یادداشتی از منصور سهرابی: عمدەترین مشکل حوزه کشاورزی بعد از انقلاب تأکید بیش ازحد بر مسئله خودکفایی غذایی است؛ شعار و راهبردی غلط.
دستاندرکاران این سیاست با تعبیر و تفسیری غلط از امنیت غذایی وانمود کردند کە امنیت غذایی صرفا در خودکفایی کشاورزی قابل دسترس است و با محور توسعە قرار دادن کشاورزی در برنامەهای توسعە کشور خصوصا برنامە اول و دوم آسیب جبرانناپذیری بە منابع آبی و خاکی کشور وارد شد و نە تنها خودکفایی حاصل نشد بلکە امنیت غذایی هم تهدید شد.
قبل از بررسی سیاست خودکفایی، لازم میدانم تعریفی دقیق از امنیت غذایی ارائه بدهم.
امنیت غذایی
در اجلاس جهانی غذا در سال ٢٠٠٩ تعریف امنیت غذایی آمده است كه امنیت غذایی زمانی وجود دارد کە مردم همواره به غذای كافی، سالم و مغذی دسترسی فیزیکی و اجتماعی واقتصادی داشتە باشند و غذای در دسترس نیازهای یک رژیم تغذیەای سازگار با سلیقەها وترجیحات آنان را برای یک زندگی فعال سالم فراهم سازد.
بیشتر در این باره: آیا محصولات کشاورزی مصرف داخلی هم آلودگی سمی دارند؟طبق این تعریف، برای دستیابی بە امنیت غذایی، الزامی بە خودکفایی در بخش کشاورزی وجود ندارد. برنامەریزی کشاورزی در هر حوضە آبریز بایستی با توجە بە توان سرزمین و شرایط اقلیمی آن حوضە باشد، بهطوری کە کمترین آسیب بە منابع وارد شود.
حال آنکە ممکن است شرایط یک حوضە برای تولید یک یا چند محصول خاص فراهم باشد و ضمن تأمین نیاز کشور آن محصولات صادر هم بشود و از طرف دیگر توان تولید برخی محصولات در کشور وجود نداشتە باشد و با واردات محصولات سالم امنیت غذایی تأمین گردد.
دسترسی بە غذای سالم یکی از مهمترین ارکان امنیت غذایی است. سلامت غذا به این معناست كه غذا عاری از آلایندهها، شامل عامل بیماریزا، پسماند نهادههای شیمیایی كشاورزی (كودهای شیمیایی، آفتكشها، تنظیمكنندههای رشد)، فلزهای سنگین و دیگر آلایندهها باشد.
با بررسی مصرف سموم و کودهای شیمیایی در چهل سال اخیر پی میبریم کە در راستای رسیدن بە خودکفایی و تولید بیشتر محصولات کشاورزی، استفادە از این مواد روند افزایشی داشتە است، بهطوری کە گاهی شاهد ماندگاری سموم و نیترات در محصولات خریداریشدە توسط مردم بودەایم.
کشاورزی ایران و امنیت غذایی
حدود ۴.۵ میلیون نفر در ایران بهرهبردار بخش کشاورزی هستند کە تعداد زیادی از این بهرهبرداران زمینهای کوچک دارند. شایان ذکر است که حدود ۵۰ درصد از بهرهبرداران کشاورزی در سطح کشور، کمتر از دو هکتار زمین دارند و اساساً کشاورزی خردهمالکی است. ۵۰ درصد از فعالان کشاورزی در ایران از سواد کمی برخوردارند و میانگین سن بهرهبرداران کشاورزی در کشور بالای ۵۰ سال است.
میزان تولید محصولات کشاورزی بیش از ١٢٠ میلیون تن برآورد شده، کە طبق گزارش سلطانی و همکاران ( ١٣٩٨) ٣٠ میلیون تن از این تولیدات به صورت تلفات- ضایعات هدر میرود که طبیعتاً در تولید آن زمین و آب و انرژی زیادی به کار رفته است. در واقع تولید محصولات کشاورزی ایران با کسر این ضایعات حدود ٩٠ میلیون تن است. برآورد شده که برای خودکفایی در بخش کشاورزی نیاز است حدود ١۵٢ میلیون تُن محصول تولید شود.
حدود ٩٠ درصد از تولیدات کشاورزی ایران از کشت آبی به دست میآید درحالیکە میانگین دنیا تنها ٢٠ درصد است و در حال حاضر ۸۶ میلیارد متر مکعب در سال آب برای کشاورزی در ایران برداشت میشود کە راندمان آن ٣٨ درصد است. بە سخن دیگر، از کل آب مصرفی حدود ٣٣ میلیارد آن مصرف و حدود ۵٣ میلیارد آن (٢٨ میلیارد در انتقال و ٢۶ میلیارد در مزرعە) هدر میرود.
برای تولید ١۵٢ میلیون تُن محصول حداقل در شرایط کنونی سالانە بە بیش از ١٢٠ میلیارد متر مکعب آب نیاز است، کە عملا چنین آبی در ایران وجود ندارد.
شرایط منابع آبی ایران نە تنها اجازە اضافەبرداشت را بە ما نمیدهد بلکە بایستی آن میزان ۸۶ میلیارد متر مکعبی کە سالانە برداشت میشود، بە کمتر از ۵٠ میلیارد کاهش یابد تا بتوان حقابە طبیعت را تامین کرد. شکل شما ره ٢ عواقب اضافەبرداشت را نشان میدهد.
در مورد وضعیت خاک کشور نیز شرایط برای خودکفایی و تولید بیش از ١۵٠ میلیون تُن میسر نیست. مسگران و همکاران (٢٠١۶) گزارش دادهاند کە اراضی کشاورزی فعلی جزو اراضی ضعیف و نامناسب برای کشاورزی هستند. گزارشهای دیگر حاکی از آن است کە حدود ٢۵ درصد از اراضی تحت تنش شوری قرار دارند.
بنابراین منابع فعلی آب و خاک کشور شرایط لازم برای گسترش کشاورزی را ندارند و هر نوع افزایشی آسیب بیش از پیش بە منابع طبیعی و محیط زیست کشور وارد خواهد کرد.
در حال حاضر، ضمن آنکە راندمان مصرف آب پایین است، فاصلە بین پتانسیل عملکرد و عملکرد واقعی هم زیاد است، بهطوری کە در برخی محصولات خلأ عملکرد بە حدود ۶۰ درصد میرسد.
به فاصله بین عملکرد واقعی و پتانسیل عملکرد «خلأ عملکرد» گفته میشود.
با توجە بە شرایط ایران، لازم است بهجای سیاست خودکفایی، مدیریت پایدار سرزمین را سرلوحە برنامەها قرار داد و به دنبال امنیت غذایی بود.
«شبکه جهانی (WOCAT)* مدیریت پایدار سرزمین را استفاده از منابع تجدیدپذیر سرزمین شامل خاک، آب، حیوانات و گیاهان برای كشاورزی و سایر اهداف میداند، تا نیازهای در حال تغییر انسانی تأمین شود، درحالیكه همزمان از توان تولیدی بلندمدت این منابع مراقبت میشود و كاركردهای محیطی آنها حفظ میگردد.»
سیاست نادرست خودکفایی، گاهی مدیران ادارت کشاورزی را بهسوی گزارشهای خلاف واقع از تولید نیز کشاندە و با دستکاری آمار، سعی داشتەاند حوزە کاری خویش را موفق در اجرای این سیاست قلمداد کنند. و کشاورزان کە طبق این آمار ساختگی محصولات زیادی تولید کردەاند، مشمول انواع اضافەهزینە برای تولید شدەاند. در واقع این سیاست غلط نە تنها بە خودکفایی و امنیت غذایی منجر نشد بلکە هم کشاورزان را متضرر کرد و هم بە طبیعت آسیب رساند.
در نهایت اینکە با مدیریت پایدارِ سرزمین و کشاورزیِ پایدار میتوان از خسارت جدی بە کشور جلوگیری کرد و با رویکرد توسعهٔ پایدار تامین نیازهای اساسی و بهبود کیفیت زندگی مردم را در الویت برنامەهای توسعە قرار داد.
*World Overview of Conservation Approaches and Technologies