«خاتمی بیاید. خاتمی بیاید که چه کند؟»؛ «خاتمی نیاید. اگر خاتمی نیاید چه میشود؟»
آنها که نگاهی به عرصه سیاست در ایران دارند، این روزها این پرسشها را از خودشان و دیگران میپرسند و پاسخهایی متفاوت میشنوند.
در آخرین هفته سال ۱۳۹۱، ۹۱ نفر از وزیران سابق، نمایندگان دورههای پیشین مجلس و فعالان سیاسی و فرهنگی در نامهای سرگشاده به محمد خاتمی، خواستار نامزدی رییسجمهوری پیشین ایران در انتخابات آینده برای برون رفت از وضعیت کنونی شدند.
پس از درخواست آن ۹۱ نفر، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در نامهای به محمد خاتمی از او درخواست کرد تا در انتخابات سال آینده نامزد شود.
پیش از اینها مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی- عقیدتی و عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از زندان با نوشتن نامهای تاکید کرده بود که خاتمی باید نامزد شود.
آقای تاجزاده در تحلیل خود با اشاره به «افزایش مقبولیت و محبوبیت» آقای خاتمی نوشته بود که اقتدارگرایان از این افزایش مقبولیت و محبوبیت عصبانی هستند.
این هفته و در برنامه دیدگاهها، آقایان تقی رحمانی، فعال سیاسی ملی- مذهبی و تحلیلگر مسائل سیاسی ایران مقیم پاریس فرانسه و مجید محمدی، جامعهشناس و تحلیلگر عرصه سیاست ایران از واشینگتن آمریکا در مواجهه با این پرسشها، نظرات و تحلیلهای خود را عرضه کردهاند.
با دعوت ۹۱ نفر اصلاح طلبی که خواستار نامزدی آقای محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری آینده شدهاند، بحث را شروع کنیم و اینکه در این نامه از آقای خاتمی خواسته شده که با توجه به «سابقه ممتاز»ش در اداره کشور و همچنین با توجه به «محبوبیت کم نظیر»ش در انتخابات ریاست جمهوری آینده نامزد شود. پرسش من از آقای رحمانی این است که آیا «سابقه ممتاز» آقای خاتمی در اداره کشور و «محبوبیت کم نظیر»ش – آن طور که این ۹۱ نفر نوشتهاند- میتواند دلیل کافی باشد که ایشان در انتخابات شرکت کند و تغییری را در عرصه اجتماعی رقم بزند؟
Your browser doesn’t support HTML5
تقی رحمانی: به نظر من آنهایی که از آقای خاتمی دعوت کردهاند نیتشان ایجاد حداقل فضاست. فراهمکردن حداقل فضا قبل از انتخابات، بسترسازی برای فعال کردن نیروهایشان، دادن امید به جامعه و مطرحکردن مورد اعتمادترین چهره تا زمان اعلام نظر آقای خامنهای هدف آنهاست تا ببینند که آیا اساسا فضای ورود ایشان وجود دارد یا چنین فضایی مهیا نیست؟ یعنی باید این را بررسی کرد.
اینها معتقدند که آقای خاتمی در بخشی از اقشار مردم این محبوبیت را دارد. این امری واقعی است برای مردمی که میخواهند هزینه محدودی بدهند برای اینکه بخواهند دستاوردهایی را به دست بیاورند. برای همین به اعتقاد من، پشت صحنه این دعوت، از پیش روی صحنه آن، مهمتر است.
آقای محمدی شما چطور فکر میکنید؟ آیا فکر میکنید همانطور که آقای رحمانی میگویند پشت صحنه این ماجرا مهمتر از جلوی صحنه است و اساسا این پشت صحنه، غیر از شرکت در انتخابات برای رسیدن به منصب ریاست جمهوری، چه میتواند باشد؟
مجید محمدی: من خیلی اعتقاد ندارم که اینجا پشت صحنه قابل توجهی وجود داشته باشد تقریبا ما از عواملی که به انتخابات شور و شعف میدهد و یا اینکه انتخابات را به گونهای دیگر برگزار میکند، تا حدود زیادی آگاهی داریم، ولی در صحبتی که نقل کردید از قول آن ۹۱ نفر، در هیچ نظرسنجی مشخص نشده است که آقای خاتمی الان از محبوبیتی که در سال ۷۶ و ۸۰ برخوردار بودند، کماکان برخوردار است و مشخص نیست که شرایط مثل آن سالهاست.
وقتی که به کارنامه مثبت اصلاح طلبان توجه میکنیم طبعا باید به ضعفهای آنها نیز در آن دوره اشاره کنیم که متاسفانه در ارزیابیهایی که در مورد آقای خاتمی یا اصولا جریان اصلاح طلبی، آن هم در بخشی حکومتی وجود دارد، معمولا این ضعفها مورد غفلت قرار میگیرد.
آقای محمدی! ممکن است بفرمایید چه ضعفهایی مد نظر شماست که میتواند اصلاح طلبان را به این نتیجه برساند که اساسا در انتخابات شرکت نکنند؟
مجید محمدی: همان مشکلاتی که اصلاح طلبان در تجربه سالهای ۷۶ تا ۸۴ با آن مواجه بودند. موانع بیرونی و ضعفهای درونی کماکان سر جای خودش باقی است.
اصلاح طلبانی که امروز مدعی هستند اگر آقای خاتمی بیاید چنین و چنان خواهد شد، نیروهای سیاسی تحرک پیدا میکنند، مخاطرات ملی کاهش مییابد و رنجهای مردم کم میشود و بخشی از قدرت به دست نیروهای اصلاح طلب خواهد افتاد باید یک دور، تحولات سالهای ۷۶ تا ۸۴ را در ذهنشان مرور کنند.مجید محمدی
از سوی دیگر تفرق و پراکندگی که در جریان اصلاح طلبی وجود دارد و مشخص نبودن و به نتیجه نرسیدن بسیاری از برنامهها را نباید فراموش کنیم.
آقای خاتمی و جریان اصلاح طلبی یک دو قلویی در حوزه تحولات سیاسی داشت، یکی بحث لغو نظارت استصوابی و دیگری بحث اختیارات رییسجمهوری بود که هرگز به سرانجام نرسید، آن مشکلات همچنان سر جای خودش باقی است.
اصلاح طلبانی که امروز مدعی هستند اگر آقای خاتمی بیاید چنین و چنان خواهد شد، نیروهای سیاسی تحرک پیدا میکنند، مخاطرات ملی کاهش مییابد و رنجهای مردم کم میشود و بخشی از قدرت به دست نیروهای اصلاح طلب خواهد افتاد باید یک دور، تحولات سالهای ۷۶ تا ۸۴ را در ذهنشان مرور کنند.
آقای محمدی،شما به مشکلات اصلاح طلبان در طول هشت سال حضورشان در ساختار قدرت اشاره کردید، مشکلاتی که باعث شد تا در نهایت آنها برای رسیدن به اهدافی که اعلام کرده بودند، با مشکل مواجه شوند. از لوایح دوگانه آقای خاتمی نام بردید،میتوان موارد بیشتری از ناکامیهای دولت و مجلس اصلاحات را نام برد، اما نمیتوان تفاوت شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دوره هشت ساله زمامداری آقای خاتمی را با دوران بعد و قبل از آن نادیده گرفت. آیا میشود این تفاوتها را منکر شد؟
حتما این طور است. این نکاتی که میفرمایید بخصوص در بخش فرهنگ و رسانهها و در برخی از حوزههای سیاستهای اقتصادی را نمیشود نادیده گرفت و ما میتوانیم امتیاز بسیار بالایی به دوره آقای خاتمی در مقایسه با دولت آقای احمدینژاد بدهیم.
اما شرایط کاملا تغییر کرده است، امروزه بیت و سپاه نسبت به سال ۷۶ قدرت بیشتری دارند. گستره قدرت دستگاه رهبری و گستره قدرت سپاه بسیار گستردهتر از گذشته و نسبت به آنچه که ما در سال ۷۶ با آن مواجه بودیم، شده است.
دولت آقای رفسنجانی و دولت آقای خاتمی در حوزههایی به ویژه در حوزه سیاست خارجی و بعضا سیاست داخلی به بیت واگذار کرده بودند. اما حوزههای اقتصادی را تا حدود زیادی در اختیار خود داشتند اما امروز در حوزه اقتصاد هم من بر این باورم که دولت بعدی اگر اصلاحطلب باشد، چندان جای مانور ندارد.
آقای رحمانی شما خودتان از نیروهای فعال ملی – مذهبی بودید که در دوران آقای خاتمی زندانی شدید. فکر میکنید که آمدن اصلاحطلبان با نامزدی در حد و اندازههای آقای خاتمی که به اذعان خود اصلاحطلبان قویترین بازیگر آنها در میدان بازی انتخابات در نظام جمهوری اسلامی در سال ۹۲ است، میتواند در فضای سیاسی، اقتصادی و دیگر عرصهها تغییراتی را رقم بزند؟
تقی رحمانی: الان این استراتژی ورود آقای خاتمی، البته اگر موفق به ورود بشود، نتیجهای به دست خواهد آورد که بعدا باید در مورد آن بحث کرد. اما اگر موفق به ورود نشوند باعث میشود که هزینه و ریزش بیشتری در بافت و هسته قدرت شکل بگیرد و مهم همین است. بعد باید مرحله به مرحله به این مسائل بپردازیم که آیا ایشان تایید صلاحیت میشوند یا خیر؟
دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد نشان داد که رییس جمهوری میتواند مشکل ایجاد کند و این مشکل در جمهوری اسلامی ساختاری است. یعنی همان تعارضی که مهندس سحابی به آقای خمینی فرمود و گفت که نمیشود یک سیستم دو مدیریت داشته باشد.
ولایت فقیه در کنار رییس جمهوری، یعنی یک سیستم با دو مدیریت که این سیستم کماکان تعارض خودش را حفظ کرده است و باید برتری قدرت یک طرف نهایی بشود. در آن زمان است که میشود جریان را آسیبشناسی کرد، چرا که این آسیبشناسیها وقتی موثر است که جامعه هم یک حرکتی داشته باشد. الان باید این قفل شدگی را باز کرد.
این قفل شدگی هم به گونهای نیست که همه نیروها هماهنگ آن را باز کنند. برخی از نیروها این امکان را دارند که میتوانند وارد بازی بشوند و قفلها را بگشایند. به نظر من چه بهتر که کسی کاندیدا میشد که نسبت به آقای خاتمی از استحکام موضع گیری بیشتری برخوردار بود.
این قفل شدگی هم به گونهای نیست که همه نیروها هماهنگ آن را باز کنند. برخی از نیروها این امکان را دارند که میتوانند وارد بازی بشوند و قفلها را بگشایند. به نظر من چه بهتر که کسی کاندیدا میشد که نسبت به آقای خاتمی از استحکام موضع گیری بیشتری برخوردار بود.
ولی واقعیت این است که آنچه الان هست و میتواند این بازی را گرم کند،تا اطلاع ثانوی آقای خاتمی است، ممکن است که او بازیگر نهایی این صحنه هم نباشد.
اگر استراتژی، باز کردن فضا در جامعه ایران باشد تا دوباره صداهایی بلند شود، ورود آقای خاتمی مسیری است که هزینهاش نسبت به سایر مسیرها هنوز کمتر است، بیهزینه نیست و نتیجهاش هم مشخص نیست. ما در تنگه حرکت میکنیم و این واقعیت جامعه ایران است. آقای خاتمی هم یکی از این چهرههاست.تقی رحمانی
آقای خاتمی آن اعتماد را دارد که بیاید و اعلام کاندیداتوری کند و یک سری شور و حالی ایجاد کند، افرادی از شهرستانها به دیدارش بیایند و دیدارهایی صورت بگیرد و فعل و انفعالاتی رخ بدهد.
اگر استراتژی، باز کردن فضا در جامعه ایران باشد تا دوباره صداهایی بلند شود، ورود آقای خاتمی مسیری است که هزینهاش نسبت به سایر مسیرها هنوز کمتر است، بیهزینه نیست و نتیجهاش هم مشخص نیست. ما در تنگه حرکت میکنیم و این واقعیت جامعه ایران است. آقای خاتمی هم یکی از این چهرههاست.
آقای محمدی، آقای رحمانی از انتخابات به مثابه یک رسانه برای اصلاح طلبان و گفتمان اصلاح طلبی یاد میکنند. اینکه به هر حال شرکت در انتخابات یا حتی مطرح شدن بحث حضور نامزد قوی اصلاح طلبان در انتخابات آتی میتواند منجر به بازشدن قفلی بشود که در چند سال گذشته به ویژه پس از انتخابات سال ۸۸ و وقایع بعد از آن بر فضای سیاسی ایران زده شده است و این حضور در انتخابات آتی، میتواند گفتمان اصلاح طلبی را یک بار دیگر فراگیر کند.
آقای خاتمی که تا پیش از این رسانهها از انتشار عکس و خبرهای مربوط به او منع میشدند امروز خبرگزاری مهر و سایر خبرگزاریهای نزدیک به دولت و حاکمیت میتوانند و مجبورند اخبار مربوط به ایشان را پوشش دهند. شما فکر نمیکنید همین دستاورد که تا اینجای کار منجر به باز شدن نسبی فضای بسته سیاسی سالهای اخیر شده، بتواند به عنوان یک حرکت و کنش سیاسی مورد توجه اصلاحطلبان قرار بگیرد؟
مجید محمدی: من معتقد نیستم که سیاست عرضه آرمانگرایی و مطلقگرایی است. در حوزه سیاست باید ببینیم که آیا وسایل با اهداف هماهنگی دارند یا خیر؟ هزینه را با فواید مقایسه کنیم. آقای رحمانی یکی از فواید مشارکت اصلاح طلبان را در انتخابات فرمودند.
من اشاره میکنم به هزینههایی که این مشارکت دارد و باید ببینیم که آن فواید به این هزینهها میارزد یا نمیارزد؟
یکی از هزینههایی که مشارکت اصلاح طلبان دارد، گرم کردن تنور انتخابات برای حکومت است در حالی که اصلاح طلبان شانس اندکی برای پیروزی و برای شرکت در این فرآیند انتخابات دارند.
آقای رحمانی فرمودند که انتخابات باعث دیدار افرادی از شهرستانها با آقای خاتمی میشود، اما آقای لقمانیان و دوستانشان که از همدان میخواستند به تهران بیایند در میان راه بازداشت میشوند. این فواید کمتر دیده میشود. به نظر من گرم کردن تنور انتخابات برای حکومت فایده بسیار بیشتری خواهد داشت تا برای اصلاح طلبان.
نکته دوم فاصله گرفتن سبزها از همدیگر و عمیقتر شدن شکاف میان اصلاح طلبان است. چون آنهایی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند باید از سبزها برائت بجویند و اتفاقات سال ۸۸ را محکوم کنند و همینها به شکاف میان اصلاح طلبان دامن خواهد زد.
نکته سوم کنار گذاشتن برنامه اصلاح طلبی است که از دهه ۷۰ مطرح شده است. گر چه هنوز هم رئوس این برنامهها، همانهاست. بحث نظارت استصوابی، بحث اختیارات رییس جمهور و بحث موانع برای فعالیت رسانهها کماکان سر جای خود وجود دارد اما ما در برنامهای که اصلاح طلبان ارایه کردهاند، اصولا چنین چیزهایی را نمیبینیم چون همه اینها حاکمیت را به چالش میکشد و به حاکمیت یادآوری میکند که اصلاح طلبان به دنبال همان بحثهای گذشته هستند و اینجاست که آنها قیچی خواهند شد.
نکته چهارم اینکه این مشارکت، از تفرق بیشتر در جناح اقتدارگرا ممانعت میکند. شکافی که در طول دو سال گذشته هر روز در جریان اقتدارگرا در حال گسترش بوده است با آمدن شخصی مثل آقای خاتمی کاهش یافته و باعث میشود که طرف مقابل بسیاری از اختلافات خود را کنار گذاشته و در برابر نامزد اصلاح طلبان ایستادگی کند.
آقای رحمانی! شما فرمودید که حضور اصلاح طلبها در انتخابات میتواند فضای بسته سیاسی این سالهای اخیر را تا حدودی بشکند و حتی اشاره کردید به جنبش اعتراضی پس از انتخابات سال ۸۸ – جنبش سبز- که میتواند از پس این اتفاقات، یک بار دیگر جوانه بزند و خودش را پیدا کند.
اما بدون اشاره به سرنوشت و موضوع رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و یا بدون اشاره مستقیم بحث زندانیان سیاسی – عقیدتی بعد از برگزاری انتخابات سال ۸۸، و بدون اشاره به آن سرمایه اجتماعی که از پس ایستادگی رهبران جنبش بر سر آرمانها و تعهداتی که با مردم داشتهاند، آیا نامزد اصلاح طلبها میتواند یک بار دیگر آن سرمایه را زنده کند و آن گفتمان و فضایی را که شما مطلوب نظرتان هست را به وجود بیاورد.
همین الان هم، اصلاح طلبانی هستند که اصلا میخواهند وارد انتخابات بشوند به آقای خاتمی هم کار ندارند. آن تفرقی که آقای محمدی به آن اشاره کردند عملا حاصل است و اتفاقا حضور و وجود آقای خاتمی آن تفرق را کم میکند، ما در واقع با قافله اصلاح طلبی مواجه هستیم.
شما یک صورت مسئلهای دارید که میخواهید این مسئله را حل کنید. ایده آل کسی مثل من اصلا یک کسی مثل آقای محمد توسلی است در نهضت آزادی است که یک تیم کارشناسی هم پشت سر آنهاست، اما در حال حاضر، رد صلاحیت آقای خاتمی خیلی هزینهبرتر از رد صلاحیت آقای توسلی از نهضت آزادی است چون رد صلاحیت ایشان، مسئلهای ایجاد نمیکند، چرا که او بیرون از حاکمیت است.
با توجه به این مهم، ایشان [محمد خاتمی] آمده است که همین تفرق را از بین ببرد، آقای محمدرضاعارف از همین الان کاندیداست. آقای مصطفی کواکبیان از همین الان کاندیداست. کسی هم نمیتواند بگوید که شما اصلاح طلب نیستید برای اینکه اصلاح طلبی یک مارک مشخص روی پیشانی من و شما نیست.
سیاست رسمی حکومت برای انتخابات، برگزاری یک انتخابات پرشور نیست. بلکه یک انتخابات آرام است. آقای جنتی به صراحت در نمازجمعه گفتند که به دنبال یک انتخابات آرام و قانونی هستند، به این معنا که همه چیز تحت نظارت شورای نگهبان برگزار شود و شورای نگهبان را مورد چالش قرار ندهد.مجید محمدی
ممکن است اینها شکست هم بخورند، ممکن است موفق هم بشوند، که اگر موفق بشوند به آن میرسند ولی میشود گفت اگر هم موفق نشوند این خط رفته است، برنامه بیت رهبری آوردن چند کاندیدای اصلاح طلب ضعیف در انتخابات است که با چند میلیون رای شکست بخورند و آن سرنوشت موتلفه در مجلس ششم سرشان بیاید که دیگر نتوانستند به عنوان یک نیروی اصلی به صحنه سیاست اصولگرایان برگردند.
حالا با توجه به این موضوع، ما با یک جریانهایی مواجه هستیم که افراد دارند کار خودشان را میکنند. اینجا تلاش بر این است که شما به سمت یک همنوایی و تعادلی حرکت کنید تا به یک نتیجه برسید و حتی اگر نتیجه نگرفتید حداقل رهبری هزینهاش را بپردازد.
این بازی، بازیای نیست که معلوم باشد که ما در آن برنده بشویم، ممکن است باخت هم در آن باشد ولی واقعیت جامعه ایران را باید در نظر بگیرید. الان تعلق خاطر آقای خاتمی به رهبران جنبش سبز خیلی بیشتر از آقای کواکبیان و دیگران است.
آقای خاتمی هیچ وقت نمیآید از جنبش سبز برائت بجوید، گر چه او همیشه از جنبش سبز انتقاد کرده است و ما این را میدانیم. ولی با توجه به این برآوردها یک بحثی ایجاد میشود و آن این است که کشمکشهای درون حاکمیت میتواند فضایی باز کند که جامعه مدنی ایران دوباره نفس بکشد و این نفس دوباره ماجرا خلق میکند.
ما متاسفانه شاهد فعالیتهای مدنی مثل کشورهای اروپایی نیستیم که بتوانیم در حالت عادی بستر مناسب انتخابات را فراهم کنیم، برای همین مردم برای مشارکت به بهانه نیاز دارند. مردم یا در انتخابات با یک کاندیدای قوی وارد بستر ماجرا میشوند و یا اینکه یک انتخابات سرد برای افرادی که انتخابات را قبول دارند، برگزار میشود.
در انتخابات اخیر با وجود انتخابات شوراها، مسئله مشارکت به میزان زیادی برای حکومت حل شده است یعنی اگر ما صورت مسئله را رتبهبندی و اولویتبندی کنیم، متوجه میشویم که چقدر میتوانیم در این بازی مانور بدهیم و این بازی چقدر میتواند به نفع دموکراسی باشد؟
همان طور که گفتم امکان دارد در هر بازی سیاسی شما به نتیجه نرسید ولی اگر هم به نتیجه نرسیدید لااقل حریف باید یک هزینه سنگینی را بپردازد و این نکات را باید در تحلیلها مورد توجه قرار داد.
یعنی اساسا شما بحث ورود آقای خاتمی یا دعوت از ایشان برای کاندیداتوری را فارغ از رسیدن به کرسی ریاست جمهوری مورد ارزیابی قرار میدهید؟
تقی رحمانی: بله. کاملا درست است. من گفتم که آقای خاتمی کاندیدای محبوب من نیست ولی آنچه را که در صحنه سیاست ایران رخ میدهد را مورد ارزیابی قرار میدهم.
مرحله دوم هم تقاضای ما از آقای خاتمی است. اگر کنار رفت باید به اجماع کمک کند و تصمیم فردی نگیرد.
یعنی باید با این گفتوگوها در فضای عمومی و نقد منصفانه در عرصه عمومی بتوان یک تعدیلی ایجاد کرد. تعدیلی که هم سبزها و هم دموکراسی خواهان و اصلاح طلبان را تا میزانی به هم نزدیک کند.
آقای محمدی! آقای رحمانی از هزینهزایی نامزد شدن آقای خاتمی برای حاکمیت صحبت کردند و اینکه به هر حال بدنه قدرت سیاسی با این کار میتواند قدری تراشیده شده و یا دچار تردید شود.
دستکم نتیجهای که حاصل میشود، این است که اصلاح طلبانی که حاضرند به هر قیمتی در بازی انتخابات شرکت کنند باید حسابشان را با آقای خاتمی مشخص کنند و اصلاح طلبان میتوانند آن سرمایه اجتماعی را که کسب کردهاند، کماکان برای خودشان نگاه دارند فارغ از اینکه به کرسی ریاست جمهوری برسند یا نرسند. نظر شما در این باره چیست؟ یعنی این برنامه اصلاح طلبان با وجود و حضور آقای خاتمی برآورده خواهد شد؟
مجید محمدی: من تصور نمیکنم. آقای رحمانی در باب باز شدن فضا فرمودند. دیگر دوستانی که در این زمینه موافق حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی هستند، باید بدانند که ما نشانهای در این مورد نمیبینیم.
سیاست رسمی حکومت برای انتخابات، برگزاری یک انتخابات پرشور نیست. بلکه یک انتخابات آرام است. آقای جنتی به صراحت در نمازجمعه گفتند که به دنبال یک انتخابات آرام و قانونی هستند، به این معنا که همه چیز تحت نظارت شورای نگهبان برگزار شود و شورای نگهبان را مورد چالش قرار ندهد.
اما آقای محمدی، در همین گفتوگو خود شما هم به این نکته اشاره کردید که یکی از ضررهای حضور آقای خاتمی این است که تنور انتخابات را گرم خواهد کرد. چطور این دو با هم جمع میشوند که آقای جنتی به عنوان یکی از برگزار کنندگان این انتخابات، خواهان یک انتخابات آرام است ولی در عین حال حضور آقای خاتمی تنور انتخابات را گرم خواهد کرد که به نفع حاکمیت است، به گفته شما حاکمیت اینبار که در پی چنین نفعی نیست.
مجید محمدی: حکومت انتخابات گرم را میخواهد اما اولویتش انتخابات آرام است یعنی اگر جایی در برابر این دو گزینه قرار بگیرد که آمدن مردم به عرصه خیابان، مخاطرات امنیتی ایجاد کند سریعا جلوی آن را خواهد گرفت. چون اولویت حکومت انتخابات آرام است و نه انتخابات پرشور.
اما از انتخابات پرشور و رای بیشتر مردم طبعا استقبال میکند. نکته دیگری که وجود دارد این است که آیا حکومت در رد صلاحیت آقای خاتمی و دیگر اصلاح طلبان هزینهای پرداخت خواهد کرد یا خیر؟ من فکر میکنم در سال ۸۸ این گذار برای حکومت صورت گرفته است.
آقای خاتمی کاندیدای محبوب من نیست ولی آنچه را که در صحنه سیاست ایران رخ میدهد را مورد ارزیابی قرار میدهم. مرحله دوم هم تقاضای ما از آقای خاتمی است. اگر کنار رفت باید به اجماع کمک کند و تصمیم فردی نگیرد. یعنی باید با این گفتوگوها در فضای عمومی و نقد منصفانه در عرصه عمومی بتوان یک تعدیلی ایجاد کرد. تعدیلی که هم سبزها و هم دموکراسی خواهان و اصلاح طلبان را تا میزانی به هم نزدیک کند.تقی رحمانی
از سال ۸۸ به این سمت، هم در نپذیرفتن چالشها و هم در حصر آقایان موسوی و کروبی حکومت پذیرفت که برای انسجام درونی خودش باید این گونه هزینه را بپردازد و ریزشهایی را هم که در این میان در نظر گرفته و پیشبینی کرده بودند، در طول چند سال گذشته انجام شده است و من فکر نمیکنم شورای نگهبان یا دستگاه رهبری احساس خطر کنند از اینکه اگر آقای خاتمی رد صلاحیت شد باید هزینه بالایی را پرداخت کنند، بلکه بیشتر فکرشان این خواهد بود که اگر آقای خاتمی به صحنه بیاید چه فایدهای برای حکومت خواهد داشت؟
آیا آقای خاتمی همچنان میتواند نقش تزیین حکومت را برای کاهش فشارهای بینالمللی درعرصه خارجی بازی کند؟ آنها بیشتر به اینها فکر میکنند، چرا که هزینهها را پرداختهاند و بیشتر از این هم آماده پرداخت هزینه هستند.
آقای رحمانی! نظر شما درباره صحبتهای آقای محمدی چیست؟ ضمن اینکه نظر نهایی و جمع بندی خودتان را از این بحث بفرمایید؟
تقی رحمانی: جمهوری اسلامی یک حکومت قدرتمند است. در یک کشور امپراطوری مانند هر کس حاکم میشود هزینه پرداختن اندازه ندارد، یک نسبت دیالکتیک بین جامعه و جامعه مدنی است. واقعیت این است که این یک نوع خراشیدن دیوار است، شما باید این دیوار را بخراشید. یکی از راهها استفاده از شکافهایی است که در حاکمیت وجود دارد و در مقابل، یا این حکومت تن میدهد یا میایستد.
این کشمکش هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است، جنبش سبز خیز برداشت و باز دوباره متوقف شد. دوباره این حرکت اصلاح طلبان داخل نظام با دید کارشناسی با منافع نظامیان و منافع بیت هماهنگی ندارد. این دید کارشناسی که بروکراتهای داخل حاکمیت و برخی از دموکراتهای حاکمیت که نصفه و نیمه دموکرات هستند،در جامعه ایران مسئله ایجاد میکند و همین مسئله به نفع جامعه مدنی است.
کنش سیاسی از دید جامعه محور به دنبال این است که فضای سیاسی باز شود. بحث این نیست که آقای خاتمی کاندیدا بشود یا نشود؟
آقای خاتمی اگر حتی کاندیدا نشد هم باید آن کاندیدایی که مورد اجماع قرار گرفت را حمایت کند و تصمیم فردی هم نگیرد. ما در اینجا یک حزب نداریم که در کنگره یک تصمیم سازمانی اتخاذ کنند و به اجرای آن پایبند باشند، ولی وقتی یک حرکتی آغاز میشود باید به آن حرکت کمک کرد تا به یک جایی برسد.
آقای خاتمی اگر حتی کاندیدا نشد هم باید آن کاندیدایی که مورد اجماع قرار گرفت را حمایت کند و تصمیم فردی هم نگیرد. ما در اینجا یک حزب نداریم که در کنگره یک تصمیم سازمانی اتخاذ کنند و به اجرای آن پایبند باشند، ولی وقتی یک حرکتی آغاز میشود باید به آن حرکت کمک کرد تا به یک جایی برسد.
به نظر من رد صلاحیت کاندیدایی که – حتی به جز آقای خاتمی- روی او اجماع نسبی وجود داشته باشد، هزینه زاست و ریزش ایجاد میکند و این ریزش باز هم لازم است و این ریزش خواستهها، مطالبات و دیدگاههای تازهای در جامعه ایجاد میکند.
بدون شک، ورود نامزد مورد اجماع، بدون برائت جستن از رهبران جنبش سبز خواهد بود چون اگر برائت بجوید دیگر کاندیدای اصلاح طلب به آن معنای اجماعیاش نخواهد بود، به همین خاطر با ورود آن نامزد، ماجرا خلق میشود، ماجرایی که ما الان به آن نیاز داریم تا صدای جامعه مدنی بلند شود و قدرت را در جاهایی اگر هم پاسخگو نیست، لااقل ملاحظهکارتر کند، تا این مسیر برود به سوی یک فضای باز نسبی.
نگاه من به هر نوع انتخابات و کنش سیاسی در ایران به عنوان کم هزینهترین راه ممکن است که مردم هم فعلا آمادگی آن را دارند که تا این حد هزینه بپردازند.
به عنوان کسی که در دوران اصلاحات حتی سختترین دوران زندان زندگیام را تحمل کردهام و حتی انفرادی شش ماههام در دوران اصلاحات برایم رخ داد ولی در عین حال معتقدم این مسیری است که میتواند جامعه را با هزینه کمتر به نتیجه برساند و اگر هم به نتیجه نرساند، حکومت باید هزینه آن را پرداخت کند.
آقای محمدی! سخنان آخر شما را هم بشنویم.
مجید محمدی: فکر میکنم که مشارکت در انتخابات آینده هزینه بیشتری برای جریان اصلاحطلبان دارد تا فوایدی که ذکر شده است.