۱۱ سال پس از قتل مختاری و پوینده؛ «به دنبال آمران و مسببان قتل»

مراسم تشییع محمد مختاری در آذرماه ۷۷ در تهران

«اکنون جنون رودابه است در این سرزمین/ می‌گفتی فرهنگ ما بی‌چراست/ اکنون نیستی که ببینی از دهان‌ها هزاران چرا جاری است»

این جمله،‌ بخشی از سخنان مریم حسین‌زاده در آذرماه ۱۳۷۷ در مراسم به خاکسپاری همسرش محمد مختاری بود.

آذرماه ۱۳۷۷ برای جامعه سیاسی - فرهنگی ایران یادآور پرونده‌ای به نام قتل‌های زنجیره‌ای است که با کشته شدن پروانه اسکندری و داریوش فروهر در روز اول آذرماه آن سال آغاز شد، اما این تنها آغاز این پرونده بود.

بعد از فروهرها در روزهای ۱۲ و ۱۸ آذرماه،‌ اجساد دو نویسنده دیگر،‌ محمد مختاری و محمد جعفر پوینده پس از چند روز بی‌خبری در جاده‌ای در اطراف تهران پیدا شد.

قتل‌هایی که یکی پس از دیگری در پی هم آمدند. برخی می‌گویند نام بسیاری از نویسندگان و روشنفکران در راه بود که شاید فرصت کشتنشان به دست نیامد.

پوستر بزرگداشت یازدهمین سالگرد فقدان محمد مختاری و محمد جعفر پوینده
محمد مختاری متولد ۱۳۲۱، شاعر، نویسنده، ‌مترجم و منتقد و فارغ‌التحصیل رشته ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد بود و محمد جعفر پوینده متولد ۱۳۳۳ در یزد و فوق لیسانس جامعه‌شناسی از دانشگاه سوربن و مترجم آثار فلسفی - ادبی و هر دوی اینها از اعضای کانون نویسندگان ایران بودند.

برخی از ناظران قتل‌های زنجیره‌ای را که در دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی رخ داد،‌ تهدیدی علیه دولت اصلاحات تلقی کردند. بعد از وقوع این قتل‌ها ابتدا ریشه آنها به خارج از کشور نسبت داده شد، اما پس از مدت کوتاهی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران،‌ عوامل این قتل‌ها را افراد خودسر در بدنه این وزارتخانه نامید و اعلام کرد که این پرونده در حال پیگیری است.

سیر پرونده به آنجا انجامید که اعلام شد سعید امامی، از مقامات بلندپایه وقت وزارت اطلاعات، در پیوند با این موضوع دستگیر شده و سپس گزارش‌ها حاکی از آن بود که وی در زندان خودکشی کرده است.

در ادامه‌ این روند حتی یکی از وکلای پرونده به نام ناصر زرافشان نیز دوران پنج سال محکومیت زندان را گذراند. اما امروز پس از ۱۱ سال هنوز هم سؤال‌ها و چراهایی در اذهان عمومی و مهم‌تر از همه در ذهن خانواده مختاری و پوینده باقی مانده است.

سهراب مختاری،‌ پسر محمد مختاری که این روزها ساکن آلمان است در این باره به رادیو فردا می‌گوید: امروز بعد از ۱۱ سال در واقع خواست خانواده ما همچنان افشا و شناسایی نام آمرین و عاملین این قتل‌هاست.

آقای مختاری ادامه می‌دهد که «عاملین و آمرین این قتل‌ها یک باند خودسر در وزارت اطلاعات نبودند. بلکه همان طور که رئیس وقت کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هم از عنوان کردن نام آنها خودداری کرد به خاطر اینکه منافع نظام به خطر می‌افتاد، آمرین این قتل‌ها نه یک باند خودسر در درون وزارت اطلاعات بلکه کسانی بودند هم در درون قوه قضائیه و هم در درون نیروی انتظامی و کل نظام جمهوری اسلامی،‌ دارای نفوذ گسترده‌ای بودند که توانستند از افشای حقایق این پرونده جلوگیری کنند و سعی کردند پرونده را مختومه اعلام کنند».

وی می‌گوید: «خواست ما تا روزی که یک کمیته حقیقت‌یاب در جامعه شکل بگیرد و حقایق این جنایات و تمام جنایاتی را که در طول ۳۰ سال گذشته انجام شده است روشن کند، همچنان ادامه خواهد داشت».

نازنین پوینده، دختر محمدجعفر پوینده که ساکن فرانسه است با یادآوری ۱۱ سال پیش و با بیان اینکه قتل پدرش حتی در کابوس‌های شبانه‌اش هم جایی نداشت و قابل باور نبود به رادیو فردا می‌گوید: بعد از چنین فاجعه‌ای،‌ انسان در هر لحظه از زندگی خودش می‌پرسد که با وجود چنین بار سنگین و سیاهی بر دوشش، چگونه زندگی‌اش را ادامه خواهد داد؟ به طور شخصی دو چیز مرا از آن کابوس نجات داد یکی دور شدن از ایران و آن خاطرات وحشتناک در سال بعد از قتل پدرم بود و دیگری کارم که نقاشی است. آفرینش توانست بر ضد نابودی و مرگ در وجود من غلبه کند و این دو بود که مرا نجات داد.

نازنین پوینده با اشاره به اینکه برای بازپس گرفتن شکایت خود و مختومه اعلام شدن این پرونده تحت فشار بوده است و با تأکید بر این که این پرونده هنوز هم پرونده‌ای باز محسوب می‌شود ادامه می‌دهد: «تنها آرزوی بدیهی که ما داریم و فکر می‌کنم این آرزو فقط مختص ما نیست بلکه متعلق به همه مردم ایران باید باشد، این است که روزی نام تمام این افراد دست اندرکار قتل‌های سیاسی برای ملت ایران افشا شود و ملت بتوانند از آنها بپرسند چرا؟ برای چه این همه آدم کشتند؟ فقط به خاطر اینکه اندیشه‌شان با دیگری متفاوت بود؟»

کانون نویسندگان ایران که پوینده و مختاری از اعضای آن بودند روز سه شنبه دهم آذرماه با انتشار بیانیه‌ای همانند خانواده‌های مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای اعلام کرد تا محاکمه و مجازات آمران قتل‌های ۳۰ سال اخیر و به گفته این بیانیه برچیدن بساط شکنجه و پیگرد و آزار، ‌دمی از پای نمی‌نشینند».

سیمین بهبهانی، شاعر و از اعضای کانون نویسندگان ایران
سیمین بهبهانی از اعضای کانون نویسندگان ایران با تأکید بر اینکه کانون در تمام این سال‌ها و با تمام مشقات،‌ کماکان به فعالیت خود ادامه داده است، درباره این قتل‌ها معتقد است که «معلوم نیست که این موضوع از کجا سرچشمه گرفت و چرا اینقدر احمقانه دست به این اقدام زدند؟ برای اینکه از این کار هیچ سودی نبردند. تمام اینها معلوم نشد در کجا ریشه داشت و برای چه شخصی بود که این کار را کردند؟ ولی نتیجتا پشیمان شدند».

خانم بهبهانی ادامه می‌دهد: «من هیچ وقت فراموش نمی‌کنم که یک روز در آن روزها مرا به اداره اجتماعات خواستند و به من گفتند ما چه کمکی می‌توانیم به شما بکنیم که جانتان را حفظ کند و بتوانید قدرت دفاع داشته باشد؟ چون دائماً در اعلامیه‌هایی که منتشر می‌شد نام تمام اعضا کانون نویسندگان در آن ذکر می‌شد که به زودی همه شما را خواهیم کشت».

این عضو کانون می‌گوید: «آنها گفتند چه کنیم برای اینکه شما محافظت کافی داشته باشید؟ اما ما هیچ چیزی نخواستیم . فقط می‌خواستیم که مسببین این آشوبها مجازات شوند. هنوز که هنوز است کسی به مجازات نرسیده است . در خارج هم قتل هایی اتفاق افتاد که معلوم نشد ریشه آن در کجا بود؟»

خانم بهبهانی ابراز امیدواری می‌کند که «یک روز کشف کنیم این نابسامانی از کجا ریشه گرفت و سرچشمه این عدم عدالت از کجا بود؟ و بتوانیم به یک آرامش کامل دست یابیم»

به هر حال بنا بر اعلام خانواده‌های پوینده و مختاری در یازدهمین سالگرد این قتل‌ها،‌ آنها به همراه دوستداران محمد جعفر پوینده و محمد مختاری در روز جمعه ۱۳ آذرماه در امامزاده طاهر کرج گردهم خواهند آمد تا یاد آنها را گرامی بدارند.