کیوسک: هنرمندی که از وضعیت موجود حمایت می کند، هنرمند نیست

  • امير مصدق کاتوزيان

آرش سبحانی

دانشگاه مریلند در نزدیکی واشینگتن روزهای هفتم تا نهم آبان، شاهد برگزاری کنفرانسی بود با عنوان «فرهنگ آزادی های مدنی، دموکراسی و حقوق بشر در ایران» که در آن شماری از فرهنگ دوستان، هنرمندان، دانشگاهیان، دست اندرکاران رسانه ها، فعالان مدافع حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق مدنی شرکت کردند.

یکی از سخنرانان پنل هنرمندان، آرش سبحانی بود. خواننده موسیقی پاپ زیرزمینی در گروه کیوسک که در گفته های خود پیشنهادی برای حمایت مخاطبان از تولید های کوچک و مستقل با محتوا اما نه در حد کمال مطلوب، مطرح کرد.

در حاشیه این کنفرانس، آرش سبحانی به پرسش های رادیو فردا پاسخ داد.



در سخنرانی تان گفتید که ضربانی هست که دارد می زند و بهتر است که با کارهای کوچک این ضربان را تقویت کنیم. آن کارهای کوچک چیست؟

تشبیه کردم وضع فرهنگ کشور را به یک بیماری که وضعیت وخیمی دارد. همین کارهای کوچک را به عنوان ضربانهای خفیفی که می شنویم امیدبخش است که زنده است. حالا با تقویت کردن این ضربان های کوچک، می توانیم امیدوار باشیم که این بیمار بلند شود و شروع کند به زندگی خود و حق خودش را پس بگیرد.

ما الان در شرایط بحرانی هستیم از لحاظ فرهنگی و اجتماعی. زمان زیرپای ما دارد منفجر می شود. برای همین بهتر است که ما به تکثر(بیش گرایی) فکر کنیم و تعداد کارها را بالا برده و حمایت کنیم از این تکثری که به خاطر تکنولوژی به وجود آمده است.

و بهتر است در حال حاضر و در تعداد موسیقی هایی که دارد تولید می شود، از جمله آثار هنری تصویری و غیره، هویت مان را آن جا نگاه داریم و برسیم به فضای فرهنگی آرام و ساکن بتوانیم با حمایت درست تر آثار ارزشمندتری خلق کنیم.

در صحبت هایتان گفتید که همین که از این تولیداتی که هست بشود حمایت کرد، اگر در حد حتی قابل قبول باشد مناسب است. حد «حتی قابل قبول» چقدر است که از آن حد به پایین تر مخاطب به آن رضایت ندهد؟

من فکر می کنم مشکل اصلی در تولید این گونه آثار مشخصاً سینما یا موسیقی این است که ما از لحاظ تکنیک به خاطر این که نداریم بودجه اش را و آموزش ندیدیم و دولت فراهم نکرده برای کسانی که در عرصه فرهنگ کار می کنند، عقب هستیم.

فرض کنید سینمای ایران وقتی فیلم می سازد از لحاظ تکنیکی قابل مقایسه حتی با چیزی که توی بالیوود (سینمای تجاری هند) هم می سازند، نیست. به خاطر این که آن امکانات را ندارد. ولی از لحاظ محتوا آن قدر هست که بتواند رقابت کند. به همین خاطر این جایی است که می توانیم با تکنیک یک مقدار بیشتر مدارا کنیم و آن قدر روی محتوا جدی نگیریم تا حدی که صد در صد فکر کنیم نقطه قوت مان محتوا باشد.

به نظر شما الان مهم ترین موانعی که وجود دارد آن طور که شما می گویید وضعیت ساکن وجود نداشته باشد که باید زمینه ای فراهم شود که به آن وضعیت ساکن رسید، چیست؟

بزرگترین مانعی که برای کسانی که درعرصه فرهنگ و هنر دارند فعالیت می کنند وجود دارد، متاسفانه متولیان فرهنگی و متولیان امور هنری هستند. اگر این آقایان نبودند، هنرمندان که فرهنگ سازی می کنند کارشان را خوب بلدند. ما هنرمند خوب کم نداریم. ما این همه کارگردان درجه یک داریم که می بینیم یکی یکی دارند ایران را ترک می کنند می آیند بیرون به قیمت اینکه شاید دیگر نتوانند فیلم بسازند چون به زبان فارسی فیلم می ساختند.

امثال آقای بیضایی و کیارستمی، قبادی، مخملباف، افخمی اینها آدم هایی هستند که سرمایه این مملکت هستند. همین را بگیر در نویسنده ها و دکترها و مهندس ها، وضعیت آن ها هم همین است. متولیان دارند کاری می کنند که سرمایه هایی که می توانند تولید کنند از آن بستر فرهنگی دارند ترک می کنند و نمی شود انتظار داشت که چیز عجیبی خلق شود.

هنرمندانی هم هستند که ترجیح داده اند یک بینش دیگری داشته باشند. برای مثال ساکت شده اند، یا انتقاد نمی کنند، یا احساس می کنند وضعیت مطلوب است.

چطور می شود بدون این که سیاست زده شد، یک گفت و گویی ایجاد کرد بین هنرمندانی که ممکن است از افق های فکری مختلف باشند؟

سیاست زده شدن الان واژه ای است که به نظر من استفاده از آن خطرناک است. به خاطر این که تمام شئون زندگی ما درگیر این بازی سیاسی است که متاسفانه دولت ایران شروع کرده است. یعنی فوتبالیست ایرانی حق ندارد بازوبند سبز ببندد، و این وضع در تمام شئون زندگی ما رخنه کرده است.

هنرمندانی که دارند از وضعیت موجود دفاع می کنند، به نظر من هنرمند نیستند. آن ها ابزار های تبلیغاتی هستند. چون دولت و این حکومت به هنر به مثابه ابزار فرهنگی نگاه نمی کند و به عنوان ابزار تبلیغاتی نگاه می کند. پروپاگاندا است. آنها یک سری هستند که از آن بابت دارند به این قضیه خدمت می کنند و من آن ها را هنرمند نمی دانم.

هنرمندانی که ساکت شده اند یا حرفی نمی زنند، می توانند دلایل شخصی داشته باشند یا این که احتمال دارد از شرایط موجود دلسرد شده باشند. من از طرف آنها نمی توانم حرف بزنم. ولی داریم می بینیم که یک هنرمندی مثل آقای شجریان یک جمله کوچک می گوید که چقدر معنی می دهد و چقدر در همه خواست های یک سری از مردم ایران تجلی پیدا می کند.

درباره کار آخرتان،« سه تقطیره» بگویید که در چه حال و هوایی ساخته شد و ربطش به صحبت هایی که کردید چگونه است؟

همه این صحبت هایی که می کنیم برای من نتیجه اش اینست که وظیفه اصلی هنرمند تولید کردن مدام و زیاد است و البته کیفیت هم قاعدتا حتما باید باشد. و این که درعرصه بمانیم و قضیه را خالی نکنیم. «سه تقطیره» هم در شرایطی بود که از لحاظ اجتماعی یک دلسردی مضاعفی روی همه بود و ما خیلی اصرار داشتیم که بتوانیم صدایی برای گروه کیوسک تولید کنیم که بتوانیم حرف خودمان را به مخاطبان بیشتری برسانیم. صرفاً فارسی زبان هایی که با کار ما آشنا باشند نباشد.

به همین دلیل جایی که انتخاب کردیم و نحوه تولید که اجرای زنده بود، همه این ها باعث می شود که در عرصه موسیقی جهانی یک خورده اعتبار بیشتری بگیرد و جدی تر دنبال شود.

رادیو فردا در نظر دارد کنسرت سه تقطیره گروه کیوسک در برلین را به صورت زنده پخش کند.