عبارت «مالیات» در ذهن بسیاری از ایرانیان تداعی کننده شخصیت «داروغه» در کارتون رابین هود است: شخصی که توسط کشیش شهر (یا شاید دقیقتر بتوان گفت توسط شکم کشیش) از کلیسا بیرون شد!
از این رو، نمیتوان توقع داشت عموم جامعه، رابطه روشنی بین مالیات و عدالت در ذهن داشته باشند. امّا آیا به راستی، مالیات، پولِ زور است؟
شکلگیری قوانین مالیات بر درآمد، در ایالات متحده آمریکا، به سال ۱۹۱۳ برمیگردد، و انگیزه وضع این قوانین را کاستن از برخی بیعدالتیهای رایج میتوان عنوان کرد. امّا چه ارتباطی بین مالیات و عدالت میتوان یافت؟
سیر تحوّل قوانین مربوط به مالیات توجّه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده، و اهمیّت اعمال نفوذ در تحوّلاتِ آینده این قوانین، تبدیل شده به یکی از انگیزههای نسل جوان برای ایفای نقش در انتخابات (به خصوص در کشور آمریکا) و در کل، حضور در عرصه سیاسی. این موضوعِ بسیار مهم، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ ایالات متحده آمریکا تبدیل شده بود به یکی از بِزنگاههای سیاسی.
به راستی مالیات چیست؟ چه نقشی در اقتصاد، و چه نقشی در القا کردن حس عدالت و همبستگی اجتماعی دارد؟ فرار از مالیات چه تبعاتی برای جامعه (در مقیاس شهری) و چه تبعاتی برای کشورها (در مقیاس جهانی) خواهد داشت؟ به طور خلاصه، آیا مالیات -این دستِ نامبارک دولتی، در جیب شهروندان- میتواند نفعی برای اقشار مختلف جامعه داشته باشد؟
ضرورت وجود قوانین مالیاتی
مالیات، در اصل، انتقال توانایی خرید از یک بخش از جامعه (مردم) به بخشی دیگر است. این پول قاعدتاً باید صرف ارائه خدماتی شود که همه از آنها بهره میبرند (نیروی پلیس برای حفظ امنیت، دستگاه قضایی برای گسترش عدالت، بخشهای آموزشی و تحقیقاتی، حفاظت از محیط زیست، زیرساختها، ارتش، و غیره).
عدم وجود قوانین مالیاتی - همان طور که شهروندان ایرانی امروز تجربه میکنند - سبب افزایش تدریجی کسری بودجه دولت شده، و در صورتی که رابطه سیاسی بین دولت و بانک مرکزی تحت نظر مجلس نباشد، دولت به واسطه افزایش نقدینگی (چاپ پول) کسری بودجه خود را جبران میکند. این روش، سبب خیزش و استمرار تورم افسارگسیخته خواهد شد.
امّا آیا اقشار مختلف جامعه باید به یک میزان مالیات بپردازند؟ جواب قطعاً منفی ست. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، اقشار فرودست جامعه، نه تنها کل مالیاتی که در طول سال پرداخت کردهاند را از طریق انتقالات مالی از دولت پس میگیرند، بلکه بخشی از مالیاتی که اقشار ثروتمند پرداخت کردهاند را نیز به صورت یارانه دریافت میکنند.
پیش از بررسی نقش مالیات در گسترش عدالت اقتصادی، میبایست به انواع مختلف مالیات اشاره کرد.
منابع اصلی اخذ مالیات
شهروندان ایرانی، هنگام خرید از فروشگاههای زنجیرهای، رقمی نزدیک به ۹ درصد مالیات میپردازند. خرید کالا، یکی از تراکنشهایی ست که در بسیاری از کشورها منبع اخذ مالیات محسوب میشود. علاوه بر این مورد، میتوآن به مالیات بر درآمد، مالیات بر سود، مالیات بر نرخ بازگشت سرمایه، مالیات بر ارث، و مالیات بر دارایی اشاره کرد.
روند صعود یا فرود مالیات بر هر یک از این منابع، تاثیرات دراز مدت و بسیار مهم بر افزایش یا کاهش اختلاف طبقاتی خواهد داشت. امّا پیش از بررسی بهترین و بدترین نوع مالیات، افراد یک جامعه میبایست بر سر اهدافی مشخص به توافق برسند. به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای اروپایی، شایسته سالاری از جمله آرمانهایی ست که اکثریت جامعه آن را هدفی ارزشمند میدانند.
ریشههای این آرمان را میتوان در انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه جست: انقلابی که یکی از تلاشهای اوّلیه امّا نه چندان موفّق برای حرکت به سمت برابری شهروندانها بود.
آرمانها و اهداف جمعی
میزان موفقیت هر فرد باید رابطه نزدیکی با تلاشها و قابلیتهایِ فردیِ این شخص داشته باشد. به عنوان مثال، فرآیند برافراشتن یک ساختمان مسکونی از یک زمین خالی را در نظر بگیرید.
این فرآیند، سه نوع انسان از سه طبقه اجتماعی-اقتصادی را درگیر میکند: طبقه سرمایهدار (صاحب زمین)، طبقه تحصیلکرده و کارمند (معمار و مهندس)، و طبقه کارگر و فرودست.
صاحب زمین (اسم فرضی کوروش) ۱۰۰۰ متر زمین را از پدرش به ارث برده است. او نیمی از زمین را میفروشد تا هزینه ساختِ یک بنای مسکونی را در نیمه باقی مانده فراهم کند. یک مهندس و معمار (مریم و ماهان) کارهای فنی و طراحی این پروژه را به عهده میگیرند. و در نهایت، عدهای کارگر این بنا را میسازند.
پس از پایان این پروژه، کوروش، که نه تحصیلاتی دارد و نه برای به دست آوردن زمین تلاشی کرده بود، ۱۰۰ درصد سود به دست میآورد. مریم و ماهان که از طبقه متوسط بوده و با حمایت مالی خانواده به دانشگاه رفته بودند، با یکدیگر ازدواج میکنند، و زمینه را برای به دنیا آوردن یک مهندس دیگر فراهم میکنند.
کارگران نیز، با اینکه ساختمان را خشت به خشت بنا کردهاند، در آخر بدون پس انداز قابل توجهی، فقط گذران زندگی میکنند. چه بسا بعضی از آنها از مریم و ماهان باهوشتر بودهاند، امّا به سبب فقر خانوادگی، هرگز توان بهره بردن از تحصیلات دانشگاهی را نداشتهاند.
این، واقعیتِ سخت و ظالمانه نظامی ست که مالیات در آن غایب است: مهمترین عامل موفقیت شما، ثروت خانوادهای ست که در آن به دنیا آمدهاید. مالیات بر سود و پخش کردن آن بین اقشار کم درآمد، یکی از راههای شکستن این چرخه است.
کاهش اختلاف طبقاتی: از جمله اهداف توسعه پایدار سازمان ملل
در بسیاری از کشورهای اروپایی قوانین مالیاتی به گونهای وضع شدهاند که فاصله طبقات اجتماعی-اقتصادی را در محدودهای قابل تحمّل نگه میدارد. استفاده از شاخص جینی (Gini coefficient) یکی از روشهای اطلاع رسانی در رابطه با نحوه پخش شدن ثروت ملّی (تمرکزِ ثروت در دست طبقهای خاص، و یا پخش شدن آن بین اقشار مختلف جامعه) است.
شاخص جینی، در مقیاس یک، بدین شکل تعبیر میشود: عدد یک حاکی از تمرکز کل ثروت و یا درآمد در دست یک نفر، و عدد صفر نشان دهنده پخش شدن آن به شکل کاملاً مساوی بین همه شهروندان است. آمار دقیق و یا قابل اعتمادی در اینباره از کشور ایران در دسترس نیست.
آمارهای فعلی نشان میدهند که ایالات متحده آمریکا در این زمینه عملکرد خوبی نداشته است؛ امّا کشورهای اروپایی به نسبت بهتر عمل کردهاند.
دلیل نیاز به شفافیت بیشتر در زمینه تراکنشهای مالی افراد تاثیرگذار، موسسات بزرگ، و نهادها، لزوم ارائه گزارشهای دقیق در رابطه با تمرکز و یا پخش بودن ثروتی ست که میتواند موازنات سیاسی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
توانایی ترقی اجتماعی، از جمله آرمانهای مهم قرن حاضر بوده، و کاهش اختلاف طبقاتی از جمله اهداف توسعه پایدار است که سال ۲۰۱۵ به صورت رسمی توسط سازمان ملل به عموم معرفی شدند. کاهش اختلاف طبقاتی دهمین هدف از این مجموعه است.