رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری با پیروزی حسن روحانی و روی کار آمدن دولتی که او دولت «تدبیر و امید» می نامد، پایان گرفته است.
حال، پس از معلومشدن نتیجه انتخابات، صاحبنظران و فعالان اقتصادی به دنبال یافتن پاسخ این پرسش هستند که پس از روی کارآمدن حسن روحانی، عرصه اقتصاد، چه اتفاقات و تحولاتی را انتظار میکشد؟
میهمان «یک ماه، یک گفتو گو»ی این شماره «نماگر» پروین علیزاده، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه بوستون در بریتانیاست.
خانم علیزاده! شما به عنوان یک اقتصاد دان وقتی اظهار نظرها و سخنان آقای روحانی را در رقابتهای انتخاباتی مرور و بررسی میکنید چه نقطه تاکیدی را در این برنامهها مشاهده میکنید و چه تغییر و تحولی را در حوزه اقتصاد پس از روی کار آمدن دولت ایشان با توجه به این برنامهها، انتظار دارید؟
پروین علیزاده: آقای دکتر روحانی هنوز برنامه اقتصادی مشخصی را مطرح نکردهاند البته انتظار هم نمیشود داشت، رئیس جمهوری که دو روز پیش انتخاب شده است، برنامه دقیقی را مطرح کند.
اما بر اساس شواهد موجود میشود تا حدی، امکان موفقیت برنامه های اقتصادی ایشان را بررسی کرد.
بی شک، رئیس جمهوری جدید قصد ادامه برنامه های پوپولیستی آقای احمدی نژاد را ندارد و به دنبال سیاستهای اصلاحطلبانه اقتصادی است و به خصوص با توجه به تورم شدید و مشکلات عمیق اقتصادی ناشی از سیاستهای پوپولیستی هشت سال گذشته به فکر تغییر است.
در شرایط موجود به نظر میآید که دست ایشان برای ایجاد برنامه های اصلاحطلبانه به میزان زیادی باز خواهد بود.
یکی از اولین ملاقاتهای رسمی ایشان با آقای لاریجانی، رئیس مجلس بود که نوید نزدیکی قوه مجریه و مقننه را میدهد.
بدین معنا که به نظر میرسد، دولت و مجلس، یعنی دو نهادی که تعیین کننده و تصویب کننده سیاستهای اقتصادی کشور هستند، در شرایط موجود در یک جهت حرکت خواهند کرد.
از این نقطه نظر میشود گفت، سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی دستکم در کوتاه مدت با مخالفت مجلس روبرو نخواهد شد.
به نظر میآید آقای روحانی سیاست مدار با سابقه و مطلعی نسبت به شرایط داخلی و خارجی است. خود ایشان در رابطه نزدیک با ولایت فقیه و شورای نگهبان بوده و هستند و اصلاً خودشان بخشی از این سیستم بوده و هستند، ضمن اینکه ایشان تحصیل کرده بریتانیا هستند و به نظر میرسد قصد رابطه صلح آمیزتری را با دنیای بینالمللی دارند.
اگر بخواهیم دوران ایشان را با دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی مقایسه کنیم میبینم که شرایط جهانی هم نسبت به آن زمان به میزان زیادی فرق کرده است.
سیاستهای خارجی آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری آقای جورج بوش با مشکلات عدیده ای روبرو شد که ناشی از آشتی ناپذیری جمهوری خواهان آمریکایی در آن زمان هم بود، در حالی که در زمان کنونی آقای باراک اوباما تا حد زیادی قصد ادامه سیاستهای آقای جورج بوش را ندارد.
بنابر این از نقطه نظر خارجی و داخلی در کوتاه مدت به نظر میرسد که آقای روحانی با شرایط بهتری روبرو خواهد بود.
خانم دکتر علیزاده، در سخنرانیهایی که آقای روحانی ایراد کرده اصرار زیادی به بهبود شرایط و فضای کسب و کار به عنوان یک برنامه محوری و شاید مهمترین برنامهشان برای حل مشکلات اقتصادی دارند.
چون این مفاهیم، یک سری مفاهیم کلی است که شاخه های جزیی زیادی را در بر میگیرد، شما فکر میکنید برای بهبود فضای کسب و کار در ایران، از کجای اقتصاد ایران بایستی شروع کرد و آیا اساساً بهبود فضای کسب و کار – چون نماد خود آقای روحانی هم هست- همان کلیدی است که قفل مشکلات ایران را بتواند باز کند؟
مشکلات بزرگی که الآن اقتصاد ایران با آن مواجه است، تورم بالاست و نرخ تورم اگر بخواهد با یک توسعه عمیق اقتصادی توأم شود، تورم بالاتر خواهد رفت، بنابراین خیلی شرایط شکننده ای در اقتصاد ایران وجود دارد و در شرایط فعلی امکان اینکه بشود به سرعت کسب و کار و رونق زیادی ایجاد کرد وجود ندارد.
هماکنون تورم نزدیک به ۴۰ درصد در ایران حاکم است و اینکه در چنین شرایطی ایشان دقیقاً چه سیاستی را میخواهد پیاده کند و اساساً چه سیاستی قابل اجراست؟ واقعاً خیلی سخت و غیر قابل پیش بینی است.
ولی چیزی که تا حد زیادی میشود پیش بینی کرد این است که تا چه حد جامعه تجار، صنعت گران و بخش خصوصی که البته در ایران خیلی هم بزرگ نیست، به این رئیس جمهور جدید اعتماد خواهد کرد؟
به معنای دیگر تا چه حد اعتماد به نفس بخش خصوصی به آن برمیگردد؟ یعنی وقتی بخش خصوصی حس کند که در جامعه ای امنتر و متعادلتر کار میکند، بیشتر حاضر به سرمایه گذاری و ریسک است.
چیزی که آقای روحانی لااقل میتواند در کوتاه مدت ایجاد کند، ایجاد امنیت اقتصادی و سیاسی است تا سرمایه دار بخواهد در ایران پول و سرمایهاش را به کار بیندازد و حتی یک قدم فراتر برویم و فکر کنیم دنیا رابطه بهتری با ایران ایجاد کند و سرمایه خارجی قصد آمدن به ایران را داشته باشد نه اینکه بخواهد با جامعه ایران قطع ارتباط کند.
شرایط امنیت اقتصادی و سیاسی ایشان در کوتاه مدت است که میتواند خیلی اثرگذار باشد. خود سیاستها شاید در کوتاه مدت خیلی مطرح نباشند ولی جامعهشناسی اعتماد به نفس است که مطرح میشود.
در ایران با توجه به خلأ حضور احزاب در انتخابات، فرد پیروز چون برآمده از احزاب سیاسی با خط مشی و مکتب فکری مشخصی نیست، نمیشود پیش بینی کرد که در دولت جدید چه مکتب فکری با چه مشخصاتی در حوزه اقتصاد حاکم میشود.
اما اعضای تیم اقتصادی آقای روحانی خودشان را «نهادگرا» نامیدهاند و گروهی از ناظران هم، کمپین آقای روحانی را نزدیک به «نئوکینزین» ها ارزیابی کردهاند.
آیا شما فکر میکنید که پایبندان به مکتب فکری نهادگرایی یا «نئوکینزین» ها میتوانند برای حل مشکلات اقتصادی ایران چاره ساز باشند و مشکلاتی را که اقتصاد ایران این روزها با آن دست و پنجه نرم میکند، حل و فصل کنند؟
شرایط اقتصادی ایران از زمان انقلاب اسلامی تا کنون به شکلی بوده که تعیین کننده همهچیز در اقتصاد دولت بوده است، یعنی بازار نقش بسیار بسیار ناچیزی داشته است.
حالا این که ایشان بخواهند با سیاستهای نئوکینزینها پیش بروند یا خیر، من واقعاً فکر نمیکنم یک اتفاق خیلی عظیمی بیفتد. چون نقش بازار در شرایط اقتصادی ایران تا کنون بسیار ناچیز بوده و دولت و نهادهای نیمه دولتی مثل بنیادها، سپاه و تمام نهادهایی که در کنترل دولت است، در میانه اقتصاد نقش اصلی را داشته و تعیین کننده بودهاند.
به نظرم این نهادها و کلامها در مورد ایران چیز زیادی را مطرح و مشخص نمیکند من فکر میکنم تنها چیزی که میتواند تمام این معادلات را به هم بریزد این است که تا چه حد آزادیهای سیاسی و مسئله تشکیل احزاب، رعایت حقوق بشر و این قبیل مسائل رشد میکند و تا چه میزان بین رئیس جمهوری و نهادهای غیر انتخابی از قبیل شورای نگهبان و خود ولایت فقیه تفاهم یا تنش ایجاد میشود.
فکر میکنم خیلی غیرقابل پیش بینی است. چون اگر از اول این ارتباط تبدیل شود به همان اتفاقی که زمان آقای خاتمی رخ داد، تکرار همان داستان خواهد بود.
البته بگویم که دوران آقای خاتمی با همه مشکلاتی که ایجاد شد و نتوانستند اصلاحات اقتصادی خودشان را پیاده کنند، ولی ایران توانست از نظر اقتصادی به پیشرفتهای بهتری نسبت به شرایط بعد از آقای خاتمی نائل شود.
میخواهم بگویم این مسائل به میزان جدی به این بستگی دارد که چقدر از اول این سیستم با مخالفت بقیه ارگانهای جمهوری اسلامی روبرو خواهد شد.
من فقط حدسم این بود که از نقطه نظر اقتصادی و سیاستهای داخلی، چون که مجلس و دولت دو عامل تعیین کننده هستند، میتوان به این جمعبندی رسید که ایشان ممکن است در حوزه مسائل اقتصادی با مشکلات جدی روبرو نشود.
اما در رابطه با مسائل سیاسی اصلاً من نمیتوانم چنین چیزی را پیش بینی کنم چون آنها در حیطه اختیار ولایت فقیه و نهادهای منصوب شده از سوی ولایت فقیه است، نه در دست رئیس جمهوری و مجلس.
در اظهار نظرهای آقای روحانی بحث رونق تولید در کنار کنترل تورم، کاهش بیکاری و توقف رشد نقدینگی، هدایت نقدینگی به بخشهای مولد و بسیاری برنامه های دیگر در کنار هم دیده میشوند.
آیا اجرای این سیاستهای متفاوت و بعضاً گاهی متناقض همزمان با هم امکان پذیر است یا اینکه یک برنامه ریز و یک دولت باید این برنامهها و نیازها را اولویت بندی کند و به تناوب آنها را به اجرا بگذارد؟
طبیعتاً یک رئیس جمهور جدید در شرایط کنونی ایران که مردم تشنه تغییر هستند، تا حد زیادی حرفهایی خواهد زد که مردم، دوست دارند بشنوند ولی به اعتقاد من این حرفها به معنای این نیست که تمام آنها قابلیت اجرا دارند.
همان طور که خودتان هم گفتید خیلی از این سیاستها در تضاد با همدیگر هستند. توسعه تولید خودش میتواند به تورم دامن بزند. بنابراین، این حرفها بیشتر برای شنودگانی است که تشنه شنیدن آن هستند.
اما چیزی که فکر میکنم مهم است و به آن اشاره کردم این است که، وجود امنیت اقتصادی به میزان زیادی میتواند نقدینگی را به سمت و سوی مثبتتری سوق دهد.
یعنی به جای اینکه نقدینگی به حوزه کارهایی که اساساً جنبه تولیدی ندارند سرازیر شود، وارد بخش تولید شود ولی این که تمام این چیزها با هم قابل اجرا باشد، تورم پایین بیاید و همزمان سرعت توسعه افزایش یابد و بیکاری از بین برود، گرچه اینها واقعاً حرفهایی است که در کوتاه مدت غیرعملی هستند ولی اگر دقت کنید بیشتر سیاستمدارانی که در معرض انتخاب هستند این وعدهها را میدهند تا شنوندگانشان را راضی کنند.
اگر شما عضو تیم برنامه ریز رئیس جمهوری و دولت آینده ایران بودید، در حوزه اقتصاد کدام یک از این اولویتهایی را که به آن در سؤال پیشین اشاره شد، در دستور کار خودتان میگذاشتید و آن را مهمترین برنامه دولت در نظر میگرفتید؟
اگر بخواهم راستش را بگویم واقعاً به این مسئله فکر نکردهام. اصلاً فکر نکردهام. مسائلی است که آدم باید عمیقاً به آن فکر کند. نمیتوانم جوابی بدهم که به نظر خودم عقلانی باشد. آدم در این شرایط باید خیلی دقیق و با آمار دقیقتری روبرو بشود تا ببیند که شرایط اقتصادی ایران چگونه است.
اگر بخواهم چیزی را کلی مطرح کنم، فکر میکنم ایجاد شرایطی مهم است که بخش خصوصی را قدرتمند کند به جای اینکه به این نهادهای نیمه دولتی، قدرت داده شود بخش خصوصی واقعی وارد کار بشود.
چون ایران، قبل از انقلاب سابقه حضور بخش خصوصی بسیار پویایی را داشته است و من واقعاً فکر میکنم ایجاد شرایط مناسب برای رشد بخش خصوصی صنعتی در ایران بسیار کار مثبتی میتواند باشد و همین طور میتوان به این مورد، ایجاد یک رابطه خیلی مثبت و پایدار با جهان خارج را نیز افزود.
ایران از کشورهای معدودی است که هنوز به سازمان تجارت جهانی نپیوسته است و هنوز به طور رسمی به این قبیل مذاکراتی که میتواند برای آینده اقتصادی ایران، بی نهایت مهم باشد، وارد نشده است.
فکر میکنم مجموعاً در حوزه خارجی شرایطی که روابط بهتری بین ایران و جهان ایجاد کند و شرایطی که در داخل ایران به ایجاد امنیت و سرمایه گذاری بخش خصوصی منتهی شود، میتواند خیلی موثر باشد.
حال، پس از معلومشدن نتیجه انتخابات، صاحبنظران و فعالان اقتصادی به دنبال یافتن پاسخ این پرسش هستند که پس از روی کارآمدن حسن روحانی، عرصه اقتصاد، چه اتفاقات و تحولاتی را انتظار میکشد؟
Your browser doesn’t support HTML5
میهمان «یک ماه، یک گفتو گو»ی این شماره «نماگر» پروین علیزاده، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه بوستون در بریتانیاست.
خانم علیزاده! شما به عنوان یک اقتصاد دان وقتی اظهار نظرها و سخنان آقای روحانی را در رقابتهای انتخاباتی مرور و بررسی میکنید چه نقطه تاکیدی را در این برنامهها مشاهده میکنید و چه تغییر و تحولی را در حوزه اقتصاد پس از روی کار آمدن دولت ایشان با توجه به این برنامهها، انتظار دارید؟
پروین علیزاده: آقای دکتر روحانی هنوز برنامه اقتصادی مشخصی را مطرح نکردهاند البته انتظار هم نمیشود داشت، رئیس جمهوری که دو روز پیش انتخاب شده است، برنامه دقیقی را مطرح کند.
اما بر اساس شواهد موجود میشود تا حدی، امکان موفقیت برنامه های اقتصادی ایشان را بررسی کرد.
بی شک، رئیس جمهوری جدید قصد ادامه برنامه های پوپولیستی آقای احمدی نژاد را ندارد و به دنبال سیاستهای اصلاحطلبانه اقتصادی است و به خصوص با توجه به تورم شدید و مشکلات عمیق اقتصادی ناشی از سیاستهای پوپولیستی هشت سال گذشته به فکر تغییر است.
در شرایط موجود به نظر میآید که دست ایشان برای ایجاد برنامه های اصلاحطلبانه به میزان زیادی باز خواهد بود.
یکی از اولین ملاقاتهای رسمی ایشان با آقای لاریجانی، رئیس مجلس بود که نوید نزدیکی قوه مجریه و مقننه را میدهد.
بدین معنا که به نظر میرسد، دولت و مجلس، یعنی دو نهادی که تعیین کننده و تصویب کننده سیاستهای اقتصادی کشور هستند، در شرایط موجود در یک جهت حرکت خواهند کرد.
از این نقطه نظر میشود گفت، سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی دستکم در کوتاه مدت با مخالفت مجلس روبرو نخواهد شد.
به نظر میآید آقای روحانی سیاست مدار با سابقه و مطلعی نسبت به شرایط داخلی و خارجی است. خود ایشان در رابطه نزدیک با ولایت فقیه و شورای نگهبان بوده و هستند و اصلاً خودشان بخشی از این سیستم بوده و هستند، ضمن اینکه ایشان تحصیل کرده بریتانیا هستند و به نظر میرسد قصد رابطه صلح آمیزتری را با دنیای بینالمللی دارند.
اگر بخواهیم دوران ایشان را با دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی مقایسه کنیم میبینم که شرایط جهانی هم نسبت به آن زمان به میزان زیادی فرق کرده است.
سیاستهای خارجی آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری آقای جورج بوش با مشکلات عدیده ای روبرو شد که ناشی از آشتی ناپذیری جمهوری خواهان آمریکایی در آن زمان هم بود، در حالی که در زمان کنونی آقای باراک اوباما تا حد زیادی قصد ادامه سیاستهای آقای جورج بوش را ندارد.
بنابر این از نقطه نظر خارجی و داخلی در کوتاه مدت به نظر میرسد که آقای روحانی با شرایط بهتری روبرو خواهد بود.
خانم دکتر علیزاده، در سخنرانیهایی که آقای روحانی ایراد کرده اصرار زیادی به بهبود شرایط و فضای کسب و کار به عنوان یک برنامه محوری و شاید مهمترین برنامهشان برای حل مشکلات اقتصادی دارند.
چون این مفاهیم، یک سری مفاهیم کلی است که شاخه های جزیی زیادی را در بر میگیرد، شما فکر میکنید برای بهبود فضای کسب و کار در ایران، از کجای اقتصاد ایران بایستی شروع کرد و آیا اساساً بهبود فضای کسب و کار – چون نماد خود آقای روحانی هم هست- همان کلیدی است که قفل مشکلات ایران را بتواند باز کند؟
مشکلات بزرگی که الآن اقتصاد ایران با آن مواجه است، تورم بالاست و نرخ تورم اگر بخواهد با یک توسعه عمیق اقتصادی توأم شود، تورم بالاتر خواهد رفت، بنابراین خیلی شرایط شکننده ای در اقتصاد ایران وجود دارد و در شرایط فعلی امکان اینکه بشود به سرعت کسب و کار و رونق زیادی ایجاد کرد وجود ندارد.
چیزی که آقای روحانی میتواند در کوتاهمدت ایجاد کند، ایجاد امنیت اقتصادی و سیاسی است تا سرمایه دار بخواهد در ایران پول و سرمایهاش را به کار بیندازدپروین علیزاده، استاد اقتصاد دانشگاه بوستون بریتانیا
ولی چیزی که تا حد زیادی میشود پیش بینی کرد این است که تا چه حد جامعه تجار، صنعت گران و بخش خصوصی که البته در ایران خیلی هم بزرگ نیست، به این رئیس جمهور جدید اعتماد خواهد کرد؟
به معنای دیگر تا چه حد اعتماد به نفس بخش خصوصی به آن برمیگردد؟ یعنی وقتی بخش خصوصی حس کند که در جامعه ای امنتر و متعادلتر کار میکند، بیشتر حاضر به سرمایه گذاری و ریسک است.
چیزی که آقای روحانی لااقل میتواند در کوتاه مدت ایجاد کند، ایجاد امنیت اقتصادی و سیاسی است تا سرمایه دار بخواهد در ایران پول و سرمایهاش را به کار بیندازد و حتی یک قدم فراتر برویم و فکر کنیم دنیا رابطه بهتری با ایران ایجاد کند و سرمایه خارجی قصد آمدن به ایران را داشته باشد نه اینکه بخواهد با جامعه ایران قطع ارتباط کند.
شرایط امنیت اقتصادی و سیاسی ایشان در کوتاه مدت است که میتواند خیلی اثرگذار باشد. خود سیاستها شاید در کوتاه مدت خیلی مطرح نباشند ولی جامعهشناسی اعتماد به نفس است که مطرح میشود.
در ایران با توجه به خلأ حضور احزاب در انتخابات، فرد پیروز چون برآمده از احزاب سیاسی با خط مشی و مکتب فکری مشخصی نیست، نمیشود پیش بینی کرد که در دولت جدید چه مکتب فکری با چه مشخصاتی در حوزه اقتصاد حاکم میشود.
اما اعضای تیم اقتصادی آقای روحانی خودشان را «نهادگرا» نامیدهاند و گروهی از ناظران هم، کمپین آقای روحانی را نزدیک به «نئوکینزین» ها ارزیابی کردهاند.
آیا شما فکر میکنید که پایبندان به مکتب فکری نهادگرایی یا «نئوکینزین» ها میتوانند برای حل مشکلات اقتصادی ایران چاره ساز باشند و مشکلاتی را که اقتصاد ایران این روزها با آن دست و پنجه نرم میکند، حل و فصل کنند؟
شرایط اقتصادی ایران از زمان انقلاب اسلامی تا کنون به شکلی بوده که تعیین کننده همهچیز در اقتصاد دولت بوده است، یعنی بازار نقش بسیار بسیار ناچیزی داشته است.
حالا این که ایشان بخواهند با سیاستهای نئوکینزینها پیش بروند یا خیر، من واقعاً فکر نمیکنم یک اتفاق خیلی عظیمی بیفتد. چون نقش بازار در شرایط اقتصادی ایران تا کنون بسیار ناچیز بوده و دولت و نهادهای نیمه دولتی مثل بنیادها، سپاه و تمام نهادهایی که در کنترل دولت است، در میانه اقتصاد نقش اصلی را داشته و تعیین کننده بودهاند.
به نظرم این نهادها و کلامها در مورد ایران چیز زیادی را مطرح و مشخص نمیکند من فکر میکنم تنها چیزی که میتواند تمام این معادلات را به هم بریزد این است که تا چه حد آزادیهای سیاسی و مسئله تشکیل احزاب، رعایت حقوق بشر و این قبیل مسائل رشد میکند و تا چه میزان بین رئیس جمهوری و نهادهای غیر انتخابی از قبیل شورای نگهبان و خود ولایت فقیه تفاهم یا تنش ایجاد میشود.
فکر میکنم خیلی غیرقابل پیش بینی است. چون اگر از اول این ارتباط تبدیل شود به همان اتفاقی که زمان آقای خاتمی رخ داد، تکرار همان داستان خواهد بود.
البته بگویم که دوران آقای خاتمی با همه مشکلاتی که ایجاد شد و نتوانستند اصلاحات اقتصادی خودشان را پیاده کنند، ولی ایران توانست از نظر اقتصادی به پیشرفتهای بهتری نسبت به شرایط بعد از آقای خاتمی نائل شود.
میخواهم بگویم این مسائل به میزان جدی به این بستگی دارد که چقدر از اول این سیستم با مخالفت بقیه ارگانهای جمهوری اسلامی روبرو خواهد شد.
من فقط حدسم این بود که از نقطه نظر اقتصادی و سیاستهای داخلی، چون که مجلس و دولت دو عامل تعیین کننده هستند، میتوان به این جمعبندی رسید که ایشان ممکن است در حوزه مسائل اقتصادی با مشکلات جدی روبرو نشود.
اما در رابطه با مسائل سیاسی اصلاً من نمیتوانم چنین چیزی را پیش بینی کنم چون آنها در حیطه اختیار ولایت فقیه و نهادهای منصوب شده از سوی ولایت فقیه است، نه در دست رئیس جمهوری و مجلس.
در اظهار نظرهای آقای روحانی بحث رونق تولید در کنار کنترل تورم، کاهش بیکاری و توقف رشد نقدینگی، هدایت نقدینگی به بخشهای مولد و بسیاری برنامه های دیگر در کنار هم دیده میشوند.
آیا اجرای این سیاستهای متفاوت و بعضاً گاهی متناقض همزمان با هم امکان پذیر است یا اینکه یک برنامه ریز و یک دولت باید این برنامهها و نیازها را اولویت بندی کند و به تناوب آنها را به اجرا بگذارد؟
طبیعتاً یک رئیس جمهور جدید در شرایط کنونی ایران که مردم تشنه تغییر هستند، تا حد زیادی حرفهایی خواهد زد که مردم، دوست دارند بشنوند ولی به اعتقاد من این حرفها به معنای این نیست که تمام آنها قابلیت اجرا دارند.
همان طور که خودتان هم گفتید خیلی از این سیاستها در تضاد با همدیگر هستند. توسعه تولید خودش میتواند به تورم دامن بزند. بنابراین، این حرفها بیشتر برای شنودگانی است که تشنه شنیدن آن هستند.
اما چیزی که فکر میکنم مهم است و به آن اشاره کردم این است که، وجود امنیت اقتصادی به میزان زیادی میتواند نقدینگی را به سمت و سوی مثبتتری سوق دهد.
یعنی به جای اینکه نقدینگی به حوزه کارهایی که اساساً جنبه تولیدی ندارند سرازیر شود، وارد بخش تولید شود ولی این که تمام این چیزها با هم قابل اجرا باشد، تورم پایین بیاید و همزمان سرعت توسعه افزایش یابد و بیکاری از بین برود، گرچه اینها واقعاً حرفهایی است که در کوتاه مدت غیرعملی هستند ولی اگر دقت کنید بیشتر سیاستمدارانی که در معرض انتخاب هستند این وعدهها را میدهند تا شنوندگانشان را راضی کنند.
اگر شما عضو تیم برنامه ریز رئیس جمهوری و دولت آینده ایران بودید، در حوزه اقتصاد کدام یک از این اولویتهایی را که به آن در سؤال پیشین اشاره شد، در دستور کار خودتان میگذاشتید و آن را مهمترین برنامه دولت در نظر میگرفتید؟
فکر میکنم ایجاد شرایطی مهم است که بخش خصوصی بتواند در آن شرایط قدرتمند شود. به جای اینکه به نهادهای نیمه دولتی، قدرت داده شود بخش خصوصی واقعی باید وارد کار بشودپروین علیزاده، اقتصاددان
اگر بخواهم چیزی را کلی مطرح کنم، فکر میکنم ایجاد شرایطی مهم است که بخش خصوصی را قدرتمند کند به جای اینکه به این نهادهای نیمه دولتی، قدرت داده شود بخش خصوصی واقعی وارد کار بشود.
چون ایران، قبل از انقلاب سابقه حضور بخش خصوصی بسیار پویایی را داشته است و من واقعاً فکر میکنم ایجاد شرایط مناسب برای رشد بخش خصوصی صنعتی در ایران بسیار کار مثبتی میتواند باشد و همین طور میتوان به این مورد، ایجاد یک رابطه خیلی مثبت و پایدار با جهان خارج را نیز افزود.
ایران از کشورهای معدودی است که هنوز به سازمان تجارت جهانی نپیوسته است و هنوز به طور رسمی به این قبیل مذاکراتی که میتواند برای آینده اقتصادی ایران، بی نهایت مهم باشد، وارد نشده است.
فکر میکنم مجموعاً در حوزه خارجی شرایطی که روابط بهتری بین ایران و جهان ایجاد کند و شرایطی که در داخل ایران به ایجاد امنیت و سرمایه گذاری بخش خصوصی منتهی شود، میتواند خیلی موثر باشد.