دو روز پس از تأييد انتخابات رياست جمهورى توسط شورای نگهبان، ميرحسين موسوى در بيانيهاى جدید با غير مشروع دانستن دولت محمود احمدىنژاد اعلام كرد: «مسئوليت تاريخى ماست كه به اعتراض ادامه دهيم».
شوراى نگهبان روز دوشنبه اعلام كرده بود كه شكايات و اعتراضها به نتايج انتخابات دهم رياست جمهورى وارد نيست و صحت برگزارى و نتيجه انتخابات را تأييد کرد. به گفته اين شورا، پرونده انتخابات مختومه شده است.
آقاى موسوى در نهمین بیانیه خود تأکید کرده که اکثریتی از جامعه مشروعيت سياسى این دولت را نمیپذیرد.
دکتر عباس میلانی مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه «استنفورد» و استاد مدعو دانشکده علوم سیاسی در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این بیانیه پرداخته است.
رادیو فردا: آقای دکتر میلانی، ارزیابی شما از بیانیه نهم آقای موسوی چیست؟
دکتر عباس میلانی: من فکر میکنم بيانيه بسيار محکم و متقنی است و نشان میدهد اين رشته سر دراز دارد. تا آن جايی که به آقای موسوی و آقای کروبی مربوط است کوتاه نخواهند آمد و هر دو مصمم هستند قولی را که به مردم داده بودند تا از رأی آنها صيانت کنند، به اين قول وفادار بمانند. به نظر من اين خبر بسيار خوشی است برای مردم و خبر بسيار ناخوشی است برای کودتاچیها.
آقای موسوی دراين بيانيه اشاره میکند که ابتدا هدف از شرکت در انتخابات بازگشت عقلانيت دينی به فضای مديريت کشور بود، ولی در ميانه مسير به اهداف بلندتری منجر شد. فکر میکنيد منظور ايشان از اين اهداف بلندتر چيست؟
همان طور که خود آقای موسوی، آقای کروبی و آقای منتظری در جاهای ديگری به صورت سربسته اشاره کردند، نقش آقای خامنهای به عنوان داور بیطرف اختلافات بين جناحهای درون حاکميت به پايان رسيده و دوران قدر قدرتی ايشان به عنوان فصلالخطاب به سر آمده است.
همان طور که آقای مهاجرانی هم درمقالهای اشاره کرده است، فصلالخطاب تنها به کسی اطلاق میشود که پشت حرفهايش حکمت و خرد باشد نه زور و ارعاب.
به نظر من تمام اين مسايل به اين اصل باز میگردد که مشروعيت حکومت مطلقه ولايت فقيه آقای خامنهای با شرکت دراين کودتا و حمايت از احمدینژاد به سر آمد و مردم به اين ماجرا پی بردند.
مردم متوجه شدند که حقشان در انقلاب ۱۳۵۷ ضايع شد و يک جمهوريت نيمبند به جای جمهوريتی که قرار بود حاکم شود، به کشور تحميل شد. اکنون اين جمهوريت نيمبند هم که منقاد نظارت استصوابی است در خطر است و در دست کسانی چون آقای خامنهای، احمدینژاد، مصباح يزدی و سران سپاه است.
وقوف به اين مسايل که اکنون در سطح جامعه و جهان همهگير شده، زمينه را برای يک فرصت تاريخی بسيار مهم که همان تحقق دموکراسی است فراهم میکند. همان طور که آقای موسوی و کروبی اشاره کردند، میشود دموکراسی را بدون خونريزی هم محقق کرد.
من فکر میکنم آقايان موسوی، کروبی، منتظری، صانعی و طاهری به اين قضيه اشاره میکنند که مهم نيست در اين فاز کوتاه مدت کودتاچیها بتوانند سوار کار شوند چون از نظر تاريخی کوس رسوايی اين جريان زده شده و هم در داخل ايران و هم در سطح بينالمللی مشروعيت خود را از دست داده است.
آقای موسوی در بيانيه خود نهادهای تصميمگير در نظام را برحذر میدارد که مثل شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند. اين نکته بيانگر اين است که شورای نگهبان در راه بیبرگشتی قدم گذاشته است؟
بله کاملاً همين طور است. هم شورای نگهبان و هم آقای خامنهای با سخنان خود در خطبههای نماز جمعه راه بیبرگشتی را برای خود ايجاد کردند و پلها را خراب کردند.
البته برای چند هزار نفری که در زندان هستند بهای شخصی گرانی است، ولی برای جامعه ايران دست آورد گرانبهايی است که ماهيت اين افراد را روشن کرده است.
آقای موسوی، کروبی و خاتمی در سخنرانیها و اعلاميههای خود هشدار میدهند به نهادهای ديگری که هنوز موضع نهايی خود را اتخاذ نکردهاند و از نظر قانونی اين قدرت را دارند که نظر شورای نگهبان را برگردانند.
مجمع تشخيص مصلحت از لحاظ فقاهتی و قانونی ورای اين سه قوه قرار دارد. اين مجمع از طرف آقای خمينی ايجاد شد و در واقع جانشين ولايت است و میتواند حتی اصول شريعت را برچيند.
به قول خود آخوندها، میشود رأی ۱۲ عضو شورای نگهبان را که هفت تای آنها از قبل طرفدار احمدینژاد بودند برگرداند. مجلس خبرگان هم نهاد ديگری است که میتواند دراين قضيه دخالت کرده و در ترکيب رهبری تجديد نظر کند.
اين دو نهاد باقيمانده در نظام میتوانند کماکان راهی را باز کنند که دوباره مردم با نظام آشتی کنند و نظام خودش را در مقابل مردم قرار ندهد و تبديل به يک رژيم کودتا نشود.
شوراى نگهبان روز دوشنبه اعلام كرده بود كه شكايات و اعتراضها به نتايج انتخابات دهم رياست جمهورى وارد نيست و صحت برگزارى و نتيجه انتخابات را تأييد کرد. به گفته اين شورا، پرونده انتخابات مختومه شده است.
آقاى موسوى در نهمین بیانیه خود تأکید کرده که اکثریتی از جامعه مشروعيت سياسى این دولت را نمیپذیرد.
دکتر عباس میلانی مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه «استنفورد» و استاد مدعو دانشکده علوم سیاسی در گفتوگو با رادیو فردا به ارزیابی این بیانیه پرداخته است.
رادیو فردا: آقای دکتر میلانی، ارزیابی شما از بیانیه نهم آقای موسوی چیست؟
دکتر عباس میلانی: من فکر میکنم بيانيه بسيار محکم و متقنی است و نشان میدهد اين رشته سر دراز دارد. تا آن جايی که به آقای موسوی و آقای کروبی مربوط است کوتاه نخواهند آمد و هر دو مصمم هستند قولی را که به مردم داده بودند تا از رأی آنها صيانت کنند، به اين قول وفادار بمانند. به نظر من اين خبر بسيار خوشی است برای مردم و خبر بسيار ناخوشی است برای کودتاچیها.
آقای موسوی دراين بيانيه اشاره میکند که ابتدا هدف از شرکت در انتخابات بازگشت عقلانيت دينی به فضای مديريت کشور بود، ولی در ميانه مسير به اهداف بلندتری منجر شد. فکر میکنيد منظور ايشان از اين اهداف بلندتر چيست؟
همان طور که خود آقای موسوی، آقای کروبی و آقای منتظری در جاهای ديگری به صورت سربسته اشاره کردند، نقش آقای خامنهای به عنوان داور بیطرف اختلافات بين جناحهای درون حاکميت به پايان رسيده و دوران قدر قدرتی ايشان به عنوان فصلالخطاب به سر آمده است.
همان طور که آقای مهاجرانی هم درمقالهای اشاره کرده است، فصلالخطاب تنها به کسی اطلاق میشود که پشت حرفهايش حکمت و خرد باشد نه زور و ارعاب.
به نظر من تمام اين مسايل به اين اصل باز میگردد که مشروعيت حکومت مطلقه ولايت فقيه آقای خامنهای با شرکت دراين کودتا و حمايت از احمدینژاد به سر آمد و مردم به اين ماجرا پی بردند.
مردم متوجه شدند که حقشان در انقلاب ۱۳۵۷ ضايع شد و يک جمهوريت نيمبند به جای جمهوريتی که قرار بود حاکم شود، به کشور تحميل شد. اکنون اين جمهوريت نيمبند هم که منقاد نظارت استصوابی است در خطر است و در دست کسانی چون آقای خامنهای، احمدینژاد، مصباح يزدی و سران سپاه است.
وقوف به اين مسايل که اکنون در سطح جامعه و جهان همهگير شده، زمينه را برای يک فرصت تاريخی بسيار مهم که همان تحقق دموکراسی است فراهم میکند. همان طور که آقای موسوی و کروبی اشاره کردند، میشود دموکراسی را بدون خونريزی هم محقق کرد.
من فکر میکنم آقايان موسوی، کروبی، منتظری، صانعی و طاهری به اين قضيه اشاره میکنند که مهم نيست در اين فاز کوتاه مدت کودتاچیها بتوانند سوار کار شوند چون از نظر تاريخی کوس رسوايی اين جريان زده شده و هم در داخل ايران و هم در سطح بينالمللی مشروعيت خود را از دست داده است.
آقای موسوی در بيانيه خود نهادهای تصميمگير در نظام را برحذر میدارد که مثل شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند. اين نکته بيانگر اين است که شورای نگهبان در راه بیبرگشتی قدم گذاشته است؟
بله کاملاً همين طور است. هم شورای نگهبان و هم آقای خامنهای با سخنان خود در خطبههای نماز جمعه راه بیبرگشتی را برای خود ايجاد کردند و پلها را خراب کردند.
البته برای چند هزار نفری که در زندان هستند بهای شخصی گرانی است، ولی برای جامعه ايران دست آورد گرانبهايی است که ماهيت اين افراد را روشن کرده است.
آقای موسوی، کروبی و خاتمی در سخنرانیها و اعلاميههای خود هشدار میدهند به نهادهای ديگری که هنوز موضع نهايی خود را اتخاذ نکردهاند و از نظر قانونی اين قدرت را دارند که نظر شورای نگهبان را برگردانند.
مجمع تشخيص مصلحت از لحاظ فقاهتی و قانونی ورای اين سه قوه قرار دارد. اين مجمع از طرف آقای خمينی ايجاد شد و در واقع جانشين ولايت است و میتواند حتی اصول شريعت را برچيند.
به قول خود آخوندها، میشود رأی ۱۲ عضو شورای نگهبان را که هفت تای آنها از قبل طرفدار احمدینژاد بودند برگرداند. مجلس خبرگان هم نهاد ديگری است که میتواند دراين قضيه دخالت کرده و در ترکيب رهبری تجديد نظر کند.
اين دو نهاد باقيمانده در نظام میتوانند کماکان راهی را باز کنند که دوباره مردم با نظام آشتی کنند و نظام خودش را در مقابل مردم قرار ندهد و تبديل به يک رژيم کودتا نشود.