اثرات و عواقب جنگ سرد را هنوز میشود به خوبی در درگیریهای سیاسی و نظامی بین کره شمالی و کره جنوبی مشاهده کرد. خطر جنگ هنوز در دریای جنوب چین وجود دارد و معلوم نیست که آیا چین میخواهد و میتواند جهت خنثی کردن خطر جنگ اتمی را به کره شمالی فشارهای لازم را بیاورد.
در نیمه دوم ماه اکتبر سال ۲۰۱۸، اواسط پاییز، رسانههای گزارش دادند که در منطقه حائل و بیطرف در مرز کره شمالی و جنوبی سربازان مستقر در این منطقه اسلحههای خود را دیگر حمل نمیکنند. این تنشزدایی نمادین در اثر میانجیگری سازمان ملل متحد به وقوع پیوست و هر دو طرف مینهای مرگباری را که در منطقه مرزی نصب شده بود، برچیدند.
البته طبق قراردادهای رسمی بین کره شمالی و کره جنوبی همچنان جنگ حاکم است. همچنین هر از چندی در منطقه ارتشزدایی شده، مذاکراتی جهت برقراری صلح انجام میشود و خانوادههایی که بعد از جنگ از هم جدا شده بودند همدیگر را برای چند ساعتی دیدار میکنند. البته این امیدهای صلحآمیز هنوز که هنوز است به نتیجه مثبتی نرسیدهاند، و دلیل آن هم همان طور که در این مقاله نشان داده خواهد شد، سیاستهای نظامی و به ویژه سیاستهای موشکی کره شمالی است.
از جنگ سرد تا جنگ نظامی
ژاپن در سال ۱۹۱۰ کره را به اراضی خود الحاق کرد. ژاپن کره را اشغال کرده بود و آن را مستعمره خود محسوب میکرد تا اینکه بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ شوروی و ایالات متحده آمریکا کره را اشغال کردند.
کره در عرض جغرافیایی ۳۸ درجه بین شوروی و آمریکا تقسیم شد و دو منطقه اشغال شده به وجود آمد که آیینهای است برای قطبهای اصلی سیاسی در جنگ سرد.
کره شمالی و جنوبی در نیمه دوم دهه چهل قرن پیش نتوانستند به توافق برسند و مشکلات سیاسی خود را حل کنند و رؤسای هر دو کشور طرف مقابل را مقصر غیرممکن شدن وحدت کره میدانستند.
ایالات متحده آمریکا و شوروی هر دو رخدادهای سیاسی را در منطقه نفوذ خود کاملاً تحت کنترل داشتند. استالین جهت تعلیم کادرهای سیاسی برای تحکیم قدرت خود در کره شمالی سرمایهگذاری میکرد و به ویژه از کیم ایل سونگ که یک مبارز پارتیزان بود، حمایت کرد تا آنجا که او در مقام رئیس حزب کمونیست کره قرار گرفت.
در سوی دیگر هم ایالات متحده آمریکا از ایسونگمن ری از جبهه راست ملی کره حمایت میکرد.
جنگ کره در سال ۱۹۵۰ آغاز شد و تا ۱۹۵۳ به طول انجامید. در عرض این مدت چندین میلیون انسان کشته شدند. اعداد دقیقی از شمار قربانیان این جنگ موجود نیست و تا به امروز این دو کشور قرارداد صلح امضا نکردهاند. به علاوه در آن زمان افسران آمریکایی سربازان کره جنوبی را تعلیم میدادند.
خروج و بازگشت سربازان آمریکایی
تا سال ۱۹۴۸ یعنی زمانی که نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا در کره جنوبی مستقر بودند، کنترل نظامی کشور دست افسران آمریکایی بود. بعد از سال ۱۹۴۸ تنها مشاوران نظامی آمریکایی در کره جنوبی ماندند و نیروهای نظامی آن کشور را ترک کردند.
قرار بود که با کمک سازمان ملل در اوائل سال ۱۹۴۸ انتخابات آزاد در کره جنوبی به انجام رسد. ولی گروههای چپی که تحت تأثیر سیاستهای استالین قرار گرفته بودند با انتخابات آزاد مخالفت کرده و علیه آن اعتراض کردند. همزمان کره شمالی به دستور استالین از جنگجویان چریکی که همچنین مخالف انتخابات آزاد بودند حمایت میکرد تا حدی که عملیات نظامی چریکهای استالینی در کره جنوبی منجر به تشنج و درگیریهای نظامی در مرز کره جنوبی و شمالی شد.
سرانجام انتخابات در کره جنوبی برگزار شد. ایسونگمن ری، رئیسجمهور آن کشور اعلام کرد که هدف سیاسی او وحدت کره است، حتی اگر اقدامهای نظامی لازم شود. چند هفته بعد از این انتخابات رسماً «جمهوری خلق کره» زیر رهبری کیم ایل سونگ تشکیل شد.
در آن زمان رهبران سیاسی کره شمالی نه فقط تحت تأثیر شوروی قرار گرفته بودند، بلکه از مائو تسه تونگ در چین نیز استقبال میکردند.
در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ نیروهای نظامی کره شمالی با حمایت ارتش شوروی از مرز جعرافیایی گذشته و وارد منطقه فرمانروایی نظامی کره جنوبی شدند. البته نیروی نظامی کره شمالی در آن زمان نسبت به ارتش کره جنوبی قویتر بود.
ایالات متحده آمریکا از شورای امنیت سازمان ملل تقاضای دخالت کرد و خواهان محکومیت تهاجم نظامی کره شمالی شد. در این زمان شوروی شورای امنیت سازمان ملل را بایکوت میکرد و از این رو قطعنامه ۸۳ بدون اشکال به تصویب رسید، و به این ترتیب شوروی نتوانست از وتوی خود علیه این قطعنامه استفاده کند.
چند روز بعد شورای امنیت دخالت نظامی جهت دفاع از کره جنوبی را تأیید کرد و نیروهای سازمان ملل تحت رهبری ایالات متحده آمریکا، بار دیگر وارد کره جنوبی و وارد جنگ می شوند. سربازان و افسران آمریکای شمالی نود در صد نیروهای سازمان ملل را تشکیل می دادند. و بقیه سربازان و افسران از انگلستان، فرانسه، بلژیک، کوبا، آفریقای جنوبی، اتیوپی، بولیوی، ترکیه و کانادا ارسال شده بودند.
نیروهای نظامی سازمان ملل و کره جنوبی تا آخر سپتامبر ارتش کره شمالی را مجبور به عقب نشینی کردند و در اکتبر همان سال نیروهای کره جنوبی از عرض جغرافیایی ۳۸ درجه عبور نموده و وارد منطقه فرمانروایی کره شمالی شدند. هدف کره جنوبی اشغال کامل کره شمالی بود.
دخالت غیر منتظره چین
فرمانده نظامی آمریکا به نام مک آرتور نمیتوانست تصور کند که چین روزی در دفاع از شوروی وارد به جنگ با نیروهای نظامی سازمان ملل و کره جنوبی شود، ولی همین طور شد. در آن زمان نیروهای نظامی کره شمالی تا مرز چین عقبنشینی کرده بودند.
مائو تسه تونگ، رهبر چین کمونیست، که خود کشوری سخت توتالیتر بود تعداد ۴۰۰ هزار سرباز به اصطلاح داوطلب را وارد جنگ علیه کره جنوبی میکند. به طور همزمان خلبانان نظامی روسی در لباس سربازان کرهای و چینی وارد جنگ شده و از حمله سربازان چینی به ارتش کره جنوبی و ارتش سازمان ملل حمله کردند.
یکی از ننگینترین چهرههای جنگ، نابود کردن بیمارستان و کشتار پزشکان و پرستاران است: هر دو طرف در پی این جنگ مرگبار مرتکب چنین جنایاتی شدند. کره شمالی در یک عملیت نظامی در شهر سئول در حدود ۹۰۰ پزشک و پرستار را به قتل رساند و طبق گزارشهای تاریخی ارتش کره جنوبی صدها بیمارستان را در کره شمالی بمب باران کرد. باید اضافه شود که ایالات متحده آمریکا در حدود ۶۳۵ هزار تن بمب و بیش از ۳۲ هزار تن بمب ناپالم که یکی از وحشتناکترین بمبهای تاریخ بشریت است، انداخت.
هزینه جنگ در بزرگترین اقتصاد جهان به حد غیر قابل تحملی رسیده بود و در دسامبر ۱۹۵۰ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، هری ترومن، برای اولین بار در تاریخ ایالات متحده اعلام کرد که کشور در وضع اضطراری قرار گرفته است. با این وجود مبارزه با کمونیسم و دیکتاتوریهای توتالیتر در اولویت تام قرار گرفته بود و ایالات متحده بودجه جنگی خود را بیشتر کرد و سربازان جدید را به استخدام ارتش در آورد.
در همان ماه ارتش سازمان ملل و کره جنوبی باید عقبنشینی میکردند، زیرا این بار اتحاد نظامی شوروی و چین در دفاع از کره شمالی سرنوشتساز شده بود. متعاقباً ارتش چین و کره شمالی با عبور از عرض جغرافیایی ۳۸ درجه، سئول را که امروز پایتحت کره جنوبی است، اشغال کردند. ژنرال مکآرتور خواستار آن شد که در مبارزه با چین از بمب اتمی استفاده شود، اما رئیسجمهور ترومن این در خواست را رد کرد. جنگ اتمی میتوانست منجر به جنگ بزرگتری با شوروی و چین شود.
مذاکرات صلح و ادامه جنگ
جنگ بین نیروهای نظامی سازمان ملل تحت رهبری ایالات متحده آمریکا و از سوی دیگر نیروهای نظامی کره شمالی و چین تا ماه ژوئیه ۱۹۵۱ ادامه داشت تا اینکه به موازات عملیات نظامی مذاکرات صلح شروع شد. سازمان ملل مخالف برگرداندن زندانیان جنگی به کشورشان بودند، چنانچه خود سربازان با برگشت خود به میهن خود مخالفت میکردند.
برای مثال بخشی از سربازان چینی یا کره شمالی نمیخواستند دیگر تحت ستم دیکتاتوریهای مائو، شوروی یا کره شمالی قرار بگیرند. از این رو مذاکرات صلح در مراحل ابتدایی به شکست انجامیدند.
تمام شهرهای بزرگ و بخش اعظمی از دهات کره شمالی بمب باران شده بودند.
تا به امروز اعداد دقیقی از کشتهشدگان موجود نیست و برآورد شده که حدود ۳.۵ الی ۴.۵ میلیون نفر در این جنگ جان خود را از دست دادهاند، یعنی تقریباً یک میلیون نظامی و غیرنظامی از کره جنوبی و ۲.۵ میلیون نظامی و غیرنظامی از کره شمالی، به علاوه در حدود یک میلیون چینی و در حدود ۴۰ هزار و ۵۰۰ سرباز سازمان ملل کشته شدند. هر دو طرف قتل عام کردند و هزاران غیر نظامی کشته شدند. خیلیها تنها به دلیل اینکه در گذشته عضو یک سازمان یا حزب چپی یا کمونیستی بودند کشته شدند.
آتشبس و تجزیه کره
به ابتکار مقامات آمریکایی و روسی در ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۳ یک آتشبس موقت امضا شد که تقسیم کره را به دنبال داشت. در این توافق، یک منطقه غیرنظامی به طول ۲۵۰ کیلومتر پیشبینی شد که مردم کره را از هم جدا و سرزمین این کشور را تا به امروز به دو بخش تقسیم میکند.
مذاکرات در خصوص برنامه اتمی کره شمالی با کره جنوبی، چین، روسیه، ژاپن و ایالات متحده آمریکا جهت استقرار صلح تا ۲۰۰۹ مرتب انجام میشد تا اینکه کره شمالی از این مذاکرات رسماً خارج شد.
در پایان ماه نوامبر ۲۰۱۷، پس از چندین آزمایش موشکی و اتمی که تحریمهای سنگینی را برای پیونگیانگ به دنبال داشت، کره شمالی از آزمایش موشکهای میانقارهای خبر داد. در آن زمان رسانهها و کارشناسان غربی به صحت برد این موشکها مشکوک بودند و آن را زیر سؤال میبردند. در هر حال این آزمایشهای موشکی موجب از بین رفتن هر نوع خوشبینی نسبت به تلاشهای دیپلاماتیک جهت به وجود آمدن روابط صلحآمیز بین کره شمالی و ایالات متحده آمریکا، و در واقع دنیای غرب بود.
مراکز و مراجع امنیتی غرب به هیچ وجه نمیتوانستند و نمیتوانند توان موشکی کره شمالی را بدون جواب تحمل کنند، و آزمایشهای موشکی پیونگیانگ نیز که امکان حمله مستقیم کره شمالی را به آمریکا فراهم کرده بود، هر نوع امید دیپلماتیک صلحآمیز را نقش بر آب کرد.
کره جنوبی در آن زمان یعنی در نوامبر ۲۰۱۷ تنها شش دقیقه پس از آزمایش موشکی کره شمالی، دست به آزمایش موشکی زد، آزمایشهایی بازدارنده جهت بازداشتن مقامات نظامی کره شمالی از ادامه آزمایشهای موشکی.
در همان سال ۲۰۱۷ حتی زمانی که نخستوزیر ژاپن با دونالد ترامپ تلفنی صحبت کردند، گزینه نظامی همچنان روی میز بود.
در سال ۲۰۱۸ اما تلاشهایی برای تنشزادیی از شبهجزیره کره در جریان بود و پس از آنکه در اواسط بهار این سال، رهبران دو کره با یکدیگر دیدار کرده و به غیراتمی کردن شبهجزیر کره متعهد شدند، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا نیز در اواخر بهار با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی دیدار و گفتوگو داشت.
با این حال در اوائل پاییز، کره شمالی از تداوم برقراری تحریمها علیه خود انتقاد کرد و تصریح کرد که بدون اعتمادسازی دست به خلع سلاح یک طرفه نمیزد. موضعی در برابر این تأکید آمریکا که تحریمها تا غیراتمی شدن کره شمالی ادامه خواهد یافت.
بعدتر در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی در واشینگتن اعلام کرد که ۱۳ مرکز عملیاتی مخفی موشکهای بالیستیک را در کره شمالی مکانیابی کردهاست. یافتههایی که چالشی تازه در روند سیاستهای اخیر دونالد ترامپ در قبال پیونگیانگ برآورد شد. چند روز بعد منابع خبری به نقل از رسانههای رسمی کره شمالی خبر دادند که این کشور تسلیحات جدیدی را با تکنولوژی پیشرفته و پیچیده آزمایش کرده است.
تاریخ و زمان در آینده نشان خواهند داد که آیا پرزیدنت ترامپ با سیاستهایی که در قبال کره شمالی برگزیده، خطر بمب اتمی دیکتاتوری توتالیتر کره شمالی را مهار خواهد کرد یا نه.