ماهیت و روح واقعی روابط تهران و مسکو در دهههای اخیر همواره در پردهای از ابهام بوده است. شاید اشارهٔ محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی، به نقش روسیه در مسائلی چون سوریه و برجام، آن هم در فایل محرمانهای که به رسانهها درز کرد، یکی از واضحترین اشارات به این روابط بود.
آقای ظریف در بخشی از آن مصاحبه گفته بود «روسها فکر نمیکردند برجام به نتیجه برسد» و حتی از تلاشهای روسیه برای به نتیجه نرسیدن توافق هستهای سخن گفته بود.
اما این روزها که برجام شکنندهتر از هر زمان دیگری است و تلاش برای احیای آن هم هنوز کارساز نبوده، یک دیپلمات روس تلاش میکند تصویر شاید مخدوشِ مسکو در این زمینه را ترمیم کند. میخائیل اولیانوف با چندین دهه سابقه بهعنوان دیپلمات، این روزها نمایندهٔ کشورش در سازمانهای بینالمللی در وین است. یکی از این سازمانها آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که پروندهٔ قطور ایران در آن بهطور مداوم خبر و حاشیه ایجاد میکند.
در جریان برگزاری نشست فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین، رادیوفردا با میخائیل اولیانوف به گفتوگو نشست تا از او دربارهٔ موضع روسیه، وضعیت مذاکرات برای احیای برجام و رویکرد مسکو به شرایط پس از انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران بپرسد.
- آقای اولیانوف، سپاسگزارم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. فرصت خوبی است تا دربارهٔ موضوعات زیادی در این مقطع که برخی آن را حساس میخوانند صحبت کنیم. میخواهم از همین روزها شروع کنیم، فعالیتهای دیپلماتیک زیادی در جریان بود و روسیه خیلی درگیر این روند بود تا وضعیت داغتر از آنچه هست در جریان نشست شورای حکام نشود. روسیه چه نقشی در این روند داشت؟
اول اینکه بهنظرم ما دیگر در یک مقطع حساس نیستیم. در نتیجهٔ سفر آقای گروسی به تهران تنش کاهش یافت و صادقانه بگویم من انتظار دارم که بحثها دربارهٔ ایران در شورای حکام امشب و احتمالاً فردا شب آنچنان داغ نباشد، چرا که وضعیت تا حد زیادی عادی شد. ما به همراه سایر شرکا نقشی در کاهش تنش بازی کردیم و امیدوارم آنچه ما انجام دادیم ارزشمند بوده باشد. ما با هم توانستیم موفق شویم.
و من باید اینجا از رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، یاد کنم که کمک او بوده که به نتیجهٔ مثبت منجر شده و این اولین بار هم نیست که اقدامات او و وارد شدن او به موضوع به نتایج مثبت انجامیده است. ما حقیقتاً از نقش او شخصاً متشکریم. و البته از مقامهای ایران متشکریم که رویکردی مسئولانه داشتند؛ شنبه صبح از آقای گروسی دعوت رسمی کردند و فوراً این دعوت پذیرفته شد و مدیرکل به فرودگاه رفت. در تهران با رئیس سازمان انرژی اتمی ایران دیدار کرد. این دیدار موفق و جدی و مفید بود.
اولاً آقای گروسی پس از توقفی کوتاه بعد از انتخابات در ایران رابطه را دوباره با مقامهای تازه در تهران برقرار کرد، آنها دربارهٔ موضوعات فنی اما بسیار مهمی توافق کردند؛ موضوع خدماترسانی به دوربینها که در تأسیسات ایران هستند، و دربارهٔ گفتوگوی بیشتر توافق کردند. معاون رئیسجمهوری ایران بهاحتمال زیاد به کنفرانس عمومی آژانس میآید و بعد مدیرکل به تهران میرود تا با مقامهای ارشد ایران، البته نمیدانم دقیقاً چه کسی، دیدار و دربارهٔ مسائل که دربارهٔ منافع دو طرف هست گفتوگو کنند.
- اما رافائل گروسی، مدیر آژانس، همچنان بسیار نگران وضعیت است. او در گزارشش به شما و سایر اعضای شورای حکام دربارهٔ این نگرانیها صحبت کرده و هیچکدام از توافقهایی که در تهران به دست آمده، آن نگرانیها را برطرف نکرده است.
من همیشه میگویم روسیه تا حد زیادی در این زمینه «دگراندیش» است. ما مطمئن نیستیم که موضوعاتی که او به آن اشاره کرده آنچنان مهم باشد. چون راستش تا جایی که ما میدانیم و کسی نمیتواند خلاف آن را بگوید، هیچکدام از این موضوعات تهدیدِ اشاعه محسوب نمیشوند. این موضوعات دربارهٔ گذشته بسیار دور، آغاز این قرن است و دربارهٔ برخی فعالیتهایی است که ایران خیلی وقت پیش انجام داده و توسط ایران هم بدون هیچ فشار خارجی متوقف شده است.
در نتیجه ما دربارهٔ موضوعاتی که بحث اشاعه باشد صحبت نمیکنیم. اما از طرف دیگر متوجه رویکرد آقای گروسی هم میشویم که این موضوعات بر نحوهٔ اجرای پادمانها تاثیر میگذارد که بهنوعی موضوعی مقدس برای آژانس و اعضای آن از جمله فدراسیون روسیه است.
- خب این موضوع به هر حال چگونه باید برطرف شود؟
از طریق روندهای استاندارد. من مطمئن نیستم که باید شورای حکام را در این زمینه دخالت داد. بسیاری از کشورها در زمینهٔ اجرای پادمانها مشکلاتی دارند و این موضوعات بهصورت حرفهای و بدون جلبنظر عمومی انجام میشود و رابطهای بین دفتر مدیرکل و کشور موردنظر است.
اینجا بهنظرم ما با یک استثنا روبهرو هستیم. ما متوجه هستیم که چرا موضوع پادمان برای آژانس اینچنین مهم است و ما از هر دو طرف، دبیرخانه و طرف ایرانی، میخواهیم که به این موضوع بهصورت جدی و بدون اتلاف وقت رسیدگی کنند.
- میگویید جدی باشند، اما جدی بودند. دو سال است که آژانس سؤال میکند و ایران الزاماً علاقهای به پاسخگویی نشان نداده است. آیا ابتکاری باید به خرج داده شود تا آژانس بتواند این چالش را برطرف کند؟
گفتوگوی عملگرایانه و جدی. من مطمئنم که از طریق رابطهٔ مستقیم میتوانند راهحلی بیابند که برای هر دو طرف قابل قبول باشد. از همین رو هم ما بسیار استقبال میکنیم از اینکه تمایل دارند گفتوگو را در سطوح مختلف از جمله در سطح بسیار بالا ادامه دهند. من معتقدم که کار شدنی است، اما نیاز به زمان دارد.
باز هم تکرار میکنم، معتقدم نباید تأکید زیادی روی خطر اشاعه بودن یا نبودن بکنیم. اما جایگاه پادمانها باید حفظ شود. از همین رو طرف ایرانی هم باید اقدامات بیشتری انجام دهد تا پاسخهای لازم را به دبیرخانه ارائه دهد.
- چهقدر فکر می کنید با وضعیتی مشابه پیامدی مواجه هستیم؟ در آن زمان این پرونده وقتی برجام به دست آمد بسته شد و بعد توافق اجرایی شد. آیا با سناریوی مشابهی مواجه هستیم و اینها با یکدیگر در ارتباط هستند؟
شما بهدرستی گفتید که در سال ۲۰۱۵ در ۱۵ دسامبر شورای حکام تصمیم گرفت که موضوع جنبهٔ احتمالاً نظامی یا پیامدی دیگر موضوعیت ندارد. تصمیم گرفته شد که به جای گذشته، نگاه به آینده باشد. اما متأسفانه فعالیتهایی که در ابتدای سال رخ داد بهنظرم آنچنان ربطی به تصمیم سال ۲۰۱۵ ندارد [و نمیتوانیم] که همهٔ موضوعات گذشته را بستهشده بپنداریم. ما نمیخواهیم موضوع پیامدی را دوباره زنده کنیم چون تصمیم در آن زمینه گرفته شده است . Pacta sunt servanda باید به توافقمان پاینبد باشیم.
اینکه این مشکل چگونه به گفتوگوهای برجام در وین مرتبط میشوند، باید بگویم که پسزمینهای نهچندان مثبت ایجاد میکند، اما تأثیر مستقیم نمیگذارد. موضوع اصلی این است که ما موفق شدیم از تقابل در جلسهٔ جاری شورای حکام جلوگیری کنیم - دستکم این امیدواری را دارم - چون گفتوگوها هنوز پیش نرفته اما با نگاهی به وضعیت همتایانم کسی در پی این است که یک بحث داغی پیرامون ایران شکل بگیرد. در نتیجه امیدوارم فضای گفتوگو در اینباره عادی و مثبت باشد، شاید کمی منتقدانه، اما مثبت باشد. مهم این است که موانع مصنوعی در راه ازسرگیری گفتوگوهای وین ایجاد نکنیم.
ما میخواستیم با یک تلاش جمعی، جلوی چنین رخدادی را بگیریم. همانطور که بهدرستی اشاره کردید، باید اعتراف کنم که روسیه نقشی حائز اهمیت در این روند ایفا کرد.
- میتوانید بگویید که چقدر و چطور حائز اهمیت بود؟
نمیخواهم وارد جزئیات شوم چون دربارهٔ کار دیپلماتیک است، اما بسیار سپاسگزارم از تلاشهای مدیرکل، طرفهای ایرانی و همکاران غربی. این یک تمرین گروهی بود.
- اگر اجازه دهید به گفتوگوهای احیای برجام برگردیم. یادم هست که در ماههای ژوئن و ژوئیه میگفتید دستیابی به توافق ظرف چند روز ممکن است. تا ده روز دیگر ممکن است. الان سپتامبر هم به نیمه رسیده و نهتنها توافق حاصل نشده بلکه مذاکره هم متوقف مانده است. چه اتفاقی افتاد؟
خب تا آنجایی که یادم هست، دور ششم روز بیستم ژوئن به پایان رسید و نیت طرفهای مذاکره این بود که ظرف ده روز یا دو هفته گفتوگو از سر گرفته شود. اما این اتفاق نیفتاد. دلیل آن واضح است؛ انتخابات ریاستجمهوری در ایران و بعد دوران انتقال قدرت. دولت در ایران تازه است و تازه حدود دو هفته پیش شکل گرفته و مقامهای تازه نیاز دارند که در جایگاه خود قرار بگیرند.
میخواهم یادآوری کنم که در مورد آمریکا حدود دو ماه طول کشید تا دولت بایدن برای مذاکره آماده شد. ما باید به طرف ایرانی زمان بیشتری دهیم اما همزمان از همتایان ایرانی خود میخواهیم که به محض کسب آمادگی کار را آغاز کنند.
- به دولت بایدن اشاره میکنید. در مورد آن دولت میتوان اینگونه دید که دولتی تازه بر سر کار آمد که در این موضوع ایران رویکردی کاملاً متفاوت را میخواست پی بگیرد و موضوعی را که چهار سال وقفه در آن افتاده بود از سر بگیرد. در مورد طرف ایرانی فکر میکنید که آنها با همان رویکرد شش دور قبل میآیند یا آن را تغییر میدهند؟
باید بگویم که من متخصص سیاست داخلی ایران نیستم. به نظر من میان دولت پیشین و کنونی تفاوت وجود دارد. من در موقعیتی نیستم که به این پرسش پاسخ دهم. دلم میخواست که میدانستم آیا تغییر اساسی در موضع ایران ایجاد شده است یا خیر. اما تا اینجا هیچ نشانهای دریافت نکردهام. برخی تحلیلگران میگویند رویکرد ایران سرسختانهتر خواهد بود، اما باید بگویم که رویکرد تیم قبلی هم سرسختانه بود. آنها برای حفظ منافع ملی ایران نهایت تلاش خود را میکردند و بر این باورم که دولت تازه هم چنین خواهد کرد.
همزمان باید در نظر داشت که در یک مذاکرهٔ چندجانبه همهٔ طرفها باید آمادهٔ مصالحه در حد معقول باشند. هر طرفی باید بهنوعی انعطاف نشان دهد و آمادهٔ دریافت رویکرد طرف مقابل باشد. این روش دیپلماسی چندجانبه است. بگذارید ببینیم حال تیم جدید ایران تا چه حد برای این کار آماده خواهد بود.
اما باید باز هم تکرار کنم که دیپلماسی چندجانبه باید بر مبنای مصالحهٔ معقول باشد و هر طرف میتواند اگر لازم داشت برای منافع حیاتیاش تا سرحد مرگ بجنگد.
- من نمیخواهم بهاصطلاح در فضای عمومی مذاکره کنید، اما میتوانید کمی این موضوع را باز کنید که این فاصله کجاست؟ مصالحه بر سر چه چیز باید انجام شود؟
در دیپلماسی چندجانبه رازی وجود ندارد. اطلاعات زیادی درز کرده و رسانهها گزارش دادند و از همین رو هم میتوانم مثالی در این زمینه بزنم. طرف ایرانی میخواهد تضمینهایی دریافت کند که شیوهای که ترامپ در زمینهٔ سیاست فشار حداکثری پیش برد، دوباره تکرار نشود و اگر آمریکا دوباره تصمیم به خروج گرفت، فرصتی برای شرکتهای خارجی در نظر گرفته شود که بخواهند تجارت خود با ایران را متوقف کنند؛ شاید چند سال. از نگاه ما این یک رویکرد و درخواست مشروع است. اما این کار برای طرف آمریکایی سخت است.
- اما این قاعدتاً باید یک بدهبستان باشد. اگر ایران این درخواست را دارد، چیزی در قبال آن میدهد؟ طرف غربی هم حتماً منتظر امتیاز است، اینطور نیست؟
شما چیزی را که من میگویم تکرار میکنید. همهٔ کشورها باید آمادهٔ مصالحه معقول باشند. اصل بدهبستان خیلی طرفدار دارد.
- یکبار در توئیتر من از شما دربارهٔ یکی از همین موارد مصالحه پرسیدم. بحث گفتوگوها پس از احیای برجام و مشخصاً در زمینهٔ منطقه. شما گفتید روسیه هم موافق گفتوگو برای ثبات در منطقه است، اما خارج از برجام.
دقیقاً.
- خب اگر در برجام اولیه این نقص وجود داشت که کشورهای منطقه مثلاً اسرائیل یا عربستان با آن مخالفت میکردند، این موضوع چگونه باید حالا به آن رسیدگی و حل شود؟
اولاً اینکه باید واقعگرا باشیم. وقتی من با این سؤال مواجه میشوم همیشه این اصطلاح آمریکایی را به کار میبرم که با یک تیر نمیتوان چند نشان را زد. پروندهٔ هستهای یک موضوع بسیار پیچیده است و این تقریباً یک معجزه بود که مذاکرهکنندگان در سال ۲۰۱۵ به یک زبان مشترک دربارهٔ همه مسائل برسند.
حال مسئولیت ما این است که برجام اصلی را احیا کنیم. این هم کار آسانی نیست و نباید با موضوعات دیگر پیچیدهتر شود. مثلاً با تمدید بند غروب یا برنامهٔ موشکی یا امنیت منطقهای، باید بر پروندهٔ هستهای و موضوعات پیرامون آن تمرکز کنیم. اول از همه رفع تحریمها. بقیه مسائل در تئوری میتواند در فرمتها و قالبهای دیگری بررسی شوند.
- اما اگر این کشور از وضعیت خشنود نباشد چطور؟ مثلاً اسرائیل که از مذاکرات اخیر که حالا متوقف مانده حمایت نمیکند. اگر اسرائیل ناخشنود باشد و بگوید من نهایت تلاش خود را میکنم که این برنامهٔ هستهای را متوقف کنم، چطور؟ میدانیم که اتفاقاتی در تأسیسات هستهای ایران در ماههای اخیر افتاده که اسرائیل متهم به انجام آنهاست. وقتی من دیروز از آقای گروسی پرسیدم، بدون اشاره به نام اسرائیل گفت اینگونه اقدامات به کار بازرسان کمک نمیکند، چون مثلاً دوربین آژانس را منهدم میکند. منظورم این است که اگر کشورهای منطقه خشنود نباشند، چه راهحلی وجود دارد؟
ببینید، من تحولات پیرامون برنامه هستهای ایران را از خیلی نزدیک دنبال میکنم و میتوانم بگویم که بر مبنای تجربهٔ سالهای اخیر، کارزار فشار حداکثری، ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در تأسیسات هستهای تنها نتیجهای که داشته، پیشرفت برنامهٔ هستهای ایران بوده است. نتایجی داشته که خلاف چیزی بوده که انتظار میرفته است. این یک واقعیت است.
ما به رویکردها و نگرانیهای همهٔ کشورهای منطقه احترام میگذاریم، اما بهنظرم آنها حرفی برای گفتن در زمینهٔ برجام ندارند. این موضوع کشورهایی است که در این روند دخیل هستند. ما به نگرانی بقیه گوش میدهیم و قضاوت خود را داریم، اما وظیفهٔ خود را داریم و سعی میکنیم کار را به سرانجام برسانیم. هدف اصلی ما مقابله با اشاعهٔ تسلیحات و [کمک به] صلح و ثبات در خلیج فارس است.
ما نمیخواهیم یک کشور تازهٔ دارای سلاح داشته باشیم، حالا چه ایران باشد یا هر کشور دیگری، و برجام کوتاهترین راه برای رسیدن به این هدف است. بر مبنای برجام ما میتوانیم مطمئن باشیم که ایران کاملاً به تعهدات خود در زمینه عدم اشاعه پایبند است.
همزمان باید به شما یادآوری کنم که بر مبنای پیمان انپیتی تعهدات همراه با حقوق هستند. بر مبنای مادهٔ چهار این پیمان همهٔ کشورهای عضو اجازهٔ داشتن انرژی هستهای دارند که شامل غنیسازی اورانیوم هم میشود، اما فقط برای مصارف صلحآمیز و تحت کنترل آژانس بینالمللی انرژی اتمی. در نتیجه برنامهٔ هستهای ایران کاملاً مشروع است. شاید برخی از همسایگان از آن خوششان نیاید، اما ایران حق دارد که برنامهٔ هستهای خود را برای مصارف صلحآمیز پیش ببرد و آژانس تضمینهای لازم در این زمینه را ارائه میدهد که این برنامه منحصراً صلحآمیز باشد.
- و البته آژانس همچنان نتوانسته به آن نتیجهگیری کلی برسد که این برنامه صرفاً ماهیت صلحآمیز دارد.
هنوز نه. البته پیش از آنکه دولت قبلی آمریکا آن شیوهٔ شدیداً زیانبار را آغاز کند، منظورم سیاست فشار حداکثری است، در ایران بیشترین میزان راستیآزمایی انجام میشد. این سیاست بسیاری چیزها را از بین برد چون الان ایران اجرای داوطلبانهٔ پروتکل الحاقی را متوقف کرده. این یک کلید اصلی برای تلاشها در راستای راستیآزمایی فعال بود. ایران اقدامات اعتمادساز را که در برجام آمده اجرا نمیکند. دوباره میگویم، سیاست فشار حداکثری واقعاً فاجعه بود.
- همتایان آمریکایی شما در دولت تازهٔ آمریکا در این زمینه با شما موافقاند و فکر میکنند آن مسیر درست نبود.
بله، اما همچنان آن سیاست فشار حداکثری را حفظ کردهاند و ایران برنامهاش را پیش میبرد و این باید متوقف شود.
- بله و ایران آماده گفتوگوی مستقیم با طرف آمریکایی هم نیست. آیا آنها را به این گفتوگوی مستقیم ترغیب میکنید؟
فکر کنم همه متوجه هستند که مذاکرهٔ باواسطه بهاندازهٔ گفتوگوی رودررو مؤثر نیست. این حق طرف ایرانی است که تصمیم بگیرد چگونه مذاکره کند. در این دو سال آمریکا مشکلات بسیاری برای ایران به وجود آورد. ایران برای هیچ تنبیه شد. نه، «هیچ» کلمهٔ درستی نیست. ایران برای کاملاً پایبند بودن به تعهداتش در برجام تنبیه شد. این قابلقبول نیست و آنها حق دارند انتخاب کنند که چه زمانی آمادهٔ گفتوگوی مستقیم هستند. قضاوت من این است که آنها در مقاطع نهایی مذاکره برای احیای برجام چنین خواهند کرد. در آن مقطع آمریکا به کمیسیون مشترک برمیگردد.
- آیا روسیه از مذاکره مستقیم ایران و آمریکا حمایت میکند؟
در این صورت ایران و آمریکا در کمیسیون مشترک با یکدیگر روبهرو میشوند. دربارهٔ سوالتان هماکنون ما هیچ فشاری به ایران در این زمینه نمیآوریم و این حق مشروع آنهاست و بستگی به خود آنها دارد. ما آمادهایم که به هر دو طرف، ایران و ایالات متحده، در این زمینه کمک کنیم تا غیرمستقیم صحبت کنند. اما نقش اصلی در این زمینه بر عهدهٔ اتحادیهٔ اروپاست که هماهنگکنندهٔ کمیسیون مشترک است.
ما به این موضوع حسودی نمیکنیم. همکارانمان در اتحادیه اروپا این وظیفه را بهطور کامل و مسئولانه انجام میدهند و اگر لازم باشد، ما هم اقدام میکنیم.
- آیا اینکه ایران با آمریکا مستقیم صحبت نمیکند، موضع روسیه را تقویت میکند؟
بهنظرم این سؤال موضوعیت ندارد؛ بر مبنای ایدهٔ رقابت و تقابل است.
- اما این یک موقعیت خاص است که روسیه و آمریکا اینچنین در یک جبهه با هم همکاری میکنند.
صادقانه بگویم من هیچوقت این وضعیت را به این شکلی که توصیف کردید نمیبینم که این به نفع فدراسیون روسیه است یا زیانبار است. اگر آنها توافق کنند که مستقیم مذاکره کنند، ما از آن استقبال خواهیم کرد. اگر بخواهند فعلاً از راه دور صحبت کنند هم ما با آن مشکلی نداریم.
- در مجموع این همکاری روسیه با اروپاییها و آمریکا چگونه است؟ منظورم این است که این همکاری چندجانبه اینچنین دربارهٔ یک موضوع آن هم برای این همه مدت تصویری نیست که ما چندان در فضای بینالمللی شاهد آن باشیم.
بله درست میگویید. این روزها زیاد اتفاق نمیافتد، اما در مورد ایران بهنظرم همهٔ ما روحیهٔ همکاری داریم و من از همکاری با اتحادیهٔ اروپا، ایران، آمریکا، سه کشور اروپایی و البته چین خشنودم. یک تمرین چندجانبهگرایی است و همهٔ ما در یک هدف اشتراک داریم و آن احیای برجام است و آنطور که آمریکاییها دوست دارند بگویند، در هدف اتحاد داریم.
- آیا این تمرینی هست که بتوانید در سایر حوزهها و بحرانها آن را الگو قرار دهید؟
بستگی دارد. من معتقدم سایر موقعیتها یا بحرانها همه مثل موضوع ایران نیستند، هرکدام مشکلات خود را دارند. در زمینهٔ کشور من، رئیسجمهور پوتین گفته که ما آمادهٔ همکاری با کشورهای غربی دربارهٔ موضوعاتی که برای فدراسیون روسیه اهمیت دارند هستیم، برمبنای شرایطی که کاملاً مطابق با منافع ما باشد. اگر چالش دیگری وجود دارد که از این مسیر میتوان آن را حل کرد، ما همکاری میکنیم.
برخی اوقات هم این همکاری اتفاق افتاده؛ در مورد کرهٔ شمالی، پیشتر در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ در زمینهٔ خاورمیانهٔ عاری از سلاح هستهای بر مبنای تعهد خود همکاری نزدیک با بریتانیا و آمریکا داشتیم و من از آن همکاری با طرف بریتانیایی و آمریکایی بسیار لذت بردم. خیلی موفقیتآمیز نبود، اما روندی جدی بود.
- برای پایان این مصاحبه میخواستم دربارهٔ خود شما بهعنوان دیپلمات بپرسم. مدلی که شما برگزیدهاید کمی غیرمعمول است. با رسانهها صحبت میکنید، از فناوریهای نوین استفاده میکنید، یک کاربر فعال توئیتر هستید. آیا خود شما این توئیتها را مینویسید؟
بله... همکارانم میتوانند تأیید کنند.
- چند ساعت در روز در توئیتر وقت صرف میکنید؟
به هر حال یک روند وقتگیر است. بعضی اوقات اصلاً برایش وقت ندارم. اما در دنیای امروز واقعاً یک جنگ اطلاعات وجود دارد، متأسفانه البته. و رسانههای عمومی غرب فدراسیون روسیه را با رنگهای سیاه نشان میدهند. وقتی من مقالاتی را در رسانههای غربی میخوانم، کشور خود را نمیشناسم و بالطبع من از این وضعیت راضی نیستم و از طریق توئیتر و فیسبوک سعی میکنم رویکرد روسیه را همانگونه که هست ارائه دهم. از روسیه دفاع میکنم و برخی اوقات دست به عملیات بهاصطلاح تهاجمی میزنم. بهنظرم شیوهٔ مفیدی است و نتایجی هم داشته است. بسیاری از همکاران دیپلمات من در وین توئیتر من را دنبال میکنند و برخی اوقات هم کمک کرده تا مشکلاتی را حل کنیم.
- آیا آنها از شیوهٔ شما استفاده میکنند؟
خیلی از آنها نه، اما مثالهایی دارم که از طریق توئیتر گفتوگوهای مفیدی دربارهٔ موضوعات بسیار بحثبرانگیزی شکل دادیم و در زمینهٔ حل آن مشکلات به موفقیت هم دست یافتیم. در نتیجه شبکههای اجتماعی ابزاری تازه در کار دیپلماتیک است. شاید باورتان نشود، اما تا پیش از بازکردن حساب توئیتر، من اصلاً نمیدانستم توئیتر چیست. خیلی هم تردید داشتم و بهمرور زمان فهمیدم برای دیپلماتها بسیار مفید است. از همین جهت هم برایش زمان صرف میکنم.
- آقای اولیانوف، خیلی سپاسگزارم بهخاطر زمانی که در اختیار رادیوفردا گذاشتید.
من هم ممنونم.