پروین فهیمی که فرزند او سهراب اعرابی در خشونتهای پس از انتخابات در ایران کشته شد، در نامهای نسبت به گفتههای اخیر غلام علی حداد عادل درباره کشته شدن سه تن در بازداشتگاه کهریزک که بر اساس گزارشها در نتیجه شکنجه و ضرب و شتم بوده، اعتراض کرده است.
آقای حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، هفته گذشته گفت که مرگ سه نفر در بازداشتگاه کهریزک نباید به گفته او به مسئله اصلی تبدیل شود. وی گفت: آن اتفاقی که در کهریزک رخ داد یا بر اثر بیتوجهی و اشتباه بود و یا حتی ممکن است در آن غرضوزری و برنامه از پیش تعیین شده مؤثر بوده باشد که باید در جای خود به آن رسیدگی شود و عاملان آن مجازات شوند، اما نباید اصل این کار گستردهای که انجام شد را فراموش کرد.
خانم فهیمی در نامه خود نوشته است که گفتههای آقای حداد عادل نمک پاشیدن بر زخم کسانی است که عزیزان خود را در جریان سرکوب پس از انتخابات از دست دادهاند.
مادر سهراب اعرابی خطاب به آقای حداد عادل نوشته است: اگر فرزند شما هم مثل فرزند آقای روحالامینی و فرزندان ما مورد آزار قرار میگرفت و در خیابان کشته میشد، آیا باز هم اینگونه قضاوت میکردید؟ خانم فهیمی درباره انگیزه نوشتن این نامه و آخرین وضعیت پرونده فرزند خود به رادیو فردا میگوید.
پروین فهیمی: گویا مسئله کهریزک و اتفاقاتی که در آن رخ داده، برای آقای حداد عادل اهمیت ندارد. این همه جوان چه در کهریزک و چه در خیابانها کشته شدهاند، ولی از بین رفتن این جوانان اصلاً برای ایشان مهم نیست.
من به عنوان یک مادر احساس میکنم خون این بچهها دارد پایمال میشود و اگر قرار باشد هر کسی خون بچههای ما را پایمال کند و به خودش اجازه دهد این گونه حرف بزند، من واقعاً نمیتوانم تحمل کنم، چه در مورد فرزند خودم و چه در مورد دیگران.
- دقیقاً کدام حرف آقای حداد عادل باعث ناراحتی شما شده است؟
صحبتهای او در مورد کهریزک. البته هنوز مشخص نیست که پسر من کجا کشته شده و چه اتفاقی برای او رخ داده و من هیچ مدرکی ندارم که بدانم پسرم کجا تیر خورده است. میگویند در میدان آزادی تیر خورده، ولی من هنوز به نتیجهای نرسیدهام.
مسئولین اصلاً نمیخواهند پاسخگوی ما باشند، من به بسیاری از مسئولین کشور نامه دادم از جمله به آقای شاهرودی، آقای لاریجانی (رئیس جدید قوه قضاییه)، آقای لاریجانی (رئیس مجلس)، کمیسیون امنیت ملی و کمیسیون اصل نود ولی هیچ کدام خودشان را مسئول ندانستند تا لااقل پاسخگوی نامهام باشند.
چرا مرا ۲۵ روز از کشته شدن پسرم بیاطلاع گذاشتند، در صورتی که موبایل او همراهش بود. هنوز هم وسایل شخصی پسرم را به من تحویل ندادهاند و هیچ کدام از مسئولان پاسخگو نیستند و توقع دارند ما به راحتی گذشت کنیم. آنها میخواهند قضیه را ماست مالی کنند.
دلجویی که از ما نکردند و حالا این طور نمک به زخم ما میپاشند و این برای ما قابل تحمل نیست.
- بیش از سه ماه از کشته شدن سهراب اعرابی میگذرد. آیا در این مدت هیچ پاسخی به شما ندادهاند؟
من وکیل گرفتهام و به دادسرا شکایت کردهام و وکیل مشغول تحقیقات است. تنها جملهای که به وکیل من گفتهاند این است که تیر از سه الی ۱۵ متری به سهراب خورده است.
دست پسرم پایین بوده و چنان تیر زدهاند که بازوی چپ او شکسته و از زیر قلب گذشته و وارد ریهها شده است، اما مشخص نیست که به سهراب رسیدگی شده و او را به بیمارستان بردهاند یا نه. در نامه پزشکی قانونی هم اثری از ارجاع دهنده وجود ندارد.
همه این مسایل برای من سؤال است و اینها نه تنها جوابگو نیستند بلکه این حرفها را میزنند و این برایم غیر قابل تحمل است و به نظر من نهایت بیشرمی است.
- حداقل انتظار شما و دیگر مادران داغدار ایران از مسئولین نظام چیست؟
قاتلان و آمران این فجایع باید به ما معرفی شوند. من تا زمانی که قاتل پسرم معرفی نشود کوتاه نخواهم آمد. این بچه پدر نداشت و کمترین آرزوهای او برآورده نشده بود، نمیدانم چگونه توانستند به خاطر یک اعتراض مدنی بچه من و دیگران را بکشند.
- اکنون نسبت به کشته شدن فرزندتان چه احساسی دارید، آیا فکر میکنید بیهوده کشته شد؟
نه، او به خاطر عقیدهاش بیرون رفته بود و این بچهها همیشه زنده هستند. من احساس میکنم سهراب زنده است و کنار ما زندگی میکند و مطمئن هستم خواست او توسط جوانان دیگر ادامه مییابد و میبینیم که ادامه هم دارد. من خودم روز قدس حضور داشتم و احساس کردم سهراب میان این جوانان است. مردم اعتراض خود را نشان میدهند، ولی گوش شنوایی وجود ندارد.
سهراب و خود شما سمبلهای این جنبش سبز شدهاید. از شما به عنوان مادر سهراب یاد میشود و همه جا دورتان را میگیرند و شعار میدهند «سهراب ما نمرده این دولته که مرده». این قدرت را از کجا میآوردید که به رغم غم بزرگی که دارید در جمع حاضر شوید؟
من احساس میکنم سهراب به من انرژی میدهد و من نمیخواهم خون پسرم پایمال شود. اینها فقط حق خود را میخواستند و اینکه رأی آنها کجا رفته است.
آقای احمدینژاد که مدعی بود خیلیها هوادار او هستند، میتوانست بیرون بیاید و یک راهپیمایی بگذارد تا ما هم ببینیم طرفداران او چقدر هستند و اگر خیلی زیاد هستند ما سکوت کنیم.
اما ایشان آنقدرها طرفدار ندارد و این مسئله را همه میدانند و حکایت آن کبک است که سرش را زیر برف کرده و فکر میکند هیچ کس او را نمیبیند. واقعیت این است که مردم اینها را قبول ندارند، پس چرا میخواهند به زور خودشان را به مردم تحمیل کنند.
- خانم فهیمی، آینده را چطور ارزیابی میکنید؟
انشاءالله آینده از آن ما است، چون مردم هرگز در مقابل این همه ظلم و بیعدالتی کوتاه نمیآیند.