تمایل جنسی، زیباییشناختی و رمانتیک به همجنس یا انحطاط، انحراف، گرایش غیرطبیعی و در بهترین حالت بیماری؟ انجمن روانشناسی آمریکا و بسیاری از فعالان حقوق برابرِ انسانها، دیندار یا بیدین، همجنسگرایی را صرفاً نمونهای از تفاوت در گرایشهای مختلف جنسی انسان میدانند و خواستار حقوق و کرامت برابر برای شهروندان همجنسگرا هستند. با این حال دین اسلام از همجنسگرایی با الفاظی مانند «لواط» و «مساحقه» یاد میکند، آن را جرم میداند و مجازات اعدام برای همجنسگرایان در نظر گرفته است. از سوی دیگر جامعه هم عمدتاً در نگاه نابرابر و انگزنی به همجنسگرایان با نهاد دین همسو است.
کنشگران برابری جنسیتی اما چنین رویکردی را هموفوبیا یا همجنسگراهراسی میدانند و خواستار پایان بخشیدن به آن هستند.
در تابوی این هفته، میزبان مجتبی امینی پژوهشگر دین، و شادی امین فعال برابری جنسیتی، هستیم تا درباره تابوی همجنسگرایی بحث کنیم.
من میخواهم درباره نگاه ادیان به مسئله همجنسگرایی بپرسم. اینکه چرا ادیان و بهطور خاص دین اسلام همجنسگرایی را امری منحط میدانند؟ آقای امینی چه توضیحی در این مورد میتوانید برای شنوندگان ما بدهید که ما بحث را از همین نقطه آغاز کنیم؟
مجتبی امینی: به بحث همجنسگرایی از چند منظر میشود نگاه کرد. نظر اول نگاه مذاهب آسمانی است و مسئله دیگر حقوق بشر است. وقتی [اسلام] وارد مسئله همجنسگرایی میشود بین همجنسبازی و همجنسگرایی تفکیک نمیکند؛ یا مثلاً دگرجنسگرایی. همه اینها در یک دستهبندی قرار میگیرد و بیشتر به نتیجه اخلاقی آن توجه میشود، از حیث تأثیرش در جامعه بشری. همجنسگرایی که مأخذش ظلم به همنوع باشد، جرم شناخته میشود، چون که تأثیر اخلاقی آن بر روی جامعه مد نظر ادیان است. ادیان الهی و آسمانی از باب اخلاق بیشتر به اموری که بحث میکنند توجه دارند. از دیدگاه ادیان تأثیر اخلاقی همجنسگرایی این است که نهایتا به فساد و فحشا و ارتکاب جرم کشیده میشود.
این استدلال که همجنسگرایی به فساد و فحشا میانجامد یا به هر حال اثر غیراخلاقی در ساختمان جامعه دارد - که البته در مورد آن ساختمان هم بحث است. آن ساختمان هم به هر حال ساخته خود بشر است- چطور توضیح داده میشود؟ یعنی میخواهم بگویم این مقدمهای که میچینیم چطور میتواند منجر به آن نتیجه شود؟ چطور عشق دو همجنس به یگدیگر و رابطه جنسی دو همجنس با یکدیگر میتواند پایههای اخلاقی جامعه را متزلزل کند؟ دین چطور میتواند این ارتباط را ثابت کند؟ اساساً از کجا به کجا میرسیم در این بحث؟
امینی: ببینید اینها یک سری احکام الهی است که از جانب بالا به بشر نازل شده نه این که از جانب بشر برای خودش تعیین شود. به صورت کلی هم بیان شده. الآن با توجه به گذر علم، علم آمده و درباره یک سری از اینها اختلاف ایجاد کرده و دارد بیان میکند. ما هم از نظر دینی معتقدیم که اگر علم مسئله یا پدیده تاریخی را به صورت صحیح اثبات کند، خواه ناخواه دین مجبور است با آن مطابقت کند.
مثلاً در دین یهود ارتدوکسها میگویند نه نمیشود. اما سه گروه دیگر در دین یهود هستند که میگویند همجنسگرا میتواند در تمام مبانی اجتماعی، حتی تا خاخامی ترقی کند. خیلیهای دیگر هم هنوز هم معتقدند که این نمیتواند در دین یهود وجود داشته باشد. مسیحیت هم همین طور. مکاتب مسیحی همجنسگرایان را رد میکنند. غیر از یک عده خاصشان یا کلیساهایی در کشورهای دموکراتیک که دارای احزاب و پارلمانهای مختلف هستند و توانستهاند نگرش کلیساها را نسبت به این امر برگردانند.
اما از نظر اسلام کلاً چون تحت عنوان «لواط» اشاره شده، ظلم و فساد و فحشا [در نظر گرفته] شده. نه این که این مسائل از هم تفکیک شوند. خب از پیامبر اسلام و ائمهای که وجود دارند هم بیاناتی رسیده که همهشان از فساد اخلاقی یا فسادی که ممکن است در آینده جامعه به آن مبتلا شود یا تأثیر بر روی تولید مثل بگذارد [گفتهاند]. ایجاد انحرافاتی میکند در جامعه که خواهناخواه افراد سودجو میتوانند از آن خیلی سواستفاده کنند.
خب من ترجیح میدهم نکاتی را که شما مطرح کردید برای خانم امین، مهمان دیگر برنامه دستهبندی کنم. در حقیقت از این که همجنسگرایی میتواند منجر به غیراخلاقی شدن جامعه و فساد اخلاقی بشود شما صحبت کردید تا لواط که همجنسگرایی را با آن توصیف کردید. اجازه بدهید ببینیم خانم امین در پاسخ به نکاتی که شما مطرح کردید چه نکاتی دارند تا بعد من بتوانم نکات بعدی را بپرسم.
شادی امین: ادیان مشخصاً روی همجنسگرایی انگشت گذاشتهاند. مثلاً اگر مسئله تولید مثل را مطرح کنیم، خب بیجنسگرایی- کسی که به هیچ یک از دو جنس گرایش نداد- هم میتواند باعث انقطاع نسل بشر شود؛ این طور که گفته میشود. ولی میبینیم که انگشت میگذارند روی همجنسگرایی و این را به عنوان یک مقوله غیراخلاقی به جامعه عرضه میکنند.
اساساً آیا ما [امروز] به آموزههای مذهبی که مربوط به زمان خاصی است نیاز داریم؟ حتی در مورد جامعهشناسی، کمتر تحقیقی هست که مثلاً مال صد سال پیش در رابطه با کنشهای درون جامعه آلمان باشد و امروز هنوز بگویند اعتبار دارد. اما روی آموزههای مذهبی بعد از دو هزار سال هم دارد تأکید میشود و گفته میشود که اعتبار دارد. خب بشر الان از اینجا گذر کرده. این واقعیت است.
آنچه که مذهب عنوان کرده یا شما به نظر من منسوب میکنید به اسلام [جای بحث دارد]. خب یک سری فیلسوفان و پژوهشگران دینی هم هستند که رد میکنند، از جمله آقای نراقی یا فیلسوفان دیگر در جهان عرب. آنها میگویند اسلام با همجنسگرایی نیست که مسئله دارد. از همجنسگرایی هیچ جا در اسلام اسم برده نشده و آن عمل لواطی که در رابطه با قوم لوط از آن اسم برده شده عمل خشونتآمیز و رابطه به زور است با پسران نوجوانان و مهمانان قوم لوط. واقعیت هم این است که همجنسگرایی موضوعی است مربوط به دنیای مدرن و جایی که شما حق دارید انتخاب کنید و فردیت شما به رسمیت شناخته میشود.
آزادی گرایش جنسی امری پذیرفته است و اگر مذهب با آن در چالش قرار دارد همه ما متفقالقول هستیم که مذهب است که باید در شیوه نگاهش به این موضوع اصلاح کند.
خانم امین، آقای امینی همینطور صحبت کردند در مورد اخلاق. یعنی به محض این که بحث درباره همجنسگرایی یا حقوق همجنسگرایان و پذیرفتن و محترم شمردن این گروه از شهروندان میشود، بحث اخلاق به میان میآید و من میخواهم بدانم چه ارتباط مستقیمی بین انتخاب سبک زندگی و گرایش جنسی با اخلاقیات کلی و اجتماعی وجود دارد؟ آیا به این قسمت هم میتوانید پاسخ کوتاهی بدهید؟
امین: بله خواهش میکنم. ببینید اساساً اخلاق چیست؟ در واقع آنچه که ما به عنوان اخلاق اجتماعی میشناسیم مجموعهای از گزارههایی است که قرار است ارتباط میان انسانها را بهتر تعریف کند و به آن یک مقدار سر و سامان بدهد. خب این وقتی میآید و حقوق انسانها را از آنها سلب میکند خودش امر غیراخلاقی است. چون اخلاقی که بر آزادی قائم به ذات انسان و رابطه آزادانه انسانها سوار نباشد، سرکوبگرانه است.
اینجاست که وقتی چیزی را غیراخلاقی توصیف میکنید باید بگویید آسیباش به چه کسی میرسد؟ عشق نیست که جهان ما را به آسیب کشانده، تنفر و خشونت است. وقتی از عشق دو انسان حرف میزنیم و این قدر نسبت به عشق همجنسگرایانه تنفر ابراز میشود، این قدر علیه آن خشونت اعمال میشود؛ تا حد قتل این آدمها.
خب این نشان میدهد که ما راه عوضی را داریم میرویم. در واقع یک عمر غیراخلاقی را داریم انجام میدهیم دررابطه با یک عشق و یک محبتی که فکر میکنم هیچ کدوم از مذاهب لااقل علنا اعمال نمیکنند که علیه عشق بین انسانها هستند. موضوع برمیگردد به رابطه جنسی دو نفر و بعد برای این هم میآید انواع و اقسام توضیحات داده میشود که چرا این غلط است. خب قبلاً فقط امر غیراخلاقی دانسته نمیشده. به عنوان یک بیماری و انحراف هم عنوان میشده. علم در واقع به کمک این بخش از جامعه آمده و گفته نه نهتنها بیماری نیست بلکه یک گرایش طبیعی است که در بسیاری از انسانها وجود دارد و شاید اگر جامعه خودش را به روی این آدمها باز کند، ما هر روز تعداد بیشتر و بیشتری هم ببینیم.
به نظرم میزان کودکانی که هر روز از گرسنگی میمیرند، میزان زنانی که در حاملگیهای ناخواسته جانشان را از دست میدهند و میزان سقط جنینهایی که به دلیل شرایط اجتماعی آدمها رخ میدهد، جمع اینها را بزنیم هنوز هیچ ربطی به میزان همجنسگرایی و کسانی که نمیخواهند بچهدار شوند نداردو الآن زوجهای دگرجنسگرای بسیاری هم هستند که نمیخواهند بچهدار شوند. زنان بسیاری هستند که نمیخواهند حامله شوند.
بسیار خوب برمیگردیم به شما آقای امینی. شاید پاسخی برای صحبتهای خانم امین داشته باشید. ایشان یک سؤال مطرح کردند که میتواند سؤال مهم و مرکزی باشد. گفتند که امر اخلاقی یا غیراخلاقی که ما مطرح میکنیم باید دید که اساسا آسیباش به چه کسی یا کسانی میرسد؟ شاید بد نباشد شما پاسخ بدهید که وقتی همجنسگرایی غیراخلاقی درنظر گرفته میشود از چه نظر و آسیباش به چه کسانی قرار است برسد؟ و خب حالا بحث خانواده و انقطاع نسل را هم که مطرح کردند ما میبینی که الآن نهاد خانواده تغییرات زیادی کرده. خانوادههای همجنس فراوانی را میبینیم که دستکم در کشورهای آزاد و بیشتر-دموکراتیک هستند که خب خانوادهاند و زندگیشان را میکنند. آیا مخالفت با همجنسگرایی و غیراخلاقی دانستن آن، اتفاقا محدود کردن امکان همزیستی مسالمتآمیز همه آدمها با هم- حالا در هر شکلی از خانواده که میخواهند - نیست به نظرتان؟
امینی: ابتدا هم خدمت شما و هم خدمت ایشان عرض کنم که ببینید من از در تعصب وارد نشدهام از در تحقیق وارده شدهام. باب علم در نزد تفکر شیعه بسته نیست. یعنی ما اگر بتوانیم از نظر علمی مسئله را تبیین کنیم حتی صدور فتواها تغییر میکند. به شرط این که از نظر علمی این افرادی را که صاحب فتوا هستند اقناع کنیم.
دوم اینکه در رابطه با مضرات اخلاقی که همجنسگرایی به وجود میآورد؛ صدماتی که به کانون خانواده میزند. فرض کنید که در خانوادههای یهودی، مسیحی و مسلمان، هر کدام یک چنین کسی به وجود بیاید؛ وقتی که به وجود میآید یک مقدار خانواده را دچار ناهنجاری میکند. در درجه دوم فرض کنید دو نفر که همجنسگرا هستند و سرپرستی بچهای را قبول میکنند، این بچه حتی در داخل خانواده ممکن است دچار مشکلی نشود ولی به محض این که پایش را از خانه میگذارد بیرون دچار تضادهای روحی و روانی میشود؛ با افراد دیگر در جامعه، سؤالاتی که مطرح میکنند، این که پدرت کیست؟ مادرت کیست؟ این که همانندسازی میشود. مثلاً در بین بعضی از خانوادهها بچهای که با دو پدر یا دو مادر که همجنس هستند بزرگ میشود، اینها گرایشهای روحی و روانیشان مسلماً تغییر پیدا میکند. قانون از ما سؤال میکند که خب ابتدای این کار این طوری است، نهایتش به کجا ختم میشود؟
بسیارخوب. خانم امین! آقای امینی در بحثشان رفتند به این سمت که خب بچهای که در خانوادهای بزرگ میشود که خانواده همجنس است دچار مشکلات میشود و جامعه از او سؤالهایی میپرسد که میتواند سؤالهای چالشبرانگیزی باشد برای او و او را با چالشهایی روبهرو کند. آیا بحث نباید به این سمت برود که خب جامعه چرا اساسا چنین پرسشهایی دارد از چنین کودکی؟
امین: شما جواب سؤال را تا حدودی خیلی کوتاه و مختصر و مفید دادید. راهنمای بیماریهای بینالمللی از سوی سازمان بهداشت جهانی منتشر شده و در آن حتی ترنسکچوالیتی از لیست بیماریها خارج شده. میخواهم بگویم هیچ کونه بحثی در رابطه با این که گرایشهای جنسی یا هویت جنسیتی افراد را ما بخواهیم دستهبندی کنیم و بعد از علم پزشکی هم بخواهیم که تغییرش بدهد، خب تا کنون ثابت شده که نه ممکن است و نه انسانی. تمام این روشهای درمانی که برای گرایش جنسی افراد توصیه میشود روشهایی هستند که در سطح جهان به عنوان شکنجه پزشکی از آنها اسم برده میشود.
چیزی که آقای امینی عنوان میکنند در رابطه با خانواده، ببینید خانواده که یک شکل ندارد. از زمان به وجود آمدن بشر که یک شکل نداشته. خانواده در یک روندی به این خانواده هستهای شامل زن و مرد و کودکان تبدیل شده و آنچه که ما به آن میخواهیم اعلام وفاداری کنیم فضای امن است برای رشد و پرورش کودک است. واقعیت این است که این فضای امن در بسیاری از خانوادهها - تکرار میکنم در غالب خانوادهها موجود نیست.
شما نگاه کنید به این همه خشونت علیه بچهها در خانوادهها، به این همه آزار جنسی دختر و پسربچهها در خانوادهها، این همه فشار به زنان در روابط زناشویی، این همه سرکوب زنان در مناسبات مردسالارانه. در واقع میخواهم به شما بگویم که اتفاقاً این ما هستیم که باید بیاییم و رو به دگر جنسگرایان بگوییم شما نهتنها نتوانستهاید کانون گرم خانواده را اجرا کنید بلکه برای ما هم نمونههای بدی بودهاید. خب دختر من در یک چنین محیطی بزرگ شده. من میخواهم بدانم چه کسی میتواند به خودش اجازه دهد که به دختر من که یک آدم بسیار اجتماعی با روحیه بسیار شاد است، اهل کار جمعی است، هنرمند است، درساش عالی است… چه کسی میخواهد بگوید که بچه من به لحاظ روحی دچار آسیبهایی است؟
اصلاً این چه حرفی است که ما بیاییم و بر اساس این که بر اساس گرایش جنسی مادر یا پدر یک بچه چیست تعیین کنیم که بر این بچه چه خواهد گذشت؟ بچه من از داشتن دو مادر در تمام زندگیاش لذت برده و پدرش را هم داشته. شما در واقع الآن دارید به ما میگویدد بچهها از زمانی که به دنیا میآیند چشمشان دنبال پدر و مادر است. نه! بچهها آن کسانی را که به آنها محبت میکنند، کمکشان میکنند و در کنارشان هستند برای رشدشان، آنها را به رسمیت میشناسند و عاشقانه دوست میدارند و چرا نتوانند دو زن یا دو مرد این رُل را بازی کنند؟ مطمئن باشید اگر آسیبی هم باشد میتوانیم سریعاً دستهبندی کنیم که از محیط بیرون است. ممکن است بچه را در مدرسه اذیت کنند و بگویند «دو تا مامان/بابا داره» و جامعه است که اتفاقا تفاهم و تعامل را ایجاد نکرده.
خب آقای امینی دیدید که خانم امین حتی از زندگی و فرزند خودشان مثال زدند و شاید به این نگرانی شما از این طریق پاسخ دادند. اگر مایل باشید میتوانید اگر توضیحی دارید به این بخش اضافه کنید و در عین خال با توجه به تأکید شما بر این که اگر علم به نتیجهای رسید، دین باید آن را بپذیرد، من این سؤال را هم از شما میپرسم که هر سه دین عمده ابراهیمی، مسیحیت و یهودیت و اسلام به هر حال با همجنسگرایی مخالف هستند اما در مسیحیت میبینیم که به هر حال تغییراتی رخ داده و مثلا حتی بعضی کلیساها عقد ازدواج شرعی همجنسگرایان را جاری میکنند. دین اسلام چرا توان چنین تغییری را تا به حال نداشته؟
امینی: شیعه با تمام گروههای مختلفی که به نام اهل سنت و عامه شناخته میشود [تفاوت دارد]. یک تفاوت اساسی در فقه شیعه وجود دارد و آن هم این که باب علم مسدود نیست یعنی اجتهاد باز است. چون ما حتی در ادله خودمان قائل هستیم که تمام احکامی که ما داریم زمینی است و قطعی نیست. پس بنابراین با وجود پیشرفت علم ما میتوانیم خیلی از اینها را تغییر بدهیم. یک چیزهایی هم هست که مربوط به تعبدات است. تعبدات مربوط به عبادات میشود و آن چیزی را که از خداوند توسط پیامبر نقل شده تعبدات است و ما نمیتوانیم در آن دست ببریم…
خب سؤال این است که چرا این اتفاق نیفتاده. چون این تغییرات را که ما الآن در جامعه داریم. چرا این اتفاق نیفتاده؟
امینی: برای این که متأسفانه کسانی دنبال این کار نرفتهاند و من باور کنید خودم شروع کردهام این کار را.
آقای امینی من یک تناقض در صحبتهای شما میبینم که فکر میکنم شنوندگان ما هم این تناقض را بشنوند و نیاز به توضیح داشته باشند. اگر که از این صحبت میکنیم که همجنسگرایی امری است که اخلاق جامعه را به شمل منفی تحت تاثیر قرار میدهد و خانواده و نهاد خانواده را از هم میپاشد...شما چطور در عین حال که این را به عنوان باور خودتان معرفی میکنید تلاش میکنید برای تغییر آن در مثلا نگاه شیعه؟
امینی: خب من از نظر حقوق بشری صحبت میکنم. مثلا خیلی مسائل هست که اینها از نظر اجتماعی محروماند. توجه دارید؟ مسائل حقوق بشری که باید در جامعه درباره آن بحث شود با مسائل دینی خلط شده. مثلا فرض کنید الان ما میخواهیم با قشری که همجنسگرا هستند وارد بحث شویم و به آنها ثابت کنیم که این روشی که شما دارید غیراخلاقی است. ولی این را باید از دریچه علمی با آنها بحث کرد. از طرف مقابل هم کسانی که با این قضیه مخالفاند باز هم باید با آنها هم به صورت علمی بحث کنیم. تناقضی وجود ندارد.
بسیارخوب. خانم امین من پرسش دیگری هم از شما دارم. به هر حال بسیاری از متخصصان امروز میگویند که انسان با تمایل جنسی و حتی جنسیت مشخص به دنیا نمیآیند و این چیزی است که در روند تربیت و اجتماعی شدن او شکل میگیرد. در این صورت اصلا چطور میتوانیم که هیچ صفتی را نسبت بدهیم به انسانی که گرایش جنسیاش چیز خاصی است و مثلا همجنسگراست یا غیرهمجنسگراست؟ چطور میتوانیم هیچگونه بار اخلاقی را - آن طور که در قوانین فقهی مثلاً حتی همجنسگرایی را جرم میدانند، بر دوش این انسان بگذاریم؟
امین: بسیاری از خصوصیاتی که ما با خودمان حمل میکنیم حاصل مجموعه شرایطی است که در آن رشد کردهایم. گرایش جنسی مجموعه عواملی است از آنچه که فرد با آن زاده میشود با آنچه که جامعه به او اجازه بروزش را میدهد یا سرکوبش میکند. درواقع اینها همه قابل تغییر است و در یک شرایطی میتواند عوض شود. در رابطه با هویت جنسی هم به همین ترتیب.
اتفاقاً من خطاب به آقای امینی میگویم که یکی از مهمترین مطالباتی که ما داریم جرمزدایی از همجنسگرایی است. لغو قوانینی که تحت عنوان قوانین شرعی خشونت و تبعیض علیه همجنسگرایان را قانونی اعلام میکند یا لااقل شرعی اعلام میکند و درواقع آدمهایی را که به مذهب اعتقاد دارند دعوت نمیکند که با انسانهای دیگر به محبت و مهربانی رفتار کنند و تفاوتهای بین انسانها را بپذیرند.
امینی: خدمت شما عرض کنم که محیطهای بسته اصولاً خیلی در این امر دخیل هستند. محیطهای بسته مذهبی و خانوادگی و اجتماعی در این که فرد واقعا بتواند چیزی به نام گرایش جنسی را انتخاب کند [اثر دارند]. من یادم هست که قدیم در ایران حتی در خیلی از روستاها چون محیطها واقعا بسته بود برای ارضای جنسی خودشان رو به حیوانات میآوردند. به نظر من این محیطهای بسته باعث این جور عملهای ناهنجار میشود و خیلیها اصلا نمیدانند چرا این طوری هستند.
خانم امین حالا شاید شما بخواهید جمعبندیای بکنید و خیلی کوتاه و مختصر از مشکلات جامعه همجنسگرا در ایران صحبت کنید. چون مثلا آقای امینی دارند صحبت میکنند که همجنسگرایی را امر غیراخلاقی میدانند اما معتقدنداند که حقوق شهروندان همجنسگرا باید رعایت شود. آیا اصلاً چنین چشماندازی میتوانیم داشته باشیم که حقوق همه گروهها محترم شمرده شود در ایران؟
امین: یک سری کلیشهها و پیشفرضها وجود دارد که بر اساس واقعیت موجود نیست. ما یک فکرهایی میکردیم. فکر میکردیم همجنسگرایی به دلیل این است که محیطهای مردانه و زنانه را بهاصطلاح از هم تفکیک کردهایم و اجازه رابطه دو جنس را ندادهایم پس ملت تصمیم گرفتهاند برای ارضای نیازهای جنسیشان با هم رابطه برقرار کنند.
خب این همجنسگرایی نیست. همجنسگرایی یک روش زندگی است. دقت کنید. همجنسگرایی رفع نیاز جنسی با همجنس نیست. به این ترتیب میخواهم بگویم که وقتی که از همجنسگرایی صحبت میکنیم و آن را مربوط میکنیم به این که در محیطهای بسته بیشتر دیده میشود، خب برعکس است. بسیاری از کسانی که در رابطه با همجنسگرایی برونآیی و آشکارسازی کردند، بخصوص زنان و دختران و پسران ایرانی، بعد از این که از ایران آمدند به خودشان اجازه دادند که این کار را بکنند. در صورتی که در محیطی قرار گرفتند که خیلی راحت میتوانستند با جنس مخالف ارتباط بگیرند. همجنسگرایی در ایران جرم است، تا حد مجازات اعدام و میدانیم که با وجود تمام محدودیتها برای رابطه دختر و پسر، امروز به مراتب این رابطهها بیشتر وجود دارد تا سالها قبل و قبل از انقلاب.
ببینید وقتی که ما یک هنجاری تعریف میکنیم و آن رابطه زن و مرد است خب هر چه خارج از آن را ناهنجار میپنداریم. این هنجارها توسط بشر تعریف شده. به نظر ما باید توسط خود جامعه بشری هم بازتعریف شود. متاسفانه در ایران تنها حکومت نیست، تنها نهادهای مذهبی و آموزشی و پزشکی و درمانی نیستند که آسیب میرسانند. تنها نهادهای انتظامی نیستند. بلکه متاسفانه خانوادهها و روابط اجتماعی اطراف این بچهها تأثیر بسزایی دارد و من امیدوارم چنین برنامههایی یادمان بیاورد که اجازه نداریم انسانی را به خاطر انتخاباش در عشق و زندگیاش سرکوب کنیم.
بسیار سپاسگزارم شادی امین و مجتبی امینی، مهمانان این هفته برنامه تابو.