروههای مختلف ستیزهجو در این کشور حمایت میکرد. اتفاقی که در نهایت با حضور نیروهای نظامی ایران و همچنین حمایتهای سربازان روس رخ نداد. با این حال ترکیه در این سالها تلاش کرده که نفوذ خود را در سوریه تثبیت و چندین بار هم عملیاتهایی را به صورت مستقیم در خاک سوریه انجام داده است.
تضعیف گروههای موسوم به «محور مقاومت» در منطقه از جمله نیروهای ایرانی در سوریه و همچنین حزبالله در لبنان سبب شده تا برخی از ناظران سیاسی استدلال کنند که فرصتی برای پیشبرد اهداف ترکیه در منطقه به ویژه در سوریه حاصل شود.
وضعیت ایران و تضعیف بیشتر «محور مقاومت»
یکی از مراکزی که نیروهای نظامی ایران در سوریه حضور فعال دارند شهر حلب است، دومین شهر بزرگ سوریه که ارزش راهبردی برای جمهوری اسلامی دارد تا از طریق آن بتواند مسیر انتقال تسلیحات به حزبالله لبنان را تکمیل کند. با این حال در هفتههای اخیر تمرکز گروههای نیابتی وابسته به جمهوری اسلامی بیش از همه متوجه درگیریهای حزبالله لبنان با اسرائيل بود و در نتیجه فرصت چندانی برای مقابله با تهدید گروههای شورشی در سوریه پیدا نکردند.
در همین رابطه روز پنجشنبه هشتم آذر رسانههای وابسته به سپاه پاسداران تأیید کردند که کیومرث حاج هاشمی که از فرماندهان و نیروهای مستشاری ایران در سوریه خوانده شده، در پی حملاتی به حومه حلب که سپاه پاسداران آن را «حمله تروریستهای تکفیری و صهیونیستی» خوانده است، کشته شد.
در نتیجه میتوان انتظار داشت با ضرباتی که گروههای شبه نظامی وابسته به جمهوری اسلامی در طول بیش از یکسال اخیر دیدهاند، اوضاع برای حکومت ایران در سوریه نیز بدتر شود.
سیاست اسرائيل
حتی پیش از حمله هفتم اکتبر و درگیر شدن اسرائيل با گروههای نیابتی وابسته به جمهوری اسلامی در منطقه، اسرائيل بارها اهدافی را که عموماً مربوط به محمولههای تسلیحاتی یا انبارهای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه بودند، مورد هدف قرار داده بود. اقداماتی که با هدف قطع کردن زنجیره انتقال تسلیحاتی شبه نظامیان در حزبالله و سرزمینهای فلسطینی صورت گرفته بود. بعد از هفتم اکتبر اما اسرائيل اقدامات خود را گستردهتر کرد و در طول ماههای اخیر به صورت صریح بشار اسد را مورد خطاب قرار داد تا اجازه انتقال تسلیحات از سوی نیروهای جمهوری اسلامی را ندهد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائيل، همچنین آخرین بار پس از برقراری آتشبس با حزبالله با لحنی تندتر اسد را تهدید کرد که «با آتش بازی میکند.» در نتیجه، برخی ناظران در منطقه استدلال میکنند که انجام این حملات و پیشروی نیروهای شورشی در خاک سوریه، بلافاصه پس از برقراری آتشبس با اسرائيل حتی اگر بدون هماهنگی کابینه بنیامین نتانیاهو بوده باشد، میتواند منافع اسرائيل را در منطقه تأمین کند.