«مهندسی ناشیانه»؛ پنجشنبه در بازداشت، شنبه در دادگاه

نازک افشار (وسط)؛ کارمند ایرانی سفارت فرانسه در تهران، تنها دو روز پس از بازداشت در دادگاه حاضر شد

دومین دادگاه معترضان به نتایج انتخابات که روز شنبه هفدهم مرداد ماه با حضور یک فرانسوی و دو کارمند محلی سفارت فرانسه و بریتانیا برگزار شد، دور تازه‌ای از اعتراف‌ها را به همراه داشت.

به شهادت عکس‌های منتشره توسط خبرگزاری‌های ایران، یکی از معدود زنان حاضر در جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده بازداشت‌شدگان پس از انتخابات، نازک افشار، از کارمندان محلی بخش فرهنگی سفارت فرانسه در تهران بود. بنا بر گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، وی به آنچه اغتشاشگری نامیده شده اعتراف کرده است.

در همین زمینه آرش نعیمیان، فرزند خانم افشار که هم اکنون در پاریس مشغول به تحصیل است، به پرسش‌های رادیو فردا پاسخ گفته است.

رادیو فردا:
از بازداشت مادر شما خبری داده نشده بود. ایشان دقیقاً کی بازداشت شده‌اند؟

آرش نعیمیان: همه این اتفاق‌ها آن قدر سریع افتاده که واقعاً تحلیلش برای خود من هم مشکل است. من آخرین باری که با مادرم حرف زدم، قرار گذاشتیم که شنبه شب با هم در پاریس شام بخوریم. چون مادر من جمعه عازم پاریس بود.

بعد از اینکه مدت‌ها بازجویی و اذیتش کرده بودند، تصمیم گرفته بود به پاریس بیاد تا هوایی بخورد، که پنجشنبه شب، با اعلام اینکه کامپیوتری را که یک یا دو هفته قبل برده بودند را می‌خواهند بازگردانند، به منزلش رفتند و بدون حکم وی را بردند و دیروز جمعه تماس گرفته و گفته بود که در زندان اوین است.

به دلیل اینکه جمعه تعطیل بود، دست ما از همه جا کوتاه بود، اما خوشبختانه مادر من بعد از بازجویی‌ها به یک وکیل، وکالت داده بود و امروز شنبه که وکیل باید به دنبال پرونده می‌رفته، ابتدا عکس مادر من در دادگاه و بعد هم اعتراف‌ها منتشر می‌شود.

این روند تنها حسی که در من ایجاد می‌کند، خنده است و خیلی هم مضحک است. دیگر همه را گرفته بودند و فقط نازک مانده بود؟ اگر به نازک بگویند گوش پسرت را کشیدیم یا از دماغ مادرت خون آمده، هر چیزی ممکن است بگوید.

اصلاً من نمی‌دانم چطور ظرف ۳۰ ساعت یک نفر را دستگیر می‌کنند، می‌برند، دادگاهی می‌کنند و اعتراف هم می‌کند.

اشاره کردید که مادر شما در این مدت به بازجویی‌های مداوم می‌رفتند. آیا شما از دلایل و یا موضوعات این بازجویی‌ها اطلاعی دارید؟

ایشان ۱۸ سال است که کارمند بخش فرهنگی سفارت فرانسه هستند. این بازجویی‌ها از یک سال پیش شروع شد منتهی بعد از انتخابات بازجویی‌ها شدت گرفت.

به او اتهام اغتشاش زدند. درصورتی که هیچ کاری نکرده بود و هیچ فرقی با سه میلیون نفری که به خیابان رفته بودند، نداشت. هیچ خصوصیت ویژه‌ای نداشت. او را تهدید کرده بودند که ما فیلم شخص شما را در حال آتش زدن اتوبوس در اختیار داریم.

در نهایت در یک مرحله موفق می‌شوند از مادر من اعتراف بگیرند که اغتشاشگر و برانداز نظام است و متعهد می‌شود که دیگر این کار را تکرار نکند و مادر من هم امضا می‌کند. دفعه بعد با پیگیری ایمیل‌های مادر من و به این عنوان که مثلاً چرا درباره مراسم ختم یا بیانیه شخصی را فرستادی، همین فعالیت‌های معمولی که همه انجام دهند، تهدیدش کردند که این اقدام علیه امنیت ملی است و خیلی او را ترساندند.

بعد از این ترس و واهمه تصمیم گرفته بود یک ماهی به پاریس بیاید که خستگی در کند که همان شب به خانه‌اش می‌روند. مادرم تنها با مادربزرگم زندگی می‌کند. من اصلاً نمی‌دانم چطور کل این جریان را که این قدر هم ناشیانه مهندسی شده در قالب لغات می‌توانم بیان بکنم.

با توجه به اینکه یک شهروند فرانسوی هم امروز در دادگاه حضور داشت، فکر می‌کنید این دو پرونده مرتبط است؟ واکنش دولت فرانسه را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

من نمی‌دانم واکنش دولت فرانسه چه خواهد بود. دلیل اینکه لازم دیدم خودم وارد این صحنه بشوم و خبررسان این جریان باشم، این است که امیدی به دولت فرانسه ندارم. در مورد پرونده مادرم و کلوتیلد رایس، اگر ارتباطی هم بوده، ارتباط لحظه آخر بوده و احتمالاً فکر کرده‌اند شاهدی کم دارند یا کسی که به راحتی اعتراف می‌کند، و مادر من را دستگیر کرده‌اند.

مادر من را پنجشنبه شب گرفته‌اند و امروز به دادگاه فرستادند. مردم اگر کمی این قضیه را از بالا نگاه کنند، می فهمند که واقعاً مضحک است.

قدم بعدی شما در این زمینه چه خواهد بود؟

من قصد ساکت نشستن ندارم. شنبه عصر یک کنفرانس خبری در پاریس برگزار می‌شود که من با خبرنگاران حرف بزنم، و به لحاظ رسانه‌ای پیگیر جریان باشم. این تنها کاری است که از دست من بر می‌آید.